بررسی وضعیت آیین ویرایش فنی در کتاب شقایقی از مجنون (1)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، صندوق پستی 889- 14665 تهران، ایران

چکیده

بیان تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس از زبان رزمندگان روشی ماندگار و جدید برای انعکاس رویدادهای جنگ است. در اجرای چنین روشی، ضمن اینکه مصاحبه‌کننده باید اصول مصاحبه و سازمان‌دهی پرسش‌و‌پاسخ‌ها را رعایت کند، نیازمند درست‌نویسی مطالب نیز است؛ از این رو، رعایت اصول ویرایش و نشانه‌گذاری سبب می‌شود نه فقط گفتار گوینده به ‌طور کامل، بدون ابهام و قابل فهم به مخاطب انتقال یابد، بلکه کیفیت روایت‌ها و میزان امانت‌داری و انتقال احساسات در ثبت تجربه‌ها ارتقا پیدا کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی از نوع پژوهش‌های کاربردی است که با ارائۀ آمار و بسامد، در پی پاسخ به این پرسش است که تا چه میزان انحراف از اصول آیین ویرایش فنی در کتاب‌های تاریخ شفاهی مشاهده می‌شود. برای این منظور، به شکل تصادفی، کتاب شقایقی از مجنون (1) به ‌عنوان جامعۀ آماری انتخاب شد. نتایج نشان می‌دهد در این کتاب، نشانۀ کاما، با بسامد 408 مورد، بیشترین بسامد کاربرد نادرست را در میان همۀ نشانه‌ها دارد. در مرتبۀ بعد، نشانۀ نقطه با بسامد 118 مورد کاربرد نادرست قرار دارد. ضعف چشمگیر در کاربرد این دو نشانه سبب اطناب و درازنویسی، بدخوانی و ابهام‌آفرینی، گرفتن وقت و توان مخاطب و به ‌تبع آن خستگی و آزردگی او، اختلال در سازمان‌دهی و درک مطالب و آسیب‌رسانی به زیبایی نوشتار شده است. همچنین، در حوزۀ دستور خط و شیوۀ املایی، از جملۀ معایب شاخص این کتاب، رعایت‌نکردن فاصلۀ درون‌کلمه و برون‌کلمه، عدم رعایت علایم زبرزنجیری و عدم کاربرد ضبط مختار واژگان است. در پایان مقاله نیز پیشنهادهایی برای جلوگیری از آسیب‌رسانی بیشتر به کتاب‌های تاریخ شفاهی از این منظر ارائه شده‌ است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Examining the Status of Technical Editing in the Book "Shaghayeghi Az Majnun "(1)

نویسنده [English]

  • Amin Banitalebi dehkordi
Language and Literature, Farhangian University, Tehran, Iran
چکیده [English]

Expressing the oral history of the Holy Defense era through the words of the warriors is a lasting and innovative way to reflect on the events of the war. In implementing such a method, in addition to observing the principles of interviewing and organizing questions and answers, it is also necessary to write the material correctly; therefore, observing the principles of editing and Punctuation causes not only that the speaker's speech is transmitted completely, unambiguously, and intelligibly to the audience; but also that the quality of the narratives and the degree of trustworthiness and transfer of emotions in recording experiences are improved. The present study is a descriptive-analytical type of applied research that, by presenting statistics and frequency, seeks to answer the question of which deviations from the principles of technical editing are observed in oral history books. For this purpose, the book "Shaghayeghi Az Majnun (1)" was randomly selected as an example. The results show that in this book, the comma, with a frequency of 408 cases, has the highest frequency of incorrect use among all the signs. The next most frequently used sign is the "period" sign, with a frequency of 118 cases. The significant weakness in the use of these two signs has caused long and drawn-out writing, poor reading, and ambiguity, taking up the time and energy of the audience and consequently causing their fatigue and annoyance, disruption in organizing and understanding the content, and damaging the beauty of the writing. Also, in the field of grammar and spelling, among the significant disadvantages of this book are the failure to observe the distance between the inside and outside of the word, the failure to observe the hyphenation marks, and the failure to use the optional recording of words. At the end of the article, suggestions are presented to prevent further damage to oral history books from this perspective.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Oral History
  • Shaghayeghi Az Majnun 1
  • Technical Editing
  • Comma
  • Period

مقدمه

بررسی ریشه­ها و شرح وقایع جوامع بشری با نگرش تاریخی، یکی از کارکردهای متأخر تاریخ است؛ البته روشن است که علم تاریخ برای رسیدن به این هدف، در گردآوری داده­ها و پردازش آنها از روش­هایی جدید بهره برده است که «تاریخ شفاهی» یکی از آنهاست. تاریخ شفاهی به ‌عنوان یکی از شاخه‌های مهم تاریخ‌نگاری، به ‌ویژه در موضوعاتی مانند جنگ‌ها و بحران‌ها، جایگاهی ویژه‌ دارد. در خصوص دفاع مقدس، که با توجه به ویژگی‌های ویژۀ خود، بسیاری از اطلاعات آن به‌ صورت مکتوب یا رسمی ثبت نشده است، تاریخ شفاهی می‌تواند به ‌عنوان ابزاری حیاتی برای جمع‌آوری و ثبت خاطرات رزمندگان و شهدا عمل کند. این­گونه نوشتاری با ثبت خاطرات رزمندگان و شهدا به ‌عنوان یکی از منابع اصلی و معتبر برای آگاهی از دوران جنگ و دفاع مقدس، می‌تواند به غنای تاریخ ملی ایران بیفزاید. تاریخ شفاهی به‌واسطۀ جزئی­نگری، دخالت «شناخت روان» در بیان و نگارش تاریخ، مستندسازی و اصالت­بخشی، روشی مناسب برای تدوین و ثبت دقیق تاریخ و شناساندن درست رخ‌دادهاست. این روش نه فقط به درک بهتر ابعاد انسانی و فرهنگی جنگ کمک می‌کند، بلکه امکان انتقال تجربیات واقعی و احساسات عمیق از جبهه‌ها را فراهم می‌آورد. در نتیجه، تاریخ شفاهی نه ‌فقط به­ عنوان یک ابزار پژوهشی، بلکه به ­عنوان یک وسیلۀ فرهنگی و اجتماعی، اهمیتی ویژه‌ دارد. در کل، اهمیت این نوع نوشتاری را می­توان در عرصه­های گوناگون همچون  انتقال مستقیم تجربه‌های فردی و جمعی، پرکردن خلأهای تاریخ رسمی، ثبت احساسات و معنویت در جنگ، حفظ و انتقال میراث فرهنگی، تقویت هویت جمعی و ملی، تأثیر در سیاست‌گذاری و پژوهش‌های آینده، مستندنگاری و حفاظت از یاد و خاطرۀ شهدا، ایجاد ارتباط میان تاریخ و مردم و توانمندسازی جامعه برای حفظ تجربیات ارزشمند دانست.

در تاریخ شفاهی، کلمات و جملات مطابق با نحوۀ گفتار گوینده، ثبت و ضبط می­شوند. این امر به‌ ویژه در مواردی که ممکن است زبان گوینده محاوره‌ای، غیررسمی یا دارای لغات خاص منطقه‌ای باشد، اهمیت پیدا می‌کند. رعایت اصول ویرایش و نشانه‌گذاری باعث می‌شود گفتار گوینده به ‌طور کامل، بدون ابهام و قابل فهم به مخاطب انتقال یابد. برای مثال، ممکن است گوینده با استفاده از اصطلاحات خاص جنگی یا حتی لهجه و گویش محلی و محاوره­ای خود روایت کند. در این شرایط، نشانه‌گذاری صحیح برای نمایش فاصله‌های زمانی، مکث‌ها، یا تغییرات در لحن گفتار به حفظ اصالت روایت کمک می‌کند؛ از این رو، رعایت اصول ویرایش و نشانه‌گذاری در تاریخ شفاهی نه فقط به دقت و صحت اطلاعات کمک می‌کند، بلکه در ارتقای کیفیت روایت‌ها و حفظ امانت‌داری در ثبت تجربه‌ها تأثیری بسزا دارد. این فرایند به‌ ویژه در تاریخ شفاهی دفاع مقدس که بسیاری از جزئیات تجربی، عاطفی و معنوی جنگ در آن نهفته است، اهمیت دوچندان پیدا می‌کند. همچنین، نشانه‌گذاری دقیق و ویرایش درست می‌تواند به پژوهشگران کمک کند تا از منابع شفاهی به بهترین شکل استفاده کنند؛ در حالی که اصالت گفتار و احساسات گویندگان حفظ می‌شود.

بنابراین، از جملۀ اقدامات و راهکارهایی که باید در حوزۀ زبان و خط فارسی در حوزۀ ثبت خاطرات رزمندگان و نوع نوشتاری تاریخ شفاهی مورد توجه قرار گیرند تا هم اعتبار محتوا و هم لفظ رعایت شود، عبارت‌اند از: توجه به پاکیزه‌نویسی و درست‌نویسی، کمک به سرعت مطالعه در کشور، زیباسازی نوشتار برای تأثیر بیشتر آن بر خواننده، پیشگیری از انحراف­های خط و زبان از زبان معیار، جلوگیری از به‌هم‌ریختگی در نگارش فارسی، جلوگیری از به­کارگیری سلایق شخصی و تفنّنی در نوشتار، مقابله با ورود بی­رویۀ واژگان وارداتی و ... . ضمن توجه به چنین اصولی، باید میزان آسیب‌پذیری و همچنین اثرهای زیان­بار انحراف از قواعد و اصول نگارشی و ویرایشی بر پیکرۀ تاریخ شفاهی نیز تجزیه‌وتحلیل شود و در این زمینه، باید حساسیت جدی در همۀ دستگاه­های دولتی و غیردولتی همچون «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش­های دفاع مقدس»، «حوزۀ هنری»، «سازمان ارشاد و تبلیغات اسلامی» و ... نسبت به یکی از مهم­ترین جنبه­های استقلال هویتی و فرهنگی کشور نشان داده شود؛ زیرا این امر زمانی اهمیت پیدا می­کند که ملت‌های دارای زبان مستقل، در گذشتۀ خویش توانسته‌اند با آن زبان و خط، آثاری فاخر را بیافرینند و به ­واسطۀ آنها شهرت جهانی کسب کنند و زبان فارسی با بیش از هزاران آثار ارزشمند و منتشرشده در سطح جهانی، یکی از این زبان‌هاست. پس، در عصر ما شایسته است اقشار فرهنگی و مجرب در کنار دستگاه‌های برنامه‌ریزی و اجرایی مرتبط فرهنگی و علمی، پژوهش­های کاربردی و برنامه­های اجرایی گسترده و متنوعی را انجام دهند و راهکارهای قابل اجرا را برای مقابله با این تهدیدها در اختیار سطوح مختلف جامعه قرار دهند.

 

مسألۀ پژوهش

تاریخ شفاهی ابعاد و زوایایی مختلف دارد و به طرزی فزاینده و گسترده،‌ به­ یکی از بسترهای مهم در انتقال رویدادها و خاطرات دوران دفاع مقدس و سایر رویدادهای اثرگذار کشور تبدیل شده ­است. برای جلوگیری از آسیب‌های متفاوتی که ممکن است در این نوع نوشتاری به ‌وجود آیند، باید برنامه­ریزی مدوّن و منظمی ایجاد کرد. ابعاد این مشکل و ضرورت ورود به عرصۀ جلوگیری از آسیب‌های ممکن زمانی آشکارتر می‌شود که بدانیم تاریخ شفاهی از نظر حفظ اصالت روایت و انتقال دقیق احساسات و پیام‌های دفاع مقدس حائز اهمیت است و نادیده­گرفتن این اصول می‌تواند به درک اشتباه و ایجاد فاصله بین نویسنده و مخاطب منجر شود و از اثرگذاری واقعی این آثار بر مخاطب بکاهد. در این پژوهش، ضمن بررسی و تحلیل چنین رویکردی از منظر ویرایش فنی در یکی از کتاب‌های تاریخ شفاهی با عنوان شقایقی از مجنون (1) (صالحی، 1401)، راهکارهایی عملی برای بهبود نگارش فارسی و دستور خط و برطرف‌کردن بخشی از مشکلات ارائه می‌شوند.

 

پیشینۀ پژوهش

با وجود اینکه به نظر کارشناسان از جمله علی صلح‌جو (پژوهشگر و ویراستار) ویراستاری اصولاً در تاریخ نشر کتاب در ایران امری جدید است، در زمینۀ پژوهش در اصول نگارش و ویرایش خط و زبان فارسی آثاری متعدد (در حدود شصت عنوان کتاب) منتشر شده­اند و همین امر پژوهشگر را در این حوزه با سردرگمی و دشواری روبه­رو می­کند. ویرایش در معنای امروزی در دهۀ چهل شمسی با فعالیت مؤسسۀ انتشارات فرانکلین آغاز شد و در اواخر دهۀ چهل بود که واژۀ نوظهور ویراستار، در محافل فرهنگستان دوم و از مصدر مردۀ «ویراستن» پیدا شد.

در زمینۀ تاریخ شفاهی، مرتضی نورائی (1386) مقاله­ای با عنوان «درآمدی بر ویراستاری در تاریخ شفاهی» نگاشته است. او در این مقاله، ویرایش را در سه مرحلۀ پیش­مصاحبه، مصاحبه و استخراج مورد توجه گرفته داده ­است و در بخش آخر، آسیب­شناسی ویراستاری را در راستای شناخت سازوکارهای جانبداری در تاریخ شفاهی بررسی کرده است. ابوالفضل حسن­آبادی (1386) در مقالۀ «پیاده­سازی و ویرایش در تاریخ شفاهی»، یکی از مهم­ترین کتب در این زمینه، یعنی کتاب پیاده­سازی و ویرایش در تاریخ شفاهی اثر ویلا باوم[i] (1997م)، مورخ معروف آمریکایی، را بررسی و تجریه‌وتحلیل کرده ­است. از نظر او، بررسی محتوای کتاب و نوع نگارش نشان می­دهد توجه باوم به سطوح مختلف جامعه و هدف او نگارش کتابی برای همۀ علاقه­مندان تاریخ شفاهی است؛ همچنین، کتاب می­تواند پاسخ‌گوی نیازهای اطلاعاتی تاریخ­شفاهی­دانان مستقل، مراکز و آرشیوهای تاریخ شفاهی باشد. همچنین، احمدی­دارانی و کرامیتان­فرد (1401) در مقاله­ای با عنوان «نقد و تحلیل شیوه­نامه­های نگارش فارسی (مطالعۀ موردی: نشانه­گذاری)»، هجده شیوه‌نامۀ رایج را به ‌روش تحلیلی و انتقادی بررسی کرده‌اند و در آن، کاربرد علایم نگارشی را مدنظر قرار داده‌اند؛ در ضمن، تناقض‌های درونی، اختلاف‌ ‌دیدگاه‌های نویسندگان و افراط و تفریط‌های آنان با رعایت اصل اعتدال، در ‌قالب شاهدها و مثال‌های آنان را نقد و ارزیابی کرده­اند و در پایان هر بخش، دربارۀ اختلاف‌ها، پیشنهادهایی ارائه داده­اند تا زمینه‌ای برای بازنگری در تدوین شیوه‌نامه‌ها فراهم آید. همچنین، موضوع ویرایش فنی و زبانی در سایر انواع نوشتاری همچون زبانه رسانه، کتاب­های درسی دانش‌آموزان، متون حقوقی و ... بررسی شده است؛ اما تا کنون این موضوع در کتاب شقایقی از مجنون (1) بررسی نشده ­است.

 

ضرورت پژوهش

یکی از حوزه­های فرهنگی و اجتماعی تأثیرگذار در انتقال تجربیات رزمندگان دوران دفاع مقدس حوزۀ بسیار مهم و چندجانبۀ خط، زبان و نوشتار است. از آنجا که شیوۀ نگارش تاریخ شفاهی از طریق گفت­وگوی مصاحبه­کننده با رزمنده و واسطه­گری زبان محاوره و گفتاری روی می­دهد و در آن، جابه­جایی اجزای جمله، گزینش کلمات دم­دستی، اثرگذاری لهجه و گویش، شتاب­زدگی در گفتار، پراکنده­گویی، تکیه­کلام­ها، مکث‌های پی­درپی و ... سبب آسیب­پذیری این نوع نوشته­ها شده­اند، در نتیجه، باید از طریق پژوهش و تحلیل علمی برای دست‌یابی به راه‌حل‌های شدنی و راهکارهای موثق کوشا باشیم. اهمیت این موضوع زمانی آشکار می‌شود که گاهی فارسی‌زبانان همین زبان غیرمعیار و آسیب­دیده را به‌ عنوان زبان فارسی معیار می­پذیرند که در این صورت، علاوه بر آسیب­پذیری دستور خط، زبان و فرهنگ فارسی، تمایز بین زبان و خط هنجار و نابه‌هنجار دشوار می‌شود و این امر با اهداف تاریخ شفاهی که ثبت و ضبط دقیق رویدادها و انتقال درست معنا به نسل آینده است، مغایرت دارد. بنابراین، یکی از مهم­ترین ضرورت­های چنین پژوهشی تأکید بر لزوم آغاز یک جریان بررسی و پژوهش در این عرصه است تا کتاب­ها و آثار تدوینی در آینده، آثار فاخر و ارزشمند دوران دفاع مقدس را در روساختی استوار و پاکیزه به آیندگان عرضه کنند.

 

روش پژوهش

این پژوهش، از نظر ماهیت و اهداف، جزء «پژوهش‌های کاربردی» است؛ «منظور از پژوهش کاربردی، پژوهشی است که نه در جهت ارضای کنجکاوی‌های ژرف پژوهشگر، که حل مسئله‌ای فردی، گروهی یا اجتماعی انجام می‌پذیرد» (ساروخانی، 1384، ص. 73). دایرۀ پژوهش یکی از کتاب­های حوزۀ تاریخ شفاهی با عنوان شقایقی از مجنون (1) است. این کتاب به شیوۀ تصادفی از میان چندین جلد کتاب نوشته­شده در این حوزه انتخاب شده­ است. نگارنده با بهره­گیری از روش سندکاوی و فیش­برداری، ابتدا کتاب­های نگاشته‌شده در حوزۀ آیین ویرایش و درست­نویسی را مطالعه کرده است؛ سپس، بر اساس شاخص­های ویرایش فنی (صوری)، معایب و بی­دقتی­های مندرج در کتاب مدنظر را مشخص کرده ­است؛ در گام بعد، پس از بسامدگیری و تعیین بیشترین خطاهای صورت­گرفته، تحلیل­های لازم را انجام داده و در نهایت، پیشنهادهایی برای بهبود شیوۀ ویرایش و نشانه­گذاری در چنین متونی را ارائه داده ­است. گفتنی است، هنگام بیان مثال­ها برای آشکارسازی معایب، همان دستور خط و شیوۀ نگارش کتاب، بدون هیچ­گونه دخل و تصرفی، بیان شده است.

 

معرفی کتاب شقایقی از مجنون (1)

این کتاب، خاطرات یکی از رزمندگان شیمیایی دوران دفاع مقدس به نام «فرهاد همتی­دزکی» است. او از سال 1359 وارد جبهه شده است و حدود سه­ ماه در جبهۀ کردستان فعالیت داشته ­است. سپس، در سال 1361، برای شرکت در عملیات والفجر مقدماتی به جبهۀ جنوب اعزام می­شود و در گردان ذوالفقار به فرماندهی سهراب نوروزی سامان‌دهی می­شود. سپس، در سال 1362، در قالب گردان توحید در عملیات خیبر شرکت می­کند. این گردان مأمور به ایستادگی در جزیرۀ مجنون جنوبی در برابر دشمن بعثی بود و طبق فرمایش امام (ره) باید آن را حفظ می­کرد. گردان، بعد از چند روز مقاومت سرسختانه، هنگام بازگشت به عقب، در کنار چاه­های نفت، مورد حملۀ بمب­های شیمیایی دشمن قرار می­گیرد که سبب مجروحیت شدید نیروها از جمله فرهاد همتی می­شود. او به همراه چند تن از دوستانش برای مداوا به مونیخ آلمان فرستاده می­شود. پس از چندماه انجام مراحل طاقت‌فرسای درمان، به ایران برمی­گردد. او مجدداً در سال 1365 عازم جبهه می­شود؛ اما به سبب مجروحیت شیمیایی نمی­تواند در منطقه باقی بماند و به عقب برگردانده می­شود. در حال حاضر نیز، آثار جراحت شیمیایی در بدن او قرار دارد و تحت مداوی پزشک است.

 

اصول ویرایش فنی

پس از مطالعه و بررسی کتاب شقایقی از مجنون (1)، مهم­ترین اصول ویرایش فنی که در این کتاب رعایت نشده‌اند و دربارۀ آنها بی­دقتی صورت گرفته ­است، در قالب چند عنوان مجزا در ادامه توضیح داده شده‌اند.

 

  1. نشانۀ کاما (ویرگول)

ویرگول نشانۀ توقف یا درنگی کوتاه است که در موارد زیر استفاده می­شود: الف) میان عبارت­ها یا جمله‌هایی غیرمستقل که در مجموع یک جملۀ کامل را تشکیل می­دهند؛ ب) آنجا که کلمه یا عبارتی به ­عنوان توضیح، عطف بیان یا بدل در ضمن جمله یا عبارتی دیگر آورده می­شود؛ پ) آنجا که در مورد چند کلمه، اِسنادی واحد داده می­شود؛ ت) بین دو کلمه که احتمال می­رود خواننده آنها را با کسرۀ اضافه بخواند؛ ث) برای جداکردن اجزای مختلف نشانی اشخاص یا مراجع و مأخذ یک نوشته (یاحقی و ناصح، 1371، صص. 69-70؛ احمدی‌گیوی و همکاران، 1385، ص. 33). همچنین، از این نشانه میان دو جملۀ پایه و پیرو؛ در آغاز و پایان جمله­هایی که به صورت تفسیری، توضیحی و دعایی می­آیند؛ برای عطف کلمه­ها، جمله­ها، عبارت­ها و سازه‌های هم­پایه (در این موارد همیشه پیش از آخرین کلمه واو عطف می­آید)؛ بعد از گروه­های قیدی در آغاز جمله (ذوالفقاری، 1392، ص. 30)؛ برای تفکیک کلماتی که حالت دستوری واحدی دارند، نیز استفاده می­شود (کاخی، 1373، ص. 36).

در کتاب شقایقی از مجنون (1)، از نشانه­هایی که بسیار به‌نادرست استفاده شده‌اند، نشانۀ کاماست. در بیشتر موارد، از این نشانه در جایگاه خود استفاده نشده است؛ به عبارت دیگر، در این کتاب معمولاً پس از منادا، جملۀ بدل، قیدهای زمان آغاز جمله، پس از وجه وصفی و جملات مرکب و شرطی از کاما استفاده نشده است. یا در مواردی نیز حرف ربط و عطف «واو» به‌نادرست جایگزین کاما شده است؛ برای مثال، هنگام برشمردن اشخاص و اجزا به شکل پی­در­پی. همچنین، در برخی از موارد، نگذاشتن کاما سبب بدخوانی و ابهام جمله و گرفتن وقت و توان خواننده برای درک معنا می­شود. در زیر، مثال­های هر یک از موارد بالا به همان شکل نادرست بیان شده‌اند:

- استفاده­نکردن از کاما پس از وجه وصفی: «آن­ها ... از آمادگی لازم برخوردار بودند و ما را غافلگیر کرده و شروع به تیراندازی کردند» (صالحی، 1401، ص. 32). همان­گونه که پژوهشگران گفته­اند، کاربرد وجه وصفی دارای شرایطی است - که هماهنگ با موضوع مقاله - یکی از شرایطش این است که بهتر است «پس از وجه وصفی، از آوردن «واو» ربط پرهیز شود و به‌جای آن، کاما استفاده شود» (ذوالفقاری، 1392، ص. 242).

- استفاده­نکردن از کاما هنگام برشمردن افراد: «در بسیج افراد زیادی می­آمدند، از جمله: سبزعلی خدادادی و علی اکبر سلطانی، قنبر ابراهیمی و ... .» (صالحی، 1401، ص. 32).

- استفاده­نکردن از کاما در جملات مرکب: «وقتی که مأموریت ما از بانه تمام شد برگشتیم» (صالحی، 1401، ص. 28).

- استفاده­نکردن از کاما در جملات تفسیری و توضیحی: «آقای خدادادی در فرایزین که در 60 کیلومتری مونیخ واقع است بستری و مداوا می­شود» (صالحی، 1401، ص. 56).

- استفاده­نکردن از کاما پس از منادا: «او دوباره گفت: هی نوروزی بگو جزیره و گردان ایسا» (صالحی، 1401، ص. 40).

- استفاده­نکردن از کاما پس از گروه­های قیدهای آغاز جمله: «آن موقع رئیس بسیج آقای علی ابراهیمی بودند» (صالحی، 1401، ص. 22).

- استفاده­نکردن از کاما سبب بدخوانی و ابهام می‌شود: «در تقسیمات من در گروهان یک در دسته یکم، به عنوان آرپی­جی­زن بودم» (صالحی، 1401، ص. 31).

همچنین، در بسیاری از جملات، کاما به شکل نادرست جایگزین نشانه­ای دیگر شده است؛ به ­ویژه جایگزین نشانه­هایی همچون نقطه و نقطه-ویرگول. در مواردی هم کاما به شکل زاید و اضافی ب ه­کار رفته ‌است. در مثال­های زیر می­توان نمونه­های این کاربرد نادرست را مشاهده کرد:

- کاربرد پی­درپی کاما به‌جای نقطه در سراسر جمله: «تو برو چای را درست کن تا ما هم بیاییم، گفت: باشه، هاورکرافت رفت، نیامد ما ناهار خوردیم، آقای نوروزی ...» (صالحی، 1401، ص. 49).

- کاربرد کاما به‌جای نشانۀ تعجب (عاطفی)، نشانۀ پرسش و نقطه-ویرگول: «ما دیدیم که مترجم می­خندد، به ما گفت: دیشب چی شده؟ چه اتفاقی افتاده بود. ما گفتیم نمی­دانیم این­ها بلند شدند سر و صدایی کردند، ولی ما خوابیدیم. گفت: آن­ها می­گویند این­ها کی هستند، ما این همه سر و صدا کردیم ولی آن­ها عین خیالشان نبود و گرفتند خوابیدند» (صالحی، 1401، ص. 61).

- کاربرد کاما به‌جای نشانۀ دونقطه: «بدون هماهنگی شروع کردم به تکبیر گفتن، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر ...» (صالحی، 1401، ص. 54).

- کاربرد کاما به شکل زاید و اضافی: «برای ما تعریف می­کرد که، قرار بود...» (صالحی، 1401، ص. 51).

بنا بر مطالب گفته­شده، یکی از پربسامدترین نشانه‌هایی که به‌نادرست در این کتاب از آن استفاده شده است، نشانۀ کاماست. در جدول زیر، بسامد فراوان خطای کاربرد این نشانه در سراسر کتاب گویای بی­اطلاعی نویسنده از مواضع کاربرد این نشانه بوده است.

 

جدول 1- بسامد کاربرد نادرست کاما

نشانۀ کاما

بسامد

کاربرد نابه‌جا

230

عدم استفادۀ به‌موقع

167

 

برای اینکه اطلاعات دقیق­تر از آمار یادشده به دست داده شود، باید گفت از 230 مورد کاربرد نابه‌جای کاما، 178 مورد صرفاً کاربرد آن به‌جای نشانۀ نقطه است. این موضوع سبب شده است جملات و عبارات به شکل پی‌درپی و تودرتو بیان شوند؛ به­ تبع آن، ذهن و چشمان مخاطب دچار خستگی و گسیختگی می­شود و مجالی به خواننده برای سازمان‌دهی مطالب و درک بهتر متن داده نمی­شود.

 

جدول 2- بسامد کاربرد نابه‌جای کاما

نشانۀ کاما

بسامد

کاربرد به‌جای نشانۀ نقطه

178

کاربرد به‌جای نشانۀ نقطه-ویرگول

25

کاربرد زاید و اضافی

18

کاربرد به‌جای نشانۀ پرسش

5

کاربرد به‌جای نشانۀ تعجب (عاطفی)

3

کاربرد به‌جای نشانۀ دونقطه

1

 

  1. نشانۀ نقطه

نقطه نشانۀ وقف کامل محسوب می­شود. این نشانه در موارد زیر استفاده می­شود: الف) در پایان جمله­های کامل خبری یا انشایی؛ ب) پس از هر حرفی که به صورت نشانۀ اختصاری به کار رفته باشد (یاحقی و ناصح، 1371، ص. 67). همچنین، این نشانه پس از کوته­پاسخ­ها و نقل قول غیرمستقیم یا جملات پرسشی غیرمستقیم به کار می­رود (ذوالفقاری، 1392، ص. 28). در صورتی که دو جملۀ کامل با «واو» به یکدیگر معطوف شوند، نقطه فقط در پایان جملۀ دوم آورده می­شود (احمدی­گیوی و همکاران، 1385، ص. 36).

در کتاب تحت بررسی، در بیشتر موارد، نقطه در جایگاه خود استفاده نشده است؛ حتی نویسنده به دلیل ناآشنایی با کاربرد آن، به‌جای این نشانه از حروف ربط، به ویژه حرف ربط «واو» برای اتصال دو یا چند جمله بهره برده است؛ در حالی که جمله­ها از نظر معنایی کامل هستند و باید پس از هر کدام از آنها نقطه گذاشته شود. این شیوۀ نادرست در کتاب سبب اطناب و درازنویسی، دل‌زدگی و قطع ارتباط مخاطب با متن، دشواری درک معنا، اختلال در سازمان‌دهی مطالب و آسیب به زیبایی نوشتار شده است. از سوی دیگر، نویسنده اشتباه­هایی نیز در کاربرد نابه‌جای نقطه دارد؛ یعنی در بیشتر موارد، نقطه به‌جای نقطه-ویرگول استفاده شده است و در وهلۀ بعد، نشانۀ نقطه پیش از حروف ربط همچون «که» به‌نادرست استفاده شده است؛ زیرا حروف ربط نشانگر این هستند که جمله به پایان نرسیده است و از لحاظ معنایی کامل نیست. همچنین، در این کتاب، به ­کار نرفتن نقطه معمولاً پس از فعل­هایی است که با همدیگر تشکیل یک جملۀ مرکب را داده­اند. برای روشن­شدن مطالب یادشده در ادامه مثال‌هایی بیان شده‌اند:

- استفاده­نکردن از نقطه در جایگاه خود: «نگاهی به خودم انداختم و خودم را در آینه برانداز کردم خیلی تحلیل رفته بودم و نحیف شده بودم معلوم بود خیلی وزن کم کرده­ام در همین تفکرات بودم که ... پرستارها آمدند من را بلند کردند و روی تخت گذاشتند» (صالحی، 1401، ص. 56).

- معطوف­کردن پیاپی جملات کامل و عدم استفاده از نشانۀ نقطه: «از آنجا به قم اعزام شدم و در قم 2 شب بستری شدم و ترکش های آرپی جی 11 که به کتف من خورده بود کتفم را دچار جراحت شدید کرده بود و به خاطر این که ترکش‌ ها نزدیک عصب دست من بودند نشد آن‌ ها را خارج کنند و هنوز هم ترکش‌ ها در کتف من به یادگار باقی مانده‌ اند (صالحی، 1401، ص. 34). همان­گونه که در این چند جمله مشاهده می­شود، عدم ‌استفادۀ به‌موقع از نقطه و جایگزینی حرف «واو» سبب نفس­گیرشدن جملات و خستگی مخاطب می­شود و در ضمن، اثرگذاری مطالب و نحوۀ انتقال احساسات نیز دچار مشکل می­شود.

- وابسته­سازی پی­درپی جملات کامل به همدیگر و عدم استفاده از نشانۀ نقطه: «هواپیماهای عراقی از بالای سرمان رد شده که با پرواز در سطح پایین قصد شکستن دیوار صوتی و آسیب به ما را داشتند که با اقدام مناسب از سوی همرزمان خوشبختانه اتفاقی برای هیچ یک از برادران نیفتاد که احتمالاً آن هواپیماها مهمات خود را در جای دیگر تخلیه کرده بودند» (صالحی، 1401، ص. 38).

- استفادۀ نادرست از نقطه به‌جای نشانه­های دیگر: «پشت آن‌ ها کانال‌ های قیر وجود داشت. ولی نیروهای ما خودشان، پل متحرک درست کرده بودند» (صالحی، 1401، ص. 32). پیش از حرف استدراک «ولی» باید نقطه-ویرگول گذاشته شود ولی  به‌نادرست از نشانۀ نقطه استفاده شده است.

- کاربرد زاید و اضافی نشانۀ نقطه: «آن­ها از طریق این شخص از حال ما باخبر می شدند. که از همین طریق با خبر شدم...» (صالحی، 1401، ص. 62). در چنین جملاتی که با حرف ربط «که» به هم وابسته شده­اند، نیازی به گذاشتن نقطه پیش یا پس از حرف ربط نیست، بلکه نقطه در پایان جملۀ کامل می­آید نه در جملۀ وابسته.

جدول زیر برای روشن­شدن بسامد خطای کاربرد این نشانه ترسیم شده است.

 

 

جدول 3- بسامد کاربرد نادرست نقطه

نشانۀ نقطه

بسامد

کاربرد نابه‌جا

13

عدم استفادۀ به‌موقع

105

 

  1. نقطه-ویرگول

نقطه-ویرگول علامت وقف یا درنگی است بیشتر از ویرگول و کمتر از نقطه که در موارد زیر به­ کار می­رود: الف) برای جداکردن عبارت­های مختلف یک جملۀ طولانی که ظاهراً مستقل، ولی در معنی با یکدیگر مربوط هستند؛ ب) هنگام برشمردن و تفکیک اجزای مختلف وابسته به یک حکم کلی (یاحقی و ناصح، 1371، ص. 70). همچنین، این نشانه برای جداکردن عبارت­ها یا جمله­های شرطی استفاده می­شود که درون آنها ویرگول‌های متعدد به کار رفته باشد؛ همچنین، در جمله‌های مرکب و قبل از کلمه­های توضیحی مانند «یعنی، مانند، مثلاً، زیرا، بنابراین، اما، در نتیجه، از این ­رو، چنانکه، با وجود این، در این صورت، با این حال، با این همه، برای نمونه، در مثل، به فرض، همان­طور که» استفاده می­شود (ذوالفقاری، 1392، ص. 33).

در سراسر کتاب شقایقی از مجنون (1) اثری از نشانۀ نقطه-ویرگول نیست؛ حتی یک مورد هم که استفاده شده است، به‌نادرست به‌جای نشانۀ دونقطه به کار رفته است. در بقیۀ موارد، جملات بدون کاربرد این نشانه به هم متصل شده­اند؛ البته، این ضعف شامل حال این کتاب نمی­شود، بلکه آثار مشابه دیگر، همچون کتاب ایران­دخت (آل­مؤمن)، بیمارستان جنگی (نظرلو)، چند قدم تا اسارات (جلالی)، مردی از ساسرگان (بهروزی) و سایر آثار منتشرشده در حوزۀ تاریخ شفاهی نیز چنین مشکلی را در به ­کار بردن نشانۀ نقطه-ویرگول دارند. برای تکمیل مطالب یادشده، چند نمونه از عدم استفاده یا استفادۀ نابه‌جا از این نشانه در ادامه بیان شده‌اند:

- کاربرد نادرست نقطه-ویرگول به‌جای دونقطه: «ما از دزک 4 نفر بودیم که با هم رفتیم؛ من، آقای علی اکبر سلطانی، آقای محسنی و آقای نصراللهی» (صالحی، 1401، ص. 25).

- عدم استفادۀ به­موقع از نقطه-ویرگول: «گفتند ماسک‌ ها را تحویل دهید چون دیگر نیازی به ماسک نیست، ماسک‌ ها را تحویل دادیم ولی اسلحه‌ هایمان همراهمان بود» (صالحی، 1401، ص. 48). در این مثال، پیش از حرف تعلیل «چون» و حرف استداراک «ولی» باید نشانۀ نقطه-ویرگول استفاده شود که به کار نرفته است. با نگاه کلی به مثال­ها می­توان پی برد نویسنده در بیشتر موارد، قبل از حرف استدارک «ولی» از این نشانه استفاده نکرده است یا به‌اشتباه از نشانۀ ویرگول بهره برده است.

 

جدول 4- بسامد کاربرد نادرست نقطه-ویرگول

نشانۀ نقطه-ویرگول

بسامد

عدم استفادۀ به‌موقع

18

کاربرد نابه‌جا

1

 

  1. نشانۀ دونقطه

موارد کاربرد این نشانه عبارت­اند از: الف) این نشانه پیش از مجموعۀ شواهد، مثال­ها و اجزایی که گاه پیش از آنها عبارت‌هایی همچون «از این قرار، بدین شرح» و مانند آنها می­آید؛ ب) پیش از نقل قول مستقیم، در صورتی که حرف ربط «که» پیش از آن نیامده باشد؛ پ) پیش از عبارت توضیحی در بیان یا تأیید مطلبی، یا قبل از تفصیل حکمی که به‌اجمال به آن اشاره شده است یا برای بیان دلیل کاری؛ ت) برای نقل قول گفت­وگو پس از نام­ها؛ ث) برای جداکردن اجزای ساعت، اسم سوره و شمارۀ آیه، فصل و باب، صفحه و سال در ارجاع درون­متنی؛ ج) هنگام معناکردن کلمه­ها (ذوالفقاری، 1392، صص. 34-35).

در کتاب مدنظر، یکی از عیب­هایی که دیده می­شود این است که برای نقل قول و گفت­وگوی اشخاص، گاهی دونقطه گذاشته می­شود و گاهی نیز فراموش می­شود؛ به ویژه در گفت­وگوهایی که نقل قول مستقیم و از زبان خود راوی هستند، هم نشانۀ دونقطه و هم گیومه به کار نمی­رود. همچنین، در مواردی نیز دونقطه به شکل نادرست و نابه‌جا به کار رفته است؛ برای مثال، در نمونه‌های زیر می­توان چنین اشتباه­هایی را مشاهده کرد:

- استفادۀ نابه‌جا از دونقطه: «بیشتر با برادران خود و تعدادی از بچه‌های محله بازی هایی مانند: الختر، کلاه برک، جست و خیزک و ... انجام می‌ دادیم» (صالحی، 1401، ص. 13). دربارۀ این مثال باید گفت پس از کلماتی مانند «مثل، از قبیل، نظیر» و امثال آنها که به کلمۀ بعدی اضافه می­شوند، نباید دونقطه به کار رود (احمدی‌گیوی و همکاران، 1385، ص. 37).

- عدم استفادۀ به­موقع از نشانۀ دونقطه هنگام برشمردن اجزا و طبقه­بندی: «نیروها به دو دسته تقسیم شده بودند یک دسته در داخل شهر نگهبانی می دادند و یک دسته ...» (صالحی، 1401، ص. 27).

- عدم استفاده از نشانۀ دونقطه برای نقل قول مستقیم: «وقتی آمد به او گفتم تو که خلبان هستی چرا به منطقه آمدی؟» (صالحی، 1401، ص. 45).

 

جدول 5- بسامد کاربرد نادرست دونقطه

نشانۀ دونقطه

بسامد

کاربرد نابه‌جای دونقطه

4

عدم استفادۀ به‌موقع

25

 

  1. نشانۀ گیومه

این نشانه در موارد زیر به­کار می­رود: الف) در دو طرف نقل قول مستقیم؛ ب) برای مشخص­کردن اصطلاحات خاص علمی و فنی، کلمات ناآشنا، عبارت­ها و جملات مشهور به قصد برجسته­سازی و برای بار اول؛ پ) اگر درون نقل قول اصلی چند نقل قول دیگر بیاید، نقل قول­های فرعی را با علامت « » مشخص می­کنیم (ذوالفقاری، 1392، ص. 38). همچنین، هنگام بیان عنوان مقاله­ها، رساله­ها، اشعار، روزنامه­ها، آثار هنری، فصل­ها و بخش­های یک کتاب از این نشانه استفاده می­شود (یاحقی و ناصح، 1371، ص. 74).

این نشانه در کتاب شقایقی از مجنون (1) در بیشتر مواقع، در نقل قول­ها و گفت­وگوهای مستقیم به کار نرفته است. همچنین، گاهی برای اصطلاحات خاص میدان نبرد و حملات شیمیایی یا اشاره به آیات قرآن از آن استفاده نشده است؛ برای مثال، می­توان به نمونه­های زیر اشاره کرد:

- به کار نبردن گیومه در نقل قول­های مستقیم: «به سبزعلی خدادادی گفتم: سبزعلی پهلویم داغ شد، گفت: بیا پایین، رفتم پایین در سنگر، گفت: می‌ دانی چه بود؟» (صالحی، 1401، ص. 44).

- به کار نبردن گیومه برای شعار و آیات: «بدون هماهنگی شروع کردم به تکبیر گفتن، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل» (صالحی، 1401، ص. 54).

- به کار نبردن گیومه برای اصطلاحات خاص جنگی و شیمیایی: «هاورکرافت ظهر رفته بود و دیگر خبری از آن نبود» (صالحی، 1401، ص. 50). «بیمار تاکی کارد شدید 150-130 داشت که احتمالاً با مسمومیت شدید توجیه می‌ شد و بعید به نظر می­رسید که با وضعیت دهیدراتاسیون و نارسایی قلبی بیمار رابطه­ای داشته باشد» (صالحی، 1401، ص. 71).

در ادامه، بسامد عدم استفاده از نشانۀ گیومه در سراسر کتاب بیان شده است.

 

جدول 6- بسامد کاربرد نادرست گیومه

نشانۀ گیومه

بسامد

عدم استفادۀ به‌موقع

56

 

  1. نشانۀ پرسش

موارد کاربرد این نشانه عبارت­اند از: الف) پس از جملات پرسشی یا پرسش تأکیدی؛ ب) برای نشان­دادن حدس، گمان و تردید؛ پ) در نقل قول مستقیم، علامت سؤال محفوظ می­ماند؛ ت) برای نشان­دادن مفهوم استهزا و تمسخر (ذوالفقاری، 1392، ص. 36). همچنین، این نشانه بعد از کلمه یا عبارتی که جانشین جملۀ پرسشی مستقیم است، بیان می­شود؛ از این رو، در پایان جملات پرسشی غیرمستقیم از این نشانه استفاده نمی­شود، بلکه نقطه می­آید (احمدی­گیوی و همکاران، 1385، ص. 38).

در کتاب تحت بررسی، از میان کاربردهای مختلف نشانۀ پرسش، معمولاً همان کاربرد استفهامی و سؤالی آن مدنظر است و کاربردهای دیگر آن همچون استهزا و تردید مشاهده نشدند. همچنین، نشانۀ پرسش در بیشتر موارد استفاده شده است؛ اما گاهی در جملاتی که پرسشی مستقیم است، در رعایت آن، سهل­انگاری صورت گرفته است؛ برای نمونه، می­توان به مثال­های زیر اشاره کرد:

- استفاده­نکردن از نشانۀ پرسش در جملات پرسشی مستقیم: «من به دکتر گفتم می­خواهی کمکت کنم» (صالحی، 1401، ص. 59). «از اهالی خانه پرسیدیم که چرا گریه می­کنید آنها گفتند ما قبلاً در روستای دیگری اطراف بانه زندگی می­کردیم» (صالحی، 1401، ص. 27).

- استفادۀ نادرست از نشانه­های دیگر به‌جای نشانۀ پرسش: «دکتر به او گفت: خوب هست، گفت: بله،» (صالحی، 1401، ص. 60).

در جدول زیر، بسامد عدم استفاده از نشانۀ پرسش بیان شده است.

 

جدول 7- بسامد کاربرد نادرست نشانۀ پرسش

نشانۀ پرسش

بسامد

عدم استفادۀ به‌موقع

9

 

  1. نشانۀ تعجب (عاطفی)

علامت تعجب فقط نشانۀ تعجب و شگفتی نیست، بلکه بیشتر در پایان جمله­هایی می­آید که بیان­کنندۀ یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است (احمدی­گیوی و همکاران، 1385، ص. 39)؛ در واقع، این نشانه در پایان جمله­ها و اصوات تعجبی، شگفتی، نهی، تحسین، خطابی، نفرینی، تحقیری، تأسفی، استهزایی، تأکیدی و هشداری به ­کار می­رود (ذوالفقاری، 1392، ص. 38).

این نشانه کاربرد چندانی در کتاب شقایقی از مجنون (1) نداشته است؛ با وجود این، در مواردی نیز که لزوم به‌کارگیری آن وجود داشته، استفاده نشده است و به‌اشتباه، نشانه­ای دیگر جایگزین آن شده است. در زیر چند مثال برای آن بیان شده‌اند:

- استفادۀ نادرست از نشانۀ ویرگول به‌جای نشانۀ تعجب: «از کنسولگری که می­آمدند به من می­گفتند: عجله نکن، بگذار حالت خوب شود، بعد برو» (صالحی، 1401، ص. 62). «اگر بمیرم هم اجازه نمی­دهم که من را ببرند اسرائیل،» (صالحی، 1401، ص. 64). در مورد اخیر، تنفر و بیزاری راوی از اسرائیل حتی برای انجام­دادن مراحل پزشکی مشهود است؛ اما استفاده­نکردن از علامت تعجب این احساس عمیق و باطنی رزمنده را به­خوبی در کلام نشان نمی­دهد و سبب عدم هم‌ذات­پنداری مخاطب با عقیده و احساس راوی می­شود.

 

جدول 8- بسامد کاربرد نادرست نشانۀ تعجب

نشانۀ تعجب یا عاطفی

بسامد

عدم استفادۀ به‌موقع

10

 

  1. خط فاصله یا نشانۀ جداسازی

کاربرد این نشانه در موارد زیر است: الف) جداکردن دو کلمه که دو جنبۀ مختلف از یک منظور را نشان می‌دهند؛ یعنی برای پیوستن اجزای یک کلمۀ دو جزئی مرکب؛ ب) برای نشان­دادن فاصلۀ زمانی و مکانی به معنای «تا» و «به»؛ پ) در دو طرف جملات معترضه؛ ت) برای نشان­دادن حد فاصل دو عدد؛ ه) در آغاز متن­های گفت­وگویی (نمایشی، تلفنی و داستانی) به‌جای نام گوینده و برای پرهیز از تکرار نام­ها (ذوالفقاری، 1392، ص. 46). همچنین، از این نشانه، بعد از شمارۀ ردیف در اعداد یا حروف و بعد از کلمه­هایی مانند «تبصره، تذکر، توضیح، یادآوری» و جز آنها نیز به ­کار می­رود (احمدی‌گیوی و همکاران، 1385، ص. 40).

در کتاب مدنظر، فقط در دو مورد از نشانۀ خط تیره استفاده نشده است که در ادامه، نمونه­ای از آن آمده ­است: «بعد از آن بسیج به دستور امام خمینی رحمت­الله علیه تشکیل شد» (صالحی، 1401، ص. 21). در این مثال، جملۀ معترضۀ «رحمت­الله علیه» باید میان دو خط تیره قرار گیرد.­

 

  1. دستور خط و املای فارسی

یکی دیگر از معایب ویرایش فنی این کتاب رعایت‌نکردن «شیوه­نامۀ دستور خط فرهنگستان» (1394) است. در واقع، از آنجا که در بابِ دستور خط فارسی، همواره اختلاف سلیقه و مشرب وجود داشته است، بعضی طرفدار بازگذاشتن دست نویسنده در انتخاب شیوۀ نگارش بوده و حداکثر جواز و رخصت را تجویز می‌کرده­اند و بعضی دیگر، برعکس، گرایش به وضع قوانینی عام و قطعی و تخلف­ناپذیر داشته­اند؛ با وجود این، از آنجا که خط در تأمین و حفظ پیوستگی فرهنگی، نقش اساسی دارد، نباید شیوه­ای برگزید که چهرۀ خط فارسی به صورتی تغییر کند که مشابهت خود را با آنچه در ذخایر فرهنگی زبان فارسی به‌جا مانده است، به‌کلی از دست بدهد؛ از این رو، خط فارسی نباید تابع خطوط دیگر باشد. قواعد املا و نگارش آن باید به گونه­ای باشد که استثنا در آن کمتر راه یابد و حتی استثناها نیز خود قانونمند باشند.

فاصله­گذاری میان کلمات، خواه بسیط و خواه مرکب، امری ضروری است که اگر رعایت نشود، طبعاً سبب بدخوانی و ابهام معنایی می­شود. در نوشته­های فارسی دو نوع فاصله وجود دارند: یکی، فاصلۀ «برون­کلمه» یعنی فاصله­گذاری میان کلمه­های یک جمله یا عبارت؛ و دیگری، فاصلۀ «درون­کلمه» که معمولاً میان اجزای ترکیب و معمولاً در حروفِ منفصل می­گذارند. رعایت این نیم‌فاصله­ها به ­ویژه در دست­نوشته­ها دشوار و اختیاری است؛ اما در متون تایپی، رعایت آن امکان­پذیر و جزو اصول دستور خط است.

از جملۀ معایبی که در حوزۀ دستور خط در کتاب شقایقی از مجنون (1) وجود دارد، عبارت­اند از: رعایت‌نکردن فاصلۀ درون‌کلمه و برون‌کلمه به­ ویژه در کلمات ترکیبی، قیود چندجزئی، «می» استمراری، عبارت‌های مصدری؛ عدم­فاصله­گذاری حروف اضافه از کلمۀ پس از خود؛ ناهماهنگی در اتصال ضمایر ملکی و مفعولی به کلمات پیش از خود؛ عدم رعایت علایم زبرزنجیری که سبب ایجاد اشتباه املایی و خطی آنها شده است؛ عدم کاربرد ضبط مختار واژگان؛ نادرستی املایی به سبب اشتراکات آوایی و واجی در برخی از کلمات. همچنین، طبق دستور خط و آیین ویرایش، اعداد تک‌جزئی، ترتیبی و تک­رقمی باید به شکل حرف نوشته شوند که در این کتاب معمولاً به شکل رقم نگاشته شده‌اند. همچنین، در بیشتر موارد، کسرۀ اضافه در این کتاب به کار نرفته و در دو موردی هم که به ­کار رفته­، طبق دستور خط فرهنگستان نبوده است؛ یعنی به شکل «یای» بزرگ در کلمات مختوم به «های» غیرملفوظ استفاده شده است که باید به شکل «یای» کوچک باشد. در ادامه، مثال­هایی از معایب یادشده بیان شده‌اند. گفتنی است، این معایب با توجه به «شیوه­نامۀ دستور خط فرهنگستان» و «فرهنگ املایی» (صادقی و زندی­مقدم، 1394) مصوب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی مشخص و ثبت شده­اند.

الف) عدم رعایت نیم­فاصله (فاصلۀ درون‌کلمه) در موارد زیر:

- در ترکیبات مصدری مانند درس خواندن (صالحی، 1401، ص. 62)، مسلح کردن (صالحی، 1401، ص. 17)، ارشاد کردن (صالحی، 1401، ص. 21)، سوزن انداختن (صالحی، 1401، ص. 40)، جمع کردن (صالحی، 1401، ص. 49)، آمار گرفتن (صالحی، 1401، ص. 49)، شیمیایی شدن (صالحی، 1401، ص. 52) و ... .

- در کلمات ترکیبی و مرکب مانند بین اللملی (صالحی، 1401، ص. 63)، مکتب خانه (صالحی، 1401، ص. 14)، عقب نشینی (صالحی، ، ص. 34)، پایان نامه (صالحی، 1401، ص. 45)، سینه خیز (صالحی، 1401، ص. 44)، مینی بوس (صالحی، 1401، ص. 52)، فرش فروشی (صالحی، 1401، ص. 59) و ... .

- هنگام نوشتن افعال استمراری دارای «می» مانند می گفتند (صالحی، 1401، ص. 27)، می روند (صالحی، 1401، ص. 52)، می کند (صالحی، 1401، ص. 53)، می گرفتند (صالحی، 1401، ص. 59)، می گرفت (صالحی، 1401، ص. 61) و ... .

- در بین اجزای قیدها مانند به شدت (صالحی، 1401، ص. 44)، به سختی (صالحی، 1401، ص. 46)، هم اکنون (صالحی، 1401، ص. 41)، هیچ یک (صالحی، 1401، ص. 38)، یک سال (صالحی، 1401، ص. 18)، نیم ساعت (صالحی، 1401، ص. 33)، یک چهارم (صالحی، 1401، ص. 23)، یکماه (صالحی، 1401، ص. 23)، یکدفعه (صالحی، 1401، ص. 33) و ... .

- ضمایر ملکی و مفعولی در صورت اینکه کلمه مختوم به مصوت بلند «ای» باشد، به شکل نیم­فاصله و همزه نوشته می­شوند که این امر در کتاب رعایت نشده است: سربازیم (صالحی، 1401، ص. 20) که صورت درست آن، «سربازی­ام» است؛ پدریم (صالحی، 1401، ص. 21).

ب) عدم رعایت فاصلۀ کامل (برون­کلمه) عمدتاً در دو مورد زیر مشاهده شده است:

- میان حرف اضافه و کلمۀ پس از آن: دربین (صالحی، 1401، ص. 26)، زیرنظر (صالحی، 1401، ص. 38)، دردشت (صالحی، 1401، ص. 39)، بنام (صالحی، 1401، ص. 20)، بعنوان(صالحی، 1401، ص. 20)، بخاطر (صالحی، 1401، ص. 27)، بقدری (صالحی، 1401، ص. 46)، بدنیا (صالحی، 1401، ص. 62)، بعهده (صالحی، 1401، ص. 47) و ... . در این باره باید گفت طبق دستور زبان فارسی، اتصال حرف اضافه به کلمۀ پس از خود نه فقط از نظر دستور خط نادرست است، بلکه مقولۀ آن کلمه را نیز تغییر می­دهد و اسم را تبدیل به صفت می­کند؛ برای مثال، کلمۀ «بنام» یعنی مشهور.

- میان حرف عطف «واو» و کلمۀ پس از آن: ومی‌گفتند (صالحی، 1401، ص. 27)، وآتش (صالحی، 1401، ص. 57)، وگلوله (صالحی، 1401، ص. 67) و ... .

پ) طبق دستور خط، اتصال دو جزء به همدیگر (پیوسته­نویسی) در دو مورد زیر رعایت نشده است:

- «آن» و «این» به حرف «که» پس از خود، در صورتی که معنای «آن کسی که» و «این کسی که» ندهد، متصل می­شود؛ اما در کتاب مدنظر، این امر رعایت نشده است: آن که (صالحی، 1401، صص. 16 و 18)، این که (صالحی، 1401، صص. 20، 21، 43 و ...).

- ضمایر ملکی و مفعولی در صورت اینکه کلمه مختوم به صامت متصل باشد، پیوسته به آن نوشته می‌شوند که این امر رعایت نشده است: خدمت تان (صالحی، 1401، ص. 18)، غذای شان (صالحی، 1401، ص. 18)، وسایل شان (صالحی، 1401، ص. 27)، گردان مان (صالحی، 1401، صص. 29، 31، 39 و ...)، گروهان مان (صالحی، 1401، ص. 40)، خون تان (صالحی، 1401، ص. 58) و ... . در جدول زیر، بسامد فاصله‌گذاری نادرست در سراسر کتاب شقایقی از مجنون (1) بیان شده است.

 

جدول 9- بسامد فاصله­گذاری نادرست

فاصله­گذاری نادرست

بسامد

نیم­فاصله

62

فاصلۀ کامل

19

پیوسته­نویسی

24

 

ت) عدم رعایت ضبط مختار صورت املایی واژگان: برای مثال، کلمۀ «باطری» (صالحی، 1401، ص. 28) که ضبط مختار آن «باتری» است؛ یا کلمۀ «طاول» (صالحی، 1401، ص. 71) که به شکل «تاول» رایج است.

ث) عدم استفاده از همزه در کلمات: متاهل (صالحی، 1401، ص. 26)، مومن (صالحی، 1401، ص. 67)، تاثیر (صالحی، 1401، ص. 71) و ... .

ج) نگذاشتن نشانۀ کسرۀ اضافه سبب ایجاد ابهام می‌شود: «یکی از همرزمان بنام حسین محمدی اهل استان اصفهان بود که تازه پایان نامه خلبانی خود را گرفته بود» (صالحی، 1401، ص. 45). همچنین، طبق دستور خط، کسرۀ اضافه در کلمات مختوم به «های» غیرملفوظ باید به شکل «یای» کوچک باشد؛ در حالی که در این کتاب، علاوه بر اینکه در بیشتر موارد کسرۀ اضافه به کار نرفته است، در دو مورد هم که به­ کار رفته، به شکل «یای» بزرگ است: «از چگونگی و نحوه­ی سازماندهی تان در عملیات والفجر مقدماتی بگویید؟» (صالحی، 1401، ص. 29).

چ) داشتن غلط املایی: در دو مورد نیز کلمات به شکل نادرست نوشته شده­اند: یکی، کلمۀ «مقتنم» (صالحی، 1401، ص. 54) که باید به شکل «مغتنم» نوشته شود؛ و دیگری، کلمۀ «منتاژکار» (صالحی، 1401، ص. 20) که به شکل «مونتاژکار» باید استفاده شود.

 

نتیجه‌ و پیشنهادها

طبق بررسی­های انجام‌شده، در کتاب شقایقی از مجنون (1)، از میان نشانه­هایی که بیشترین بسامد کاربرد نادرست را دارند، نشانۀ کاماست. کاربرد نابه‌جای کاما با بسامد 230 مورد و عدم­ استفادۀ به­موقع از آن با بسامد 178 مورد، سبب بدخوانی، ابهام جمله و گرفتن وقت و توان خواننده برای درک معنا شده است؛ همچنین، این امر سبب شده است جملات و عبارات به شکل پی­درپی و تودرتو بیان شوند و به­ تبع آن، ذهن و چشمان مخاطب دچار خستگی و آزردگی ­شود و مجالی به خواننده برای سازمان‌دهی مطالب و درک بهتر متن داده نشود. همچنین، نویسنده به دلیل ناآشنایی با کاربرد نشانۀ نقطه، در بیشتر موارد آن را در جایگاه خود استفاده نکرده ­است و به‌جای آن از حروف ربط به ویژه حرف ربط «واو» برای اتصال دو یا چند جمله بهره برده­ است. کاربرد چنین رویۀ نادرستی سبب شده است اطناب و درازنویسی، دل‌زدگی و قطع ارتباط مخاطب با متن، دشواری درک معنا، اختلال در سازمان‌دهی مطالب و آسیب به زیبایی نوشتار روی دهد؛ از این رو، می­توان گفت بیشترین ضعف در به‌کارگیری این نشانه عدم استفادۀ به­موقع از آن با بسامد 105 مورد است. از سوی دیگر، عدم استفادۀ به­موقع از نشانۀ نقطه-ویرگول با بسامد 18 مورد بیانگر این است که در این کتاب اثری از نشانۀ نقطه-ویرگول نیست؛ حتی یک مورد هم که استفاده شده است، به‌نادرست به‌جای نشانۀ دونقطه به ­کار رفته ­است. در ضمن، در گفت‌وگوهایی که نقل قول مستقیم و از زبان خود راوی هستند، هم نشانۀ دونقطه و هم گیومه به کار نمی­رود. در 25 مورد از نشانۀ دونقطه و در 56 مورد از نشانۀ گیومه به­موقع استفاده نشده است. دربارۀ نشانۀ پرسش و تعجب (عاطفی) باید گفت نشانۀ پرسش در بیشتر موارد استفاده شده است؛ اما گاهی در جملاتی که پرسشی مستقیم هستند، در رعایت آن، سهل­انگاری صورت گرفته است. در مواردی نیز که لزوم به­کارگیری نشانۀ تعجب وجود داشته، استفاده نشده است و به‌اشتباه، نشانه­ای دیگر جایگزین آن شده است.

همچنین، از جملۀ معایبی که در حوزۀ دستور خط و شیوۀ املایی در کتاب شقایقی از مجنون (1) وجود دارند، عبارت­اند از: رعایت­نکردن فاصلۀ درون‌کلمه و برون‌کلمه، عدم رعایت علایم زبرزنجیری، عدم کاربرد ضبط مختار واژگان و نادرستی املایی به سبب اشتراکات آوایی و واجی در برخی از کلمات. همچنین، طبق دستور خط و آیین ویرایش، اعداد تک­جزئی، ترتیبی و تک­رقمی باید به شکل حرف نوشته شوند که در این کتاب معمولاً به شکل رقم نگاشته شده­اند. همچنین، در بیشتر موارد، کسرۀ اضافه در این کتاب به کار نرفته است و در دو موردی هم که به ­کار رفته، طبق دستور خط فرهنگستان نبوده است.

برای جلوگیری از آسیب‌های بیشتر به زبان و خط فارسی و در ضمن، رعایت اصالت کلام و انتقال درست واقعه و احساس به مخاطب در کتاب­های حوزۀ «تاریخ شفاهی» باید چند کار مهم انجام شوند که در این راستا، پیشنهادهای زیر ارائه می‌شوند:

  1. برای نگارش کتاب­های تاریخ شفاهی یک کارگروه تخصصی در جایی مانند بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس تشکیل شود و از میان این همه تنوع و تکثر دیدگاه در حوزۀ آیین نگارش فارسی (بیش از 60 عنوان تألیف) یک نمونه‌کار مشخص به‌دست آورند و آن را برای آیین نوشتار به علاقه­مندان این حوزه معرفی کنند؛
  2. اصول سادۀ آیین ویرایش در یک فرم یا نرم‌افزار ساده تهیه شود و هنگام بازنویسی مصاحبه­ها، آن را در اختیار تدوینگر قرار دهند؛
  3. نهادهایی همچون بنیاد حفظ آثار، حوزۀ هنری، سازمان ارشاد و تبلیغات اسلامی و دانشگاه­ها، زمینۀ فرهنگ‌سازی، آگاه‌سازی، آموزش‌های کوتاه‌مدت تخصصی و کاربردی، بررسی و پژوهش‌های کاربردی را برای آسیب‌شناسی این موضوع فراهم کنند؛
  • در صفحۀ شناسنامۀ تعدادی از کتاب­های تاریخ شفاهی، نام ویراستار دیده نمی­شود؛ بنابراین، بعد از سازمان‌دهی و روایتمندکردن مصاحبه­ها، متن نهایی باید در اختیار ویراستار متخصص قرار گیرد؛
  1. دستگاه‌های دولتی و غیردولتی، هم با هدف کمک به درست­نویسی و هم کمک به اشتغال متخصصان این حوزه باید حمایت­های لازم را از ویراستاران انجام دهند؛ زیرا با وجود هرگونه نرم‌افزاری که ممکن است به کمک ویرایش بیاید، به‌هیچ‌وجه عنصر انسانی نمی‌تواند از فرایند ویراستاری حذف شود؛ زیرا با تولید متون جدید و ورود واژگان و عبارت‌هایی که از راه‌های مختلف وارد زبان می‌شوند، پایش این موضوع­ها با عنصر انسانی است؛
  • بنیاد حفظ آثار، حوزۀ هنری و سایر نهادهایی که در عرصۀ نگارش و تدوین تاریخ شفاهی و خاطرات رزمندگان عمل می­کنند، در ارزیابی‌های سالانه یا چندگاهانۀ خود، ویرایش و درست‌نویسی را هم به موارد متعدد امتیازدهی به اعتبار کتاب­ها و بررسی کیفیت عملکرد حوزه­های ادبیات پایداری اضافه کنند؛
  • برگزاری همایش­ها و اختصاص پایان­نامه­ها، مقالات و طرح­های پژوهشی به موضوع آیین نگارش و ویرایش در تاریخ شفاهی سبب اشاعۀ این امر در میان پژوهشگران و نویسندگان می­شود؛ و

اِعمال تشویق و تخصیص هزینه توسط سازمان­ها و مراکز مرتبط با این حوزه به­ منظور حمایت از ویراستاران و آموزش نیروهای جوان در چنین مراکزی

 

[i] Willa Baum

احمدی‌دارانی، علی­اکبر، و کرامتیان­فرد، طناز (1401). نقد و تحلیل شیوه­نامه­های نگارش و ویرایش فارسی (مطالعۀ موردی: نشانه­گذاری). مجلۀ فنون ادبی. 41، 63-90.
احمدی­گیوی، حسن، حاکمی، اسماعیل، شکری، یدالله، و طباطبایی­اردکانی، سیدمحمود (1385). زبان و نگارش فارسی. تهران: سمت.
حسن­آبادی، ابوالفضل (1386). پیاده­سازی و ویرایش در تاریخ شفاهی. نشریۀ کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. 118، 69-64.
ذوالفقاری، سیدحسن (1392). راهنمای ویراستاری و درست‌نویسی. تهران: نشر علم.
ساروخانی، باقر (1384). روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
صادقی، علی­اشرف، و زندی­مقدم، زهرا (1394). فرهنگ املایی خط فارسی بر اساس دستور خط فارسی. تهران: نشر آثار.
صالحی، فاطمه (1401). شقایقی از مجنون 1. تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش­های دفاع مقدس.
فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی. (1394). دستور خط فارسی. تهران: نشر آثار.
کاخی، مرتضی (1373). شیوه­نامۀ نگارش، نقطه‌گذاری، پانوشت و کتاب­شناسی. تهران: امیرکبیر.
نورائی، مرتضی (1386). درآمدی بر ویراستاری در تاریخ شفاهی. فصلنامۀ گنجینۀ اسناد. 66، 107-120.
یاحقی، محمدجعفر، و ناصح، محمدمهدی (1371). راهنمای نگارش و ویرایش. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
Baum, Willa K. (1997). Transcribing and editing oral history. Altamira Press: A Dvision of Rowman & Littlefield Publisheer.