نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
نویسنده و پژوهشگر تاریخ شفاهی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
Emphasis on the importance of qualitative content analysis of oral history data, using new information technology tools and going through different stages of this process, in order to achieve dynamic analysis and new theories. The need for qualitative analysis of oral history sources and effective tools in this field was explained by reference to library resources and its methods and criteria were explained. The increasing progress of research methods in the humanities has necessitated the change of common approaches in this field. Oral history based on process-based system, as one of the most dynamic methods in collecting information, plays an important role in documenting tacit knowledge and publishing documented in contemporary history research. The comprehensive production of data from oral history has required the qualitative content analysis of these sources based on tools, such as semantic word relationships, word weighting, text mining, and analytical and comparative metadata. Qualitative analysis of the content of oral history based on one of the scientific methods in this field, leads to the birth of dynamic analysis and the presentation of new theories. It will be the instrument of analysts in future-oriented projects.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
تاریخ شفاهی همانند مفهوم تاریخ (به معنای امروزی آن)، محصول تفکر مدرن است. پیشینة تاریخ شفاهی را نباید طبق تقسیمبندی اعتباری غربیها در دوران باستان و قرون وسطی جستوجو کرد؛ زیرا تاریخنگاری شفاهی مبتنی بر ثبت و کشف امر واقع، با کمک فناوری ارتباطی پس از اختراع ضبطصوت شکل گرفت. تاریخ شفاهی در جایگاه ابزاری علمی و پژوهشی، از اوایل قرن بیستم در اروپا رواج یافت و روشی بود که مورخان از علوم اجتماعی اقتباس کردند. از نقاط قوت این شیوۀ پژوهشی تصویری است که از کل دورۀ زندگی یک شخص نشان میدهد. پژوهشگر با مطالعه رویدادها به نیابت از راوی، آنها را تجربه میکند. این روش، منابع بارور از فرضیههای جدید به دست میدهد که با گذر از صافی مستندسازی آزموده میشوند.
تحلیل محتوای کیفی[1] در تاریخ شفاهی، نوعی روششناسی تحقیق در خدمت تفسیر محتوایی دادههای حاصل از این روش پژوهشی است. با تحلیل کیفی، یک رویکرد تجربی، روششناسانه و کنترلشده مطالعه میشود. تحلیل محتوای کیفی به تاریخ شفاهینگاران اجازه میدهد اصالت و حقیقت گفتههای راویان را با رویکردهای علمی تفسیر کنند. تحلیل محتوای کیفی یکی از راهکارهای شناسایی دادهها، با توجه به موضوع، شرایط و هدفِ اجرای طرحهای تاریخ شفاهی است. تحلیل کیفی در این فرآیند، مقولهای پویا و انعطافپذیر است و تحلیلگر همزمان با گردآوری دادهها، به تحلیل محتوای آنها مبادرت میورزد و گاه بهمنظور رفع ابهام و تکمیل محتوا، راویان را در فرآیند تحلیل محتوا سهیم میسازد.
امروزه بهرهمندی از قابلیتهای ابزارهای نوین، ضمن ایجاد سرعت و سهولت در فرآیند تحلیل محتوا، موجبات دستیابی به تحلیلی جامع و فراگیر را با تمرکز بر جزئیات مؤلفهها فراهم میآورد. تحلیل بر مبنای روابط معنایی[2] واژگان، متنکاوی[3]، وزندهی به کلمات، فرادادههای تحلیلی[4] و فرادادههای تطبیقی[5] ازجمله ابزارهای کارآمد تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی به شمار میروند.
پژوهش حاضر در پیِ پاسخ به پرسشهای زیر است:
دِبرا شولتز[6]، المیرا شیسکاراوا[7] و آندرهآ پِتو[8] (۲۰۰۳/ ۱۳۸۲) در کتاب از روزنِ چشمان زنان به زندگی بنگرید، مصاحبه با زنان در جمهوریهای شوروی سابق را تحلیل کردهاند. در این پژوهش، نحوة تغییر نگاه زنان به زندگی پس از فروپاشی شوروی از روزن روایتهای تاریخ شفاهی به دقت تجزیهوتحلیل شده است.
آلن فلیسچمَن[9] (۲۰۰۶/ ۱۳۸۵) در پایاننامهای با عنوان عبور از مرزهای تاریخ، پژوهش در زمینة تاریخ شفاهی زنان فلسطینی، با نگاه آسیبشناسانه به مصاحبه با زنان در خاورمیانه، محتوای مصاحبهها را پس از مستندسازی براساس منابع مکتوب تحلیل کیفی کرده است.
جیمز فوگرتی[10] (۲۰۰۷/ ۱۳۸۶) در مقالة «تاریخ شفاهی و آرشیو: مستندسازی متن»، ضمن برشمردن دلایل راستیآزمایی و مستندسازی منابع تاریخ شفاهی، تحلیل کیفی مصاحبهها را مبتنی بر روشهای استاندارد، ضروری میداند.
اِوا ام سی ماهان[11] (۲۰۰۸/ ۱۳۸۷) در مقالة «رویکرد تحلیلی گفتوگو در تاریخ شفاهی»، ضمن تأکید بر ویژگیهای کیفی تاریخ شفاهی، راهکارهای تحلیل متون برگرفته از مصاحبهها را در راستای بازنمایی یکی از ابزارهای ارتباط جمعی بررسی کرده است.
آنا گِرین[12] (۲۰۱۱/ ۱۳۸۰) در مقالة «آیا حافظة جمعی وجود دارد»، با تأکید بر تحلیل کیفی متون برآمده از مصاحبهها، رویکردهای تبدیل تجربیات شخصی راویان را به تجربیات جمعی در فرآیند تاریخ شفاهی واکاوی کرده است.
آنا شِفتل[13] و اِستسی زِمبریچی[14] (۲۰۱۳/ ۱۳۹۲) در کتاب مسائل حاشیهای تاریخ شفاهی، ضمن اشاره به توصیف فرادادهای منابع تاریخ شفاهی، ضرورت تحلیل محتوای کیفی این منابع را تشریح کردهاند.
فاضل برزگر بفروئی (۱۳۹۲) در کتاب تحلیل محتوای کیفی، ضمن تشریح راهکارهای دستیابی به تحلیل متون، روشهای تفسیر اصالت و حقیقت دادهها را از این طریق بازنمایی کرده است.
داگلاس بوید[15] و ماری لارسون[16] (۲۰۱۴/ ۱۳۹۳) در کتاب تاریخ شفاهی و علوم انسانیِ دیجیتال: صدا، دسترسی و تعامل، بر دستیابی به تحلیل دقیق منابع تاریخ شفاهی ازطریق ایجاد فرادادههای تحلیلی تأکید دارند.
مرضیه عادل مهربان (۱۳۹۴) در کتاب مروری بر تحلیل محتوای کیفی، کاربرد این نوع تحلیل را در پژوهشهای علمی نقد کرده است.
جیمز دبلیو دِریسکو[17] (۱۳۹۵) در کتاب تحلیل محتوا و ماهیت آن، روششناسی و اصول تحلیل محتوا را تجزیهوتحلیل کرده است. در این کتاب روشهای کاربردی تحلیل محتوای کیفی با ذکر جزئیات درج شدهاند.
شِرنا بِرگر گلاک[18] و دافن پاتایی[19] (۲۰۱۶/ ۱۳۹۵) در کتاب سخنان زنان، نگاهی زنانه به تاریخ شفاهی، با تمرکز بر نقش تاریخ شفاهی در تدوین تاریخ اجتماعی زنان، دادههای حاصل از مصاحبه را با درج روایتهای مصاحبهشوندگان، تحلیل محتوایی کردهاند.
ناتالیا خانِنکو[20] و گِلینادا گِرینچِنکو[21] (۲۰۱۷/ ۱۳۹۶) در کتاب نوسازی فردی، تاریخ شفاهی در اروپای پسا سوسیالیستی، مستندسازی گذشته از طریق تحلیل دادههای حاصل از تاریخ شفاهی را هدف غایی تاریخ شفاهینگاران قلمداد میکنند.
ویلیام پی آلفورد[22]، می لیائو[23] و فِنگمینگ سُوای[24] (۲۰۱۸/ ۱۳۹۷) در کتاب تاریخ شفاهی المپیک ویژه (معلولان ذهنی) در چین، با تحلیل محتوای کیفی، اطلاعات برآمده از مصاحبهها را با تکیه بر روششناسی تاریخ شفاهی واکاوی کردهاند.
کیرنا ویکر[25] (۱۳۹۹/ ۲۰۲۰) در مقالة «تناقض و تعدد در روایتهای تاریخ شفاهی»، روشهای تحلیل کیفی متون تاریخ شفاهی را در راستای تشخیص درستی و نادرستی گفتههای راویان تجزیهوتحلیل کرده است.
محمد شیخزاده (۱۳۹۹) در کتاب تحلیل مضمون، مفاهیم و رویکردهای تحلیل محتوای کیفی را با درج نمونههای کاربردی ارزیابی کرده است.
پیمانه صالحی (۱۴۰۱) در مقالة «روایت از روزن گفتوگو: تحلیل طرحهای تاریخ شفاهی کتابداری و اطلاعرسانی در سازمان اسناد و کتابخانة ملی ایران»، ضمن اشاره به مؤلفههایی که تحلیل محتوای مصاحبهها بر مبنای آن انجام شده، بر کاربرد منابع تاریخ شفاهی در درک عمیقترِ تاریخ کتابداری در ایران تأکید کرده است.
گفتنی است مطالعه در زمینة ابزارهای تحلیل محتوای کیفی مصاحبههای تاریخ شفاهی و تشریح روشهای تحلیل کیفی بهمنظور بررسی دادههای حاصل از این روش پژوهشی ضروری به نظر میرسد. بیتردید تحقیق دربارۀ معیارهای پذیرفتهشده در این فرآیند، بستری مناسب بهمنظور نقد و تجزیهوتحلیل دادههای منتج از تاریخ شفاهی فراهم میآورد.
تاریخ شفاهی و تحلیل محتوای کیفی
تاریخ شفاهی بهمنزلة یک فرآیند طراحی شده است تا به درک تاریخی مردم برای شناخت گذشته کمک کند. این شیوة پژوهشی در خلق اسناد بیهمتا است؛ اسنادی که از گفتوگوی صریح و بیپرده دربارة تجربیات گذشته و مفهوم امروزی خاطرات شکل میگیرد. تاریخ شفاهی ضمن گشودن دریچهای کوچک از تجربیات استانداردشده نسبت به خطوط واقعی یا ذهنی از ممکنهای گذشته، دورنمای آن را بازسازی میکند.
مصاحبه در تاریخ شفاهی فراتر از ارتباط شفاهی برای کشف واقعیت، مسئلة مشترک میان مصاحبهشونده و مصاحبهکننده است؛ بنابراین، تاریخ شفاهی، بیاناتِ برگرفته از دانش راوی تلقی نمیشود؛ بلکه مدرکی است که ساختار سؤالات پرسیدهشده و پاسخهای آن را منعکس میکند؛ به همین دلیل، مستندکردن تمام مراحل تولید و پردازش مصاحبه، از اهمیت ممتازی برخوردار است، تا به درک آیندگان از وضعیت این ارتباط یاری رساند (کوینلن؛ دبلیو سامر، ۱۳۹۲، ص۱۸).
زمانی که تمرکز مصاحبة تاریخ شفاهی بر یک موضوع خاص باشد، پژوهشگر آنقدر جلو میرود تا صحبتهای هر تعداد مصاحبهشونده به تکرار برسد. لازم است برای استحکام متن، تعداد روایت در مرحلة تواتر به حد نصاب برسد. تاریخ، نتیجة تجربة جمعی است؛ درحالیکه در مصاحبة تاریخ شفاهی از تجربة فردی سخن میگوییم. اگر مسیر تبدیل مصاحبة فردی به تجربة جمعی طی نشده باشد، نمیتوان آن را تعمیم داد (نورائی، ۱۴۴).
تولید مصاحبههای تاریخ شفاهی بر مبنای سیستم فرآیندمحور - چه برای طرحهای تحقیقاتی خاص، چه بهمنظور گسترش مجموعههای آرشیوی - در سه مرحلة پیش از تولید (مفهومسازی و تحقیق)، زمان تولید (انجام مصاحبه) و پس از تولید (پردازش و اشاعه اطلاعات)، موجب استفادة مؤثر از دادهها میشود. تاریخ شفاهینگاران ضمن توسعة رویههای روششناختی خاص، استانداردهایی را تدوین کردهاند که بر ماهیت و کیفیت مصاحبه تأثیر میگذارد. برنامهریزی کارآمد بهمنظور اجرای طرحهای تاریخ شفاهی به تولید دادههای ساختارمندی منجر میشود که ارزش نقد و تحلیل دارند (Freund, 2009: 22).
تحلیل محتوای کیفی مصاحبههای تاریخ شفاهی به درک تجربیات اشخاص کمک میکند و درون یک زمینة مشخص معنا مییابد. تحلیل محتوا تجربیات مصاحبهشوندگان را تفسیر و نقش پژوهشگر را در ساختار دانش ضمنیِ کشفشده مشخص میکند. تحلیل کیفی در تاریخ شفاهی فرآیندی انعطافپذیر است و پژوهشگر پیوسته بین جمعآوری دادهها و تحلیل دادهها به عقب و جلو حرکت میکند. او در حین گردآوری اسناد شفاهی، مرتب به تجزیهوتحلیل گفتههای راویان مبادرت میورزد تا ناگفتهها را کشف و محتوا را تکمیل کند (Keat; Urry, 1975: 34).
زمانیکه مبحث تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی مطرح میشود، این سؤالات پیش میآید که چه کسی یا چه چیزی روایتها را تحلیل میکند؟ تحلیل توسط مصاحبهگر یا مصاحبهشونده یا تدوینگر یا پژوهشگر دیگری صورت میپذیرد؟ تحلیل با کمک ابزارهای نوین به چه شکل انجام میشود؟ تحلیل بهصورت ماشینی و خودکار به چه صورت است؟ آیا تحلیل توسط کارشناس تولید محتوا تهیه میشود؟ توجه به این پرسشها تحلیلگر را به سوی ابزارهای متعددی رهنمون میسازد که بهرهمندی از آنها موجبات دستیابی به تحلیلی دقیق و همهجانبه را فراهم میآورد. روابط معنایی واژگان، وزندهی به کلمات، متنکاوی و فرادادههای تحلیلی و تطبیقی، برخی از ابزارهایِ نوین تحلیل محتوای کیفی مصاحبههای تاریخ شفاهی به شمار میروند که در ادامه شرح داده میشوند.
تحلیل مصاحبهها بر مبنای روابط معنایی واژگان
یکی از کاربردهای تحلیل کیفی در علوم مختلف، بهویژه در حوزة فناوری اطلاعات و دانششناسی، کشف و بهکارگیری آن براساس روابط معنایی بین واژگان و عبارات است. واژهها در الگوهای حافظة معنایی شبکهای از گرههای بههم پیوستهاند که یا تناظر یک به یک بین واژهها برقرار است یا شبکهای از گرهها برای هر واژه وجود دارد. ارائه یک واژه باعث فعالشدن بازنماییِ آن واژه در شبکة معنایی میشود و این فعالیت گسترش مییابد؛ بنابراین، ساختار معنایی واژگانِ هر زبان در شبکهای از روابط معنایی بازنمایی میشود و بین فاصلة معنایی دو مفهوم با فاصلة آنها در شبکة معنایی ارتباط مستقیم وجود دارد. هرچه دو مفهوم در روابط سلسلهمراتبی از یکدیگر فاصلة بیشتری داشته باشند، به همان نسبت در شبکة معنایی نیز دورتر از یکدیگر خواهند بود و پیوند دو مفهوم که بهصورت مستقیم با یکدیگر مرتبطاند، قویتر از پیوند میان دو مفهومِ غیرمرتبط یا با ارتباط واسطهدار است (Collins; Loftus, 1975: 409).
اگر یک واژه در شبکة معنایی فراخوانده شود، دسترسی به سایر واژگانِ شبکه تسهیل میشود. ارتباط بین اجزای شبکة معنایی، یعنی همان کلمات، براساس تجربه شکل میگیرد؛ بهطور مثال، در خواندن متون مختلف یا محاوره، کلمات همایند با یکدیگر تشکیل شبکه میدهند. هرچه همایندی و همبستگی کلمات بیشتر باشد، ارتباط نزدیکتر و قویتری با یکدیگر در شبکه دارند. در نظریة شبکه معنایی، بازنمایی مفهوم یک واژه در مجموعهای از روابط معنایی در یک شبکه، به درک عمیقتر معنای واقعی واژه کمک میکند؛ تا جایی که فرد معنای کلمات مبهم یا جناس را از روی کلمات مجاور تشخیص میدهد. در شبکههای معنایی، یک کلمة کلیدی وجود دارد که سایر کلمات با آن ارتباط بیشتری دارند. احتمال فراخوانی کلمة کلیدی با ارائه کلمات مرتبط بیشتر از سایر کلمات است (Weinstein, 2009: 83). به عبارت دیگر، این قابلیت همانند نمایش گرافیکی «ابرِ کلمات»[26] است. در این نمایش هر قدر عبارات و کلماتی که حول یک موضوع با یکدیگر در ارتباط هستند، ارتباط قویتری داشته باشند، اندازة کلمهها در ابرِ کلمات بزرگتر نشان داده میشود و بالعکس. معمولاً از ابرِ کلمات برای بررسی کلی و اجمالی ارتباطات بین کلمات در موضوعی مشخص استفاده میشود (Sheftel; Zembrzychi, 2013: 39).
گفتنی است کشف روابط معنایی میان عبارات در زمینههای مختلف پردازش متن همچون بررسی شباهت دو متن، اصلاح غلطهای املایی، ابهامزدایی لغات، بازیابی اطلاعات و سایر حوزههای پردازش زبان طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار است. ارتباط معنایی یک سطح بالاتر از انواع ارتباط در شبکههای واژگان (متضاد، مترادف، جزء به کل، کل به جزء و ...) است. درحقیقت تمام ارتباطات بیانشده در شبکههای واژگان نشاندهندة نوعی ارتباط معنایی هستند. در حالت کلی ممکن است دو عبارت با یکدیگر ارتباط معنایی داشته باشند؛ ولی در ساختار شبکة واژگان جایی نداشته باشند؛ بهطور مثال، بین «شب» و «ماه» ارتباط معنایی وجود دارد؛ اما در شبکة واژگان قرار ندارند. دو عبارت با یکدیگر ارتباط معنایی دارند؛ اگر با یکدیگر بهکار روند یا یکی بر دیگری تأثیر داشته باشد یا در گفتار و تفکر با یکدیگر همراه باشند (مصلینژاد؛ داودی مقدم؛ احمدی، ۱۳۹۴).
برخی از رویکردهای محاسبة ارتباط معنایی از محاسبات آماری بهره میبرند. اصلیترین روشی که در این دسته وجود دارد، تحلیل معنای پنهان (LSA)[27] است. ابتدا عبارات با یک نگاشت به فضای معنایی جدیدی منتقل میشوند، سپس با آنالیز معنایی صریح (ESA)[28] با استفاده از روشهای یادگیری ماشینی، یک مفسر معنایی مبتنی بر دادهها تولید میشود. در آنالیز معنایی صریح، عبارات در یک فضای طبیعیِ برگرفته از دانش بشری نگاشت میشوند که به آن فضای مفهومی گفته میشود. فضای مفهومی با یک ماتریس[29] عبارت - مفهوم نمایش داده میشود که ستونهای آن نشاندهندۀ مفاهیم، سطرهای آن نشاندهندة عبارات و هر یک از خانههای این ماتریس، میزان ارتباط معنایی یک عبارت به مفهوم را نشان میدهد (Janesick, 2007).
برای نمایش ارتباط مفاهیم و کشف واژگان کلیدی در تاریخ شفاهی، علاوهبر توانایی تحلیل کیفی، به آشنایی با آثار مختلف و دانش مستندسازیِ مفاهیم و موضوعات نیاز است. موضوع مصاحبه باید در قالب واژههایی که پژوهشگر به کمک آنها به جستوجو میپردازد، هماهنگ با نمایههای سایر منابع عرضه شود؛ البته موضوع هر بخش از مصاحبه در مقابل شمارههای شمارشگر حامل (ماده دیداری - شنیداری) مصاحبه قید میشود تا بازیابی مطلب برای استفادهکننده سادهتر باشد. درواقع بهازای حدود هر پنج دقیقه از یک مصاحبه، یک موضوع، اختصاص داده و در برگة توصیف در مقابل زمان مربوط یادداشت میشود. به این روش بهاصطلاح «Time Coding & Indexing Oral History» [30]گفته میشود (Time Coding…, 2014: 20- 22).
در کشف روابط معنایی و استخراج واژگان کلیدی، بسندهکردن به کلیات کفایت نمیکند و بررسی عمیقتر ضروری است. کلیة مفاهیم موجود در مصاحبه پس از تحلیل کیفی، بهصورت نمایهواژه ارائه میشوند. نمایه، فهرستی از نامها، موضوعها و دیگر مطالب موجود در مصاحبه است که به شیوهای خاص مرتب میشود و از طریق جاینمایها (نشانی واژهها) کاربر را به محلی راهنمایی میکند که این نامها یا موضوعها در متن آمدهاند. هدف اصلی مصاحبه و نقشهای مصاحبهشونده در راستای کشف روابط معنایی واژگان، در قالب واژههای موضوعی در نمایهها مدنظر قرار میگیرند (کلیوند، ۱۳۸۵: ۷۲).
برای شناخت روابط معنایی باید به شناخت لازم از محتوای مصاحبه دست یافت. مطالعة همهجانبه موجب میشود تا ارتباط میان واژگان یا عبارات بیانشده از سوی مصاحبهشونده در فرازهای مختلف مصاحبه درک شود. این حساسیت همانند توجه نمایهساز اسناد، حین بازخوانی محتوای سند است. همچنین، تهیة خلاصة توصیفی از دادههای مصاحبه کمک میکند تا بتوان اطلاعات هر جلسه از مصاحبه را گروهبندی و در قالب یک عبارت کوتاه یادداشت کرد. بدینترتیب مقدمات انتخاب واژگان و عباراتی که ارتباط معنایی دارند، فراهم میشود. برای بازنمایی شبکة معنایی واژگان در تاریخ شفاهی، نیاز کاربران در اولویت است. از میان عناصری که باید از محتوا استخراج شود، موضوعات، رویدادها، فعالیتها، مکانها، مناطق جغرافیایی، گروهها، مؤسسات، دورههای زمانی، دیدگاهها و نگرشها اهمیت دارند (Yow, 2005: 313).
تحلیل کیفی مبتنی بر وزندهی به کلمات و متنکاوی
زمانی که تحلیل محتوای تاریخ شفاهی مطرح میشود، توجه به این نکته حائز اهمیت است که گفتاریبودن متون برآمده از این روش پژوهشی و تغییر لحن راویان، بر خاصیتهای ذاتی زبان طبیعی تأثیرگذار است. سیستمهای نوین بازیابی اطلاعات در تلاش بهمنظور رفع مشکلات ناشی از فراخوانیِ خودکارِ مفاهیم مرتبط با زبان طبیعی هستند. کلمات یکسانی که معانی مختلف دارند (تعدد معنایی) و کلمات متفاوت با معانی یکسان (هممعنی)، دو پدیده در زبان طبیعی هستند که مشکلاتی در بازیابی خودکار اطلاعات به وجود میآورند. این پدیدهها باعث ایجاد ابهام در زبان طبیعی میشوند. زمانی که یک کلمه دارای چندین معنا یا استفاده (تعدد معنایی) است، انتخاب معنای درستی که در نظرگاه تحلیلگر باشد، برای یک سیستم خودکار دشوار است. وجود چندین کلمة مرتبط با یک مفهوم (هممعنا) نیز مشکلزا است (کامیار، ۱۳۹۰: ۲۲).
علاوهبر این، همانطور که پیشتر اشاره شد، اجزای یک متن و موجودیتهای یک زبان عبارتاند از کلمات، عبارات و جملات کامل. اگر این اجزا با ارتباط معنادار در کنار هم قرار بگیرند، به آن سند متنی گفته میشود. یکی از مهمترین شاخصهها در پردازش زبان طبیعی، متنکاوی است. متنکاوی به معنای کشف اطلاعات جدید بهصورت استخراج خودکار از متن است. در متنکاوی نوشتهها، متون تحلیلشده و الگوهای باارزشِ مخفی در این متون، استخراج میشوند. متنکاوی کشف ارتباط بین کلمهها و جملهها، طبقهبندی متون و خلاصهسازی را شامل میشود (Cupta, 2010: 52).
روشها و معیارهای وزندهی به کلمات، از اصلیترین پایههای پردازش زبان، بازیابی اطلاعات و متنکاوی محسوب میشوند. وزندهی به کلمات، مقداردهی به ویژگیهای دادههای متنی را شامل میشود. یک وزندهی خوب به کلمات باعث میشود تا خوشهبندی ابتدایی بر دادههای متنی ایجاد شود؛ بنابراین، در این راستا، خواص ذاتی به سه دستة عمدة معنایی، گرامری/نحوی و ابَر زبانی تقسیم میشود. هر کلمه در یک متن شامل دو ویژگی قابلیت حمل و داشتن جایگاه گرامری در یک جمله است. خاصیتهای ذاتیِ ابَر زبانی که در مصاحبههای تاریخ شفاهی بهوضوح مشاهده میشود، مانند تغییر لحن در هنگام صحبت، وجود کلمات زائد و ... جزو خواص زبان طبیعی هستند که در تشکیل ویژگیهای یک قطعة گفتار نقش دارند. امروزه دو خاصیت معنا و نقشهای گرامری/نحوی در وزندهی به کلمات کاربرد گستردهای دارند (Boyd; Larson, 2014: 65).
لازم است اقدامات زیر پیش از وزندهی به کلمات و در مرحلة پیشپردازش متون تاریخ شفاهی صورت پذیرد:
بنابراین، بهرهمندی از ابزارهای فناورانه با هدف تحلیل کیفی دادههای تاریخ شفاهی، ضمن ایجاد سرعت در این فرایند، با امکاناتی که در اختیار پژوهشگران قرار میدهد، موجب ارتقای سطح نقد و تحلیل محتوا میشود و یاریرسان تاریخ شفاهینگاران خواهد بود. موارد زیر ازجمله مزایا و ارزشآفرینیهای رویکرد وزندهی به کلمات و متنکاوی هستند:
فرادادهها زمینهساز تحلیل مصاحبهها
استخراج اطلاعات تحلیلی مصاحبه به معنای ارائه دادههای محتوایی از منابع در محتوا براساس مدخل مربوطه در دائرهالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی، چنین مراحلی را شامل میشود: «درک مطلب و خواندن، انتخاب، تفسیر متن با توجه به اهداف آن و ترکیب درست واژهها» (فتاحی، ۱۳۸۵، ج ۲: ۸۵). کاربرد فرادادهها بهمنظور تحلیل دادههای تاریخ شفاهی چنین پرسشهایی را مطرح میکند:
تحلیل بر مبنای فراداده چه فوایدی دارد؟ آیا جستوجو را معنادارتر میکند؟ آیا انتقال اطلاعات به مخاطب را سرعت میبخشد؟
به بیان گارتنر[31]، «فرادادهها، دادههایی هستند دربارة دادههای دیگر. در علوم کامپیوتر و رسانههای دیجیتال، داده را چیزی بهمنزلة محتوا در نظر میگیرند و فراداده را توصیف آن مینامند» (گارتنر، ۱۳۹۸: ۲۰). فراداده، اطلاعاتی دربارۀ جنبههای مختلف یک مصاحبة تاریخ شفاهی است. فراداده در تاریخ شفاهی توصیف اطلاعات مصاحبه یا محتوای آن است. فرادادههای ضروری (شکل ۱) در این روش پژوهشی به شرح زیر است:
شکل ۱: انواع فرادادهها در تاریخ شفاهی
از میان فرادادههای ضروری در تاریخ شفاهی، فرادادههای تحلیلی و فرادادههای تطبیقی بستری مناسب بهمنظور تحلیل کیفی دادهها فراهم میآورند. فراداده ضمن پشتیبانی از کارکردهای بافت آرشیوی، ابزاری مؤثر و مناسب بهمنظور میانکنشپذیری میان نظامهای اطلاعاتی آرشیوی ایجاد میکند. توسعة بهکارگیری فرادادههای توصیفی بهمنظور تحلیل کیفی محتوای مصاحبهها قابلیتهای مهمی در اختیار نظریهپردازان این روش پژوهشی قرار میدهد (The Data Documentation,…, 2012). توجه به ایجاد فراداده در تاریخ شفاهی، موجب سهولت در دستیابی به تحلیلی دقیق از محتوا میشود و حقایق تاریخی را از دل مصاحبهها نمایان میسازد.
علاوهبر این، تهیة چرخة حیات[34] تاریخ شفاهی مشتمل بر ایده یا طرح، برنامهریزی، انجام مصاحبه، حفظ و نگهداری، دسترسی و استفاده یکی از مهمترین مؤلفههایی است که باید تاریخ شفاهینگاران نسبت به تهیة آن اقدام کنند. این چرخه که مرحله به مرحلة شکلگیریِ یک فراداده را در تاریخ شفاهی به تصویر میکشد، یاریرسان پژوهشگران بهمنظور تحلیل کیفی یافتههای حاصل از طرحهای تاریخ شفاهی خواهد بود (Kata & others, 2020: 5).
روشها و معیارهای تحلیل کیفی تاریخ شفاهی
پس از شرح برخی از ابزارهای تحلیل محتوای کیفی، رویکردهای تحلیل دادهها بررسی میشوند. مناسبترین راهکار برای پیگیری روند تحلیل محتوا در تاریخ شفاهی، استدلال استقرایی[35] است. در این رویکرد که بر مبنای تفکر منطقی شکل گرفته است، با بررسی مجموعهای از دادهها و براساس تجربیات پیشین، الگوها و دستهای از تحلیلها ایجاد میشود. درواقع هر تحلیلگری با دیدگاههای خاص شناختشناسانة خود، با گذر از مراحل سهگانة استدلال استقرایی یعنی مشاهده، نظریه و قیاس، ایدهها و فرضیههایی را قوام میبخشد (Keat; Urry, 1975: 34). تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی (شکل ۲) به روشهای زیر صورت میپذیرد:
شکل ۲: روشهای تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی
سه سـطح اوّل نـوعی از توصیف مصاحبه به شمار میرود؛ اما این توصیف با تکیه بر اصـل مـتن، معناهای هرمنوتیک[40] (تأویل یا کشف نشانهها یا معانی یک متن) و ضمنی متن با انتخاب جملات همسو با هدف تحلیل و کشف رابطة میان معناهای مشترک در جملات همگرا صورت میپذیرد. در مرحلة عمیق، متن در بافت موقعیتی تحلیل میشود یا به عبارتی در زمینههای مـختلف خـلق مـیشود. در این مرحله میان متن و زمینه، رابطة معنایی ایجاد میشود. مرحلة عمیقتر مرحلة حـساس تحلیل گفتمان اسـت. در این مرحله، به روابط کشفشده میان متن و زمینه، با توجه به فرامتن نگریسته میشود. فرامتن در این مرحله هر موضوعی است که در خلق متن و زمینة آن تأثیرگذار است یا با آن رابـطه ایجـاد میکند (مرادی، ۱۳۹۳: ۹۷).
شکل ۳: مراحل تحلیلتم در تاریخ شفاهی
گفتنی است تحلیل محتوای کیفی در تاریخ شفاهی مبتنی بر هر یک از روشهای پیشگفته که باشد، لازم است از ابتدا تا انتها از معیارهای پذیرفتهشدهای در این حوزه تبعیت کند. این معیارها به بررسی و مطالعة تحلیلگر اعتبار میدهد و به آن قابلیت استناد میبخشند. برخی از این معیارها (شکل ۴) به شرح زیرند:
شکل ۴: معیارهای تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی
نتیجه
با توجه به کاربرد گستردة ابزارهای نوین همانند روابط معنایی واژگان، وزندهی به کلمات، متنکاوی و فرادادههای تحلیلی و تطبیقی در تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی، لازم است تحلیلگران با بهرهمندی از قابلیتهای این ابزارها، بستری مناسب بهمنظور تحلیل کیفی دادهها فراهم آورند. با بررسی روشهای تحلیل کیفی در تاریخ شفاهی ازجمله تحلیل محتوا، مقایسة مداوم تحلیل دادهها، تحلیلتم و تحلیل گفتمان اینطور استنباط میشود که تحلیل محتوای کیفی مصاحبهها بهصورت متوالیِ خطی نیست؛ بلکه تحلیل شامل حرکت مداوم و مستمر میان دادهها و تحلیلهای درکشده از میان روایتها است. گذر از مراحل کیفی زیر، یاریرسان پژوهشگران در تحلیل محتوای کیفی تاریخ شفاهی خواهد بود:
[1] Qualitative analysis of data
[2] Semantic relations
[3] Text mining
[4] Analytical metadata
[5] Comparative metadata
[6] Debra L. Schultz
[7] Elmira Shiskaraeva
[8] Andrea peto
[9] Ellen L.Fleschmann
[10] James Fogerty
[11] Eva MC Mahan
[12] Anna Green
[13] Anna Sheftel
[14] Stacey Zembrzychi
[15] Douglas A. Boyd
[16] Mary A. Larson
[17] James W. Drisko
[18] Sherna Berger Gluck
[19] Daphne Patai
[20] Natalia Khanenko
[21] Gelinada Grinchenko
[22] William P. Alford
[23] Mei Liao
[24] Fengming Cui
[26] Word Cloud
[27] Latent Semantic Analysis
[28] Explicit Semantic Analysis
[29] Matrice
[30]. کدگذاری زمانی و نمایهسازیِ تاریخ شفاهی.
[31] Gartner
[32] Descriptive metadata
[33] Administrative metadata
[34] ایدة شکلگیری مقولة ارزیابی چرخة حیات یا چرخة عمر (LCA: Life Cycle Assessment) به دهة ۱۹۶۰ میلادی بازمیگردد؛ زمانی که مسائل زیستمحیطی در مرکز توجه مردم و دولتها قرار گرفت. اندکی پساز بهکارگیری ارزیابی چرخة حیات در علم مذکور، این فرآیند در سایر علوم همچون فناوری اطلاعات و دانششناسی کاربرد فزایندهای پیدا کرد. کمیتة فنی ایزو (ISO) در سال ۲۰۰۶ نخستین استاندارد جامع و یکپارچه در این زمینه را با دو استاندارد ایزو ۱۴۰۴۰ و ایزو ۱۴۰۴۴ ارائه داد؛ البته تمام استانداردها در این حوزه، بهطور مستمر روزآمد میشوند (Kata & others, 2020: 3).
[35] Inductive reasoning
[36] Content analysis
[37] Constant comparison method of data analysis
[38] Thematic analysis
[39] Discourse analysis
[40] Hermeneutics
[41] Confirmability
[42] Reliability
[43] credibility index
[44] Transferability