Analyzing the factors of the loss of the tourism status of the nvestigating and region of isfahan pachshme Dorcheh history with Relying on oral

Document Type : Original Article

Authors

1 M A in History of Islamic Iran, Department of History and Iranian studies, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran.

2 Ph.D of Islamic Iran History, Department of History and Iranian Studies, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran.

Abstract

Dorche area of Isfahan had areas, fields and pleasant nature due to Zayandeh River passing through it. One of these areas was a field or field known as Pacheshme, which was irrigated by means of gorkan material and there was a spring in it. Due to its proximity to Zayandeh River, there was plenty of water in this farm, and most of the spring and fall summer work was done in It used to be done.. In fact, with the drying up of the Zayandeh River, only semi-deep wells provide water to the Pacheshmeh desert. The spring of this area has also dried up due to the complete cut off Zayandehrud water, the digging of Felman wells by the regional water organization and also the operation of the Islamabad Dorche power plant. But despite this tourist capability, this region could never attract the attention of a large number of people from other regions. Why this area could not become a tourist area and what effect did this have on the Dorche area are the main questions of this research that have been tried to be answered based on oral history and library studies and in a descriptive and analytical way. It seems that: "Due to the indiscriminate exploitation of underground water resources, the imprudence of the officials at the time, the failure to preserve the environment and the ignorance of the people of the region about such a capacity, the opportunity to become a tourist in the region was lost."

Keywords


مقدمه

منطقه پاچشمه در شهر کوچک و ساحلی درچه و در امتداد زاینده‌رود قرار دارد. که معنای لغوی این شهر مروارید کوچک است و در 12 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان واقع شده است. رودخانه زاینده‌رود که یکی از بزرگ‌ترین رودخانه‌های فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود و از ارتفاعات زردکوه بختیاری واقع در جنوب غربی اصفهان سرچشمه می‌گیرد، از این شهر می‌گذرد. همین عامل باعث جذابیت این شهر و منطقه پاچشمه درچه شده است. مزرعه یا صحرای پاچشمه قسمتی از زمین‌های کشاورزی منطقه درچه اصفهان است که سند حق‌آبه‌داری از زاینده‌رود دارد که تا قبل از خشکی رودخانه، به‌وسیله مادی «گورکان» آبیاری می‌شد. دلیل نام‌گذاری این مزرعه به پاچشمه، وجود چشمه درچه در آن دانسته‌اند. این چشمه یکی از منابع آب مادی «کارلادان» آتشگاه اصفهان بوده و آب رودخانه را به باغات و مزارع آتشگاه منتقل می‌کرده است. عرض این صحرا از زاینده‌رود حدود 500 متر است. ‌طول آن از انتهای صحرای علی‌آباد، شروع و به میدان میوه و تره‌بار این شهر ختم می‌شود. وسعت مزرعه پاچشمه حدود 300جریب (سی صد هکتار) است؛ اما به دلیل خیابان‌کشی و حفر چاه‌های فلمن (شهرداری این طرح را برای تأمین آب و نیز طرح فاضلاب شهر انجام داده است) و مواردی مانند آن،‌ وسعت این مزرعه تاحدی کمتر شده است. این منطقه در قدیم به‌صورت نظام ارباب رعیتی اداره می‌شد؛ اما بعد از اصلاحات ارضی در سال‌های 1340-1360، ‌این زمین‌ها بین کشاورزان تقسیم شده است.

این مزرعه دارای بیشه و درختانی بی‌شمار در نزدیکی خود رودخانه است که مملو از درختان بید، ‌سپیدار و چنار است. در قدیم به علت نزدیکی به زاینده‌رود، آب فراوانی در این منطقه وجود داشت و بیشتر صیفی‌کاری بهاره و پاییزه در آن انجام می‌گرفت؛ اما در خشکسالی فعلی، کشاورزان در سال فقط یک بار محصول می‌کارند. با توجه به خشکی رودخانه، فقط چاه‌های نیمه‌عمیق هستند که آب صحرای پاچشمه را تأمین می‌کنند. در گذشته، چشمه درچه به همراه مزراع و درختان اطراف آن، فضای بسیار زیبا و باصفایی داشت؛ به طوری که از تهران و اصفهان و دیگر مناطق ایران به این صحرا برای گذراندن اوقات فراغت جذب می‌شدند. در دنیای امروز جاذبه‌های گردشگری و توجه به موقعیت‌های توریستی، در اولویت‌های کاری بیشتر دولت‌های جهان قرار دارد. پرداختن به موضوعاتی مانند خشکی این چشمه و علل منجر به این حادثه که می‌توانسته برای بیشتر مردم آن منطقه جنبه درآمدزایی داشته باشد، دارای اهمیت است. با توجه به مطالب بیان‌شده، این منطقه ظرفیت بسیار خوبی داشته است تا به‌عنوان یک اثر فرهنگی، ‌طبیعی و توریستی ‌ثبت شود. با توجه به محدودیت‌ها در نبود منابع کافی برای انجام این تحقیق، سعی شده با استفاده از مصاحبه‌های شفاهی و آمارهای موجود از طرح‌های هادی شهرداری، ‌علل و عواملی که از توریستی‌شدن و جاذبه گردشگری این منطقه جلوگیری کرده است، بررسی شوند.

 

موقعیت طبیعی و جغرافیایی شهر درچه

شهرها از مراکز مهم سکونت در سطح کره زمین هستند که گاهی تا میلیون‌ها نفر را در خود جای داده‌اند. این امر سبب شده است زمین‌های وسیع و گسترده‌ای را به خود اختصاص دهند. زمین‌ها از واحدهای مختلفی چون توپوگرافی[1] و ژئومورفولوژی[2] شکل گرفته‌اند. اهمیت این موارد به گونه‌ای است که اگر به بعضی از اصول مکانیسم‌های مورفولوژیکی آسیب زده و به آنها بی‌توجهی شود، تعادل [3]مورفولوژیکی محیط به هم می‌خورد و همین امر باعث بروز خطرات بزرگی می‌شود که می‌تواند آسیب‌های زیادی به محیط زیست و موارد دیگر طبیعی و غیر طبیعی وارد آورد (نادر صفت، 1379: 199). با رویکردی که امروزه برای حفظ محیط زیست دیده می‌شود، نقش آن در ساختار شهرها بیشتر شایان توجه قرار گرفته است. در این میان، توجه به شرایط طبیعی باید به گونه‌ای باشد که بهره گیری از ویژگی‌های هر منطقه و شهر را ممکن سازد؛ به گونه‌ای که ‌تفاوت‌های سنتی آن را محفوظ دارد و در برابر گرایش همگانی به همسان‌سازی ناشی از تعمیم فنون صنعت ساختمان‌سازی و استدلال‌های اقتصادی مقاومت کند (باستیه، 1377: 74). بدیهی است نقش موقعیت شهرها و قرارگرفتن آنها در حاشیه رودها، پای کوه‌ها، دشت‌ها، شرایط آب‌وهوایی و سایر عوامل فیزیولوژیکی دیگر بر ساکنین شهر، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. با توجه به موارد فوق، نقش عوامل جغرافیایی درتمام جنبه‌های مثبت و منفی یک شهر مؤثرند.

منطقه درچه اصفهان نیز متأثر از چنین ویژگی‌هایی است. این شهر در 12 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان قرار گرفته است. از لحاظ موقعیت جغرافیایی، در 32 درجه و 26 دقیقه و 45 ثانیه عرض جغرافیایی و 51 درجه و 33 دقیقه و 30 ثانیه طول شرقی واقع شده است. اختلاف ساعت این شهر با تهران 48 ثانیه است. درچه ازطرف شمال به جاده اصفهان – نجف‌آباد از ضلع شرقی به محدوده قانونی شهر اصفهان، ‌از طرف جنوب و غرب به اتوبان ذوب آهن و محدوده قانونی شهرستان فلاورجان محدود می‌شود.

ناهمواری‌ها یکی از عوامل بسیار مهم و سازنده چهره و منظره هر منطقه است و ضرورت دارد در مطالعات ناحیه‌ای و محلی توجه زیادی به آن مبذول شود (ودیعی،‌ 1370: 162)؛ اما منطقه مدنظر تا شعاع چند کیلومتری، فاقد ارتفاعات قابل ملاحظه است و اراضی منطقه بدون عارضه مهم بوده‌اند و درواقع دشت مسطحی است که شیب آن زیر یک درصد است. منطقه‌ای که شهر اصفهان و درچه روی آن بنا شده است، «دشت اصفهان» اطلاق می‌شود که از زمین‌های صاف با رسوبات آبرفتی تشکیل شده است و به‌ندرت بین آنها طبقات دگرگونی مشاهده می‌شود. این دشت درنتیجۀ رسوب‌گذاری دوران چهارم زمین‌شناسی به وجود آمده است و در یک فرورفتگی طویل و ممتد قرار دارد. طول این حوزه فرورفته، 700 کیلومتر و عرض آن 150 تا 250 کیلومتر برآورد شده است. دشت مذکور به‌واسطه آ‌ب زاینده‌رود از حاصلخیزترین دشت‌های فلات مرکزی ایران محسوب می‌شود (شفقی، 1381: 7-9). نزدیک‌ترین ارتفاع به این شهر توده مرجانی کوه سفید و تپه آتشگاه است که از لحاظ تاریخی اهمیت زیادی دارد. در منطقه درچه «تراس‌های آبرفتی» فراوانی مشاهد می‌شود. این تراس‌ها تحت تأثیر تغییرات «دبی» رودخانه زاینده‌رود ایجاد شده‌اند. دشت اصفهان، از خاک‌های مرغوب و حاصلخیزی تشکیل شده است و اگر بتوان به مرتفع‌ترین نقطه این شهر، یعنی کوه صفه یا آتشگاه صعود کرد، مزارع و باغات اطراف در پایین دست، جلب توجه خواهد کرد؛ این همه فضای سبز از حاصلخیزی و مرغوبی خاک این شهر ناشی می‌شود. خاک‌های شهر مورد مطالعه ازنظر طبقه‌بندی خاک، جزو خاک‌های قهوه‌ای محسوب می‌شوند. این نوع خاک‌ها در شرایط آب‌وهوایی نسبتاً خشک، تکامل یافته‌اند و مواد اولیه تشکیل‌دهنده آن، مواد رسوبی است. خاک مجاورت رودخانه زاینده‌رود به علت وجود سنگریزه و شن، بیشتر بافت خاک سبک دارد. ‌به‌طور عمومی در این منطقه، شوری خاک حائز اهمیت نیست و خاک‌های منطقه از خاک‌های رسوبی قدیمی و عمیق تشکیل شده‌اند (بی‌نا، ‌1370: 28).

 

وضعیت اقلیمی شهر درچه

بخش اعظم بارندگی در شهر درچه مربوط به جریانات مدیترانه‌ای است که از اوایل پاییز تا اواسط بهار، آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین، بارش‌های بهاری که درنتیجۀ تبخیر حاصل از منابع رطوبتی نواحی کوهستانی است، اهمیت ویژه‌ای دارند. مقدار بارندگی سالیانه درچه در سال‌های قبل، یعنی دهه نود، بسیار افت پیدا کرده و این میزان در طی ده سال اخیر به کمترین میزان خود در طی سال‌های 80-90 رسیده است. آمار به‌دست‌آمده از سال‌های 80 تا 85 نشان می‌دهد میزان بارندگی‌ها 5/172 میلیمتر بوده که با توجه به کاهش بارندگی‌ها در طی سال‌های اخیر، این میزان به نصف تقلیل پیدا کرده است؛ به طوری که این امر برای این شهر به‌عنوان یک فاجعه کم‌آبی تفسیر می‌شود. متوسط و میانگین بارندگی‌ها در طی 5 سال اخیر به کمتر از 10 میلیمتر رسیده است. تا قبل از خشکسالی‌های اخیر، بارندگی در شهر درچه از آبان‌ماه شروع می‌شد و تا اردیبهشت، به مدت 7 ماه ادامه داشت؛ که بیش از 96%‌ بارش سالیانه بود. ماه‌های خرداد و مهر، ماه‌های خشک و بی باران محسوب می‌شدند و آذر، پرباران‌ترین ماه سال بود که 8/17 درصد بارندگی سالیانه را تشکیل می‌داد. در شهریورماه هم بارش به حدود صفر می‌رسید. متوسط حداکثر مطلق درجه حرارت حدود 39 درجه سانتیگراد ذکر شده است که این آمار مربوط به سال‌های قبل است. با توجه به گرم‌تر شدن هوا به نظر می‌آید این میزان باید افزایش یافته باشد. در طی سال‌های اخیر میزان دمای هوا افزایش چشمگیری داشته که طی آن، میزان تبخیر نیز زیادتر شده است. به‌طور کلی، براساس موارد فوق، آب‌وهوای درچه بر مبنای تقسیم‌بندی کوپن،‌ آب‌وهوایی بیابانی و سرد و خشک دارد؛ البته در بعضی از سال‌ها که توده‌های هوای سرد از سیبری، به ایران مرکزی نفوذ می‌کند، ممکن است دمای هوا کاهش یابد (براتی، 1376: 33).

با توجه به روایت‌های قدیمی افراد سالمند و باسابقۀ شهر، در سال 1333،‌ در اواخر آبان تا نیمه اول آذرماه برای مدت بیست‌روز متوالی در منطقه درچه باران‌های شدیدی شروع به باریدن کرد که طی پانصد سال اخیر بی‌سابقه بوده است. بر اثر این بارش‌ها بیشتر خانه‌های مردم که خشت و گل هم بود، تخریب شدند و و به زیر آب رفتند. اهالی این شهر این حادثه را طغیان زاینده‌رود می‌نامیدند. در پی این طغیان، آب، خانه‌های محله فودان و محله‌های ساحل زاینده‌رود را گرفت و تا چند روز پس از این حادثه، اسباب و اثاثیه مردم و احشام آنها روی آب و در حال حرکت در کوچه ها و معابر بود. این سیل خسارت‌های جانی نداشت؛ اما زیان‌های مالی زیادی به مردم شهر درچه وارد کرد (براتی، 1378: 12). متأسفانه شاهدی عینی وجود ندارد که درباره این سیل اظهارنظر کند؛ اما با توجه به اینکه حادثه بزرگ و نادر بوده است، گویا سال‌ها سینه به سینه نقل می‌شده است و برخی از افرادی که درآن زمان هم زندگی نکرده بودند، از پدران و مادران خود شرح ماجرا را بیان می‌کنند.

زاینده‌رود و نقش آن در منطقه درچه

ازجمله عوامل مهم در شکل‌گیری بستر اصفهان و شهر درچه، تالاب گاوخونی و زاینده‌رود بود. درواقع تکامل این دو پدیده در کنار یکدیگر عامل اصلی شکل‌گیری بستر شهر قلمداد می‌شوند. رودخانه زاینده‌رود یکی از بزرگ‌ترین رودخانه‌های فلات مرکزی ایران است که از ارتفاعات زردکوه بختیاری، واقع در جنوب غربی اصفهان و از بخش شور آب «تنگ گزی» استان چهار محال و بختیاری سرچشمه می‌گیرد و پس از طی بیش از 360 کیلومتر، از مغرب به مشرق، دشت‌ها و زمین‌های زراعی اصفهان را آبیاری و درنهایت، به تالاب گاوخونی، واقع در140 کیلومتری جنوب شرق اصفهان، فرو می‌رود. در دوران چهارم زمین‌شناسی، نه فقط زاینده‌رود، بیشتر رودخانه‌هایی که در نیمکره شمالی، واقع در عرض‌های متوسط بودند، آب بیشتری داشتند و درواقع آب‌وهوایی که در ایران وجود داشته، به مراتب مرطوب‌تر یا سردتر از امروز بوده است. سپس کمربند آب‌وهوایی به عرض‌های جنوبی تغییر محل داده است و بنابراین، آب‌وهوای ایران مرکزی که زاینده‌رود در آن قرار دارد، از رطوبت بیشتری برخوردار بوده است (تحویلدار، ‌1342: 83). در دوران چهارم زمین‌شناسی، زاینده‌رود مانند بیشتر رودخانه‌های مرکزی ایران دارای آب بیشتر و درنتیجه، بستر عریض‌تری بوده است که آثار آن به‌صورت تراس‌هایی، مشاهده می‌شود. روی این تراس‌ها رسوبات رودخانه‌ای بر جای مانده است که در آن کشت‌وکار به عمل می‌آید و کانال‌های آبیاری روی همین تراس‌ها، با شیبی ملایم به جریان خود ادامه می‌دهند و مزارعی را که روی آنها ایجاد می‌شوند، آبیاری می‌کنند. این تراس‌ها در شهر درچه به‌خوبی مشاهده می‌شوند. هنگامی که از سمت زاینده‌رود به سمت زمین‌های «صحرا» یا «احمدآباد» و «فودان» حرکت می‌کنیم، سه تراس مشاهده می‌شود. درواقع، تمام چاه‌های آبی که در سطح شهر حفر می‌شوند و در ته آن به شن برخورد می‌کنند، روزگاری محل بستر زاینده‌رود بوده‌اند. «کوه سفید» شاهدی زنده بر این است که در عهد چهارم زمین‌شناسی کل منطقه دارای آب بوده و این کوه مرجانی بر اثر تجمع پوسته آهکی موجودات داخل آب شکل گرفته است؛ البته زاینده‌رود در زمان‌های مختلف ازنظر زمین‌شناسی دارای نوسانات زیادی بوده است؛ چنانکه در کتابی به نقل از ظل السلطان این چنین نوشته شده است : «به چشم خود دیدم در میان رودخانه زاینده‌رود چاهی کنده بودند به قرب سی زرع و آبی به زحمت می‌کشیدند برای مشروبات؛ همین که دلو بالا می‌آمد، سگ و گربه و آدم و کلاغ و گنجشک، بدون ترس از یکدیگر روی هم می‌ریختند و آب می‌خوردند» (سیاه‌پوش، 1352: 38).

اما دربارۀ تقسیم آب زاینده‌رود که برای کشاورزان این منطقه، الویت و اهمیت زیادی دارد،‌ باید اشاره کرد در ابتدا شیخ بهایی، وزیر و دانشمند عهد صفویه و شاه‌عباس، این طرح را مطرح کرد. گرچه تقسیم آب زاینده‌رود مربوط به عهد صفویه نیست و از زمان‌های پیش از دوره صفوی هم رواج داشت، به طوری که گفته شده است اردشیر بابکان نخستین شخصی بود که دستور تقسیم آب زاینده‌رود را داد، شیخ بهایی طرح مادی‌ها و تقسیم آب بر این مبنا را داد که از بروز سیل و آب‌گرفتگی شهرها و روستاهای اطراف جلوگیری می‌کرد (جابری انصاری، بی‌تا: 45). به‌طورکلی زاینده‌رود از 154 نهر یا مادی تشکیل شده است. 76 مادی از تونل کوهرنگ تا پل کله جریان دارد که 39 مادی آن از سمت راست و 37 عدد آن از سمت چپ رودخانه جدا شده است (جواهر الکلام، 132: 82).

در شهر درچه نیز مادی‌های زیادی وجود دارد که متأسفانه تمام آنها در زمان حال خشک شده‌اند. مادی‌ها و قنوات شهر عبارت‌اند از : 1- مادی ولگان؛  2- مادی گزینچی؛ 3- مادی علی‌آّباد؛  4- مادی جزین؛  5- مادی عارض؛ 6- مادی در؛ 7- مادی سهم؛  8- مادی دنبه؛  9- مادی صحرادرچه؛ 0 1- مادی کارلادان؛  11- مادی هرستان؛ 12- مادی گورتان؛ 13- مادی برزه؛ 14- مادی قرطمان و 15- مادی دینان. قنات‌های شهر درچه هم به این ترتیب‌اند: 1- قنات احمدآباد و دینان؛ 2- قنات ولاشان؛  3- قنات درچه و  4- قنات برزه (براتی، 1387: 50).

در درچه، مادی‌های سهم، دنبه، کارلادان، هرستان وگورتان مربوط به مادی‌های منطقه ماربین اصفهان هستند و از این شهر عبور می‌کنند. قنات برزه نیز از منطقه زازران وارد اراضی ولاشان می‌شود. این قنات‌ها جزو آب‌های زیرزمینی محسوب می‌شوند و از زاینده‌رود تأمین می‌شوند. سطح ایستایی در فصول مختلف سال بین 1 تا 2 متر نوسان دارد. همچنین، ارتباطی مستقیم با نوسانات آب زاینده‌رود و بارندگی در منطقه را دارد و به‌طور متوسط استایی در عمق 6 متری زمین قرار دارد؛ ولی در سال‌های اخیر به دلیل کمبود بارش و پایین‌رفتن سطح آب زاینده‌رود، سطح ایستایی به حدود 13متر رسیده است (همان: 80). همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد رودخانه زاینده‌رود از حاشیه شهر درچه می‌گذرد. طبق آمار موجود در سال‌های مختلف، آب زاینده‌رود در ماه‌های مختلف نوسانات زیادی دارد. این آب منبع اساسی زراعی منطقه به‌شمار می‌رود. آب شهر درچه از تصفیه‌خانه باباشیخ علی در زرین‌شهر تأمین می‌شود و در مواقع بحرانی و کم‌آبی، از چاه‌های فلمن واقع در کنار کوه قائمیه استفاده می‌شود؛ البته حفر این چاه‌ها باعث پایین‌رفتن سطح آب زیرزمینی در اراضی کشاورزی شهر درچه و خشک‌شدن چشمه‌های آن شد.

 

صحرای پاچشمه (چشمه درچه)

چشمه به آب‌های زیرزمینی گفته می‌شود که خود به خود به سطح زمین راه پیدا می‌کنند. در زبان پهلوی، چشمگ یا چشمک، «نقطه‌ای است که آب‌های سفره آب، به سطح زمین بیرون زند و روان یا جمع شود» (جواهر الکلام، 1321: 22). در زمین‌شناسی، چشمه یک جزء هیدروسفر است. چشمه محل تلاقی سفره‌های زیرزمینی با سطح زمین است. بسته به ثبات منبع آب، یک چشمه می‌تواند موقتی، دائمی یا خودجوش (آرتزین) باشد. در محل ظهور چشمه،‌ گاه حوضچه‌ها یا نهرهایی پدید می‌آیند. دربارۀ مزرعه یا صحرای پاچشمه درچه باید گفت قسمتی از زمین‌های کشاورزی منطقه درچه اصفهان است که سند حق‌آبه‌داری از زاینده‌رود دارد و تا قبل از خشکی رودخانه به‌وسیله مادی گورکان آبیاری می‌شد. دلیل نام‌گذاری این مزرعه به پاچشمه، وجود چشمه درچه در آن است. این چشمه یکی از منابع آب مادی کارلادان آتشگاه اصفهان بوده است؛ البته دهانه مادی یادشده از خود زاینده‌رود و در اوایل صحرای علی‌آباد درچه ایجاد شده است. دو مادی کارلادان و سهم، از همین مزرعه عبور کرده و آب رودخانه را به باغات و مزارع آتشگاه منتقل می‌کرده است. عرض این صحرا از زاینده‌رود حدود 500 متر بوده و طول آن از انتهای صحرای علی‌آباد، شروع و به میدان میوه و تره بار ختم می‌شده است. گفته شده است وسعت مزرعه پاچشمه حدود 300جریب (سی صد هکتار) بوده است؛ اما به دلیل خیابان‌کشی و حفر چاه‌های فلمن و مواردی مانند آن،‌ وسعت این مزرعه تاحدی کمتر شده است. این منطقه در قدیم دارای ارباب و بزرگ‌مالکانی بوده است؛ اما بعد از اصلاحات ارضی بین کشاورزان تقسیم شده است. این مزرعه دارای بیشه و درختانی در نزدیکی رودخانه است که البته تمام درختان بید، چنار، سپیدار و ... آن را کشاورزان کاشته‌اند تا خاک حریم این منطقه در برابر سیلاب‌های زاینده‌رود حفظ شود (سلیمانی، 1401). خاک مزرعه پاچشمه شن و ماسه‌ای است. در قدیم به علت نزدیکی به زاینده‌رود، آب فراوانی در این منطقه وجود داشت و بیشتر صیفی‌کاری بهاره و پاییزه در آن انجام می‌گرفت؛ البته کشاورزان در خشکسالی فعلی در سال فقط یک بار محصول می‌کارند. زمین‌های این مزرعه بین 500 تا 1500 متر وسعت دارد و عمق آب در این مزرعه تا قبل از خشکی زاینده‌رود حدود سه متر بود؛ ولی در حال حاضر، این عمق به 50 متر رسید است. درواقع با خشکی زاینده‌رود فقط چاه‌های نیمه‌عمیق، آب صحرای پاچشمه را تأمین می‌کنند. این چشمه حدود دوازده سال است که خشک شده و دلیل آن، قطع کامل آب زنده‌رود، حفر چاه‌های فلمن توسط سازمان آب منطقه‌ای اصفهان و نیز نیروگاه اسلام‌آباد درچه است. چشمه درچه به همراه مزراع و درختان اطراف آن فضای بسیار زیبایی داشت؛ به طوری که از مناطق مختلف برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح به این صحرا می‌آمدند. با وجود چنین ظرفیت‌هایی، این منطقه توانایی تبدیل‌شدن به یک منطقه توریستی را داشت؛ اما متأسفانه شایان توجه قرار نگرفت. همان‌طور که اشاره شد این چشمه تأمین‌کننده بخشی از آب مادی کارلادان بود که با رودخانه حدود 200 متر فاصله داشت. همچنین، وسعت دهانه آن حدود 300 متر مربع و عمق آن به پنج متر می‌رسید.

در تکمیل مباحث فوق باید توضیحات بیشتری درباره شهر درچه و چشمه آن ارائه شود که از زبان اهالی قدیمی این منطقه بیان شده است. این شهر که نگین زاینده‌رود شناخته می‌شده، مدت 15 سال است که به سمت خشکی و بیابانی پیش می‌رود. مصاحبه‌هایی که با برخی از افرادی که در زمان‌های قبل از خشک‌شدن چشمه درچه، انجام شد، چرایی این عامل و زوایای پنهان و پیدای آن مشخص شد. در یکی از مصاحبه‌ها، فرد مصاحبه‌شونده به زیبایی‌ها و شگفتی‌های این منطقه اشاره کرد. به گفته او، این منطقه در حدود 50 سال پیش دارای خاک حاصلخیز و تقریباً آبرفتی بوده است. این عامل به دلیل طغیان‌های گاه و بی‌گاهی بوده که از رودخانه زاینده‌رود،‌ به سمت این صحرا روانه می‌شده است. وجود حیات وحش و اکوسیستم این ناحیه که به‌نوعی در برخی از موارد باعث ترس و وحشت اهالی این صحرا می‌شده،‌ ازجمله موارد نادر در این منطقه بوده است. چشمه درچه که دارای عمق زیاد و آب زلالی بوده، برای اهالی و برخی از مسافران جزو تفریحات وسرگرمی‌ها محسوب می‌شده که گردشگران مختلفی را از بیشتر مناطق ایران به این منطقه می‌کشانده است. در طی سال‌های اخیر به دلایل مختلفی این چشمه رو به کم‌آبی رفته و درنهایت خشک شده است. فردی دیگر که از اصفهان در حدود 50 سال پیش برای بازدید از این منطقه رفته بود، توصیفاتی جالب ازآن ارائه می‌داد:

 «زمانی که به این منطقه پا می‌گذاشتیم، گویی با بهشتی زیبا روبه‌رو می‌شدیم. ابتدا از کنار زاینده‌رود حرکت می‌کردیم و سپس از انبوه درختانی که درهم‌تنیده بودند و علفزاهایی که در زیر پایمان قرار داشتند، عبور می‌کردیم. در هر جای این صحرا که قدم می‌زدیم، روحمان تازه می‌شد. صدای آواز پرندگان و حیات وحش و حیواناتی که از ترس حضور ما پا به فرار می‌گذاشتند، ما را به شگفتی وا می‌داشت. سنجاب‌هایی که روی درختان از این سو و به آن سو حرکت می‌کردند و روباه‌هایی که برای شکار خرگوش‌ها در زیر بوته‌ها پنهان می‌شدند. بیشه‌زارهایی که از درختان سرو و چنار پر بود، درمقابل چشمان ما نمایان شد. سپس ما به چشمه‌ای می‌رسیدیم که از آب لبریز بود. در طی راه آن قدر زیبایی دیده بودیم که این چشمه نهایت شکوه این منطقه برای ما بود» (غروی، ‌1401). این تنها گوشه‌ای از توصیفاتی است که برخی از اهالی از این منطقه ارائه می‌دهند.

در ادامه عللی آورده می‌شوند که در کنار خشکسالی‌های اخیر منجر به عدم تبدیل‌شدن این منطقه به موقعیت توریستی شد. شرایطی که با از بین رفتن آن، خسارت‌های جبران‌ناپذیری به محیط زیست و زندگی مردم منطقه بر جای نهاد.

اما قبل از آنکه به بررسی عامل اول پرداخته شود، لازم است درباره پدیده خشکسالی و روند روبه‌رشد آن در ایران و به‌ویژه اصفهان مطالبی به‌عنوان پیش‌درآمد بیان شود.

ایران کشوری با اقلیم عمدتاً گرم و خشک است. رشد سریع جمعیت مهم‌ترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده کشور در قرن گذشته بوده است (لریدن، دومارسلی، 1396: 120). بر این اساس، میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانۀ کشور از میزان حدود 13000 متر مکعب در سال 1300 شمسی به حدود 1400 متر مکعب در سال 1392 تقلیل یافته است و در صورت ادامه این روند به مراتب بدتر خواهد شد. منابع آب تجدیدشونده کشور حدود 5/89 میلیارد متر مکعب برای مصارف بخش‌های کشاورزی، ‌صنعت و معدن و خانگی برداشت می‌شده است که حدود 83 میلیارد متر مکعب آن (93 درصد) به بخش کشاورزی، 5/5 میلیارد متر مکعب (6 درصد) به بخش خانگی و مابقی به بخش صنعت و نیازهای متفرقه دیگر اختصاص یافته است (کردوانی، 1394: 95). سرعت شهرنشینی، ‌تمایل به توسعه بخش صنعت و تلاش‌ها برای شناسایی منابع اضافی تأمین آب، تقاضای آب را افزایش داده است. در ادامه به موضوع اصلی این بحث، یعنی کشاورزی و بحران آب خواهیم پرداخت؛ در حالی که تنها 12 درصد از مساحت ایران زیر کشت می‌رفته،‌ حدود 93 درصد از مصرف آب ایران در بخش کشاورزی صورت گرفته است. این در حالی است که تنها 10 درصد تولید ناخالص ملی کشور از راه کشاورزی به دست می‌آید و 17 درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول‌اند. ایران به دلیل تکیه بر اقتصاد مبتنی بر نفت،‌ بهره‌وری اقتصادی خود در بخش کشاورزی را در تاریخ معاصر نادیده گرفته است. تمایل برای افزایش تولید کشاورزی،‌ توسعه مناطق تحت کشت را در سراسر کشور تشویق کرده است. شیوه کشاورزی در ایران غالباً آبی است و بازده اقتصادی حاصل از مصرف آب کشاورزی پایین است. الگوهای محصول در سراسر کشور نامناسب و در بسیاری از مناطق با شرایط دسترسی به آب ناسازگار است (همان: 224). توجه به خودکفایی در تولید محصولات عمده استراتژیک مانند گندم و تحریم‌های اقتصادی، منجر به تحمیل یارانه‌های سنگین در بخش کشاورزی و فشار بیش ازحد به بخش آب شد. به نظر می‌رسد نه‌تنها این امر خودکفایی با شکست مواجه شد، آرمان دستیابی به امنیت عذایی،‌ باعث ناامنی در بخش آب شد. دوگانه مدیریت آب و پایداری محیطی چندان هم چیز جدیدی نیست؛ اما درحال رشد است. در طول دهه‌های متمادی ایران با راه‌حل‌های مهندسی مانند ساخت سد و تونل‌های انتقال آب به‌منظور تأمین امنیت آب وسوسه شده است؛ اما باید گفت انتقال بین حوضه‌ای آب از یک منطقه جغرافیایی به منطقه دیگر، معمولاً در مسافت طولانی،‌ درمان قطعی نیست.

 

1- استفاده بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی

منابع آب در ایران و به‌طور اختصاصی در اصفهان به‌طور جدی از ساختار نامناسب طرح‌ها و مدیریت آب رنج می‌برند. در بخش آب متأسفانه تعدد ذی‌نفعان و تنظیم منابع آب به‌طور طبیعی با درگیری و رقابت همراه است. سازمان محیط زیست کشور هم تنها کاری که انجام نمی‌دهد، عنوان آن است. ساختار سلسله‌مراتبی تقسیم مدیریت آب در ایران فرصت‌هایی را برای فساد و ناکارآمدی جدی در تبدیل تقسیمات به عمل ایجاد می‌کند.

براساس شواهد و قراین در طی این سال‌ها برداشت از آب‌های زیرزمینی در این منطقه رو به افزایش بوده است. درست همان زمانی که چاه‌های بیشتری برای برداشت آب، کنده می‌شود، سطح آب‌های زیرزمینی به‌طور متوسط تقریباً نیم‌متر در سال افت می‌کند. سازمان محیط زیست سرعت استفاده از منابع آب را در مقایسه با استانداردهای جهانی سه برابر تخمین زده و این به معنی خودکشی گسترده در بخش آب است.

این عامل یکی از مواردی است که تأثیر بیشتری را بر روند خشکی منطقه و به‌ویژه چشمه درچه داشته و ‌از سال 1380 به بعد روند سریع‌تری را پیدا کرده است. یکی از علت‌های این موضوع کم‌شدن آب زاینده‌رود، به‌عنوان اصلی‌ترین منبع آب برای زمین کشاورزی بوده است. براساس اظهارات بیشتر ساکنان منطقه اسلام‌آباد درچه و کشاورزان در اطراف زاینده‌رود ازجمله صحرای پاچشمه، برداشت‌های بی‌رویه آب از چاه‌های اطراف زاینده‌رود، که برای مصارف صنعتی و اقتصادی به کار می‌روند، جزو مواردی بود که در خشک‌شدن این صحرا و چشمه آن بی‌تأثیر نبوده است. این عامل در سکوت مأموران و مسئولان شهری انجام می‌گرفت. افراد سودجو که اغلب با توجه به کاهش بودجه سازمان‌های دولتی ازجمله شهرداری، با پرداخت مبالغی قابل توجه، ‌مجوز احداث چاه‌های عمیق و نیمه‌عمیق را دریافت می‌کردند و با برداشت بی‌رویه و غیر اصولی آب از این سفره‌های آب زیرزمینی،‌ زمینه خشک‌شدن آب‌های سطحی (چشمه) و زیرزمینی دیگر (قنات‌ها) را فراهم می‌آورند. در تأیید این موضوع بعد از مصاحبه‌ با یکی از اهلی این منطقه، مشخص شد در منطقه اسلام‌آباد و قرطمان درچه، سوله‌هایی است که با پوشش انبار اقدام به شستن محصولات کشاورزی می‌کنند. آب مورد نیاز برای این کار از طریق حفر چاه‌هایی عمیق و غیرعمیق تأمین می‌شود که براساس خشکسالی‌ها در این سال‌ها امری غیرقانونی است. حفر چاه در مناطق کشاورزی تنها باید برای مصارف آبیاری زمین ها و باغ‌ها انجام شود که متأسفانه این کار در برخی موارد به دور از چشم مأموران و گاهی با اطلاع آنان انجام می‌پذیرد (پناهی، 1401).

 علاوه بر این موارد، افزایش محصولات زیر کشت که نیاز به آب بسیار زیادی دارند و نبود یک برنامه منسجم و منظم سالیانه، با توجه به کاهش نزولات آسمانی و ریزش‌های فصلی، باعث کم‌شدن منابع آب‌های زیرزمینی شده است. در شهر درچه محصولات زیادی کشت می‌شوند که بیشتر آنان به شیوه غرقابی، آبیاری می‌شوند. براساس مشاهدات عینی در حین آبیاری برخی از این زمین‌ها، هدرروی آب به‌صورت فزاینده دیده شد. برخی از کشاورزان برای اینکه دوره‌های آبیاری خود را کاهش بدهند، زمان بیشتری زمین یا باغ خود را آبیاری می‌کنند و زمانی که علت این موضوع از آنان پرسیده شد، اینگونه پاسخ دادند که اگر زمین‌های آنها غرقابی آبیاری نشود، باعث افزایش آفت و کاهش محصول‌دهی آنان می‌شود که به نظر می‌رسد این موضوع یک تفکر اشتباهی است که به دلیل عدم رسیدگی و آموزش کافی از سوی نهادهای زیربط، سال‌ها در ذهن کشاورزان نهادینه شده است (سلیمانی، 1401). بعد از کم‌شدن آب زاینده‌رود و اجرای طرح آبرسانی به فلات مرکزی ایران که در دهه 70 به مرحله اجرا درآمد، میزان استفاده کشاورزان از سفره‌های آب زیرزمینی افزایش یافت؛ حتی در مناطقی که درگذشته از حق‌آبه زاینده‌رود استفاده می‌کردند، این رویه با اقبال مواجه شد. کشاورزان این منطقه با حفر و بهره‌برداری بدون نظارت و بی‌رویه، با کشت محصولاتی چون برنج، ‌هویج، ‌شلغم، سیب‌زمینی و نیز تره‌بار و ‌صیفی‌جات به خشک‌شدن هرچه بیشتر این سفره‌های سطحی و غیرسطحی در منطقه دامن زدند (سلیمانی، ‌1401).

منطقه پاچشمه از دیرباز، از باغ‌های زیبا و متنوع تشکیل شده بود. این باغات سرشار از درختان زردآلو، گیلاس، آلبالو، هلو، گلابی، سیب، انار، آلو،‌ بادام،‌ انگور و ... بودند که این میوه‌ها مصرف آب بسیار زیادی داشتند. در قدیم و سال‌های پرآبی زاینده‌رود، این باغات ازطریق انشعاباتی از آب زاینده‌رود، ‌سیراب می‌شدند. در برخی از سال‌ها هم با ایجاد جوی‌ها و راه‌آبه‌هایی از چشمه درچه، آب را به سمت مزارع و باغات خود می‌کشیدند که این موارد اکثراً بدون نظارت و براساس نیاز باغداران و کشاورزان منطقه انجام می‌گرفت. این عامل در سال‌های کم‌آبی زاینده‌رود روند افزایشی یافت و در پی آن باعث خشک‌شدن این چشمه و قنات‌های اطراف آن شد (عابدی، 1401) (رک: تصویر شماره 2).

 

2- بی‌توجهی به محیط‌زیست و کم‌کاری در حفظ آن:

محیط زیست منطقه اصفهان از سال 1340 به بعد، همیشه دستخوش تغییرات و تخریب‌های زیادی قرار گرفته است. یکی از دلایل مهم این موضوع، صنعتی‌بودن این منطقه است. بعد از اصلاحاتی که در دهه چهل در دستور کار دولت‌های وقت ایران انجام گرفت، اصفهان به دلیل موقعیت مناسب سوق‌الجیشی و دارابودن رودخانه زاینده‌رود، به‌عنوان یکی از قطب‌های صنعتی انتخاب شد و بیشتر صنایع مادر و کاربردی در این منطقه احداث شد. این صنایع سالانه با تولید آلودگی‌های فراوان، همیشه به‌عنوان یک چالش بزرگ، پیش روی مسئولین این استان بوده‌اند.

الف) یکی از مهم‌ترین این تخریب‌ها و نگرانی‌ها در سال‌های اخیر (قبل از خشک‌شدن زاینده‌رود)، ‌موضوع آلودگی‌های آبی است که گریبانگیر این منطقه و به‌طور ویژه، شهر درچه بود. کشاورزان منطقه درچه بعد از اصلاحات ارضی و تلاش‌هایی که دولت برای ارسال کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها به این مناطق داشته، ‌همیشه به‌صورت بی‌رویه از این محصولات استفاده می‌کرده‌اند. این پساب‌ها اکثراً یا در رودخانه، سرازیر یا به درون چشمه روانه می‌شدند. در برخی از موارد، کشاورزان پساب‌هایشان را به عمد در این چشمه می‌ریختند. یکی از این کشاورزان بعد از مصاحبه ما را به نقطه‌ای از منطقه پاچشمه برد که باعث شگفتی بود؛ کودهای شیمیایی که در انتهایی مسیر یک جوی ته‌نشین شده بودند. بیشتر کشاورزان با سطل‌هایی تقریباً بزرگ، اقدام به ریختن این کودها به پای زمین‌های کشاورزی می‌کردند که بسیار جای تعجب داشت؛ اما ازنظر این افراد، این اقدام برای رشد و افزایش کیفیت محصولات لازم بود. با توجه به اینکه این مقدار از کودها برای زمین مناسب نیست و ممکن است باعث سوختگی محصولات بشود، کشاورزان بلافاصله اقدام به آبیاری غرقابی می‌کنند و مدت زیادی آب را به روی زمین‌های خود نگه می‌دارند و این اقدام را برای جلوگیری از سوختگی محصولات خود ضروری می‌دانند. زمانی که به آنها پیشنهاد شد به جای غرقاب‌کردن زمین‌های خود از کود کمتری استفاده کنند، این موضوع را رد و عنوان می‌کردند در این صورت محصولات آنان به‌موقع رشد نمی‌کنند و به بازار فروش نخواهند رسید (شاه‌نظری، 1401).

ب) وجود نیروگاه (بخاری) اسلام‌آباد،‌ یکی از عوامل مهم در تخریب محیط زیست آبی و خاکی این منطقه بوده است. پساب‌هایی که از این نیروگاه به درون رودخانه سرازیر می‌شدند، منبع تغذیه آب‌های زیرزمینی و سطحی ازجمله چشمه درچه می‌شد و بالطبع این آلودگی‌ها در خشک‌شدن و کاهش کیفیت این آب تأثیر داشت (سلیمانی، 1401).

پ) در حدود 20 سال قبل و از زمانی که شبکه فاضلاب در شهر درچه به‌طور کامل اجرایی نشده بود، بیشتر فاضلاب‌های خانگی (شهری) به داخل زاینده‌رود سرازیر می‌شدند. با توجه به اینکه این رودخانه منبع اصلی آب چشمه درچه محسوب می‌شد، ‌یکی از عواملی که باعث نابودی این چشمه شد، همین فاضلاب‌ها بود.

ت) با توجه به اینکه بیشتر کشاورزان و افرادی که در این منطقه زندگی می‌کردند، از سواد کافی برخوردار نبودند، نتوانستند محیط زیست را حفظ کنند و از این رو، در زمینه‌های پاک‌سازی محیط از زباله‌های جامد و غیر جامد که باعث از بین رفتن محیط زیست منطقه می‌شدند، کوتاهی‌هایی صورت گرفت. زمانی که با برخی از همین کشاورزان منطقه درباره روش‌های نوین آبیاری و کوددهی صحبت می‌شد، به‌طور عجیبی از این فرایندها بی‌اطلاع بودند و عنوان می‌کردند برای آنها همین که مدتی به سر مزرعه یا باغ خود بیایند و از سایه درختان استفاده کنند، با دوستان خود لحظه‌ای بنشینند و درباره محصولاتشان صحبت کنند، کافی است. موضوعاتی مثل محیط زیست، اکوسیستم منطقه، جانوارن این صحرا و حفاظت از آب و خاک منطقه مواردی بود که این افراد به‌شدت به آن بی‌تفاوت و حتی به‌نوعی بی‌اطلاع بودند. این موضوع می‌تواند ناشی از عدم اطلاع‌رسانی و آموزش سازمان‌ها و دستگاه‌های زیربط باشد (پناهی، 1401).‌

 

3- ناآگاهی مردم منطقه از چنین ظرفیتی:

شهر درچه به‌عنوان نگین زاینده‌رود از آغاز همیشه شایان توجه بوده است. به دلیل سرسبزی و طراوت زیادی که در این شهر وجود داشته، نیازی به فضای سبز خاصی نداشته است. مردم شهر همیشه برای تفریحات خود و گذراندن اوقات فراغت در باغات و مزراع سرسبز خود روزگار می‌گذراندند. کشاورزان که از صبح تا شب در مزارع سرسبز و باغات خود فعالیت می‌کردند،‌ نیازی به فضای سبز دیگری نداشتند. رودخانه زاینده‌رود و بیشه‌زارهای اطراف آن همیشه جایگاه مردم این شهر در روزهای تعطیل و فراغت بود؛ بنابراین، برای مردم این شهر تا حدود 30 سال قبل،‌ با توجه به جمعیت کمی که وجود داشت، موضوع نیاز به فضای سبز و منطقه توریستی، زیاد مطرح نمی‌شد؛ درنتیجه، منطقه پاچشمه هم از این موضوع مستثنی نبود و برای مردم بومی این شهر، ‌موضوع این چشمه امری عادی وم عمولی تلقی می‌شد؛ حتی بعدها در دهه 60، به دلیل مشغولیت مردم این منطقه و مناطق دیگر ایران به جنگ و مسائل مربوط به آن، به موقعیت توریستی این مکان توجه نشد. بعد از دهه هفتاد هم متأسفانه توجه به این مسائل با اقبال مردم و حتی مسئولین وقت در شهرداری، مواجه نشد. می‌توان گفت این موضوع برای ساکنان شهر درچه بی‌اهمیت به نظر می‌رسید، تا اینکه با خشک‌شدن منطقه، فرصت توریستی‌شدن این مکان کلاً منتفی و به فراموشی سپرده شد و همان‌گونه که در قسمت قبلی به آن اشاره شد، مردم منطقه اقبال و توجهی به آن نشان نمی‌دادند (اسحاقیان، ‌1401).

 

4- بی‌تدبیری مسئولین وقت:

بی‌تدبیری و عدم رسیدگی به شکایات و نیازهای مردم و کشاورزان شهر درچه، سخن تازه‌ای نیست. متأسفانه در طی سال‌های پس از جنگ تنها توجه بیشتر غریب به اتفاق مسئولین کشور، ازجمله مسئولین شهر درچه به مسائل سیاسی و حوزه های مربوط به آن بوده و رسیدگی به محیط زیست و طبیعت شهر، با اقبال کمتری مواجه شده است. در طرح‌های ضابطه‌ای به‌دست‌آمده از شهرداری، به این موارد کمتر اشاره شده و بیشترین اشاره به ساختمان‌سازی و طرح‌های هادی شهرنشینی بوده است. در یکی از این طرح‌ها، اشاره‌ای مختصر به محیط سبز و پارک‌ها شده است که البته این موضوع شامل منطقه پاچشمه و اطراف آن نیست. این موضوع جای تأسف دارد که برای مسئولین این شهر، این منطقه و قابلیت‌های آن هیچ اهمیت و اولویتی نداشته است؛ بنابراین، خشکی پاچشمه درچه می‌تواند ناشی از بی‌تدبیری و نبود متخصص در این زمینه در شهرداری شهر درچه باشد. براساس آنچه در این طرح‌ها آمده است، محوطه‌های سبز و باز عمده در طرح جامع شهر درچه، باغات و اراضی کشاورزی ویژه حاشیه زاینده‌رود، اراضی پایکوهی و پهنه‌های باغات و اراضی کشاورزی هستند. این محوطه‌ها برحسب موقعیت و نوع استفاده به سه دسته: 1- پهنه سبز و باز حاشیه زاینده‌رود؛ 2- پهنه سبز و باز عمده حاشیه کوه شیری و 3- پهنه باغات و کشاورزی تقسیم می‌شوند. برخی از اراضی حاشیه زاینده‌رود داخل حریم حفاظتی فنی قرار گرفته‌اند که ضوابط و مقررات آن ویژه حوزه استحفاظی شهرداری شهر است که پاچشمه جزو این مناطق محسوب نمی‌شود (1380- 1393، ‌563). در این طرح بیان شده است پهنه باز و فضای سبز پارک‌ها به‌منظور سایر فضاهای گذران اوقات فراغت عمومی است که اکثراً از زمین‌های کشاورزی و حاشیه زاینده‌رود، شامل بیشه‌زارها و دشت‌های سرسبز آن ‌تشکیل شده است. این مناطق تحت نظارت و حفاظت شهرداری است. در کنار این فضای سبز، هنوز باغات و مزراع کشاورزی بسیاری وجو د دارند که تحت مالکیت زارعان و کشاورزان این مناطق‌اند. همان‌طور که اشاره شد در این طرح‌ها منطقه پاچشمه جزو هیچ‌یک از فضاهای سبز و منطقه تفریحی، معرفی نشده است و به نظر می‌رسد این منطقه تا سال‌ها حتی بعد از خشک‌شدن کامل آن جزو مناطق کشاورزی و باغات شهر محسوب می‌شده است. بدیهی است زمانی که این منطقه به‌عنوان یک عنصر گردشگری و مهم در نظر گرفته نشده است، به مرحله اجرا هم نرسیده و مثل تمام فرصت‌هاب ازدست‌رفته در این مناطق، نابود شده است (تصویر شماره یک).

در پایان، با توجه به اینکه در موارد فوق یکی از عوامل خشکی چشمه درچه، نیروگاه اسلام‌آباد معرفی شد، لازم است درباره این نیروگاه اطلاعات مختصری برای خوانندگان ارائه شود. نیروگاه حرارتی اسلام‌آباد – درچه، معروف به نیروگاه اصفهان در حاشیه زاینده‌رود در غربی‌ترین نقطه اصفهان در دامنه کوه موسوم به دنبه و در فاصله دو کیلومتری بزرگراه ذوب‌آهن در سال 1348 تأسیس شد. این نیروگاه یکی از مهم‌ترین نیروگاه‌های ایران از نوع حرارتی با ظرفیت تولید 835 مگاوات برق است که شامل 5 واحد بخار (دو واحد 5/37 مگاواتی، یک واحد 120 مگاواتی و 2 واحد 320 مگاواتی) در زمینی به مساحت 74 هکتار است. این نیروگاه قدیمی‌ترین نیروگاه منطقه اصفهان است (براتی، 1387: 94،‌ تصویر شماره سه). در اواسط دهه 1380 براساس طرحی که در شورای عالی تصمیم‌گیری استانداری اصفهان انجام گرفت، میزان استفاده نیروگاه اسلام‌آباد از آب زاینده‌رود اصفهان مشخص شده بود و نیز مساحتی که این نیروگاه برای مصارف خود استفاده می‌کرد، مشخص شده بود؛ اما به دلیل بسی‌توجهی مسئولین شهر و بی‌کفایتی در رسیدگی به شکایات کشاورزان و مردم این شهر، مسئولین نیروگاه در هر مرحله از کم‌شدن آب زاینده‌رود اقدام به تصرف مناطقی از بستر این رود کرده‌اند؛ همین عامل باعث از بین رفتن حریم رودخانه و کاهش سطح آب‌های زیرزمینی و سطحی این منطقه از جمله چشمه درچه شد (شاه‌نظری، 1401).

 

نتیجه

پاچشمه یکی از وسیع ترین و جذاب‌ترین صحراهای شهر درچه بوده است. این منطقه با بیشه‌زارها،‌ دشت‌ها و مزارع زیبا و بی‌نظیر، جزو مناطقی بود که می‌توانست به یک منطقه توریستی و تفریحی بزرگ و پرجاذبه تبدیل شود؛ اما به دلیل بی‌توجهی‌ها و کاستی‌هایی که تنها مربوط به این منطقه هم نیست، این موقعیت از دست رفت و منجر به نابودی منطقه پاچشمه شد. پس از خشکسالی‌های طولانی در این منطقه و تمام مناطق اصفهان، چشمه این ناحیه خشک شد؛ البته همان‌طور که مشاهده شد این عامل دلایل متعددی داشت. خشک‌شدن زاینده‌رود که باعث کاهش میزان آب‌های زیرزمینی و سطحی در این منطقه شد، ‌جزو عوامل اصلی و مهم محسوب می‌شود. در کنار این عامل، موضوع احداث پروژه‌های آب‌بر، مانند نیروگاه اسلام‌آباد ‌هم در این موضوع بی‌تأثیر نبود. حفر چاه‌های فلمن توسط شهرداری اصفهان برای تأمین آب آشامیدنی شهرهای اطراف زاینده‌رود و بی‌توجهی به محیط زیست این منطقه، ‌ناآگاه بودن مردمان بومی این خطه و بی‌تدبیری مسئولین وقت ازجمله مواردی هستند که همه دست به دست یکدیگر داده‌اند و این منطقه را از فرصت‌های توریستی و جاذبه‌های گردشگری که می‌توانست داشته باشد، محروم کرده‌اند.

 

[1] پستی و بلندی‌شناسی

[2] مطالعه شکل زمین

[3] مطالعه شکل، ساخت و توسعه ساختمان خارجی سنگ‌ها

مصاحبه‌ها

مصاحبه با آقای اسحاقی، (24 مهر)، 1401، 71 ساله، شغل بازنشسته شهرداری، محل مصاحبه درچه.

مصاحبه با آقای اسحاقیان،‌ (21 مهر)، ‌1401، 71 ساله، شغل آزاد، محل مصاحبه درچه.

مصاحبه با آقای پناهی، (15 آبان)، 1401، 45 ساله، شغل آزاد، محل مصاحبه درچه.

مصاحبه با آقای سلیمانی،‌ (15 مهر)، ‌1401،‌ 70 ساله، شغل کشاورز، محل مصاحبه درچه.

مصاحبه با آقای شاه‌نظری، (20 آبان)، 1401، 65 ساله،‌ شغل آزاد، محل مصاحبه درچه.

مصاحبه با آقای عابدی،‌ (15 آبان)، 1401، 74 ساله،‌ شغل بازنشسته، محل مصاحبه درچه.

مصاحبه با آقای غروی، (28 مهر)، ‌1401،‌ 51 ساله، شغل آ‍زاد،‌ محل مصاحبه اصفهان.

باستیه، ژان وبرنارد دزر، (1377)، شهر، ترجمه علی اشرفی، انتشارات دانشگاه هنر، چاپ اول.
براتی، ابراهیم، (1376)،‌ موقعیت کشاورزی درچه در ارتباط با شرایط جغرافیایی آن، دانشگاه یزد.
براتی، ابراهیم، (1387)، درچه نگین زاینده‌رود، انتشارات کنکاش، درچه،‌‌ چاپ اول.
تحویلدار، محمدحسن خان، (1342)، جغرافیای طبیعی و انسانی و آمار و اصناف شهر اصفهان، ‌به کوشش محمد ستوده، چاپخانه دانشگاه تهران.
جابری انصاری، میرزامحمد حسن، (بی‌تا)، تاریخ اصفهان وری، انتشارات حسین عمادزاده.
جواهرالکلام، علی، (1312)،‌ زنده‌رود، انتشارات مطبعه، تهران، ‌اردیبهشت، جلد اول.
سیاه‌پوش، محمدتقی، (1352)، پیرامون آب‌وهوای باستانی ایران، ابن‌سینا.
شفقی، سیروس، (1381)،‌ جغرافیای اصفهان، ‌انتشارات دانشگاه اصفهان.
کردوانی، پرویز، (1394)، خشکسالی و راه‌های مقابله با آن در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، ‌چاپ سوم.
لریدن، دومارسلی، (1396)، جمعیت‌شناسی آب‌وهوا و تغذیه جهانی، ترجمه محمد میرزایی، انتشارات مؤسسه مطالعان و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور.
نادر صفت، محمدحسین، (1379)،‌ ژئوورفولوژی مناطق شهری، انتشارات دانشگاه پیام‌نور، چاپ اول.
ودیعی،‌ کاظم، (1370)، مقدمهای بر روش تحقیق در جغرافیا و راهنمای مطالعات جغرافیایی و عمران‌های منطقه‌ای، انتشارات دهخدا، تهران، ‌چاپ دوم.
مهندسین مشاور شهر خانه، طرح جامع خمینی شهر، 1370، صفحه 28.
طرح‌ها و ضوابط هادی شهر درچه، (1380- 1393)،‌ صفحه ‌563.