Challenges Faced by the Interviewer and the Narrator in the Holy Defense Oral History

Document Type : Original Article

Authors

--

Abstract

-
Considering the important function of oral history in the contemporary era, the interview also plays a special role. Many works related to the Holy Defense oral history have been published, which are a collection of memories of warriors and martyrs. The interviewer and the narrator are facing challenges that are the purpose of this research. The research is library-based and descriptive-analytical, and the findings indicate that both the narrator and the interviewer play an important role in a successful interview. The narrator is aware of the role he plays in the narration of contemporary oral history and knows that his narrations are evaluated and judged. So, it is natural that he tries to tell a narrative that is close to reality and far from prejudice. By directing the interview and controlling it in all aspects, the interviewer tries to have an interview with precise and regular events.

Keywords


مقدمه

تاریخ شفاهی در کنار تاریخ مکتوب نقش بسزا و کارکرد مهمی در تاریخ معاصر دارد؛ به هر حال از طریق آن، از فراموش‌شدن خیلی از حوادث و رویدادها جلوگیری می‌شود. تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس نیز بخش درخور توجهی از تولیدات تاریخ شفاهی است که بخشی از آن، مکتوب شده و سبب شده است این برهۀ حساس از جانب افراد مختلفِ شاهد در وقوع حوادث و جریانات، بازگو شود؛ تا جایی که آثار زیادی از این دست منتشر شده‌اند. در این میان، برای یک مصاحبۀ کامل و جامع دربارۀ خاطرات جمعی و رخدادهای خاص، چالش‌هایی وجود دارد که مصاحبه‌‌گر و راوی با آن روبه‌رو هستند؛ پس باید آنها را شناسایی و برطرف کنند. نتیجۀ آگاهی و شناخت چالش‌ها و سعی در مدیریتشان باعث می‌شود اثری خوب و به دور از کلیشه‌های متداول تولید و عرضه شود. در هر صورت، جدا از اینکه تاریخ شفاهی اهداف مشخص خود را دارد، یکی از اهداف اصلی تاریخ شفاهی دوران مقدس، پیوند نسل جوان با آن دوران است.

 

تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی، ابتدایی‌ترین تاریخ انسان‌ها و به بیانی دیگر، تاریخ شفاهی از زمانی که مردم توانستند با یکدیگر صحبت کنند، جزئی از تاریخ نوع بشر بوده است (هانر و دیگران،۱۳۸۵: ۱۷۳). برخی تاریخ شفاهی را ضبط خاطرات شفاهی به‌صورت جمعی و حول یک موضوع خاص نامیده‌اند (دهقان، ۱۳۸۹: ۳۶۷). در سال ۱۹۴۸ تاریخ شفاهی در دانشگاه کلمبیا به‌عنوان گرایشی برای جمع‌آوری اطلاعات طرح می‌شود. در همین راستا در سال‌های پس از جنگ جهانی، روان‌شناسان با سربازانی که از جنگ جهانی دوّم باقی مانده بودند، گفت‌گوهای بسیاری انجام دادند (فیضیان، ۱۳۸۵: ۱۱۴). از مهم‌ترین اهداف تاریخ شفاهی، فراهم‌کردن فرصت مناسب برای دست‌اندرکاران حیات گذشته است؛ کسانی که در حین عمل، فرصت ثبت و نگارش نداشتند. در تاریخ شفاهی این فرصت را میکروفن با یاری فن‌آوری جدید برای آنها ممکن ساخت. برخلاف تاریخ‌های رایج در گذشته و حال، به اقشار و طبقات به حاشیه رانده شده، ساکت و فراموش شده در تاریخ و جامعه فرصتی داد تا با حضور در گفتگویی رو‌در‌رو و انجام مصاحبه، تجارب و مشاهدات خود را از دوران زندگی فردی و حیات جمعی بازگو کنند (نورائی و دیگران، ۱۳۸۹: ۱۰). وقتی پای تاریخ شفاهی به میان می‌آید، مصاحبه‌گر نمی‌تواند شاهد نادیده‌گرفتن واقعیت یا فراموش‌شدن آن باشد. اتفاقاً رسالت واقعی تاریخ شفاهی، در همین نکته‌ اساسی نهفته است که پرسش‌گر و راوی با علم و آگاهی باید مانع از فراموشی و نادیده گرفته شدن واقعیت‌‌ها شوند. مرجع‌بودن راوی و روایت او نشانه‌ سندبودن آن نیست (نورائی و ابوالحسن ترقی،۱۳۸۹: ۱۱۶) و باید با اسناد و مدارک مکتوب و شفاهی دیگر تکمیل شوند؛ اما مورخان تاریخ شفاهی از اعمال نظر و طرفداری‌کردن بپرهیزند و خاطرات مصاحبه‌شونده را تحت الشعاع قرار ندهند؛ زیرا هر مصاحبه حاصل تعامل بین مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌کننده است. مصاحبه گفتار تک‌نفره نیست؛ بلکه گفتمان و گفتگو میان دو نفر، مصاحبه‌گر و راوی است (هانر و دیگران، ۱۳۸۵: ۱۹۰)­. آمال وآرزوها، اهداف مقطعی یا بلندمدت، محدودیت‌ها، مأموریت‌ها و الزامات زمانی - مکانی، بر روایت تاریخ شفاهی تأثیر می‌گذارند. مصاحبه‌گر باید این موارد را بشناسد و سعی کند میزان تأثیر آنان در مصاحبه را با سؤالات متعدد و چندجانبه کنترل کند (نورائی و ابوالحسنی ترقی،۱۳۸۹: ۱۱۴).

 

 تاریخ شفاهی دفاع مقدس

تاریخ شفاهی دفاع مقدس مجموعۀ خاطرات و تاریخ شفاهی رزمندگان است که در مصاحبه با آنها جمع‌آوری می‌شود و دربارۀ شهیدان نیز، ازطریق خانواده و هم‌رزمانشان گردآوری می‌شود. با گسترش و رشد تاریخ شفاهی در حوزۀ دفاع مقدس، بعضی از آن با عنوان نهضت تاریخ شفاهی یاد کرده‌اند (کمری، 1396: 438). همین رشد و استفاده از روش گردآوری اطلاعات، لزوم شناخت و آشنایی با عوامل مؤثر در آن را بیشتر می‌کند. اگرچه تولیدات تاریخ شفاهی دفاع مقدس بیشتر به‌صورت کتاب ارائه می‌شود، در مواردی اطلاعات به‌دست‌آمده در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی دست‌مایۀ اصلی تهیۀ فیلم‌ها و سریال‌های مربوط به دفاع مقدس شده‌ است. طولانی‌بودن دوران دفاع مقدس، ابعاد مختلف دفاع مقدس از عملیات‌ها و مراحل مختلف آنها و مشارکت‌ گروه‌های مختلف قبل و بعد از عملیات‌ها تا پشتیبانی‌های مردمی از جنگ و مسائل مختلفی مانند شهادت و اسارت و جانبازی‌، فراگیربودن و اثرگذاری مسائل جنگ در تمامی مسائل جامعه و درگیربودن مردم کشور در آن باعث شده است که با موضوعات متنوعی برای تاریخ شفاهی روبه‌رو باشیم. گسترۀ جغرافیایی پهناور ایران و میزان مشارکت بالای اقشار مختلف مردم در دفاع مقدس نیز لزوم توجه به تاریخ شفاهی گروه‌ها، اقوام و مناطق جغرافیایی مختلف ایران را ایجاب می‌کند. همچنین، دفاع مقدس صحنه برخورد بین‌المللی نیز بود و تأمین تجهیزات نظامی، حضور فعال و مؤثر در مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد، نوع تعامل کشورهای مختلف در دوران دفاع مقدس و مواردی مانند اینها نیز از موضوعات جالب توجه در تاریخ شفاهی‌اند. به‌طور کلی هرچه حادثه بزرگ‌تر باشد و تأثیر بیشتری در جامعه و تاریخ کشوری داشته باشد، بیشتر مورد اقبال تاریخ شفاهی قرار می‌گیرد و سعی می‌شود با توجه به رسالت تاریخ شفاهی که بهادادن به گروه‌های مغفول و روایت آنان از آن مسائل و تأثیرش بر زندگی آنهاست، به سراغ گروه‌های مختلف برود؛ البته گفتمان حاکم بر جامعه و کشور نیز در بهادادن به موضوعات نقش دارند؛ بنابراین، طبیعی است در تاریخ معاصر ایران، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از موضوعات شایان توجه مردم باشد و میل به شنیدن، ضبط و ثبت روایات متعدد دربارۀ آنها از سوی موافقان یا مخالفان آن، بسیار باشد. تاریخ شفاهی سعی در پرکردن خلأهای اسنادی دارد و در حوادثی مانند دفاع مقدس به دلیل وجوه بسیار آن و سرعت و تعداد زیاد اتفاقات و حوادث، هرچه قدر هم که اسناد مختلف مکتوب و صوتی - تصویری داشته‌ باشیم، باز حفره‌های عمیق سندی داریم که یکی از کارآمدترین روش‌های جمع‌آوری اطلاعات، تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی ابزار مفیدی برای بیان روایت‌های مختلف تاریخ دفاع مقدس است. تاریخ شفاهی از عناصر مختلفی تشکیل شده که در ادامه بررسی می‌شوند.

 

مصاحبه

مصاحبه گفتگوی میان دو نفر یعنی راوی و مصاحبه‌گر است که برای کسب اطلاعات و مکتوب‌کردن آن صورت می‌گیرد. سؤالات مصاحبه به دو دسته کلی و جزئی تقسیم‌بندی می‌شوند. سؤالات کلی، پاسخ‌های کلی دارند. اگرچه پاسخ به سؤال‌های کلی موجب طولانی‌شدن مدت زمان مصاحبه می‌شود، در ایجاد صمیمیت بین مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر نقش دارد؛ اما سؤالات جزئی، به موارد مشخصی اشاره دارند و باعث می‌شوند مصاحبه‌شونده به‌صورت مستقیم با سؤال مواجه شود؛ مدت مصاحبه هم معمولاً کوتاه است (رضاقلی‌زاده، ۱۳۸۹: ۱۱۷). پرسش‌ها در مصاحبۀ تاریخ شفاهی در عین حال که بر نقش محوری فرد در خاطره توجه دارد، بیشتر معطوف حوادث و تجارب جمعی است و به دنبال روایت خاطرات جمعی است (نورائی و ابوالحسنی ترقی، ۱۳۸۹: ۱۱۲). پس در سؤالات و مدیریت مصاحبه باید به نقش‌ها و روایت‌های افراد در روایت یک حادثه توجه داشت و بتوان به درک زندگی جمعی در آن شرایط پرداخت؛ زیرا هر فردی در ارتباط با افراد مختلف است و به این وسیله است که زندگی‌اش معنا پیدا می‌کند. به‌خصوص در تاریخ مدرن که اجتماع، فرهنگ، سیاست و ... در زندگی افراد مختلف تأثیرگذارند و فرد نیز در این حوادث نقش‌آفرینی می‌کند. تاریخ شفاهی درواقع روایت جمعی اتفاقات است؛ حتی اگر موضوع آن، فردمحور باشد. همچنین، باید توجه داشت در جایی که خاطره، شرح دیده‌های صاحب خاطره است، شناخت جایگاه راوی و حدود احاطه و آگاهی و مشرب او در تعیین راستی و میزان صحت خاطره اهمیت دارد (کمری، ۱۳۸۳: ۳۸). همچنین، شخص، شاهد عینی ماجرا و حادثه‌ای بوده که هیجان یا بهت و اندوه زیاد آن لحظه با ذکر دقیق و ریز ماجرا در حافظه‌اش، ثبت و یادآوری آن باعث تجربه مجدد حسی آن می‌شود (کرمی نوری، ۱۳۸۳ : ۳۰۳-۲۹۱). بین مصاحبه و خاطره فرق است. خاطره بازخوانی و روایت رویدادها و روایت شرح احوال گذشته و گذشتگان است؛ اما با توجه به اینکه خاطره‌نویس از منظر کنونی خود به ایام گذشته نگاه می‌کند، خواسته یا ناخواسته، بیش‌وکم احساسات، عواطف و داوری‌های خود را دخالت می‌دهد یا تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرد و با هدفی خاص که خودش در ذهنش تعیین می‌کند، خاطراتش را روایت می‌کند (نورائی و ابوالحسن ترقی، ۱۳۸۹: ۱۱۳). همچنین، محصول این دو با هم تفاوت دارند؛ محصول خاطره‌نگاری فردی و محصول تاریخ شفاهی براساس ضرورت زمان است (نورائی و ابوالحسن ترقی،1389: ۱۱۸). مصاحبه‌گر در تفاوت روایت این دو نقش دارد. گاه امکان دارد گزارش برخی حوادث به عمد یا به سهو، به همان شکل واقعی خود ارائه نشود و اتفاقات بی‌اهمیت، بزرگ و حوادث بزرگ و بنیادی، کوچک و کم‌رنگ نشان داده شوند. اینجا تمایز برتر تاریخ شفاهی نسبت به خاطره‌گویی و خاطره‌نویسی مشخص می‌شود و آن نقشی است که مصاحبه‌گر باید ایفا کند. او باید راوی را با طرح سؤالات متعدد مرتبط با جزئیات به چالش بکشد؛ البته این مسئله به معنای اجبار، بی‌احترامی و محاکمه و قضاوت راوی نیست. هنر مصاحبه‌گر، ظرافت طرح سؤالات بدون ایجاد حس منفی یا مقابله‌جویانه در راوی و رسیدن به نزدیک‌ترین روایت به واقعیت است. پس مصاحبه‌گر با پرسش‌های به‌موقع، راوی را در روایت بهتر، روشن‌تر و صحیح‌تر از گذشته کمک و راه را بر او هموار می‌کند (نورائی و ابوالحسنی ترقی، 1389: 114). پس در تاریخ شفاهی محوریت با پرسش‌های مصاحبه‌گر است؛ اما در خاطرۀ شفاهی محوریت با حافظۀ راوی است (واحد تاریخ شفاهی، 1387: 46). همچنین، بعضی تمایل دارند خودشان را بهتر از آنچه هستند یا عملکردشان را بهتر از آنچه انجام داده‌اند، معرفی کنند. حافظه هم می‌تواند اشتباه کند و فریب بخورد. پس یکی از بهترین ابزارها، طرح سؤالات متعدد و از جوانب مختلف است که راوی را به چالش بکشاند (هانر و دیگران، ۱۳۸۵: ۱۹۰).

 

چالش‌های مصاحبه‌گر

عملکرد مصاحبه‌گر در اولین جلسۀ معارفه

یکی از اصول مهمی که مصاحبه‌کننده باید به آن توجه داشته باشد، اهمیت اولین ملاقات او با راوی در اولین جلسۀ معارفه است. درواقع همان‌گونه که مصاحبه‌گر مشتاق و کنجکاوانه در پی آن است که راوی را ببیند و با او آشنا شود، راوی نیز چنین حسی دارد. او می‌خواهد مصاحبه‌کننده را ارزیابی کند تا ببیند آیا مصاحبه‌گری قوی قرار است در فرایند کار با او همراه شود یا خیر. اینجاست که مصاحبه‌گر باید بتواند جلسۀ اول را به‌خوبی مدیریت کند تا راوی به او به‌عنوان مصاحبه کنندۀ قوی و همراه اعتماد کند و کارکردن با او را بپذیرد. برای این کار شاید حتی نیاز باشد مصاحبه‌گر در رابطه با راوی و خصوصیات خاص رفتاری او، از قبل اطلاعاتی کسب کند؛ برای مثال، نوع پوشش و رفتار و طریقۀ صحبت‌کردن و معاشرت مصاحبه‌گر با راوی بسیار مهم است. گاهی این موارد به ظاهر شخصی در نظر افراد بسیار مهم می‌آید و ممکن است روی نظر راوی و مشارکت او در بحث تأثیر بگذارد. گاهی حتی لازم است مصاحبه‌گر نرمش به خرج دهد؛ برای مثال، پوششی بیشتر از آنچه دارد را در جلسه مصاحبه رعایت کند. درواقع به این طریق به راوی می‌فهماند که برای این مصاحبه ارزش قائل است و برای انجام درست آن حاضر است انعطاف داشته باشد. نرمش مصاحبه‌گر در رعایت شرایط راوی فقط به اینگونه موارد محدود نمی‌شود. گاهی راوی جانباز اعصاب و روان است و یادآوری خاطرات جنگ حال روحی او را خراب می‌کند و ممکن است از او رفتارهایی پیش‌بینی‌نشده سر بزند. اینجاست که اگر راوی با آگاهی و شناخت در این مسیر قدم گذاشته باشد، راحت‌تر با این مسائل کنار می‌آید و کمتر اذیت می‌شود. حضور به‌موقع در اولین جلسه معارفه و گشاده‌رویی نیز در ایجاد حس مثبت نسبت به مصاحبه‌گر در راوی مهم است. همچنین، اهداف، انگیزه‌ها و شرایط مصاحبه را با راوی در میان بگذارد و او را مطلع کند و با هم به توافق ضمنی برسند. نوع بیان مصاحبه‌گر و کلمات و لحنی که استفاده می‌کند، در اولین جلسه در ارزیابی شخصیتش توسط راوی دخیل است.

 

محیط مصاحبه و مدت زمان آن

محیط مصاحبه مورد دیگری است که مصاحبه‌گر باید به آن دقت کند. وجود محیطی آرام که صداهای مزاحم در آنجا کمتر به گوش برسد و تمرکز راوی و مصاحبه‌گر را به هم نریزد، یکی از قواعد مهم در مصاحبه است. گاهی راوی ترجیح می‌دهد در منزل شخصی‌اش و به دور از اجتماع و همهمه به سؤالات مصاحبه‌کننده پاسخ گوید. برای این کار لازم است مکانی در منزل انتخاب شود که محل رفت‌وآمد نباشد و تا حد امکان، صداهای مزاحمی همچون زنگ تلفن، صدای تلویزیون، صدای سایر افراد خانواده، تیک‌تاک ساعت و صدای ظرف و ظروف آشپزخانه و شست‌وشو کمتر به گوش برسد که رشتۀ کلام از دست راوی خارج نشود. گاهی وجود آلبوم عکس به راوی کمک می‌کند تا خاطراتش را بیشتر به یاد آورد؛ پس وجود آلبوم عکس در کنار و جلوی دست راوی می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

گاهی انتخاب مکانی همچون گلزار شهدا و یادمان‌ها هم می‌تواند حال‌وهوای راوی را به دوران دفاع مقدس ببرد و به این طریق به‌صورت ناخودآگاه بسیاری از خاطرات فراموش‌شده و به پستو رفته برای راوی زنده شود؛ بنابراین، مکان مصاحبه هم تأثیر مهمی در روند مصاحبه دارد و البته نباید از نظر دور داشت که راویان مختلف در انتخاب مکان مصاحبه، نظرات متفاوتی خواهند داشت و به تناسب آنها مصاحبه‌گر باید شرایط خودش را بسنجد که آیا می‌تواند با آن شرایط مصاحبه کند یا مصاحبه را به شخص دیگری بسپارد. نکتۀ به ظاهر کوچک و پیش پا افتادۀ دیگر، همراه‌نداشتن گوشی تلفن در کنار راوی است. گاهی صدای یک زنگ تلفن می‌تواند رشته کلام را از راوی بگیرد و روایت او را ناتمام و ناقص بگذارد. مورد دیگر مدت زمان مصاحبه است. ترجیح بر این است که ساعت مصاحبه زیاد طولانی نشود؛ زیرا از کیفیت آن می‌کاهد؛ اما گاهی براساس شرایط خاص راوی، این میزان بیشتر می‌شود؛ برای مثال، راوی به دلیل مشغلۀ کاری نمی‌تواند جلسات متعدد مصاحبه را بپذیرد. اینجاست که مصاحبه‌گر براساس مصلحت باید برخلاف میلش رفتار کند و ساعاتی بیش از آنچه معقول و معمول است، به کار ادامه دهد تا به این طریق، هم راوی از کارش باز نماند و هم مصاحبه‌گر به هدفش برسد.

 

مدیریت جلسه توسط مصاحبه‌گر

یک مصاحبه‌گر قوی باید بتواند به‌خوبی جلسۀ مصاحبه را مدیریت کند. درواقع او باید بتواند علاوه بر سؤالات معمول و متداول، سوالاتی در حین بحث مطرح کند تا به روشن‌ترشدن اطلاعات راوی کمک کند. درواقع مصاحبه‌گر با تیزهوشی از کنار کوچک‌ترین ابهامات نیز نمی‌گذرد و اجازه نمی‌دهد مباحث در هاله‌ای از ابهام بماند. درواقع او با سؤالاتی به ظاهر ساده اما اساسی، مثل کی، کِی، کجا، چرا به روشن‌شدن اطلاعات کمک می‌کند و ابهام را برطرف می‌کند. مصاحبه‌گر به این سؤالات اکتفا نمی‌کند و راوی را با سؤالات عمیق‌تر مثل چگونه و چطور به چالش می‌کشاند و ذهنش را برای برگشتن به آن دوران و شرایط آماده‌تر می‌کند. یکی دیگر از ویژگی‌های خوب یک مصاحبه‌گر، داشتن دفترچه یادداشت در کنارش است تا نکات مهم و کلیدی در بحث را یادداشت کند. علاوه بر یادداشت‌برداری، چک‌کردن ضبط صوت یکی دیگر از وظایف مصاحبه‌گر است که باید آن را هم‌زمان با مصاحبه مدیریت کند. مورد دیگر که از وظایف مصاحبه‌گر است، درک و توجه به زبان بدن راوی است. گاهی خستگی راوی و فشار عصبی‌اش را می‌شود در زبان بدن او مشاهده کرد.

نکتۀ بارز دیگر که توجه مصاحبه‌گر را می‌طلبد، ممنوعیت تحلیل وقایع در زمانی غیر زمان رخداد است. درواقع راوی نمی‌تواند اتفاقی یا حادثه‌ای را که با چشم خود دیده و شاهد آن بوده است را با معلومات و دانسته‌های این زمانش تحلیل و تفسیر کند و اگر تحلیلی هم باشد، باید به آن زمان برگردد. درحقیقت تحلیل و تفسیر راوی باید محدود به همان زمان رخداد شود و آگاهی‌های بعدی او در تحلیل و تفسیرش وارد نشود؛ چون اگر این اتفاق بیفتد، تحلیل ممنوع است و باید حذف شود؛ زیرا چنین تحلیلی جایی در تاریخ شفاهی ندارد و بیهوده است. به منظر دیگر، محدودۀ تاریخ شفاهی ثبت و ضبط و یادآوری اتفاقات و رویدادها در همان زمان رخداد است و با تکمیل اطلاعات و گذشت زمان و بالارفتن سطح معلومات شخص از حادثه مذکور، نباید تغییری در روایت و میزان نقش‌آفرینی او در حوادث ایجاد شود.

 

حضور مؤثر مصاحبه‌کننده در بحث و به چالش کشیدن راوی با سؤالات هدفمند و رعایت مرزهای خاطره‌نگاری با تاریخ شفاهی

یکی از مهم‌ترین نکاتی که در تاریخ شفاهی نمی‌شود از آن چشم پوشید و درواقع مرز بین تاریخ شفاهی و خاطره به حساب می‌آید، حضور مؤثر مصاحبه‌کننده در روند مصاحبه است. تفاوت بارز خاطره با تاریخ شفاهی در همین نکته است. در خاطره، راوی یک طرفه به تعریف خاطراتش می‌پردازد، اما در تاریخ شفاهی مصاحبه‌گر حضوری مؤثر و فعال در روند مصاحبه دارد و حتی مسیر حرکت مصاحبه را به جایی که در نظر دارد، هدایت می‌کند. به این ترتیب، از راوی سؤالات چالشی می‌پرسد و جواب‌های حاصل از آن را از راوی دریافت می‌کند. همچنین، مصاحبه‌کننده باید به خط زمان و مکان در روایت توجه کند؛ زیرا یکی از تمایزات تاریخ شفاهی با خاطره، توجه به زمان و مکان و سیر زمانی اتفاقات است.

 

همراهی و همدلی با راوی و شنوندۀ خوب‌بودن و عدم تداخل تحریف در اطلاعات

همدل‌شدن با راوی سبب اعتماد او به مصاحبه‌گر می‌شود و گاهی حتی از زندگی‌اش نکاتی می‌گوید که شاید نتواند آن را به‌صراحت برای هر کسی مطرح کند. درواقع این مهم هم از هنرهای یک مصاحبه‌گر است که بتواند اعتماد راوی را کسب کند. درست نقطۀ مقابل این جریان وقتی است که راوی نسبت به مصاحبه‌گر بی‌اعتماد شود. آنجاست که دیگر نمی‌توان از او انتظار داشت تمام خاطراتش را تعریف کند. درواقع بی اعتمادی‌اش سبب بی‌میلی و بی‌رغبتی او برای ادامۀ مصاحبه می‌شود. اگر هم به مصاحبه ادامه دهد، به نوعی سپر دفاعی در دست به مصاحبه می‌آید و حالت تدافعی دارد که در روایت اتفاقات نقش منفی دارد یا اینکه از ذکر بسیاری از اتفاقات خودداری می‌کند؛ چون مصاحبه برایش لذت‌بخش نیست و مجبور به ادامه آن شده است و سعی دارد زودتر آن را تمام کند.

نکتۀ درخور تأمل دیگر، کمک مصاحبه‌گر به راوی در به یاد آوردن خاطراتش است. مسلماً گذشت زمان باعث شده است حجم زیادی از خاطرات به فراموشی سپرده شود و دست یابی دوباره به آنها به‌راحتی ممکن نیست. اینجاست که هنر مصاحبه‌گر در این است که با راوی همراه شود و سؤالاتی بپرسد که ذهن راوی فعال شود و با اندیشیدن به آن رویداد، بتواند اطلاعاتی مفید در اختیار مصاحبه‌گر قرار دهد. گاهی یادآوری خاطرات گذشته باعث تألم و آزرده خاطر شدن راوی می‌شود و حال او را منقلب می‌کند. در اینجا مصاحبه‌گر با همراهی و همدلی و دادن انگیزه به راوی او را تشویق می‌کند تا به مصاحبه ادامه دهد و با مهارت کلامی خاص، رشته کلام را به جایی که باید برگرداند تا بحث به حاشیه کشیده نشود. یکی دیگر از مهارت‌های مصاحبه‌گر قدرت تجزیه‌وتحلیل زبان بدن مصاحبه‌گر است. گاهی اگر مصاحبه‌گر مدیر و شنونده و بینندۀ خوبی باشد، از زبان بدن راوی حال او و شرایطش را درک می‌کند؛ به‌طور مثال، می‌فهمد که راوی خسته و بی‌حوصله شده است و قطعاً ادامۀ کار و آن مبحث به جایی مطلوب نمی‌رسد. پس با هوشیاری بحث را به جایی دیگر هدایت می‌کند. یکی دیگر از وظایف مصاحبه‌گر خوب این است که با سؤالات اشتباه و دادن کد ذهن مصاحبه‌گر را ناخودآگاه با اعتقاد و تفکرات خویش همراه نکند. نکتۀ مهم اینجاست که راوی تفکرات خود را دارد و قرار نیست مصاحبه‌کننده روی تفکرات راوی تأثیر بگذارد و درحقیقت باعث تحریف اطلاعات او شود. مهم نیست طرز تفکر راوی چه است، مهم این است واقعیتی که رخ داده، همان‌گونه که بوده است، ثبت شود؛ با کوچک‌ترین تغییر و تحریفی و نزدیک‌ترین روایت به همان شکلی که بوده و اتفاق افتاده است؛ زیرا به هر حال عوامل مختلفی در روایت تاریخ شفاهی تأثیر دارد و باید آن را کنترل کرد.

 

بالابودن سطح معلومات مصاحبه‌گر طوری که سوار بر بحث باشد

از نکات بارز و شایان توجهی که باید هر مصاحبه‌گر به آن مشرف باشد، داشتن اطلاعات کافی دربارۀ مبحث مدنظر است. اگر مصاحبه‌گر دانشی درخور توجه از رویداد داشته باشد، می‌تواند شنونده خوبی برای راوی باشد و اگر تاریخی یا حادثه‌ای را راوی از قلم انداخت، به او گوشزد کند و درواقع با سؤالات بجا و سر وقت، اجازه ندهد هیچ‌گونه کاستی و نقصی در مصاحبه رخ داد.

 

بررسی صحت مباحث روایت‌شده و پیاده‌کردن متن گفتگو و مقابله و تصحیح آن

بعد از انجام مصاحبه، یکی از وظایف مصاحبه‌گر این است که تاریخ‌ها و مکان‌ها و حتی اسامی را با دقت و حوصله بررسی کند تا مبادا چیزی جابجا یا اشتباه شده باشد. گاهی حالات روحی و تألمات راوی، ناخودآگاه به غلو او در رابطه با بیان یک حادثه منجر می‌شود. مصاحبه‌گر تیزهوش باید ضمن احترام به راوی و حفظ امانت در خاطرات او جریان مصاحبه را به مسیر واقعی و دور از اغراق هدایت کند؛ زیرا اغراق و بزرگ کردن یک ماجرا هم می‌تواند به تحریف تاریخ منجر شود و این دانش و سطح معلومات مصاحبه‌گر را می‌طلبد که به‌راحتی زیر بار هر حرف و سخنی نرود و اجازه خدشه‌دارشدن اطلاعات و بی‌اعتباری آنها را ندهد؛ زیرا تاریخ شفاهی شاهدی بر ادعاهای مطرح‌شده از افراد و اتفاقات است و قرار است در آینده به‌عنوان یک سند معتبر استفاده شود و نباید با چشم‌پوشی و کم‌کاری مصاحبه‌گر از اعتبار بیفتد. یکی دیگر از وظایف مصاحبه‌گر این است که بعد از پیاده‌کردن مصاحبه، آن را به راوی بسپارد تا راوی سرِ حوصله و با دقت، مطالب را بخواند تا اگر مطلبی از قلم افتاد، آن را ذکر کند یا اگر اسم شخص یا مکانی اشتباه شد، به اصلاحش بپردازد و درواقع مطالب نقل‌شده را اصلاح، تکمیل و تأیید کند.

 

نتیجه

با توجه به نکات مطرح‌شده در بحث در ‌می‌یابیم جایگاه مصاحبه‌گر و نقش او در ثبت و ضبط تاریخ شفاهی، جایگاهی خاص و ویژه است و هر گونه کم‌کاری و کاستی در وظایف محوله او به نقص یا تحریف رویداد و عدم ثبت دقیق آن منجر می‌شود؛ ازاین‌رو مصاحبه‌گر دائم در چالش است و همان‌گونه که ذهن راوی را با سؤالات دقیق و هدفمند که از قبل آماده کرده است و همچنین، در جلسه و هنگام بحث به ذهنش می‌رسد، به چالش می‌کشاند، در این راستا خود نیز در چالش به سر می‌برد. درحقیقت وظایف واگذارشده به مصاحبه‌گر، مدیریتی قوی را می‌طلبد که در جریان مصاحبه باید نمود آن به چشم بخورد. در غیر این صورت، حساب کار از دست مصاحبه‌گر خارج می‌شود و راوی اعتماد خود را به او از دست خواهد داد و این بی‌اعتمادی آغاز نقص و شبهات بسیار در اطلاعات گفته‌شده از راوی است. بی‌اعتمادی سبب می‌شود راوی میلی برای بازگوکردن حرف‌هایش نداشته باشد یا در مقابل مصاحبه‌گر جبهه بگیرد و به پنهان‌کردن خاطراتش بپردازد؛ بنابراین، سهم مصاحبه‌گر در تاریخ شفاهی بسیار مهم است و درواقع بدون وجود مصاحبه‌گری دقیق و کارآمد، اطلاعات راوی تنها خودنگاشت و خاطره‌ای بیش نیست و این در حالی است که وجه تمایز این دو، وجود مصاحبه‌گری است که با سؤالات هدفمند و چالشی، جریان مصاحبه را مدیریت کند تا به ثبت دقیق رخدادها بینجامد.

الف. کتاب‌ها
-دهقان، احمد، (1389)، خاک و خاطره، چاپ اول، صریر، تهران.
- کرمی‌نوری، رضا، (۱۳۸۴)، روانشناسی حافظه و یادگیری با رویکردی شناختی، چاپ اوّل، سمت، تهران.
-کمری، علیرضا، (۱۳۸۳)، با یاد خاطره، جلد اوّل، چاپ اوّل، سورۀ مهر، تهران.
- _________، (۱۳۹۶)، پویۀ پایداری، چاپ اوّل، سورۀ مهر، تهران.
- واحد تاریخ شفاهی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، (۱۳۸۷)، مصاحبه در تاریخ شفاهی (مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی)، چاپ اوّل، سورۀ مهر، تهران.
ب. مقالات
- رضاقلی‌زاده، بهنام، (۱۳۸۹)، «فنون مصاحبه»، ماهنامۀ علمی و تخصصی جمهوری اسلامی ایران، دورۀ هشتم.
- فیضیان، منوچهر، (1385)، «درآمدی بر تاریخ شفاهی»، ماهنامۀ علمی و تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران، دورۀ دهم.
- نورائی، مرتضی و مهدی ابوالحسن‌ترقی، (۱۳۸۹)، «مقایسۀ تحلیلی خاطره‌نگاری با تاریخ شفاهی»، فصلنامۀ گنجینۀ اسناد، دورۀ بیستم.
- نورائی، مرتضی، لقمان دهقان‌نیری و مهدی ابوالحسن‌ترقی، (۱۳۸۹)، «مقایسۀ تحلیلی سنت شفاهی با تاریخ شفاهی»، پژوهش‌های تاریخی دانشگاه اصفهان، دورۀ دوّم.
- هانر،جان، دنیل ویلا، پائولین استاسکی و جان وال، (۱۳۸۵)، «مصاحبه در تاریخ شفاهی»، ترجمۀ شفیقه نیک‌نفس، فصلنامۀ گنجینۀ اسناد، دورۀ شانزدهم.