Document Type : Original Article
Author
PhD student at Islamic Azad University, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
جنگها همواره در طول تاریخ تأثیری عمیق بر جوامع انسانی داشتهاند و ثبت و مستندسازی این وقایع به روشهای مختلف، از متون نوشتاری گرفته تا ابزارهای بصری، مورد توجه بوده است. در این میان، فتوگرافی به عنوان ابزاری قدرتمند در ثبت لحظات و رویدادهای جنگی نقشی ویژه داشته است. از نخستین روزهای ظهور عکاسی، این هنر و فناوری در خدمت مستندسازی وقایع قرار گرفته و بهتدریج به یکی از مهمترین ابزارهای تاریخی و فرهنگی تبدیل شده است. در جنگ هشتسالۀ ایران و عراق، فتوگرافی نقشی حیاتی در تدوین تاریخ شفاهی دفاع مقدس ایفا کرده و به یکی از ارکان اساسی در ثبت و انتقال ارزشهای این دوران تبدیل شده است. این مقدمه تلاش دارد تا ضمن اشاره به تاریخچۀ فتوگرافی در جنگهای معاصر، نقش آن در جنگ ایران و عراق، ارزش اسنادی تصاویر جنگی و اهمیت این ابزار در انتقال ارزشهای دفاع مقدس به نسلهای آینده را بررسی کند.
فتوگرافی جنگ از جنگ کریمه (1853-1856) آغاز شد؛ جایی که برای نخستین بار تصاویر جنگی به ثبت رسیدند و به ابزاری برای انتقال واقعیتهای میدان نبرد به جوامع دوردست تبدیل شدند. در جنگ داخلی آمریکا (1861-1865)، فتوگرافی به ابزاری برای مستندسازی دقیقتر وقایع جنگی تبدیل شد و اولین تلاشها برای مستندسازی منظم جنگ از طریق عکس صورت گرفت. جنگ جهانی اول (1914-1918) نشاندهندۀ توسعۀ فتوگرافی در رسانههای جمعی بود؛ جایی که تصاویر جنگی نه فقط برای مستندسازی، بلکه برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی به کار گرفته شدند. در جنگ جهانی دوم (1939-1945)، فتوگرافی به عنوان سلاحی در جنگ تبلیغاتی استفاده شد و نقش روانشناختی و سیاسی این ابزار بیش از پیش برجسته شد. در جنگ ویتنام (1955-1975)، تصاویر جنگی تأثیری عمیق بر افکار عمومی گذاشتند و توانستند تغییراتی در نگرش جهانی نسبت به جنگ ایجاد کنند.
در جنگ ایران و عراق، فتوگرافی به عنوان ابزاری برای مستندسازی لحظات حیاتی و شرایط جنگی، تقویت روایتهای شفاهی و ایجاد پیوند میان نسلها، ایفای نقش کرد. تصاویر جنگی به ثبت واقعیتهای میدان نبرد کمک کرده و شواهدی بصری از شجاعت، ایثار و دشواریهای این دوران بهجای گذاشتهاند. عکاسان جنگی نه فقط وقایع را مستندسازی کردند، بلکه با ایجاد ارتباط عاطفی و انسانی میان مخاطبان و وقایع جنگ، به تقویت روایتهای شفاهی کمک کردند. این تصاویر، ابعاد روانشناختی و اجتماعی جنگ را نیز بازتاب داده و تأثیراتی عمیق بر جوامع درگیر جنگ و حتی مخاطبان جهانی داشتهاند.
مطالعاتی متعدد در زمینۀ نقش فتوگرافی در جنگها انجام شدهاند. برای مثال، در زمینۀ جنگهای جهانی، مطالعاتی نشان دادهاند تصاویر جنگی نه فقط در مستندسازی وقایع، بلکه در تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تغییر نگرش جوامع نقش داشتهاند. در مورد جنگ ایران و عراق، پژوهشهای کمتری نقش فتوگرافی را بررسی کردهاند، اما شواهد نشان میدهد تصاویر این دوران در روایتهای شفاهی و مستندسازی وقایع جنگ اهمیت فراوانی داشتهاند.
این پژوهش از چندین جنبه اهمیت دارد:
فتوگرافی به عنوان ابزاری قدرتمند در مستندسازی و تدوین تاریخ شفاهی، نقشی بیبدیل در جنگ ایران و عراق ایفا کرده است. این ابزار نه فقط به ثبت وقایع و لحظات حساس جنگ کمک کرده، بلکه به تقویت روایتهای شفاهی، تحلیل اجتماعی و فرهنگی و انتقال ارزشهای دفاع مقدس به نسلهای آینده منجر شده است. انجام پژوهشهایی جامع در این زمینه میتواند به حفظ و گسترش میراث این دوران کمک و نقشی کلیدی در ثبت هویت ملی ایفا کند.
این پژوهش نقش فتوگرافی در مستندسازی و تدوین تاریخ شفاهی جنگ را بررسی و اهمیت آن را در تکمیل و تأیید روایتهای شفاهی تحلیل میکند.
فتوگرافی از قرن نوزدهم به عنوان یکی از ابزارهای اصلی مستندسازی جنگها استفاده شد. تصاویری از جنگ جهانی اول و دوم نشان میدهند چگونه این ابزار میتواند وقایع مهم را برای نسلهای آینده ثبت کند.
فتوگرافی به عنوان یکی از ابزارهای مستندسازی وقایع تاریخی، از نیمۀ دوم قرن نوزدهم به طور گسترده در عرصههای مختلف از جمله جنگها استفاده شد. این ابزار که توانایی ثبت آنی صحنهها را داشت، بهسرعت جایگاه خود را در میان سایر منابع اطلاعاتی و تاریخی باز کرد. استفاده از فتوگرافی در جنگها نه فقط به عنوان ابزاری برای ثبت واقعیتهای جنگ، بلکه به عنوان عاملی برای جهتدهی افکار عمومی و ایجاد مستندات تصویری مورد توجه قرار گرفت (Kaplan, 2013). در این بخش، تاریخچهای از ورود و توسعۀ فتوگرافی در جنگهای مهم معاصر از جمله جنگ کریمه، جنگ جهانی اول و دوم و جنگ ویتنام بررسی میشود.
جنگ کریمه نخستین میدان جنگی بود که در آن عکاسی به طور رسمی به کار گرفته شد. عکاسان به منظور ثبت صحنههای واقعی و شرایط سربازان به خطوط مقدم اعزام شدند. در این دوره، فتوگرافی هنوز در مراحل ابتدایی خود قرار داشت و تکنیکها و تجهیزات بسیار ساده بودند. یکی از مشهورترین عکاسان این دوره راجر فنتون بود که تصاویری ارزشمند از صحنههای جنگ ثبت کرد. هرچند تصاویر او عمدتاً فاقد خشونت مستقیم جنگ بودند و بیشتر بر روی زندگی روزمرۀ سربازان و مناظر عمومی تمرکز داشتند، این عکسها به عنوان نخستین نمونههای فتوگرافی جنگی اهمیت زیادی دارند (Taylor, 2008).
فنتون با استفاده از دوربینهای سنگین و فرایندهای پیچیدۀ ظهور عکس، موفق شد تصاویری را تهیه کند که به عنوان مدارک تاریخی ثبت شدند. این تصاویر باعث شدند تا مردم عادی برای نخستین بار با جلوههایی واقعی از جنگ آشنا شوند (Smith, 2010).
در جنگ داخلی آمریکا، فتوگرافی وارد مرحلهای جدید و به ابزاری برای مستندسازی دقیق جنگ تبدیل شد. متیو بردی و شاگردانش، مانند الکساندر گاردنر و تیموتی اوسالیوان، نقشی مهم در این تحول داشتند. عکسهای ثبتشده در این جنگ برای نخستین بار خشونت و واقعیتهای تلخ جنگ از جمله صحنههای کشتار و خرابیها را به تصویر کشیدند (Rosenblum, 2006).
یکی از مهمترین نوآوریهای این دوره تمرکز بر اجساد کشتهشدگان و ویرانیهای پس از جنگ بود. این تصاویر بهسرعت در روزنامهها و نمایشگاههای عمومی منتشر شدند و تأثیری جالب توجه بر افکار عمومی گذاشتند. این دوره نشان داد فتوگرافی علاوه بر ارزش تاریخی، میتواند ابزاری برای نقد اجتماعی و آگاهیرسانی باشد (Trachtenberg, 1985).
در جنگ جهانی اول، استفاده از فتوگرافی به اوج خود رسید. با پیشرفت فناوری عکاسی و ظهور دوربینهای کوچکتر و فیلمهای سریعتر، ثبت لحظات جنگی آسانتر شد. این دوره شاهد حضور گستردۀ خبرنگاران عکاس در جبهههای نبرد بود که تصاویر خود را در نشریات منتشر میکردند (Gilbert, 2014).
یکی از ویژگیهای برجستۀ فتوگرافی در این جنگ استفاده از آن برای تبلیغات جنگی بود. دولتها از تصاویر برای تهییج احساسات ملیگرایانه و جذب نیرو استفاده کردند. برای مثال، تصاویر سربازان شجاع و پیروزمند، که گاه ساختگی بودند، در رسانهها منتشر میشد تا روحیۀ عمومی حفظ شود (Harris, 2012). در عین حال، تصاویری که واقعیتهای دردناک جنگ مانند تلفات انسانی را نشان میدادند، معمولاً سانسور میشدند.
در جنگ جهانی دوم، فتوگرافی به طور کامل به ابزاری راهبردی در جنگ تبدیل شد. از عکاسی برای مستندسازی عملیات نظامی، تبلیغات سیاسی و تحلیلهای اطلاعاتی استفاده میشد. برای نخستین بار، عکاسان جنگی مانند رابرت کاپا و مارگارت بورک وایت در خطوط مقدم حضور داشتند و تصاویری ثبت کردند که واقعیتهای بیپردۀ جنگ را به نمایش گذاشتند (Whelan, 2003).
تصاویر ثبتشده از اردوگاههای کار اجباری نازیها و فجایع انسانی ناشی از جنگ اهمیتی ویژه در تاریخنگاری و ثبت اسناد بینالمللی پیدا کرد. این تصاویر به عنوان مدارکی بیچونوچرا از جنایتهای جنگی به کار رفتند (Sontag, 2002).
جنگ ویتنام یکی از نمونههای برجستهای است که در آن فتوگرافی به طور مستقیم بر افکار عمومی و سیاستهای جهانی تأثیر گذاشت. عکسهایی نمادین مانند تصویر کودک ویتنامی که از بمب ناپالم میگریزد (عکس معروف نیک اوت) و تصاویر اجساد سربازان آمریکایی، به طور گسترده در رسانهها منتشر شدند که باعث شد مخالفتها با جنگ در ایالات متحده افزایش یابد (Lifton, 1996).
این دوره نشان داد فتوگرافی میتواند نه فقط به ثبت تاریخ کمک کند، بلکه به عاملی برای تغییر سیاستها و ایجاد جنبشهای اجتماعی تبدیل شود (Perlmutter, 1999).
در هشت سال جنگ ایران و عراق، فتوگرافی به عنوان یکی از ابزارهای اصلی ثبت لحظات تاریخی شناخته شد. عکسهایی که از جبهههای جنگ گرفته شد، علاوه بر ثبت واقعیتهای آن دوران، به تکمیل روایتهای شفاهی نیز کمک کردند.
جنگ ایران و عراق به عنوان طولانیترین جنگ متعارف قرن بیستم، دارای ابعاد گستردۀ انسانی، فرهنگی و سیاسی بود. در این جنگ، فتوگرافی به عنوان ابزاری برای ثبت لحظات حیاتی و مستندسازی شرایط جنگی به کار گرفته شد. عکاسان جنگی در کنار رزمندگان حضور داشتند و تصاویر آنها به ابزاری برای تاریخنگاری، تقویت روحیۀ ملی و نشاندادن واقعیتهای جنگ تبدیل شد (فرهنگ، 1391). این بخش نقش فتوگرافی در هشت سال جنگ ایران و عراق و تأثیر آن در تدوین تاریخ شفاهی دفاع مقدس را بررسی میکند.
فتوگرافی در هشت سال جنگ ایران و عراق، نقش کلیدی در ثبت واقعیات جنگ داشت. عکاسانی همچون سعید صادقی، کریم نیکونظر و محمد فرنود از جملۀ افرادی بودند که با حضور در خطوط مقدم، تصاویری بینظیر از رزمندگان، شهرهای بمبارانشده و شرایط دشوار جنگ ثبت کردند. این عکسها علاوه بر ثبت وقایع تاریخی، به عنوان اسناد تصویری معتبر در تدوین تاریخ شفاهی جنگ به کار گرفته شدند (معارف، 1388).
تصاویری از عملیاتهای مهم مانند عملیات ثامنالائمه و فتحالمبین، علاوه بر ثبت لحظات پیروزی، گویای فداکاری رزمندگان و اتحاد مردم در دفاع از میهن بودند. این تصاویر به روشنشدن ابهامات در روایتهای شفاهی کمک و بستر مستندات جنگی را تکمیل کردهاند (باقری، 1395).
تاریخ شفاهی جنگ ایران و عراق، به عنوان روایتی زنده از زبان رزمندگان، فرماندهان و شاهدان عینی جنگ، یکی از منابع ارزشمند در تاریخنگاری این دوران محسوب میشود. فتوگرافی با ارائۀ شواهد عینی و بصری، به تقویت و تأیید این روایتها کمک کرده است. برای مثال، تصاویر ثبتشده از حضور نوجوانان در جبهههای جنگ، که بعدها به عنوان نمادهایی از ایثار و مقاومت معرفی شدند، توانستهاند روایتهای شفاهی مرتبط را مستندتر و معتبرتر کنند (حاتمی، 1392).
علاوه بر این، عکسهای جنگی در برخی از موارد به یادآوری خاطرات رزمندگان کمک کرده و جزئیات بیشتری را به روایتهای شفاهی افزودهاند. این تعامل میان تصویر و روایت به غنای تاریخ شفاهی دفاع مقدس کمک چشمگیری کرده است (بختیاری، 1394).
تصاویر جنگی نه فقط جنبۀ تاریخی دارند، بلکه تأثیراتی عمیق بر روح و روان جامعه برجای میگذارند. عکسهایی که از صحنههای بمباران شهرها و آوارگی مردم ثبت شدند، علاوه بر هشدار به جامعۀ جهانی دربارۀ تجاوز دشمن، حس همبستگی و مسئولیتپذیری را در جامعۀ ایران تقویت کردنذ. این تصاویر بعدها به عنوان اسناد تاریخی در کنار روایتهای شفاهی برای انتقال تجربیات آن دوران به نسلهای بعد به کار گرفته شدند (شریعتی، 1390).
برای مثال، تصاویری از خرابیهای ناشی از بمباران شهرهای خرمشهر و دزفول نه فقط عمق فاجعه را به تصویر کشیدند، بلکه به روشنشدن ابهامات موجود در روایتهای شفاهی مرتبط با مقاومت مردم این مناطق کمک کردند (امینی، 1396).
عکاسان جنگ در ایران به عنوان «چشمهای تاریخ» شناخته میشوند. آنها با جانفشانی و حضور در صحنههای خطرناک، اسنادی تولید کردند که امروزه به عنوان منابع معتبر تاریخی استفاده میشوند. عکاسان ایرانی، همچون کریم نیکونظر و سعید صادقی، با ثبت لحظات ناب و تأثیرگذار، نشان دادند فتوگرافی نه فقط یک هنر، بلکه ابزاری برای حقیقتگویی و روایت تاریخ است (محمدی، 1389).
این عکسها به طور ویژه برای پژوهشگران تاریخ شفاهی دفاع مقدس اهمیت دارند، زیرا تصاویری از چهرههای خسته و در عین حال مقاوم رزمندگان به فهم بهتر شرایط جنگ و تکمیل روایتهای شفاهی کمک میکنند (اکبری، 1393).
تصاویر جنگی دارای ارزشهایی مختلف از جمله اسنادی، روانشناختی و اجتماعی هستند. این تصاویر میتوانند به روشنشدن ابهامات و تقویت روایتهای شفاهی کمک کنند.
تصاویر جنگی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ثبت وقایع، از ارزشهایی متعدد برخوردار هستند. این تصاویر نه فقط شواهد عینی از رویدادهای تاریخی ارائه میدهند، بلکه به عنوان منابع تحلیلی برای پژوهشگران و تاریخنگاران به کار گرفته میشوند. در جنگ ایران و عراق، عکسها به عنوان اسنادی زنده از مقاومت مردم و صحنههای نبرد، به تکمیل روایتهای تاریخی و تاریخ شفاهی کمک کردند (باقری، 1395). در این بخش، ارزش اسنادی و تحلیلی تصاویر جنگی در زمینههای مختلف بررسی میشود.
تصاویر جنگی به دلیل ماهیت عینی خود، به عنوان منابعی معتبر و بیواسطه برای ثبت وقایع تاریخی به شمار میروند. این عکسها میتوانند رویدادهایی را که در روایتهای شفاهی یا نوشتاری ناقص ماندهاند، بهوضوح نشان دهند. برای مثال، تصاویری از مقاومت مردم در خرمشهر یا تخریب شهرهای دزفول و آبادان، شواهد بصری مهمی از شدت تهاجم دشمن و روحیۀ دفاعی مردم ایران محسوب میشوند (حاتمی، 1392).
تصاویر ثبتشده توسط عکاسانی مانند سعید صادقی و محمد فرنود نه فقط مستنداتی معتبر از واقعیتهای جبههها ارائه میدهند، بلکه میتوانند برای تحلیلهای آیندهپژوهانه نیز استفاده شوند. این عکسها در کنار روایتهای شفاهی، تصویری جامع و دقیق از شرایط جنگ را فراهم میآورند (نیکونظر، 1390).
تصاویر جنگی در تحلیلهای تطبیقی تاریخنگاران نقشی بسیار مهم ایفا میکنند. تصاویر میتوانند به روشنشدن تناقضات یا ابهامات موجود در روایتهای مختلف کمک کنند. برای مثال، اگر روایتهای شفاهی دربارۀ یک عملیات خاص مانند فتحالمبین دچار اختلاف باشند، تصاویر ثبتشده میتوانند به عنوان مرجع عینی استناد شوند و به شفافسازی جزئیات کمک کنند (شریعتی، 1391).
علاوه بر این، تصاویر به تحلیل دقیقتر روند جنگ کمک میکنند. برای مثال، تحلیل عکسهای قبل و بعد از بمباران یک شهر میتواند عمق فاجعه و تأثیر حملات دشمن را نشان دهد. این تحلیلها به پژوهشگران کمک میکند تا فهمی دقیقتر از روند جنگ و تأثیرات آن بر مناطق مختلف به دست آورند (محمدی، 1389).
یکی از ارزشهای مهم تصاویر جنگی تأثیر روانشناختی و عاطفی آنها بر مخاطبان است. تصاویر میتوانند احساس همدردی، مسئولیتپذیری و درکی عمیقتر از واقعیتهای جنگ ایجاد کنند. برای مثال، عکسهای منتشرشده از کودکان آسیبدیده در بمبارانها یا رزمندگان خسته اما مصمم در خطوط مقدم، به بازتاب احساسات انسانی در جنگ کمک میکنند (حاتمی، 1392).
این جنبۀ روانشناختی تصاویر نه فقط به تقویت روحیۀ ملی در زمان جنگ کمک کرد، بلکه در دوران پس از جنگ نیز به انتقال ارزشهای مقاومت و ایثار به نسلهای بعد مؤثر واقع شد (بختیاری، 1394). عکسهای جنگ به مردم یادآوری کردند چه هزینههایی برای دفاع از وطن پرداخت شده است.
تصاویر جنگی ابعاد فرهنگی و اجتماعی جنگ را نیز به تصویر میکشند. عکسهایی که از حضور زنان در پشتیبانی از جبههها، تلاش نیروهای مردمی و زندگی در مناطق جنگزده ثبت شدهاند، نشاندهندۀ نقش و جایگاه مردم در دفاع مقدس هستند. این تصاویر علاوه بر ثبت وقایع، به تحلیل اجتماعی شرایط جنگ و تأثیر آن بر جامعه کمک میکنند (فرهنگ، 1391).
برای مثال، تصاویری از زندگی روزمرۀ مردم در پناهگاهها و مقاومت آنان در برابر بمبارانها، جنبههای فرهنگی و اجتماعی جنگ را برجسته میکنند و به پژوهشگران امکان میدهند تا تأثیرات فرهنگی و اجتماعی جنگ را تحلیل کنند (شریعتی، 1391).
ارزش تحلیلی تصاویر جنگی زمانی بیش از پیش آشکار میشود که در کنار تاریخ شفاهی به کار گرفته شوند. تصاویر میتوانند به بازسازی وقایع و جزئیات کمک و روایتهای شفاهی را تکمیل کنند. در برخی موارد، تصاویر باعث یادآوری جزئیات فراموششده در ذهن شاهدان جنگ میشوند و به ثبت دقیقتر خاطرات کمک میکنند (نیکونظر، 1390).
عکسهایی از عملیاتها، چهرههای رزمندگان و مناطق جنگزده به تاریخنگاران این امکان را میدهند تا روایتها را در بستری تصویری و مستند بازسازی کنند. این تعامل میان تصویر و روایت شفاهی به غنای تاریخنگاری جنگ کمک و نسلهای آینده را با واقعیتهای جنگ آشنا میکند (باقری، 1395).
ارزشهای دفاع مقدس مانند ایثار، مقاومت، اتحاد و فداکاری، میراثی گرانبها هستند که باید به نسلهای آینده منتقل شوند. در این میان، فتوگرافی به عنوان یک ابزار قدرتمند در ثبت و انتقال این ارزشها نقشی بسزا داشته است. تصاویر جنگ نه فقط واقعیات جبههها را به تصویر میکشند، بلکه روح حاکم بر آن دوران را نیز به نسلهای بعد منتقل میکنند (حاتمی، 1392). این بخش نقش تصاویر جنگی در حفظ و انتقال ارزشهای دفاع مقدس را بررسی میکند.
تصاویر ثبتشده از دوران جنگ ایران و عراق بهوضوح فداکاری و ایثار رزمندگان و مردم ایران را به تصویر میکشند. این عکسها نمادی از روحیۀ مقاومت ملت ایران در برابر دشمن متجاوز هستند. عکاسانی همچون سعید صادقی و کریم نیکونظر، با ثبت لحظات ناب از رشادتهای رزمندگان، به انتقال این ارزشها کمک کردهاند (باقری، 1395).
برای مثال، تصاویری از رزمندگان نوجوانی که با سلاحهای ساده در مقابل دشمن ایستادگی میکردند، نشانگر اوج ایثارگری در دفاع مقدس هستند. این تصاویر برای نسل جوان، الگویی از غیرت و مسئولیتپذیری به شمار میآیند و به درک بهتر آنها از ارزشهای دفاع مقدس کمک میکنند (فرهنگ، 1391).
عکسهای جنگی، علاوه بر ثبت صحنههای نبرد، بازتابدهندۀ همبستگی مردم ایران در دوران دفاع مقدس هستند. تصاویری از نیروهای مردمی، زنان، دانشآموزان و حتی کودکان که در پشت جبههها مشغول کمکرسانی بودند، گویای اتحاد ملی در برابر دشمن هستند (شریعتی، 1390).
برای مثال، عکسهایی از زنان در حال دوخت لباس، ارسال کمکهای مردمی به جبههها یا حضور داوطلبانۀ پزشکان و پرستاران در بیمارستانهای صحرایی، به نسلهای بعد یادآور میشوند اتحاد و همدلی مهمترین عامل پیروزی در آن دوران بود (بختیاری، 1394).
تصاویر جنگ به عنوان منابعی تأثیرگذار در آموزش ارزشهای دفاع مقدس در مدارس و دانشگاهها استفاده میشوند. این تصاویر به طور مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار میکنند و روحیۀ ایثار و مقاومت را در ذهن بیننده تثبیت میکنند. استفاده از عکسهای جنگی در کتابهای درسی، نمایشگاهها و برنامههای فرهنگی به درک بهتر دانشآموزان و دانشجویان از وقایع جنگ کمک میکند (حاتمی، 1392).
برای مثال، نمایشگاههای عکس دفاع مقدس که در مدارس و دانشگاهها برگزار میشوند، به طور زنده و ملموس، نسل جدید را با رشادتهای نسل قبل آشنا و روحیۀ مسئولیتپذیری و میهندوستی را در آنان تقویت میکنند (محمدی، 1389).
یکی از مهمترین نقشهای تصاویر جنگی ایجاد پیوند عاطفی بین مخاطب و وقایع جنگ است. عکسهایی از چهرههای خسته اما امیدوار رزمندگان، کودکان آواره و خانوادههای شهدا، احساس همذاتپنداری را در بیننده برمیانگیزند. این ارتباط عاطفی باعث میشود ارزشهای دفاع مقدس به شکلی عمیق و ماندگار به نسلهای بعد منتقل شوند (نیکونظر، 1390).
برای مثال، عکس معروف سعید صادقی از کودکی که در بمباران خانۀ خود را از دست داده بود، به نمادی از مظلومیت مردم ایران تبدیل شده است. این تصویر، علاوه بر ثبت یک لحظۀ تاریخی، احساس مسئولیت در قبال حفظ ارزشهای دفاع مقدس را در بیننده تقویت میکند (باقری، 1395).
رسانهها از جمله تلویزیون، مطبوعات و فضای مجازی، نقشی مهم در انتشار و انتقال تصاویر جنگ به نسلهای بعد دارند. در سالهای پس از جنگ، بسیاری از تصاویر ثبتشده توسط عکاسان جنگ، از طریق رسانهها منتشر شده و به فرهنگسازی در جامعه کمک کردهاند. این تصاویر در قالب فیلمهای مستند، کتابهای عکس و نمایشگاهها به مردم معرفی شدهاند (فرهنگ، 1391).
برای مثال، کتابهای عکسی مانند خرمشهر در قاب تصویر و نمایشگاههای سالانۀ عکس دفاع مقدس، نقشی مهم در انتقال این تصاویر به نسلهای جوان داشتهاند. رسانهها با بازنشر این تصاویر، پیامهای فرهنگی و ارزشی دفاع مقدس را در جامعه زنده نگه میدارند (شریعتی، 1390).