نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
گروه روانشناسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Oral history, as a method for recording the memories of combatants in the imposed war, plays a significant role in preserving Iran's cultural and historical heritage. Post-traumatic stress disorder and the mental health status of narrators can affect the accuracy and precision of memory recall. The question that arises is what impact post-traumatic stress disorder has on the oral history narration of the Sacred Defense. This study examines the role of PTSD symptoms in the oral history narration of the Sacred Defense. One of the most important correctable and teachable factors in this regard is the knowledge and empowerment of interviewers. This research, using a descriptive-analytical method and library data, reviewed scientific sources related to oral history, psychology, and PTSD. Findings show that PTSD, with symptoms such as intrusive memories, avoidance, and deficits in memory processing, reduces narrators' ability to recall details accurately. Combatants with PTSD recall fewer specific memories compared to control groups, and the severity of PTSD symptoms is directly related to memory deficits. Insufficient training for interviewers, lack of psychological screening, and absence of standard training programs are other obstacles to accurate oral history recording. The use of specialized interviewers, the design of targeted questions, and the utilization of psychologists proficient in PTSD can help improve the quality of narratives. The oral history of the Sacred Defense is a valuable tool for preserving the experiences of combatants, but PTSD symptoms and mental health issues can affect the accuracy of narratives. To enhance the quality of these narratives, it is necessary to develop standardized training for interviewers and editors, conduct psychological screenings for narrators, and utilize new technologies, such as artificial intelligence, to improve the data collection and analysis process.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
آشنایی ایرانیان با تاریخ شفاهی، به مفهوم جدید آن، به سالهای اولیۀ پس از انقلاب اسلامی و کوششهای افراد، مؤسسهها و نهادهای داخل و نیز برخی از مؤسسههای خارج از کشور بازمیگردد، اما چندی است روند گردآوری و انتشار کتابهایی با عنوان تاریخ شفاهی شتاب گرفته است؛ چنانکه هماکنون مجموعههایی همچون تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، تاریخ شفاهی دوبله، تاریخ شفاهی معماری ایران، تاریخ شفاهی موسیقی ایران، تاریخ شفاهی شهرها، تاریخ شفاهی سینما و تئاتر کمدی و... وارد بازار نشر شدهاند. از این رو، پیش از بررسی دلایل اهمیت تاریخ شفاهی، باید به این نکته اشاره شود که هنوز در ایران مباحث نظری تاریخ شفاهی به شیوهای شایسته بررسی نشدهاند و تلاشها و کوششهای انجامشده در این زمینه کمتر مجال طرح و انتشار یافتهاند. ضمن اینکه در بحث آموزش روایتگری نیز برنامههایی مناسب تدوین نشدهاند. این در حالی است که در کشورهای دیگر نه فقط انجمنهای تاریخ شفاهی به وجود آمدهاند، بلکه حوزههای غیردانشگاهی و مؤسسههای خصوصی نیز این کار را انجام میدهند و حتی در برخی کشورها، مؤسسههای خصوصی که به سفارش مؤسسههای دولتی یا سفارشهای خصوصی به وسیلۀ تاریخ شفاهی اطلاعاتی را جمعآوری میکنند، نحوۀ انجام مصاحبۀ تاریخ شفاهی را به کودکان مدارس هم آموزش میدهند. از طرف دیگر، حتی کارگاههای آموزشی تاریخ شفاهی در شبکۀ اینترنت مباحث تاریخ شفاهی و به ویژه روشهای گردآوری مصاحبه و ظرایف و دقایق آن را آموزش میدهند. «ما به عدد رزمندگانی که در جنگ حضور داشتند، میتوانیم دریچهای به حوادث آن دوران باز کنیم.» با استناد به همین فرضیه، اهمیت بازگوکردن خاطرات شخصی رزمندگان برای ما روشن میشود.
خاطرات جنگ میراث گرانبهای هشت سال حضور رزمندگان ما در صحنههای هولناک جنگ تحمیلی است. راضیشدن هر یک از مدافعان ایران اسلامی به بیان خاطرات حضورشان در صحنههای نبرد، در وهلۀ اول به تصمیم خود فرد بستگی دارد؛ اینکه آیا او به این مرحله از یقین رسیده است که انتشار خاطرات وی میتواند گامی در راستای زنده نگهداشتن یاد و خاطرات دوران هشت سال دفاع مظلومانۀ ملت ایران باشد. اگر چنین یقینی در ذهن فرد ایجاد کنیم، بیشک او هم با آغوش باز از آن استقبال میکند و خاطراتش را برایمان بازگو میکند. اما در این میان، وضعیت سلامت روان و بازیابی خاطرات و اطلاعات و تأثیر حوادث و انفجارهای جنگی بر روایت خاطرات بیتأثیر نخواهد بود. در مقالۀ پیش رو، تأثیر نشانههای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)[1] بر روی نحوۀ روایتگری رزمندگان را بررسی کردیم. مرور مطالعات پیشین حاکی از آن است که عدم غربالگری و مشاورههای کارآمد به رزمندگان ممکن است بر روی بازآفرینی صحنههای درگیریها تأثیرگذار باشد. اما میتوان با آموزشهای صحیح به برطرفکردن این مشکل کمک شایانی کرد.
پیشینۀ پژوهش
در پژوهشی که مرادی و همکاران (1387) بر روی گروهی از مبتلایان به PTSD ناشی از جنگ انجام دادند، مشخص شد این افراد در مقایسه با گروههای کنترل، توانایی کمتری در بازیابی خاطرات اختصاصی دارند. همچنین، شدت نشانههای PTSD با گستردگی نقصهای حافظه رابطۀ مستقیم دارد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اختلال PTSD نه فقط بر حافظۀ شرححال، بلکه بر حافظۀ آینده و حافظۀ کاری نیز اثر منفی دارد.
کمالآبادی و همکاران (1393) نیز در مطالعهای بر روی جانبازان دفاع مقدس، شیوع زیاد PTSD و همبودی آن با برخی از اختلالات شخصیت را گزارش کردند. این یافتهها بر لزوم غربالگری سلامت روانی رزمندگان پیش از ورود به پروژههای روایتگری تاریخ شفاهی تأکید میکند.
در حوزۀ تاریخنگاری، کمری (1387) به این موضوع اشاره کرده است که روایتهای تاریخ شفاهی در صورتی میتوانند اعتبار علمی یابند که با ساختار و منطق روایی صحیح تدوین شوند و در عین حال، ملاحظات روانشناختی مربوط به راویان در نظر گرفته شوند. وی بر لزوم بهرهگیری از مصاحبهگران آموزشدیده و آشنا با مفاهیم روانشناسی تروما تأکید کرده است.
از منظر روششناختی، ملایی توانی (1389) معتقد است تاریخ شفاهی دفاع مقدس باید از رویکردی بینرشتهای بهره گیرد؛ به طوری که علوم روانشناسی، تاریخ و روش پژوهش، به صورت تلفیقی در طراحی مصاحبهها، استخراج دادهها و تدوین نهایی به کار گرفته شوند. او همچنین آموزش مصاحبهگران و تدوینگران را از مهمترین مؤلفههای تضمین کیفیت در تاریخ شفاهی میداند.
از سوی دیگر، دلاور (1390) در مباحث مرتبط با روش پژوهش در علوم انسانی، بر ضرورت رعایت اصول علمی در گردآوری و تحلیل دادههای تاریخنگارانه تأکید کرده و تاریخ شفاهی را بخشی از پژوهش تاریخی با الزامات خاص دانسته است.
در مجموع، پیشینۀ پژوهشها نشان میدهد اختلال PTSD از طریق مکانیسمهایی مانند اجتناب، خاطرات مزاحم و نقص در پردازش حافظه، بر فرایند روایتگری تأثیر میگذارد و دقت خاطرات راویان جنگ را کاهش میدهد. همچنین، ضعف در آموزش مصاحبهگران، نبود چارچوب نظری و فقدان مداخلات روانشناختی مؤثر، از جملۀ موانع موجود در مسیر ارتقای کیفیت روایتهای تاریخ شفاهی دفاع مقدس به شمار میروند.
تاریخ شفاهی دفاع مقدس
اگر نگاهی به کتابهای منتشرشده از خاطرات رزمندگان طی چند سال گذشته داشته باشیم، درمییابیم این کتابها چگونه توانستهاند موجی مثبت را در جامعه ایجاد کنند. طی سالهای اخیر، تعدادی از این کتابها حتی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران هم گوی سبقت را از دیگر کتابها ربودند. این یعنی انتشار یک فرهنگ پویا و کارآمد در جامعه. این کمترین اهمیت و اثر تدوین خاطرات جنگ رزمندگان است.
نکات مهم در ثبت خاطرات و تاریخ شفاهی جنگ عبارتاند از:
الف) انتخاب راویانی که قدرت و تسلط کافی برای بیان خاطرات را دارا باشند.
ب) پرهیز از بزرگنمایی و اضافهکردن نظرات شخصی بر خاطرات رزمنده از سوی نویسنده یا تدوینگر.
پ) بهرهگیری از مصاحبهگرهای خبره و متخصص که هم فن مصاحبهگری را خوب بلد باشند و هم به لحاظ روانشناسی حالات رزمنده را درک کنند.
ت) طراحی پرسشهای مناسب و جداگانه برای هر کدام از راویان؛ به طوری که با تجمیع پاسخ آن پرسشها، بتوان کل خاطرات فرد را تدوین کرد. طراحی پرسشهای هدفدار؛ زیرا نیمی از پاسخ درست در پرسش درست است.
تاریخ شفاهی هم ماهیتی بینرشتهای دارد و هم زیرمجموعۀ علم تاریخ تعریف میشود. تاریخ شفاهی بخشی از یک پژوهش تاریخی و تاریخنگاری است. تاریخ شفاهی نوعی شیوۀ جمعآوری و آمادهسازی اطلاعات تاریخی از طریق ضبط مصاحبه با شرکتکنندگان در رویدادهای تاریخی است. (نیکنفس، 1386)
روش پژوهش در علم یکی از مبانی اصلی و اولیۀ هر دانشی به شمار میآید و علوم انسانی نیز از این امر مستثنی نیست. پژوهش تاریخی کاربرد روش علمی در مسائل تاریخی است. پژوهش تاریخی ضرورتاً با وقایعی سروکار دارد که قـبل از تـصمیم پژوهـشگر به مطالعۀ آنها به وقوع پیوستهاند (دلاور، 1390). ضرورت کار در تاریخ شفاهی دفاع مقدس آشنایی با مفاهیم نظری و عملی تاریخ شفاهی و ادبیات دفاع مقدس است. دربارۀ اهمیت مبانی نظری در کار علمی، رفیعپور میگوید: «برخی تصور میکنند میتوانند بدون چارچوب نظری یک تحقیق را انجام دهند. بهرهگیری از این روش باعث میشود مسائل را در رابطه علت و معلولی ببینیم.» (رفیعپور، 1382)
در تاریخ شفاهی دفاع مقدس نیز بهکارگیری روش علمی ضروری است. روش علمی دارای مراحلی است که باید انجام شوند؛ هرچند انجام این مراحل وابسته به نوع موضوع و توانایی پژوهشگر تغییر میکند. (دلن و بالدین، 1373)
با توجه به این مقدمات، تاریخنگاری شفاهی مانند همۀ پژوهشهای تاریخی، شامل توصیفی، تبیینی و تحلیلی، باید از مراحل زیر گذر کند: انتخاب موضوع و تهیۀ طرح پژوهش. انتخاب روش مناسب با موضوع. شناسایی و انتخاب افراد آگاه از موضوع مطالعه. انجام مصاحبۀ فعال. تکمیل اطلاعات با مدارک و اسناد مکتوب و شفاهی. خودداری از پیشداوری و گزینشهای مبتنی بر نادیدهانگاشتن برخی از شخصیتها و جریانها در کار مصاحبه. مکتوبکردن مصاحبهها. بازخوانی متن مکتوبشده به منظور اشراف کامل بر دادهها. دستهبندی و تنظیم دادهها بر اساس فهرست مطالب. مطالعۀ انتقادی دادهها. تدوین و نگارش متن با استفادۀ بهجا، بهموقع و همزمان از چندین روایت برای نمایاندن تصویری روشنتر از رخداد یا موضوع مطالعه. برطرفکردن ابهامها و پرکردن خلأهای احتمالی با توضیحات لازم و مستند. حضور قاطعانۀ تاریخنگار شفاهی در سراسر متن با ایجاد روابط علّی و معلولی میان پدیدههای موضوع مطالعه. چیدن متن روایتهای گوناگون با وجود شیوههای بیان و مواضع متفاوت گویندگان، چنانکه گویی در یکدیگر تنیده و در یک قالب واحد ریخته شدهاند و اهتمام به انجام مصاحبۀ مجدد یا جستوجوی آرشیوی یا کتابخانهای برای برطرفکردن نواقص احتمالی در هنگام مواجهه با کمبود یا نقصان دادهها. (ملایی توانی، 1389)
نقش مصاحبهکننده
اگر مصاحبهکننده جایگاه خود را به مورخ ارتقا دهد و چنین آگاهی را در مصاحبهشونده نیز پدید آورد، در آن صورت، مصاحبه از گفتوشنود و چیزی شبیه مصاحبۀ خبری یا خاطره گویی شفاهی به سوی روایت تاریخی پیش میرود. با توجه به اینکه مهمترین هدف تاریخ شفاهی انجام مصاحبههای آگاهانه و هدفمند برای روشنسازی نقاط تاریک تاریخ معاصر و تبیین و تفهیم آنهاست، لازم است مصاحبهگر بر پایۀ فرضیههای خود، شواهد را جمعآوری کند. همچنین، در مصاحبه باید، با پرسشهای هدایتشده، از گشتوگذار بیهدف در خاطرات جلوگیری کند. مصاحبۀ موفق به شرایط مصاحبهکننده به عنوان یکی از عناصر اصلی مصاحبه و مهارت و آگاهی او از نقشش بستگی دارد. اگرچه مصاحبه قبل از هر چیز یک روش گردآوری اطلاعات است، ذهن مصاحبهگر باید دائماً بیدار باشد؛ به نحوی که مداخلاتش جریان مصاحبه را بارورتر کنند. (کامپنهود و کیوی، 1384)
تاریخ شفاهی مستلزم انجام یک مصاحبه به صورت هرچه کاملتر و بهتر است؛ مصاحبهای که در درون خودش از سیستم و ساختاری ویژه برخوردار باشد. (حسنآبادی، 1385) عامل مهم در مصاحبه پرسشهایی است که مصاحبهگر میپرسد. او دربارۀ واقعهای که از اهمیت تاریخی برخوردار است، مفروضاتی در ذهن خود دارد و پرسشهایش را بر همین اساس مطرح میکند. مصاحبههایی که با آمادگی قبلی مصاحبهگر و راوی صورت میگیرند، حاوی گزارشهایی کاملتر و مشروحتر خواهند بود تا مبادلات کلامی برنامهریزینشده. در این مصاحبهها، گاهی اوقات ترتیب پرسیدن پرسشها و حتی نحوة دقیق بیان پرسشها نیز مشخص است. همچنین، مصاحبههای باساختار، تحلیل، مقایسه و سنجش دادهها را آسانتر میکنند. (رفیعی، 1387)
پس از انجام مصاحبه، اصل صوت و تدوینشدۀ مصاحبههای تاریخ شفاهی دفاع مقدس در گنجینههای مرتبط برای مراجعۀ دیگر پژوهشگران نگهداری خواهد شد. انجمن تاریخ شفاهی آمریکا دربارۀ گنجینهسازی مواد حاصل از مصاحبه پیشنهاد کرده است: «مصاحبهکنندهها و مؤسسههای پشتیبان و مؤسسههایی که حفاظت از مصاحبههای تاریخ شفاهی را بر عهده دارند، باید متوجه باشند مراقبتهای مناسب و ذخیرهسازی ضبطهای ابتدایی بلافاصله پس از ضبطشدن آغاز شوند. همچنین، مصاحبهکنندهها باید آمادهسازی و نیز شرایط مصاحبه را ثبت کنند.» (تارنمای تاریخ شفاهی، 27/06/1400)
تدوین یکی از مهمترین قسمتهای بعد از مصاحبه است. مصاحبهها به منظور تسهیل دسترسی نوشته میشوند. اگر به علتی منابع دیجیتالی دچار مشکل شوند، متن تدوینشدۀ کاغذی در دسترس خواهد بود. همچنین، تدوین گام نخست در انجام مراحل بعدی در تاریخ شفاهی خواهد بود. حسنآبادی از قول ویلمسن نقل کرده است: «تاریخ شفاهی گفتوگو بین دو نفر است و تبدیل آن به متن در واقع افزودن ضلع سوم به این جمع است.» (حسنآبادی، 1396) همچنین، پرتلی معتقد است تبدیل صوت به متن نوعی فاشسازی اطلاعات است و شامل ظرافت صدا، صداقت، آهنگ صدا، شتاب و کندی، صداقتسنجی، حالت مصاحبه، گریه و گله و ارتباطات اجتماعی میشود. نکتهای که دربارۀ یک متن تدوینشدۀ تاریخ شفاهی باید مدنظر قرار گیرد، تفاوت آن با متن تدوینشدۀ مصاحبه است. در یک متن تدوینشده، مواردی مانند کلمات اضافه، نامفهوم، خام، لغات عجیب، زشت، حرکات مصاحبهشونده، خنده، گریه، علائم رفتاری، احساسات و ... وجود دارند که باید ویرایش شوند؛ البته متن تدوینشده در مراکزی که به قصد چاپ، مصاحبه و تدوین میکنند، با مراکزی که به قصد آرشیو، تدوین میکنند، برخی تفاوتهای کارکردی دارند. (حسنآبادی، 1396)
عوامل اجرایی تاریخ شفاهی باید بیاموزند تا جایی که امکان دارد، بدون کموکاست، متون حاصل از مصاحبه را تدوین کنند؛ زیرا امانتداری در تدوین ما را یک گام به دادههای واقعی نزدیکتر میکند و هر گونه انحرافی در این زمینه به تولید خطا و اشتباه منجر میشود. متن مصاحبهای که دقیق و بینقص تدوین شود، پیکرۀ مصاحبه را در برابر چشمانمان قرار میدهد که یا شکیل، آهنگین و روان است یا ابتر و گنگ. متن نوشتهای که صدای راوی را از دل خطوط و سطور به گوش خوانندهاش برساند و ضربآهنگ کلام، گویش و ویژگیهای فردی او را منعکس کند، متنی باارزش است. واقعبینانه این است که بین روایت گفتهشده و روایت مکتوب صرفاً نوعی شباهت ظاهری وجود دارد؛ زیرا تبدیل گفتار به متن مشکلاتی دارد؛ بنابراین، پیروی از دستورالعملهای استفاده از علائم ویرایشی سبب جلوگیری از اشتباهات خواهد شد. (ابرامز، 1397)
همچنین، اگر مصاحبه طبق استانداردهای تعیینشده تدوین نشود، متن تدوینشده اعتبار و اهمیت خود را از دست میدهد. تدوینکننده باید کارش را با دقت انجام دهد. تدوین عین گفتار راوی موجب میشود تا خواننده در جریان متن قرار گیرد و فضا و شرایط مصاحبه را درک کند. در این شیوه، تمام گفتاری که در مصاحبه وجود دارد، بدون کموکاست و تغییر تدوین میشوند. مطالب باید صددرصد به طور کامل و لفظ به لفظ و بدون هیچ تغییری تدوین شوند. مهارت در تدوینکردن مهم است و بهتر است فرد مصاحبهکننده این مهم را انجام دهد. ویرایش و تطبیق متن تدوینشده با فایل صوتی نیز گامی مهم در امانتداری از متن مصاحبه است. (حسنآبادی، 1385)
حاصل مصاحبه در تاریخ شفاهی اطلاعات و تحلیل است. تحلیل مطلقاً بد یا خوب نیست، بلکه باید متناسب با مسئولیت راوی باشد و مبتنی بر خاطرات او که در این صورت قابل اعتنا است؛ برای مثال، فرماندۀ وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میتواند علل و عوامل پیروزی در یک عملیات یا یک رزمنده نحوۀ عقبنشینی در منطقهای که در آن حضور داشته است را تحلیل کند. راوی بین اطلاعات عمومی و اطلاعات خاص تفاوت قائل است؛ اطلاعات عمومی مختص راوی نیست، بلکه مطالبی است که در منابع مختلف یافت میشوند؛ مانند تاریخ شروع جنگ. خاطره مختص راوی است و شامل مطالبی است که فرد دیده، شنیده یا انجام داده است. اطلاعات و خاطرات مصاحبهها باید اعتبارسنجی شوند. میتوان آنها را با دیگر اطلاعات و تحلیلهای مرتبط نقد کرد؛ ولی راستیآزمایی تمام خاطرات نه شدنی است و نه ضروری، بلکه فقط راستیآزمایی خاطراتی که با مشهودات زاویه دارند، ضروری است. همچنین، خاطرات فردی که قابل راستیآزمایی نیستند، حذف نمیشوند؛ زیرا مجموعۀ این خاطرات فردی میتواند در تحلیل تاریخ دفاع مقدس استفاده شود. (غنییاری، 1400)
گاه خاطرات با نقد و تحلیل، نتیجهگیری و داوری همراه هستند و خاطرهگو برای اثبات دادهها به منابع اصلی، به ویژه اسناد و مدارک استناد میجوید. در واقع، کاری پژوهشی شکل میگیرد و به همان نسبت به اعتبار آن افزوده میشود. در این گفتوگو، خوانندگان در کنار خاطرهها و اطلاعات مصاحبهشونده، از تفسیرها و تحلیلهای او نیز مطلع میشوند و شناختی چندجانبه از راوی یا راویان به دست میآورند. همچنین، پرسشها جنبة استنباطی پیدا میکنند و تاریخنگاری زنده و ملموسی را پیشِ روی پژوهشگران قرار میدهند. (کاموس، ۱۳۸7)
در مطالعات تاریخی، تردید، آغاز خرد است. (دلن و بالدین، 1373) ارزیابی منابع، تنظیم شواهد، بهرهگیری از مهارت ادبی و داشتن پشتکار، شکاکیت، تخیل، سنجیدگی و طنازی مواردی هستند که هر مورخی باید واجد آنها باشد. (براندیج، 1396) تاریخ شفاهی همانند تاریخنگاری، بیان رویدادهای گذشته و زندگی گذشتگان در «حال» است و خاطرهگو، خواهناخواه، در بازسازی و یادآوری چنین رویدادهایی تحت تأثیر تعلقات، تمایلات قلبی، آرزوها، احساسات، تفکرات و قضاوتهای حال خود قرار میگیرد، مخاطبان خود را در نظر میگیرد و با هدفی خاص، خاطره را نقل میکند یا به نگارش درمیآورد. (کمری، 1387) پس، طبیعی است که خاطرهها ارزیابی و نقد شوند. همانگونه که استنفورد گفته است، شواهد زیربنای تاریخ هستند و رشتۀ تاریخ روی دو پایۀ شواهد و تفسیر پیش میرود. (استنفورد، 1395)
تصفیۀ علمی محتوای مصاحبهها به اندازۀ مصاحبه دشوار است؛ زیرا پژوهشگر در مرحلۀ مصاحبه بیشتر به اعتبار مصاحبهشونده توجه دارد تا اصالت گفتههای او. هر انسانی حرفهای بسیاری برای نزدن دارد و نمیتوان او را مجبور به گفتن کرد. همچنین، برخی از مصاحبهها لایحۀ دفاعیه و برائتجویی از تقصیرها و کاستیها هستند و برخی نیز میکوشند تا نقش خود را در رخدادها و حوادث تاریخی پررنگ کنند؛ نه الزاماً آنگونه که رخ دادهاند. دربارۀ افراد مسن، معمولاً فراموشی عمدی و غیرعمدی گذشته و فرار از نقد آن بیشتر در مقام اثبات «بودن» و «محقبودن» از مشکلاتی هستند که وجود دارند (کمری، 1387) و به ویژه در مرحلۀ نقد باید به آنها توجه شود.
به طور کلی، نقد در تاریخ شفاهی بر دو نوع است:
الف) نقد بیرونی: پژوهشگر تاریخی باید سند را با سایر اسناد و شواهد تاریخی مقایسه کند و آن را با سایر اطلاعات مربوط به شخص، واقعه یا فناوری دورۀ مربوط به مصاحبه، مقایسه کند و از صحت تعلق آن به موضوع مطالعهشده مطمئن شود.
ب) نقد درونی: پس از اطمینان از صحت ارتباط ادعای مطرحشده در مصاحبه با موضوع مطالعهشده، ارزیابی محتوای مطالب مطرح میشود که آیا اطلاعات صحیح است و تصویری درست از موضوع یا واقعه را ارائه میدهد. آیا مطالب آن با موازین عقلی تطبیق میکنند. آیا در بیان واقعیت غلو نشده است. آیا مصاحبه واقعیت را وارونه جلوه نمیدهد. (بست، 1369)
با عبور از فرایند انتخاب و تفسیر، مصاحبه تکهتکه میشود تا تحلیل میسر شود. (ابرامز، 1397) نکتۀ دیگر اینکه همیشه باید اصل بیان وقایع را از تفسیرها جدا کرد. در تاریخ شفاهی این آمیختگی فراوان است و باید راهی برای آن اندیشید؛ یعنی کسی که درصدد بیان وقایع است، مرتب کار تحلیلی میکند و از آنجا که خودش درگیر است، تلاش دارد تا چارچوبهای تحلیلی خود را در درون نقل وقایع بیاورد. تفکیک اینها کمک خواهد کرد تا با واقعیت بهتر آشنا شویم.
واقعیت این است که تحلیل خاطرات مهمترین عرصهای است که تاریخنگار شفاهی باید نقش برجسته و راهبردی خویش را در آن آشکار کند. با توجه به اینکه تاریخنگار شفاهی بیشتر با این خاطرات سروکار دارد، در مقایسه با تاریخنگار مکتوب، کار او دشوارتر است. تحلیل خاطرات روشهایی خاص خود دارد؛ زیرا خاطره برآیند کنشهای ذهنی صاحب خاطره با رخدادها و تحولات عینی جامعه است که در ذهن و ضمیر او به صورت ناگفته انباشته شدهاند و روایت میشوند؛ از این رو، خاطره چشماندازها و نگرشهایی جدید نشان میدهد که هرچند در شناخت ابعاد پنهان و پیدای رخدادها راهگشای پژوهشگر هستند، به همان نسبت، با مخاطره هم همراه هستند. (ملایی توانی، 1387)
مورخ به اعتبار انسانبودن نمیتواند در تحلیل مسائل نسبت به آنها کاملاً بیطرف بماند. هر انسانی دارای موضعگیری ارزشی است. از نظر گونار میردال، این اولویتگذاری ارزشی به معنای نقض روش علمی در تحلیل مسائل نیست. معیار پایبندی به روش علمی ادعای بیطرفی نیست، برعکس، بیان صریح و آشکار اولویتهای ارزشی است تا هر خوانندهای درستی نتایج بهدستآمده از آن اولویتهای ارزشی را محک بزند. (استنفورد، 1395)
تاریخنگاری صرفاً گردآوری روایتها یا مقایسۀ آنها و شناخت «واقعیت» حوادث گذشته نیست؛ فراتر از این هدف، به توجیه و تفسیر واقعیاتی توجه دارد که بین جزئیات رابطه برقرار میکنند و آنها را به یکدیگر پیوند میدهند. این کار در واقع تجدید بنای گذشته است به کمک مصالح و مواردی که اینجا و آنجا از بقایای آوار حوادث باقی ماندهاند (زرینکوب، 1370) تدوین در تاریخ شفاهی به معنای تصحیح و تکمیل و روانسازی یک متن خام است که شفاهی بوده و مکتوب شده است؛ از این رو، تلاش میشود تا متن با حفظ ویژگیهای شفاهی به متن معیار نزدیک شود و تبدیل به متنی شود که گویی ازطریق خواندن، شنیده میشود. در این راستا، تلاش میشود تا با ویرایش محتوایی و شکلی بر غنای اثر افزوده شود. در این صورت، تدوینگر نقش مورخ را به عهده دارد. پس باید مجهز به دانشهای بینرشتهای لازم مرتبط با تاریخ شفاهی باشد تا بتواند آنچه را که حاصل مصاحبه است، بر مبنای زمان و موضوع انسجام دهد و با روشی کاملاً مورّخانه مطالب را به صورت دقیق و منطقی چیدمان کند، خلأها را پر و نواقص و ابهامات را برطرف کند. او باید به محصول نهایی روح ببخشد و در قالبی جذاب و خواندنی آن را برای مخاطب عام و خاص عرضه کند. (پناهی و دیگران، 1398) در تدوین، نتیجه ایجاد یک منبع است، نه یک متن تاریخنگارانه؛ زیرا در روش نقلی، رسالت مورخ با بیان آنچه دیده یا شنیده است، به پایان میرسد؛ حال آنکه در تاریخنگاری، رسالت اصلی مورخ پس از گردآوری اطلاعات شروع میشود؛ بنابراین، در فرایند گردآوری اطلاعات ممکن است مصاحبهگر فعال باشد یا منفعل؛ دادههای گردآوریشده ممکن است درست باشند یا نادرست؛ مصاحبه ممکن است موفق باشد یا ناموفق؛ اما حاصل کار یک چیز است: بیان روایتهایی برای روشنکردن برخی از وقایع ابهامآمیز تاریخ که اگر تدوین شوند، ما آن را «تاریخ شفاهی» مینامیم. این متن از منظر معرفتشناسی صرفاً منبعی برای مطالعات تاریخی است و هرگز یک متن تاریخنگارانه نیست؛ بنابراین، باید کوشید از سطح تاریخ شفاهی نقلی به سطح تاریخنگاری علمی گذر شود تا تاریخ شفاهی به مرحلۀ علمی برسد و از تولید صِرف شفاهی به تولید متنهای تاریخنگارانه و مبتکرانه گام بردارد. (ملایی توانی 1389) تاریخنگار شفاهی با حضور مؤثر در متن کار، میان رخدادها روابط علّی و معلولی را مییابد و روایتهای مختلف را چنان به هم پیوند میدهد که گویی در یکدیگر تنیدهاند. تاریخنگار شفاهی همچنین خلأها را با تحلیلها، تفسیرها و تبیینهای خود پر میکند تا مجموعهای منسجم، منطقی و فهمپذیر پدید آید و بخشی از تاریخ روشن شود.
وقتی مورخ تاریخ شفاهی قصد کرد روی متن تدوینشدهای کار کند که دیگران مصاحبۀ آن را انجام دادهاند، در مرحلۀ نخست باید چند بار فایل صوتی و در صورت امکان مصاحبههای صوتی-تصویری را با دقت ببیند و بشنود تا بتواند با زبان بدن راوی، مکثها و سکوتها، حالات هیجانی، لحن و تُن صدای او آشنا شود. پس از اعتبارسنجی موارد ضروری از مصاحبهها، مورخ تاریخ شفاهی باید با حذف موارد تکراری، تکیهکلامها، تحلیلهای نامربوط، مطالب غیرمرتبط با اهداف و مواردی که در اعتبارسنجی رد شدهاند و اضافهکردن ارجاعات و گویاسازیهای لازم، ساختار پژوهشی در متن ایجاد کند. همچنین، مورخ میتواند تحلیل خودش را در متن یا زیرنویس اضافه کند. ویرایش ادبی متن هم از مراحل اصلی است؛ زیرا راوی با استفاده از مطالب حافظهاش سخن گفته است و مسلماً برای استفادۀ عام، متن باید ویرایش شود. همچنین، چاپ عین جملات مصاحبهشونده خواننده را خسته میکند. همچنین، تدوینگر باید به انگیزههای آشکار و پنهان راوی توجه کند؛ زیرا در اموری که راوی نقش خود را منفی ارزیابی میکند یا آنکه قصد دارد در نقش خود بزرگنمایی کند، ممکن است حقایق و واقعیتها را آنگونه که میپسندد، بیان کند. در چنین مواردی است که تدوینگر با توجه به سندیت و انگیزۀ راوی، با اشاره به اسناد معتبر مغایر با محتوا، اجازه دارد مطالب را با توجه به اسناد و مدارک موجود تغییر دهد. (دلاور، 1385) در تمام این مراحل، تاریخنگار با دیدی انتقادی و نقد و نظر به دادهها مینگرد. (رضوی، 1387) پس از طی این مراحل، نوبت تصمیمگیری دربارۀ قالب خروجی مصاحبه است که با توجه به محتوای مصاحبهها، ذائقۀ مخاطبان و موافقت سفارشدهنده و حامی میتواند به شکل خاطرات بلند، خاطرات کوتاه، زندگینامۀ مستند یا زندگینامۀ داستانی تدوین شود. (قاسمیپور، 1400)
اما در آمادهکردن متن نهایی، رعایت معیارهایی شامل حفظ اصالت متن؛ ویرایش محتوایی و شکلی متن؛ درج پرسشهای مصاحبهگر؛ تفکیک پرسشها و پاسخها؛ پرهیز از شکستهنویسی؛ رعایت زبان معیار و رسمی جامعه؛ تداعیشدن فضای گفتوگو برای خواننده؛ پاراگرافبندی و استفاده از علائم ویرایشی؛ رعایت یکدستی در ویراستاری کل اثر؛ تکمیل مطالبی که ناقص بیان شدهاند؛ اعتدال در برطرفکردن ابهام و معرفی اماکن، اشخاص، رویدادها و مفاهیم؛ ضروری است. تهیۀ پیوستهای لازم مانند گزیدۀ تصاویر و اسناد و نمایههای مورد نیاز و مرتبط ضرورت دارد. (صالحی، 1398) همچنین، در تدوین، عاملهایی مانند سیاستهای مرکز حامی و سفارشدهندۀ مصاحبه و چاپ، میزان سواد ویرایشگران و ارتباط آنها با موضوع، ارتباط مصاحبهگر با مصاحبهشونده، تعامل تدوینگر با موضوع و چگونگی پیوند آن با مصاحبهشونده و زمینهسازی تاریخی مؤثر هستند. معمولاً بهترین تدوینها دربرگیرندۀ ویژگیهایی مانند فهمپذیربودن، شخصیتسازی و برجستهسازی، چگونگی قرارگرفتن مصاحبهشونده در متن، ارتباط مناسب بین گفتار و نوشتار، پیشنهادها و دیدگاههای جدید، تصویرسازی و روشنسازی و پرهیز از قضاوت و نفی و اثبات، ایجاد تعادل بین صدای راوی و صدای تدوینگر و چالشیبودن اثرگذار هستند. بهترین کار تدوینگر ارائۀ تاریخ شفاهی ازطریق تئوری و در صورت لزوم تجزیهوتحلیل آن و پرهیز از یکسونگری است که ضمن احترام به ماهیت تاریخی مصاحبه، سعی میکند تا محتوایی ِ درخور خواندن عرضه کند. (حسنآبادی، 1396)
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نوعی اختلال سلامت روان است که در پی تجربه یا مشاهدۀ یک رویداد تروماتیک ایجاد میشود. (American Psychiatric Association [APA], 2013) این رویدادها میتوانند شامل مرگ نزدیکان، مصدومیت شدید، خشونت جنگی، یا حوادث طبیعی مانند سونامی باشند. (Foa et al., 2009)
تجربۀ تروما و علائم اولیه
بسیاری از افرادی که با یک رویداد تروماتیک مواجه میشوند، احساسات، افکار و خاطرات منفی را تجربه میکنند. با این حال، بیشتر افراد به مرور زمان بهبود مییابند. (Bonanno, 2004) زمانی که این واکنشهای منفی تداوم یابند و زندگی روزمرۀ فرد را مختل کنند، احتمال ابتلا به PTSD مطرح میشود. (APA, 2013) این اختلال میتواند هر فردی را صرفنظر از سن، جنسیت یا پیشینه تحت تأثیر قرار دهد و معمولاً در نتیجۀ تجربۀ مستقیم، مشاهده، یا آگاهی از تروما برای نزدیکان ایجاد میشود. (Yehuda & LeDoux, 2007)
انواع مواجهه با تروما
افراد ممکن است به روشهایی مختلف با تروما مواجه شوند:
نمونههای تروما شامل سوانح رانندگی، تعرض فیزیکی، تشخیص بیماریهای مرگبار، جنگ، حملات تروریستی، یا بلایای طبیعی مانند آتشسوزی و سونامی هستند. (Foa et al., 2009) این رویدادها معمولاً به دلیل غیرمنتظرهبودن و ناسازگاری با دیدگاه فرد نسبت به جهان، شوکهکننده هستند. (Janoff-Bulman, 1992)
علائم PTSD
علائم PTSD به چهار دستۀ اصلی تقسیم میشوند: (APA, 2013)
دلایل و مکانیسمهای روانشناختی و زیستی
علائم PTSD از منظر روانشناختی و زیستی قابل توجیه هستند. از منظر روانشناختی، افکار مزاحم و فلشبکها تلاش ذهن برای پردازش تروما و آمادگی برای خطرات آینده هستند، اما درPTSD، این مکانیسمها به پریشانی منجر میشوند. (Ehlers & Clark, 2000) اجتناب و بیتفاوتی نیز میتوانند به عنوان مکانیسمهای دفاعی برای کاهش ناراحتی عمل کنند، اما مانع از پردازش سالم تروما میشوند. (Foa et al., 2009)
از منظر زیستی، هورمون آدرنالین در پاسخ به استرس ترشح میشود و بدن را برای واکنشهای سریع آماده میکند. در PTSD، خاطرات زندۀ تروما میتوانند سطح آدرنالین را به طور مداوم بالا نگه دارند که منجر به اضطراب، پرخاشگری و اختلال خواب میشود. (Yehuda, 2002) همچنین، هیپوکامپ (بخشی از مغز مسئول پردازش حافظه) تحت تأثیر هورمونهای استرس قرار میگیرد و نمیتواند خاطرات تروماتیک را بهدرستی پردازش کند که باعث میشود تروما به صورت خطر کنونی تجربه شود. (Bremner, 2006)
گروههای پرخطر
هر فردی ممکن است به PTSD مبتلا شود، اما برخی از مشاغل مانند کارکنان خدمات اضطراری (پلیس، آتشنشانان)، مددکاران اجتماعی و نیروهای نظامی، به دلیل مواجهۀ مکرر با تروما، در معرض خطر بیشتری هستند. (Brewin et al., 2000) شدت و ماهیت تروما نیز تأثیرگذار است؛ تروماهای ناگهانی، طولانیمدت، یا شامل نقص عضو و کودکان، احتمال ابتلا را افزایش میدهند. (Kessler et al., 2005)
زمانبندی علائم
علائم PTSD ممکن است بلافاصله پس از تروما یا با تأخیر (حتی ماهها بعد) ظاهر شوند. معمولاً علائم ظرف 6 ماه پس از رویداد شروع میشوند، اما تأخیر بیشتر نیز ممکن است. (APA, 2013) متأسفانه، بسیاری از افراد به دلیل انگ اجتماعی یا عدم آگاهی، بهموقع کمک نمیگیرند. (Hoge et al., 2004)
استرس پس از سانحه (PTSD) یکی از شایعترین پیامدهای روانشناختی حضور در جنگ است و مطالعات متعدد نشان دادهاند این اختلال میتواند عملکرد حافظه را تحت تأثیر قرار دهد. اختلال PTSD نه فقط منجر به یادآوریهای ناخوشایند (flashbacks) و کابوسها میشود، بلکه بر حافظۀ کاری، حافظۀ روایتی و حافظۀ بلندمدت نیز تأثیر منفی دارد.
اختلال در حافظۀ روایتی و حافظۀ اپیزودیک
حافظۀ روایتی که شامل به یاد آوردن تجربیات گذشته با جزئیات زمانی و مکانی مشخص است، در افراد مبتلا به PTSD مختل میشود. این اختلال معمولاً به دلیل فعالیت غیرنرمال در نواحی خاصی از مغز مانند هیپوکامپ، آمیگدالا و قشر پیشپیشانی است. (Brewin, 2007) پژوهشهای تصویربرداری مغزی نشان دادهاند هیپوکامپ که در رمزگذاری و بازیابی خاطرات نقش دارد، در سربازان مبتلا به PTSD کاهش حجم دارد. (Gilbertson et al., 2002)
تأثیر بر حافظۀ کاری
حافظۀ کاری نیز یکی از جنبههای شناختی است که تحت تأثیر PTSD قرار میگیرد. افراد مبتلا به PTSD در انجام تکالیفی که به نگهداری اطلاعات به صورت کوتاهمدت و پردازش آن نیاز دارند، دچار اختلال هستند. این موضوع ممکن است ناشی از فعالیت بیش از حد سیستم پاسخ به استرس، از جمله محور HPA و افزایش سطح کورتیزول باشد. (Vasterling et al., 2002)
عملکرد شناختی کلی
در مطالعهای که توسط واسترلینگ و همکاران (Vasterling et al., 2006) بر روی سربازان آمریکایی قبل و بعد از اعزام به عراق انجام شد، مشخص شدPTSD پس از بازگشت با کاهش عملکرد حافظه و توجه همراه است. این مطالعه یکی از نخستین مطالعات طولی بود که نشان داد آسیب شناختی میتواند در پی تجربههای جنگی ایجاد شود و ماندگار باشد.
جمعبندی
شواهد نشان میدهدPTSD نه فقط با علائم روانی همراه است، بلکه تأثیراتی عمیق بر حافظه، به ویژه حافظۀ اپیزودیک، روایتی و کاری دارد. این تأثیرات در سربازان جنگی ممکن است مزمن باشند و حتی پس از پایان درگیریها نیز ادامه یابند.
کمالآبادی و همکاران (1393) در پژوهشی بر روی جانبازان دوران دفاع مقدس، نشان دادند شیوع اختلال استرس پس از سانحه در جمعیت جانبازان دفاع مقدس زیاد است و همبودی جالب توجه آن با برخی از اختلالات شخصیت، نیاز به ارزیابی دقیق وضعیت سلامت روان این افراد را نشان میدهد.
نتایج پژوهشی که مرادی و همکاران (1387) بر روی گروهی از مبتلایان به PTSD ناشی از جنگ، به عنوان گروه آزمایشی و دو گروه کنترل (Non PTSD و سالم) انجام دادند، نشان داد افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با گروههای کنترل قادر به بازیابی خاطرات اختصاصی کمتری بودند، کاهش اختصاصیبودن خاطرات در AMT با استرس پس از سانحۀ گستردهتری در گروههای دارای سابقۀ تروما همراه است و همچنین، افرادی که دارای نشانهشناسیهای شدیدتری بودند، نواقص حافظۀ وسیعتری را نشان دادند. در نهایت، نتایج نشان داد میزان این نواقص با نشانههای خاص PTSD رابطهای مستقیم دارد. یافتههای پژوهش در راستای یافتههای سایر پژوهشهاست که نشان میدهند افراد مبتلا به PTSD علاوه بر داشتن مشکلات در بخشهای مختلف حافظه، مانند حافظۀ شرح حال، حافظۀ مربوط به آینده و حافظۀ کاری، در حافظۀ کلی نیز دارای نقص هستند که این موضوع در بازتوانیها و درمان باید مدنظر قرار گیرد.
نتیجه
تاریخ شفاهی یکی از ابزارهای گردآوری اطلاعات در تاریخ معاصر است که با مصاحبۀ فعال سعی در روشنکردن بیشتر زوایای تاریخ معاصر دارد. انجام پروژۀ تاریخ شفاهی مراحلی مختلف دارد که از انتخاب موضوع و پژوهشها دربارۀ موضوع شروع و با تدوین اثر نهایی و عرضۀ آن تمام میشوند. هر کدام از این مراحل باید بهدقت و همراه با روحیۀ جستوجوگری انجام شود تا نتیجۀ نهایی اثری مطلوب باشد. در هر کدام از این مراحل، فرد باید با تاریخ شفاهی آشنا باشد و مبانی علمی آن را بشناسد تا بتواند اثری تولید کند که بتوان بر آن نام تاریخ شفاهی گذاشت. همچنین، باید به نقشی که در پازل تاریخ شفاهی دارد، واقف باشد و بداند قرار است چه کند و کارش چه تأثیری بر کل کار دارد.
تاریخ شفاهی دفاع مقدس به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای حفظ و انتقال تجربیات جنگ تحمیلی، فقط زمانی میتواند به منبعی معتبر و قابل استناد برای مطالعات تاریخی و فرهنگی تبدیل شود که صحت، دقت و ساختارمندی لازم در روایتها رعایت شود. یافتههای این پژوهش نشان داد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و وضعیت سلامت روان رزمندگان میتواند بر کیفیت حافظه، دقت بازآفرینی خاطرات و شیوۀ روایتگری آنان تأثیر مستقیم و جالب توجه داشته باشد.
مطالعات نظری و میدانی بیانگر آن هستند که PTSD از طریق نشانههایی همچون خاطرات مزاحم، اجتناب، تحریف در ادراک و نقص در حافظۀ اپیزودیک، فرایندهای شناختی و حافظهای افراد را مختل میکند. این اختلال در رابطه با رزمندگان جنگی ممکن است به بازیابی ناقص، مبهم یا تحریفشدۀ خاطرات منجر شود و در نتیجه، دقت و اعتبار محتوای تاریخ شفاهی را کاهش دهد. همچنین، شواهد نشان داد آموزش ناکافی مصاحبهگران، فقدان استانداردهای مصاحبه، نبود چارچوب نظری مشخص در روایتگری و عدم بهرهگیری از دانش روانشناسی در تدوین خاطرات، از جملۀ موانع ساختاری جدی در این حوزه ههستند.
در راستای ارتقای کیفیت تاریخ شفاهی دفاع مقدس، پژوهش حاضر پیشنهادهای زیر را ارائه میدهد:
در مجموع، بدون در نظر گرفتن وضعیت روانی راویان و اهمیت آموزش و تخصص مصاحبهگران، تاریخ شفاهی دفاع مقدس نمیتواند به رسالت خود در بازنمایی درست و ماندگار واقعیتهای جنگ عمل کند. توجه به پیوند میان روانشناسی و تاریخ کلید دستیابی به روایتهایی انسانی، مستند و علمی از گذشته است؛ روایتهایی که نه فقط از نظر تاریخی معتبر هستند، بلکه از منظر درمانی و فرهنگی نیز دارای ارزش هستند؛ همچنان که گفتیم، تاریخ شفاهی مبحثی میان رشتهای است و اهمیت بحث روانشناسی در این حیطه نمایان است. کمکگرفتن از روانشناسان مسلط بر مبحثPTSD و مشکلات رزمندگان در راستای صحیحسازی اسناد دفاع مقدس بسیار موضوع حائز اهمیتی است.
[1] Post-traumatic stress disorder
[2] Intrusion
[3] Avoidance
[4] Hyperarousal