The Role of Kerman Post Office in Sacred Defence

Document Type : Original Article

Author

Researcher of the oral History Research Group, Kerman, Iran

Abstract

In the process of every war, the military forces need morale through communicating with the back of the front and their families. The post office of Kerman province was one of the offices that played a role in this field during the holy defence. This research, based on the oral history method, based on the interviews conducted with the employees of the central post office in Kerman and other cities, seeks to answer the main question, what roles have the employees of the post office in Kerman played in the holy defence? The findings indicate that in addition to the main duty and specialty of the employees of this office, which is to establish communication between the fronts and the people, things such as donating and sending people's aid, cultural activities such as printing and distributing special stamps are also carried out by this office. In addition, the employees of this department have directly appeared on the war fronts and some of them are veterans of the holy defence.

Keywords


مقدمه

مدیریت صحنۀ جنگ، به‌جز تأمین تسلیحات، لباس رزم، طراحی و اجرای نقشه‌های دقیق عملیاتی، آموزش‌های تخصصی و ...، نیازمند توجه به جنبه‌هایی نرم‌افزارانه است تا کیفیت نیروی رزمی نیز ارتقا یابد. حفظ روحیۀ نیروهای رزمنده و حتی فرماندهان و نیز خانواده‌های آنان به عنوان پشتوانۀ روحی این افراد، از جنبه‌های نرم‌افزاری مدیریت جنگ بود که نهادها و ادارات مختلف در طول جنگ 8سالۀ ایران به آن توجه داشتند. ادارۀ پست به عنوان پل ارتباطی میان نیروهای رزمی با خانواده‌ها و پشت جبهه، در این مسیر عملکرد خود را ارائه می‌کرد.

در تاریخ جنگ‌های جهان به ویژه دو جنگ جهانی اول و دوم، نقش مبادلات پستی میان رزمندگان و پشت جبهه جالب توجه بوده است. در منابع فارسی مقالۀ جالب توجهی در این زمینه یافت نشد و فقط به یک مقالۀ چاپ‌نشده از دکتر مرجان برهانی می‌توان اشاره کرد. وی در مقاله‌ای با عنوان «بررسی مستند پیامدهای اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بر پست و تلگراف» به در اختیار گرفتن ادارۀ پست و درآمدهای آن به اشغالگران اشاره می‌کند.

در این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این پرسش هستیم که ادارۀ پست استان کرمان چه کارویژه‌هایی در راستای پیش‌برد جنگ و تسهیل دفاع در برابر مهاجمان انجام می‌داده است؟ این کارویژه‌ها از طریق چه بسترها، نهادها و نیز با چه روشی انجام می‌شده‌اند؟

در راستای پاسخ به این پرسش، مصاحبه‌هایی با 16 نفر شامل برخی از مدیران و نیز کارکنان وقت ادارۀ پست استان کرمان انجام شده‌اند. این مصاحبه‌ها در خود شهر کرمان و نیز شهرستان‌هایی همچون رفسنجان، بردسیر، بافت و ... انجام شده‌اند. در این مسیر سعی شد تا حد ممکن با افراد مؤثر در آن زمان مصاحبه شود؛ ولی با برخی از افراد دخیل به دلایلی همچون فوت یا در دسترس نبودن مصاحبه نشد.

از کارویژه‌های اصلی ادارۀ پست در دوران دفاع مقدس، تبادل مرسولات پستی (عمدتاً نامه و در کنار آن تلگراف و بسته‌های پستی) بین رزمندگان و خانواده‌هایشان بوده است. اهمیت این امر تا حدی بود که در خاطرات یکی از رزمندگان به روحیه گرفتن از دریافت نامه در جزیرۀ فاو، آن هم در شرایط عدم دسترسی به سایر وسایل ارتباطی، اشاره شده است (محمد خدایاری، 29/7/1391). در این مسیر، ادارۀ پست کرمان در کنار انجام وظایف مرسوم خود در دوران صلح، دفتری با عنوان «دفتر پست راهیان کربلا» در مقر لشکر 41 ثارالله واقع در شهر اهواز ایجاد کرده و به‌جز این، فعالیت‌های دیگری نیز در دوران جنگ 8ساله داشته است که در ادامه، به‌تفصیل دربارۀ آن‌ها بحث خواهد شد.

لازم است در ابتدای پژوهش اشاره شود در اینجا اگرچه نقش مخابرات از نظر برقراری ارتباط میان رزمندگان و خانواده‌ها به نقش ادارۀ پست نزدیک است، با توجه به گستردگی نقش مخابرات، این موضوع مقاله و پژوهشی مجزا می‌طلبد. همچنین، باید توجه شود در آن زمان، بسیاری از منازل از تلفن شخصی بی‌بهره بودند و عمدۀ ارتباطات با خانواده‌ها از طریق نامه‌نگاری انجام می‌شد.

 

·      کارکنان و نیروها

پیش از بررسی اقدامات ادارۀ پست، لازم است به روحیات نیروها و کارکنان ادارۀ پست که در طول سال‌های دفاع مقدس خدمت می‌کردند، اشاره شود. در گفت‌وگویی که با کارکنان این اداره انجام شده، عمدتاً به سوابق مذهبی، ایثارگری و حضور در جبهه و علاقه به کار برای رزمندگان اشاره شده است. برای مثال، زنگی‌آبادی از کارکنان پست می‌گوید: «از خانوادۀ ما برادرم جبهه بود که در کربلای 5 شهید شد. در شلمچه در عملیات کربلای 5 شهید شد. با هم بودیم. برادر طلبه شهید علی زنگی​ابادی هستم. ... خانوادۀ مذهبی و انقلابی داشتیم.» (عباس زنگی‌آبادی، بی‌تا). یکی دیگر از کارمندان وقت ادارۀ پست با اشاره به سوابق مبارزاتی خود قبل از انقلاب، به دستگیری در جریان واقعۀ مدرسۀ فیضیه، پخش اعلامیۀ مربوط به شهادت سید مصطفی خمینی و سایر فعالیت‌های مربوط اشاره می‌کند (سید محمد پورصادقی، 26/7/1391). همین باورها و سوابق سبب می‌شد کارمندان پست در ایفای وظایف خود در دوران دفاع مقدس نیز هدفی ویژه داشته باشند؛ «پیامبر اکرم گفت یک نامه به خانواده برسد ثوابش اندازۀ جهاد است. دوست داشتیم نامۀ رزمنده‌ها را برسانیم. هر سه برادر در جنگ بودیم. برادر کوچک‌ترم جانباز 25درصد است. یا جبهه بودیم یا پشت جبهه بودیم. هر سه برادر در جبهه بودیم.» (حسین باقری‌نژاد، 24/8/1391).

 

·      اعزام نیرو به جبهه

چنانچه یاد شد، کارمندان ادارۀ پست سابقۀ اعزام به جبهه را داشتند. نیروهای ادارۀ پست به دو صورت در جبهه حضور می‌یافتند. برخی به صورت نوبتی و منظم به دفتر پست راهیان کربلا در مقر لشکر 41 ثارالله اعزام می‌شدند. برخی دیگر نیز دوران سربازی خود را در جبهه گذرانده بودند و بعد به ادارۀ پست استان کرمان پیوستند یا در زمان اشتغال در این اداره با گرفتن مرخصی به عنوان نیروی داوطلب عازم می‌شدند. در ادامه، به شواهدی از هر دو نوع اعزام اشاره می‌شود.

به‌جز نیروهایی که در دفاتر پست شهرستان‌ها و مرکز استان کرمان، در کنار کارهای پستی مرسوم، امورات پستی مربوط به جنگ را انجام می‌دادند، برخی از نیروها نیز به صورت منظم و نوبتی به منطقه اعزام می‌شدند تا تبادل مرسولات پستی را در جبهه سامان‌دهی کنند. یکی از کارمندان در گفته‌های خود به دلیل ضرورت اعزام نیروهای ادارۀ پست چنین اشاره می‌کند: «رزمندگان به کسانی نیاز داشتند که مرسولات را برسانند و کارهای امربر را انجام بدهند؛ در نتیجه، از نیروهای ادارۀ پست استفاده کردند. کار امربر این است که گاهی نامه​ای از ستاد به خط مقدم ببرد. خبر و نامه را جابه‌جا می​کند. ادارۀ پست اهواز نمی‌توانست هر روز نیروهایش را در لشکر ثارالله مستقر کند. ناچار از ادارۀ پست استان​ها، هر شهری برای کارهای پستی لشکرش در مناطق عملیاتی و استقرارشان استفاده می‌کرد. در استان کرمان، حاج آقا احمدی آن زمان مسئول حراست اداره بودند. ایشان در بسیج گفتند کار نیروهای ما حداقل این است که نامه​های رزمنده را از شهرهای مختلف می‌رسانند.» (سید محمد پورصادقی، 26/7/1391).

مهدی‌زاده از مسئولان پست شهرستان کرمان در این زمینه می‌گوید:

«به عنوان آخرین پست خدمتی، از 1360 تا 1375 معاون ادارۀ کل پست استان بودم که بازنشسته شدم. ... با توجه به شروع جنگ تحمیلی و با توجه به اینکه همۀ دستگاه‌ها خدمتی ارائه می‌دادند، ما ستادی تشکیل دادیم و پست راهیان کربلا را در مقر لشکر 41 ثارالله ایجاد کردیم. ستاد متشکل از مدیر کل (حسین شیروانی)، معاون (بنده)، رئیس ادارۀ تجزیه و مبادلات (آقای علیرضا ایرانمنش)، رییس ادارۀ باجه​های پستی (عباس کاظمی) و رئیس ادارۀ مالی (رحمی؟) و رئیس حراست (حاج آقا احمدی) بود. مسئولیت اعزام نیروها را به عهده داشتیم. هر 45 روز یک بار 4 یا 3 نفر نیرو به ادارۀ پست راهیان کربلا اعزام می‌کردیم. کارهای پشتیبانی را انجام می​دادیم. کار پست، اجرایی است. ستاد اجرایی بودیم. باید هماهنگ می‌کردیم. اگر نیرویی اعزام می​کردیم، نباید کارش بماند تا نامه‌های مردم معطل شود.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

روال کار به این صورت بود که کارکنان برای اعزام ابتدا اسم‌نویسی می‌کردند و سپس در تاریخ مقرری 3 الی 4 نفر در یک مأموریت برای اعزام، انتخاب می‌شدند. این افراد باید خود را به ادارۀ کل پست در کرمان معرفی می‌کردند و بعد از توجیه شدن توسط رءیس، کارهای اعزام از طریق بسیج انجام می‌شد. در نهایت، نیروها به منطقه اعزام می‌شدند و کار را با حضور مسئول، از نفرات قبلی تحویل می‌گرفتند. پس از گذراندن مدت مقرر نیز دورۀ مأموریتی به پایان می‌رسید و با گروه جدید جایگزین می‌شدند.

مسئولان ادارۀ پست نیز خود در این شیفت‌بندی‌ها حضور داشتند و مأموریت در دفتر پست راهیان کربلا را نیز به انجام می‌رساندند (همان). برخی از نیروها نیز استثنائاً برای مأموریت‌های دیگری مانند رانندگی از طریق پست به جبهه اعزام شدند (نصرت‌الله کامکار، 11/8/1391).

اعزام از طریق دفتر پستی، فرصتی برای نیروهای مشتاق ادارۀ پست بود که به دلایل مشکلات شخصی نمی‌توانستند به عنوان رزمنده در جبهه شرکت کنند؛ «من پدر و مادرم مسن و بیمار بودند و برادرم فوت شده بود. نمی​توانستم آن‌طور که می​خواهم جبهه بروم. تاریخ اعزام من از ادارۀ پست 19/9/1365 تا 4/11/65 به مدت 46 روز بود. به دلیل مشکلات خانوادگی همین یک بار اعزام شدم. رفتیم اهواز لشکر 41 ثارالله. از طریق پادگان شهید بهشتی با اتوبوس اعزام شدم. اینجا بچه​ها نمی​خواستند بروند. من خودم می​خواستم بروم.» (محمد سالاری، 22/8/1391).

دربارۀ آموزش رزمی نیروهای اعزامی نقل‌های مختلفی بیان شده‌اند. یکی از افراد اعزامی سال 66 به گذراندن آموزش نظامی در فتح‌آباد بافت اشاره دارد (بهمن حسن‌پور، 28/8/1391). برخی نیز بیان کردند با توجه به گذراندن آموزش نظامی در دوران سربازی، نیاز به آموزش مجدد وجود نداشت (سید محمد حسینی، 22/8/1391). در کل، می‌توان گفت با توجه به اینکه نیروهای ادارۀ پست، پیش از استخدام سربازی را گذرانده بودند و وظیفۀ محول‌شده به آن‌ها در منطقه نیازی به آموزش نظامی نداشت، پیش از اعزام ملزم به گذراندن دوره‌های آموزشی نبودند. فقط در مواردی که ادارۀ پست مانند سایر ادارات و ارگان‌ها آموزش نظامی برگزار می‌کرد، برخی از کارمندان برای شرکت در این دوره‌ها معرفی می‌شدند.

گفتنی است، پیش از اعزام نیروها به اهواز، طی مراسمی با حضور مسئولان ادارۀ پست و فرماندهان نظامی، این کارمندان نسبت به مأموریت خود توجیه می‌شدند؛ «فرماندهان لشکر، وقت اعزام نیرو می‌آمدند برای تشویق نیروها صحبت می‌کردند. گاهی استاندار و امام‌جمعه در مراسمات ما بودند. گاهی برای ترغیب کارمندان به اعزام، روحانیونی که می​آمدند نماز بخوانند یا مدیریت، مسئولان ستاد یا حراست برای این منظور حرف می​زدند. بیشتر روحانی صحبت می​کرد.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

مسئولان ادارۀ پست سعی داشتند در غیاب نیروهای اعزامی به عنوان سرپرست و نان‌آور خانواده، از خانوادۀ آن‌ها حمایت کنند. این اقدامات در حوزۀ سرکشی، تقبل هزینۀ درمان و نیز احوال‌پرسی و دل‌جویی انجام می‌شدند. یکی از کارکنان در این زمینه می‌گوید: «وقتی جبهه بودم دو تا بچه داشتم. پسر بزرگم موتور بهش زد پایش را شکسته بود. از طرف ادارۀ پست، بردند پایش را گچ گرفته بود و برگردانده بودند خانه. یکی از همکارهایم دیده بود صحنه را خبر داده بود. از نظر مادی، البته ما برای مادیات نرفته بودیم، ولی کمکی هم نمی​شد.» (حسین یوسفی، 26/7/1391).

به‌جز اعزام نوبتی و مداوم نیروهای ادارۀ پست به دفتر پستی راهیان کربلا، برخی از نیروها نیز یا پیش از استخدام به صورت سرباز در جنگ شرکت می‌کردند یا با گرفتن مرخصی از اداره به عنوان نیروی داوطلب در قالب گروه‌های رزمی و برای شرکت در عملیات‌ها اعزام می‌شدند. برخی از این نیروها با وجود گذراندن دورۀ سربازی پیش از استخدام، با شروع جنگ دوباره به خدمت فراخوانده شدند؛ «1359 زمانی که عراق حمله کرد، اعلام کردند منقضی‌های سال 56 خودشان را معرفی کنند. هنوز بسیج تشکیل نشده بود. من و همکارم آقای صالحی شرایط را داشتیم. گفتم من دارم می​روم. چون برای انقلاب از جان گذشته بودیم. با ایشان رفتیم کرمان و از کرمان به توپخانۀ اصفهان اعزام شدیم. ... مدت 6ماه در اندیمشک بودم. نگهبانی هم می​دادیم. عملیاتی هم قرار بود انجام بشود که لغو شد. بعد هم آمدم مرخصی.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

عده‌ای از نیروهای ادارۀ پست نیز در قالب نیروهای داوطلب مردمی شرکت می‌کردند. با توجه به حجم کاری زیاد چه در سطح شهر و چه در پست راهیان کربلا، این امر چندان آسان و میسر نبود. زنگی‌آبادی در این باره می‌گوید:

«جبهه رفتن من خدایی بود. با آن همه سختی همه می‌خواستند بروند جبهه. وقتی می​رفتم پیش مدیرکل‌ها می‌گفتند هیچ کس جایت نیست بگذاریم بروی. من التماس می​کردم و حتی پیش مدیرکل می​ایستادم که باید بگذری بروم. حتی یک بار وقتی رفتم 2 ماه در سپاه همکاری داشتم. ... من بیشتر در جبهه راننده در خط مقدم بودم. تدارکات را می​رساندم. مواد غذایی، سوخت و مهمات هرچی لازم بود. حتی گاهی یک بار 400 مین را سوار کردم بردم. با خنده می​گفتم کماج می​برم برای عراقی‌ها چون شکل کماج بودند. رانندگی از همه​چیز خطرناک‌تر بود. زیرنظر مسئول تدارکات بودم. در عملیات کربلای 5 بعضی از راننده​ها می​ترسیدند جلو بروند. کمپرسی​هایی بودند که راننده​هایشان را می​خواستند و اجباری می‌فرستادند. راننده​ها جرئت نمی​کردند جلو بروند. من گواهینامۀ پایه 1 داشتم. سوار می​شدم و جلو می​رفتم. مسئول شناسایی شهدا هم بودم. در طریق‌القدس مسئول تعاون شدم.» (عباس زنگی‌آبادی، بی‌تا).

پورصادقی نیز یکی دیگر از نیروهایی است که به دلیل علاقه به شرکت در جبهه و انجام کارهای رزمی خود را به عملیات رسانده بود. او در نهایت در عملیات کربلای 1 و به عنوان کمک‌آرپی‌جی‌زن حاضر شد (سید محمد پورصادقی، 26/7/1391).

برخی دیگر از نیروها نیز که امکان شرکت در نبرد را نداشتند از هر تخصصی که داشتند در مسیر جنگ استفاده می‌کردند. برای مثال، یکی از این افراد اعلام می‌کند به عنوان آپارتچی در قسمت تعمیران ماشین‌ها و در پشت خط خدمت می‌کرده است (محمد امیرمجاهد، 26/7/1391).

باقری‌نژاد نیز از نیروهای بالادستی ادارۀ پست است که پیش از ورود به این اداره یک بار از طریق جهاد سازندگی در جبهه حضور یافته است. پس از استخدام و اشتغال در سمت معاونت نیز مجدداً به عنوان نیروی رزمی به جبهه اعزام شده است. وی در شرح این اعزام‌ها می‌گوید:

«سال 63 و 65 رفتم. (سال 63) از طرف ادارۀ ستاد بازسازی از استانداری آقای گنجعلی‌خانی مسئول بود. ما را معرفی کردند سه ماه بستان بودیم. معاون ستاد و بعد مسئول ستاد بودیم. سال 65 از طریق بسیج رفتیم. ... در اداره هم من معاون بودم و شاید خیلی تمایل نداشتند من بروم. از طریق بسیج رفتم کرمان با سپاهیان محمد رسول‌الله در زمستان رفتیم سد دز. نیروها آنجا بودند. قبلاً آموزش دیده بودیم. یک ماهی هم سد دز بودیم. فقط در عملیات کربلای 5 شرکت داشتم.» (حسین باقری‌نژاد، 24/8/1391).

در یک جمع‌بندی، می‌توان گفت کارکنان ادارۀ پست به صورت مأموریتی برای کار در دفتر پستی راهیان کربلا یا سایر مأموریت‌ها (در موارد معدود، برای مثال به عنوان راننده)، سرباز، نیروی رزمی یا خدماتی به جبهه اعزام می‌شدند.

 

امکانات و وسایل برای انجام مأموریت در دفتر پستی راهیان کربلا

ادارۀ پست در کنار اعزام نیرو، امکانات و تجهیزاتی نیز در اختیار نیروها قرار می‌داد تا کار پیگیری و توزیع مرسولات پستی برای رزمندگان را انجام دهند. برخی از این تجهیزات با هماهنگی با لشکر 41 ثارالله دریافت می‌شدند؛ زیرا محل استقرار دفتر پستی داخل مقر لشکر در اهواز بود. از نظر وسایل حمل‌ونقل و نیز محل کار و ابزار مورد نیاز گفته شده است: «در اهواز پست راهیان کربلا بودم. ماشین جیپ ارتشی دستمان بود. البته ادارۀ پست هم ماشین می‌داد ولی ما استفاده نمی​کردیم. موتور یاماها 100 داشتیم. پست راهیان کربلا کانکسی داشت. بخشی از آن محل خواب و بخشی برای کار بود. امکانات خوبی هم داشت مثل حمام، جای خواب، شیر آب، میز و صندلی، تمبر و ماشین هم اداره می‌داد. مزدا قدیمی داشتیم. از ماشین اداره استفاده نکردیم.» (سید محمد پورصادقی، 26/7/1391). نیز اینکه؛ «تمام وسایل کانکس ما و صبحانه و ناهار و شام مال لشکر بود. پست فقط یک ماشین و وسایل داده بود. 35 کیلومتر از مقر تا لشکر فاصله بود.» (مهدی شجاعی، 16/7/1391).

به‌جز تجهیزات اشاره‌شده، یکی از ابزارهایی که در اختیار کارکنان پست قرار داشت و در واقع بیشتر برای آسایش و راحتی رزمندگان در نظر گرفته شده بود، پاکت‌های پستی مخصوصی بود که به آن اروگرام گفته می‌شد. چنانکه از صحبت‌های بیشتر نیروهای دفتر پست راهیان کربلا برمی‌آید، این پاکت‌ها به نحوی بود که نیاز به الصاق تمبر نداشت و رزمندگان می‌توانستند به صورت رایگان نامۀ خود را پست کنند؛ «نوعی کاغذ نامۀ مخصوص، لشکر با ادارۀ پست طراحی کرده بودند. داخلش نامه نوشته می​شد و تا می​شد. روی هم می​آمد. خودش جای چسب داشت و جای گیرنده و فرستنده داشت و تمبر نمی​خواست و رایگان بود. کاغذ نامه همان پاکت نامه بود. پاکت نامه و مهرها را از ادارۀ پست کرمان می​گرفتیم. پاکت‌ها را داخل خط و گردان‌ها توزیع می‌کردند. هرجا می​رفتیم زیاد توزیع می​شد. در اختیارم بود. چند تا پاکت نامه همیشه همراهم بود اگر کسی می‌خواست بهشان می​دادم. کمبودی نبود.» (احمد حاتمی، بی‌تا).

به‌جز اینکه ادارۀ پست کرمان و لشکر 41 ثارالله می‌بایست امکانات لازم را در اختیار کارکنان اعزامی قرار می‌دادند، ادارۀ پست اهواز نیز در این زمینه نقش معین و کمکی داشت. همچنین، نیروهای دفتر باید مدیریت صحیحی در زمینۀ استفاده از امکانات و تجهیزات اعمال می‌کردند و موجودی مخزن را همواره بررسی می‌کردند. در این زمینه، گفته شده است: «امکانات از طرف ادارۀ پست کرمان با هماهنگی پست اهواز برای کانکس هماهنگ شده بود. امکانات را پست کرمان می‌فرستاد پست اهواز و ما از آنجا می‌گرفتیم. پست اهواز واسطه بود. نامه درخواست می‌دادیم از طریق پست اهواز و وسایل با کیسۀ مهرشده تحویل می‌گرفتیم. دو سه روز قبل از تمام شدن وسیله‌ها درخواست می‌دادیم که کمبود نداشته باشیم. بعضی از کمبودها با ادارۀ کل هماهنگ می‌شد که به ما تحویل بدهند.» (سید محمد حسینی، 22/8/1391).

 

مبادلات پستی

چنانکه در ابتدا اشاره شد، اصلی‌ترین کارکرد و عملکرد ادارۀ پست در زمان جنگ تحمیلی و در راستای کمک به امر جنگ، مدیریت مرسولات پستی میان رزمندگان و خانواده‌ها بوده است. مبادلات پستی میان جبهه و پشت جبهه شامل چند مورد یعنی نامه، بسته‌های حاوی لباس و خوراک، پول و تلگراف و در موارد معدود پیام تصویری می‌شده است.

 

الف) مبادلۀ نامه

تبادل نامه هم به دلیل تسهیلاتی که ادارۀ پست در اختیار رزمندگان قرار داده بود، با استقبال روبه‌رو شده بود. در کنار این امر، دلایل دیگری نیز موجب اقبال رزمندگان به استفاده از نامه شده بود. یکی از رزمندگان واحد مخابرات در این باره می‌گوید: «برای برقراری ارتباط در جبهه با خانواده اوایل تلفن نبود. سال 64 در اهواز در خیابان در صف می​ایستادیم. اواخر جنگ هم تلفن خیلی کم بود و برای مسئولان بود. از نظر امنیتی هم درست نبود و ممکن بود حرف​های ما شنود شود. جو طوری نبود که بخواهیم خانه برویم. بیشتر از طریق نامه ارتباط داشتیم.» (ماشاءالله شادمان، بی‌تا).

تبادل نامه در جبهه در دو بخش کلی انجام می‌شد:

خدمات پستی در منطقۀ جنگی

بخشی از خدمات پستی ارائه‌شده شامل دریافت نامه از رزمندگان برای خانواده‌ها و نیز تحویل دادن نامه‌های ارسالی از پشت جبهه بود. بیشتر فعالیت در این زمینه در خود مقر لشکر و دفتر پستی راهیان کربلا انجام می‌شد. کار این دفتر پستی تعطیلی نداشت و با توجه به حجم زیاد مبادلات نامه هر روز دنبال می‌شد؛ «کار ما در جبهه این بود که از صندوق​های لشکر، نامه​ها را جمع​آوری می​کردیم و تحویل پست اهواز می​دادیم تا به دست خانواده​های رزمنده​ها برسند. از اهواز هم محموله​های پستی رزمندگان را تحویل می​گرفتیم و تجزیه می​کردیم و گردان به گردان، تحویل می​دادیم.» (حسین یوسفی، 26/7/1391). یکی از کارکنان به خاطر می‌آورد نام صندوق پستی مربوط به لشکر 41 ثارالله کرمان در ادراۀ پست اهواز 86-11 بود. (محمد سالاری، 22/8/1391).

تبادل مرسولات پستی بین کرمان و اهواز عمدتاً به صورت مستقیم انجام می‌شد و در مسیر نامه‌ها در شهر دیگری توقف نداشتند؛ «روزی یک بار پست از سراسر اهواز به جبهه می​آمد. به خاطر راحتی رزمنده​ها در پست، یک کیسۀ مخصوص بین اهواز و کرمان ردوبدل می‌شد. الان کرمان و اهواز پست مستقیم ندارد، اما آن زمان برای خدمت دادن به رزمنده​ها این امر وجود داشت تا نامه​های رزمنده​ها زودتر برسد.» (احمد حاتمی، بی‌تا). در برخی از نقل‌ها بیان شده است مرسولات یک توقف کوتاه در اصفهان داشتند و از آنجا به مقصد بعدی ارسال می‌شدند (سید محمد پورصادقی، 26/7/1391). به طور کلی، متوسط زمان ارسال تا تحویل یک نامه در مواقع عادی و غیرعملیات، بین دو تا سه روز بیان شده است (سید محمد حسینی، 22/8/1391).

در رابطه با نحوۀ تبادل این مرسولات نیز نقل‌های متفاوت وجود دارند که برخی به ارسال هوایی و تعدادی به نوع زمینی آن و از طریق کامیون‌های مخصوص اشاره می‌کنند (احمد حاتمی، بی‌تا). در یک جمع‌بندی در رابطه با نحوۀ ارسال زمینی یا هوایی مرسولات پستی، می‌توان به گفته‌های مهدی‌زاده به عنوان یکی از مسئولان امر ادارۀ پست کرمان در آن زمان اشاره کرد که بیان می‌کند ابتدا مرسولات پستی با خطوط هوایی ارسال می‌شدند، اما از آنجا که مقرون‌به‌صرفه نبود، این کار تداوم چندانی نداشت (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

نامه‌های رزمندگان پس از رسیدن به اهواز، وارد دفتر پست این استان می‌شدند. پس از دریافت نامه‌ها، روال کار تجزیه و تحویل به شرح زیر انجام می‌شد: «نامه‌ها را بر اساس گردان‌های موجود در لشکر، تجزیه و دسته‌بندی می‌کردند. نامه‌های مربوط به هر گردان به نمایندۀ مخصوصی که توسط خود لشکر تعیین می‌شد تحویل داده می‌شد و توزیع نامه‌ها در گردان عمدتاً به عهدۀ همین نماینده‌ها بود»؛ «نامه‌ها را از پست اهواز می‌گرفتیم. پست کرمان در لشکر راهیان کربلا داشت. توزیع با راهیان بود. من در توزیع هم بودم. نامه‌ها کدبندی داشت و هر گردان کدی داشت. پیک گردان می‌آمد. معرفی شده بود و نامه‌ها را برای هر گردان تحویل می‌گرفت. زمانی که عملیات بود، نامه توزیع نمی‌شد و برای کرمان هم ارسال نمی‌شد. ... حجم نامه‌ها متفاوت بود. روزانه حدود بیشتر از 2000 نامه توزیع می‌شد. کارهای پیکی را انجام می‌دادیم. نامه‌ها را جداسازی می‌کردیم. قفسه‌هایی داشتیم که اسم گردان‌ها رویشان بود. تفکیک می‌کردیم. نامه‌ها با کیسۀ برزنتی پلمپ‌شده می‌آمدند. من همه‌جا می‌رفتم تا شوش و سد دز. توزیع نامه زمان خاصی نداشت. اگر بیمه‌ای برای رزمنده‌ها می‌فرستادن، اگر نصف شب هم می‌آمدند، بهشان می‌دادیم. به عنوان پیک اخبار مسائل جنگی را ردوبدل می‌کردیم. احمدنامی بود رانندۀ پست بود. چشمهایش در اثر شیمیایی کم‌نور شده بود. همکار ما بود. در توزیع نامه‌ها هر لشکر نامه‌های خودش را از پست اهواز جدا تحویل می‌گرفت. تعدادی نیرو در پست اهواز گذاشته بودند برای تفکیک و توزیع نامه‌ها در محل اداره.» (بهمن حسن‌پور، 28/8/1391).

برای ارسال نامه توسط رزمندگان و راحتی کار آن‌ها، صندوق‌های پستی نیز در لشکر تعبیه شده بودند که رزمندگان نامه‌های خود را در آن‌ها می‌انداختند (مهدی شجاعی، 16/7/1391). نامه‌های ارسالی رزمندگان برای خانواده‌ها نیز بر مبنای شهرهای مقصد دسته‌بندی می‌شدند (حسین یوسفی، 26/7/1391).

یکی از نکات مهم در توزیع نامه‌ها ارتباط با حراست بود. از آنجا که ممکن بود رزمنده‌ای ناخواسته در نامه اسرار نظامی را فاش کند یا احیاناً ستون پنجم و جاسوسان جنگی از نامه برای تبادل اطلاعات و ارتباط گرفتن با یکدیگر استفاده کنند، لازم بود گاهی توزیع نامه‌ها توسط حراست بررسی شود؛ «گاهی نماینده‌ای را به ما معرفی می‌کردند تا نامه‌ها را به او تحویل دهیم. اگر نمی​آمد، به دستور حراست، چراغ‌خاموش می​رفتیم نامه‌ها را تحویل می​دادیم. ما زیر نظر حراست کارمان را انجام می​دادیم. هر چندوقت یک بار برای کنترل نامه​ها این کار انجام می‌شد.» (حسین یوسفی، 26/7/1391). این مراقبت‌ها قبل از هر عملیات محسوس‌تر بود؛ به نحوی که نزدیک روزهای عملیات، نامه‌ها تبادل نمی‌شدند. یک الی دو روز بعد از اتمام عملیات، مجدداً روند تبادل نامه‌ها از سر گرفته می‌شد (محمد سالاری، 22/8/1391).

خدمات پستی ویژۀ خانوادۀ رزمندگان در استان کرمان

به تناسب حجم نامه‌ای که از پشت جبهه برای رزمندگان ارسال می‌شد، از سوی رزمندگان نیز نامه‌هایی برای خانواده‌ها ارسال می‌شد که ممکن بود حتی تعداد بیشتری را نیز در بر گیرد؛ زیرا ممکن بود هر رزمنده برای چند نفر نامه بنویسد و ارسال کند. مأموران ادارۀ پست و مسئولان مربوط اهتمامی ویژه به رساندن نامۀ رزمندگان به خانواده و آشنایان داشتند؛ زیرا رساندن خبر سلامتی برای خانواده اهمیت زیادی داشت.

همچنین، کارمندانی که در محل اداره خدمت می‌کردند، نامه‌هایی که خانواده‌ها برای رزمندگان فرستاده بودند را از سطح استان جمع‌آوری و به مرکز استان ارسال می‌کردند تا تجمیع و به اهواز منتقل شوند؛

«در برگشت از مأموریت، در پست پابدانا هم مسئول دفتر بودم هم نامه​رسان. بین 8-9، نامه​ها از کرمان می‌رسیدند. حوالی 11 شروع به نامه​رسانی می​کردم تا 6 عصر. عملیات کربلای 4 یا 5 بود، این‌قدر نامه رسید که حدود 200 نامه برای بچه​هایی بود که شهید شده بودند و خانواده‌هایشان برایشان فرستاده بودند. نامه را نگه می‌داشتیم تا به دست خانواده نرسد و ناراحت نشوند. شاید از نظر قانونی هم درست نبود. نامه‌رسانی در جنگ واقعاً خسته‌کننده بود. ده کیلو نامه! ساعت 9 حرکت می‌کردم و تا 6 عصر مشغول بودم. نامه‌ها را از صندوق‌ها جمع می‌کردیم و گونی‌ها را می‌فرستادیم کرمان. آن دوران واقعاً حجم کار ادارۀ پست زیاد بود. دلمان گرم بود که با وجود سختی‌ها خدمت می‌کنیم. ... نامه‌های اسرا از طریق هلال‌احمر مبادله می‌شدند. اما اوایل، به ادارۀ پست تحویل می‌داد. گاهی پیش می‌آمد که عضو خانواده‌ای مفقودالاثر بود. اولین نامه‌شان را که می‌آوردند بیت شعری پشتش نوشته بود. بعد از مدتی هلال‌احمر خودش نامه‌ها را توزیع می‌کرد تا زودتر برسند. بعضی جاها هلال‌احمر دسترسی نداشت یا ماشین کافی نداشت، برای همین تحویل پست می‌داد. ادارۀ پست پابدانا هر روز نامۀ زیادی داشت و خودم تنها بودم. خسته هم نمی‌شدم. نزدیک 1000 نامه توزیع می‌کردم. خوشحال بودیم نامه از رزمنده می‌رسید و خانواده‌ها بیشتر خوشحال می‌شدند. کاش نامه بیشتر بود بیشتر خوشحال می‌شدیم.» (احمد حاتمی، بی‌تا).

یکی دیگر از کارکنان پست اشاره می‌کند بنیاد شهید نیز مجله‌هایی را برای خانوادۀ شهدا و جانبازان می‌فرستاد که مسئولیت توزیع آن‌ها نیز طبیعتاً به عهدۀ ادارۀ پست بود (سید محمد حسینی، 22/8/1391).

 

ب) ارسال تلگراف و پست تصویری

اگرچه عمدۀ مبادلات پستی در زمان جنگ در قالب نامه انجام می‌شد، در مواردی جزئی اشاره شده است ادارۀ پست امور مربوط به مبادلۀ تلگراف را نیز انجام می‌داده است. باید توجه داشت تلگراف زیرمجموعۀ کاری مخابرات بوده و فقط در مواردی معدود، توزیع تلگراف‌ها در دفتر پستی راهیان کربلا انجام می‌شده است؛ «تلگراف هم همراه نامه‌ها بین رزمنده‌ها توزیع می‌شد. می‌رفتیم مخابرات اهواز برای تحویل گرفتن تلگراف. البته رزمنده‌ها بیشتر نامه می‌دادند. تلگراف مشکل بود. باید در مرخصی می‌رفتند مخابرات مرکزی. نامه را در منطقه هم می‌توانستند بنویسند.» (سید محمد حسینی، 22/8/1391).

یکی از موارد معدود مبادلات دیگر که به آن اشاره شده است، تبادل پیام‌های تصویری میان رزمندگان و خانواده است. این امر به عنوان جایگزین تلگراف که مربوط به مخابرات بود یاد شده است که در موارد فوری استفاده می‌شد. با توجه به اینکه این گفته در صحبت‌های مهدی‌زاده معاون وقت مخابرات مطرح شده است، می‌توان به استناد آن تکیه کرد؛

«اگر خانوادۀ رزمنده​ها می​آمدند برایشان پیامی به صورت پست تصویری می​فرستادیم به اهواز. دو مرکز دستگاه فرستنده و گیرنده داشتند. پیام را روی کاغذ A4 می‌گذاشتند می​فرستادیم به پست اهواز. این پیام یا می​رفت دفتر پست راهیان کربلا یا نماینده‌ها. پست تصویری زودتر از نامه می‌رسید. این کار ساعت خاصی از روز انجام می‌شد. با پست اهواز هماهنگ کرده بودیم که این ساعت مال کرمان است و پیام‌ها مبادله می​شد. موضوع این پیام‌های تصویری بیشتر دادن خبر سلامتی بود. پیامِ بازی بود و محتویاتش خوانده می​شد. ما هم یک ساعتی با شهرستان‌ها قرار داشتیم مخابره می​شد. همۀ این کارها زیرنظر ستاد بود.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

به نظر می‌رسد پیام تصویری چیزی شبیه ارسال فاکس امروزی بوده است.

 

پ) مبادلۀ پول و کالا

از موارد دیگری که به‌جز نامه میان رزمندگان و خانواده از طریق پست ردوبدل می‌شد، پول و کالا بود. کالاها شامل سوغاتی‌هایی که رزمندگان برای خانواده پست می‌کردند و نیز عمدتاً لباس یا خوراکی‌هایی بودند که خانواده‌ها برای رزمنده‌های خود در جبهه ارسال می‌کردند. در این مورد طبق مشاهدات کارکنان پست، «غیر از نامه، لباس و خوراکی مثل پسته از رفسنجان برای رزمنده​ها می‌فرستادند. پاکت پول زیاد می​فرستادند. بعضی را بیمه می​کردند بعضی هم کنار همان نامه، پول می​فرستادند. این پول​ها در زمان مرخصی لازم می​شد.» (سید محمد پورصادقی، 26/7/1391).

ارسال پول کاری بود که در آن زمان به دلیل فقدان خدمات بانکی الکترونیکی و عابربانک‌ها توسط پست انجام می‌شد. مهدی‌زاده معاون وقت ادارۀ پست در این باره می‌گوید: «قبلاً ارسال پول نقد از طریق پست بود و مهرولاک می​شد. مبلغ یادداشت می​شد. ارسال پول هم رایگان انجام می​شد. البته در حالت عادی وجهی دریافت می​شود. امروزه بانک این کار را می​کند.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

 

ت‌) جمع‌آوری و ارسال کمک‌های مردمی برای جبهه

در کنار خدماتی که ادارۀ پست به صورت تخصصی برای کمک به جبهه انجام می‌داد، کارکنان و مسئولین این اداره مانند مردم و سایر ادارات، کمک‌های مالی ای برای پیشبرد جنگ نیز اعطا می‌کردند. این کمک‌ها در قالب تخصیص دادن بخشی از حقوق ماهیانه انجام می‌گرفت. در مواردی نیز کمک‌های غیرنقدی شامل اجناس مورد نیاز از سوی کارمندان هدیه می‌شد. کمک‌های مالی کارکنان به جبهه و کسر از حقوق با اجازه‌ و اختیار خود آن‌ها صورت می‌گرفت و پس از تجمیع تحویل نهادهای مربوطه می‌شد؛«بعضی وقتها اجازه می‌دادیم مبلغی از حقوق ما را برای کمک به جبهه کم کند. مثلا 2000 تومان جمع آوری می‌شد طی نامه ای می‌فرستادند.» (سید محمد حسینی، 28/2/1391)

یکی دیگر از جنبه‌هایی که ادارۀ پست در راستای جمع‌آوری کمک‌های مردمی نقش‌آفرینی می‌کرد، ارسال اجناس اهدایی به اهواز بود. البته این امر زیاد متداول نبود و بیشتر از طریق نهادهایی مانند سپاه یا ستاد پشتیبانی جنگ انجام می‌شد؛ به نحوی که بسیاری از کارکنان اعلام کردند کمک‌های مردمی عمده از طریق پست ارسال نمی‌شد (بهمن حسن‌پور، 28/8/1391)؛ اما طبق روایت مهدی‌زاده، معاون وقت ادارۀ ‌کل پست در کرمان، گاهی ادارۀ پست به درخواست نهادهای مربوط مانند ستاد پشتیبانی جنگ، برخی از وسایل نقلیۀ خود را برای ارسال کمک‌های کالایی در اختیار قرار می‌داده است. همچنین، در صورتی که مردم شخصاً به ادارۀ پست مراجعه می‌کردند و خواستار ارسال پستی کمک‌های خود بودند، ادارۀ پست داوطلبانه این کار را رایگان انجام می‌داد؛

«کمک‌های غیرنقدی اگر لشکر چیزی می​خواست بفرستد به عنوان امانتی رایگان پست می​کردیم. البته محتویات مرسوله، کنترل می​شد و معمولاً خوراک و پوشاک بود. مثلاً ما ماشین مزدا فرستادیم که از بین هم رفت. جهاد سازندگی از ما درخواست می‌کرد ما کامیون دادیم یا وانت دادیم. کامیون مسقف با راننده برای جابه‌جایی مواد غذایی تحویل می​دادیم. اگر دستگاهی ماشین داشت خودش ماشین می​داد. ادارۀ حسابداری مسئول کمک‌های نقدی بود. یک‌جا طی نامه​ای اعلام می‌کرد به لشکر و فیش را می​فرستاد. مسئول این کار فکر کنم حاج آقا احمدی بودند با آقای رحیمی که رئیس ادارۀ اداری و مالی بود. در مواقع دیگر، سازمان‌های دیگر خودشان مستقیم می‌فرستادند. کمک‌های ارسالی بر اساس وزن، بسته​بندی خاص داشتند. مهر می​شد و ارسال می‌شد. خودم تمایل داشتم رایگان بفرستم.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

هرچند در نقل‌قول‌ها به ارسال پستی کمک‌های مردمی با کامیون‌های پست نیز اشاره شده است (محمد امیرمجاهد، 22/7/1391)، می‌توان چنین پنداشت که این امر رویۀ کلی نبوده و در مواردی معدود انجام می‌شده است.

 

ث‌) برنامه‌های فرهنگی ادارۀ پست در راستای جنگ

 به منظور فرهنگ‌سازی در زمینۀ تشویق مردم و کارکنان به امر جهاد و شرکت در جنگ، ادارۀ پست برخی از فعالیت‌ها را نیز در سال‌های 59 تا 67 انجام داده است. یکی از پرنمودترین و شایع‌ترین این فعالیت‌ها چاپ تمبر با موضوع‌های شهادت و دفاع مقدس بوده است. با توجه به اقبالی که در آن زمان نسبت به تمبر و در مواردی جمع‌آوری آلبوم‌های تمبر وجود داشت، این امر دارای اهمیت بوده است. البته، در این زمینه ادارۀ پست فقط نقش پیشنهاددهنده داشت؛ «برای چاپ تمبر ما فقط پیشنهاد می‌دادیم. چون اوراق بهادار بود زیر نظر وزارت دارایی بود. مثلاً پیشنهاد می​دادیم برای لشکر 41 ثارالله تمبر بزنید.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

دستۀ دیگری از فعالیت‌های فرهنگی ادارۀ پست سخنرانی در راستای تشویق کارکنان به شرکت در جنگ و انجام مأموریت در جبهه بوده است؛ «می​رفتم نمازجمعه دربارۀ خدمات پست صحبت می​کردم یا ایامی که 17 مهر روز جهانی پست بود همۀ مسئولان شهر بابک و خانوادۀ شهدا را دعوت می‌کردیم در محل اداره پذیرایی می​شدند و دربارۀ پست صحبت می​کردیم. در دوران جنگ به عنوان مسئول پست با کارمندانمان صحبت می​کردیم و نیروهای نمایندگی را دعوت می​کردیم تشویق می​کردیم بروند جبهه. خودم هم خیلی دوست داشتم بروم.» (محمدعلی عرفانی، 28/2/1391). گاهی نیز در مراسم روز جهانی پست، از سوی نیروهای اعزامی خاطره‌گویی انجام می‌شد (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

 

ج) شهدا، مجروحان و ایثارگران ادارۀ پست

بر مبنای مصاحبه‌ها و جست‌وجوهایی که انجام شدند، ادارۀ کل پست کرمان شهیدی در دوران دفاع مقدس نداشته است. با توجه به اینکه دفتر پست راهیان کربلا در اهواز بود و تا حد زیادی از صحنۀ درگیری‌های مستقیم فاصله داشت، خطرات و تهدیدات جانی جالب توجهی نسبت به نیروهای اعزامی ادارۀ پست مشاهده نمی‌شد؛ با وجود این، در میان روایت‌ها، مواردی از حملات دشمن و خطرات جانی به چشم می‌خورند؛ «یک بار هواپیماهای عراقی آمدند نزدیک کانکس حوالی 5 عصر بمباران کردند اما کانکس ما آسیب ندید. فاصلۀ کانکس تا خط مقدم زیاد بود. خطرات کم بود و فقط هوایی تهدید می‌شد. حتی چند بار روی شهر اهواز هم زدند. گاهی هم هواپیماها هم فقط رد می‌شدند و در اوج هم پرواز می‌کردند.» (محمود مختارآبادی، 22/8/1391).

با این حال، عمدۀ خطرات در خط مقدم و جایی بود که نماینده‌های گردان‌ها برای توزیع نامه تردد داشتند. یکی از کارکنان اشاره می‌کند چندین بار خبر زخمی شدن این نماینده‌ها را شنیده و برای همین، روند توزیع نامه‌ها با اختلال مواجه شده است. همچنین، به شهادت چندین نامه‌رسان که البته از اعضای خود گردان بوده‌اند اشاره شده است (احمد حاتمی، بی‌تا).

به طور کلی، از میان کارکنان ادارۀ پست موردی از جانبازی گزارش نشده و اگر احیاناً موردی وجود داشته، مربوط به اعزام‌های داوطلبانه و غیرمأموریتی یا پیش از استخدام در ادارۀ پست بوده است. برای مثال، یکی از کارکنان که پیش از استخدام در یگان دریایی سپاه بوده است، اشاره می‌کند: «جانباز شیمیایی هستم. از ناحیۀ چشم و ریه مجروح هستم. 28/1/67 شیمیایی شدم که در عملیات بازپس​گیری فاو بود.» (محمد خدایاری، 29/7/1391).

یکی دیگر از مجروحان نیز زنگی‌آبادی است که گفته در زمان استخدام در ادارۀ پست، چندین بار به عنوان نیروی رزمی در جبهه شرکت کرده و در عملیات حصر آبادان مجروح شده است (عباس زنگی‌آبادی، بی‌تا). نیز در روایتی دیگر آمده است به دلیل کمک در جابه‌جایی مجروحان شیمیایی، کارمندی از ادارۀ پست دچار اثرات سوء ناقل‌های شیمیایی شده است (بهمن حسن‌پور، 28/8/1391).

در نهایت، نقل مهدی‌زاده معاون‌ ادارۀ کل پست کرمان شاهدی بر این مدعاست: «از کارمندانمان تا جایی یادم هست مجروح نداشتیم. ممکن هست خودشان بسیجی اعزام شده باشند جانباز شده باشند. نامه​هایی می​آمد که مثلاً فلان کارمند، خودش بسیجی اعزام شده و الان جانباز است. ما برایشان ترفیع در نظر می​گرفتیم. سازمان پست کرمان دو سه آزاده داشت. الان هم مشغول کارند. جانباز هم داشتیم. شهید یادم نمی‌آید.» (عباس مهدی‌زاده، 23/7/1391).

 

نتیجه گیری

در این مقاله، با استناد به داده‌هایی که از مصاحبه با کارکنان وقت ادارات پست در سطح استان کرمان جمع‌آوری شده بود، سعی شد تا به وظایف و نقش‌هایی که ادارۀ پست استان کرمان در دوران دفاع مقدس داشته است اشاره شود. در بررسی این داده‌ها، به این نتیجه دست یافتیم که این اداره با تبادل منظم، سریع و مداوم نامه و در مواردی معدود، تلگراف و پیام تصویری، ارتباط میان رزمندگان و خانواده‌های آنان را چه در جبهه و چه در برخی از موارد در زمان اسارت برقرار می‌کرده است و از این طریق، روحیۀ مناسب برای تداوم نبرد و دفاع در برابر دشمن متجاوز را در میان رزمندگان حفظ می‌کرده است. همچنین، کارمندان ادارۀ پست مانند هر ادارۀ دیگری بخشی از حقوق خود را به عنوان کمک به جبهه در اختیار بخش مالی اداره قرار می‌داده‌اند. در مواردی معدود نیز ارسال کمک‌های مردمی به جبهه با تجهیزات این اداره انجام می‌شده است. حمایت از رزمندگان و تشویق به شرکت در جهاد علیه دشمن نیز از طریق فعالیت‌های فرهنگی همچون چاپ و توزیع تمبر و سخنرانی میان مردم و کارکنان از دیگر کارویژه‌های ادارۀ پست کرمان بوده است. برخی از کارکنان این اداره نیز از جانبازان دوران دفاع مقدس هستند.

امیرمجاهد، محمد (26/07/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ هنری حماسه ثارالله.
باقری‌نژاد، حسین (24/08/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
پورصادقی، سید محمد (26/07/1391). مصاحبه‌کننده: نامعلوم. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
حاتمی، احمد (بی‌تا). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
حسن‌پور، بهمن (28/08/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
حسینی، سید محمد (22/08/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
خدایاری، محمد (29/07/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
زنگی‌آبادی، عباس (بی‌تا). مصاحبه‌کننده: نامعلوم. کرمان: ادارۀ پست.
سالاری، محمد (22/08/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
شادمان، ماشاءالله (بی‌تا). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: ادارۀ مخابرات.
شجاعی، مهدی (16/07/1391). مصاحبه‌کننده: نامعلوم. کرمان: ادارۀ پست.
عرفانی، محمدعلی (28/2/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: ادارۀ مخابرات.
کامکار، نصرت‌الله (11/08/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
مختارآبادی، محمود (22/8/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: ادارۀ مخابرات.
مهدی‌زاده، عباس (23/07/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.
یوسفی، حسین (26/07/1391). مصاحبه‌کننده: راضیه گلسرخی. کرمان: مؤسسۀ فرهنگی هنری حماسه ثارالله.