Future research approach to the validation (hypothesis test) of historical data from oral history interviews

Document Type : Original Article

Author

Author and researcher of oral history

Abstract

To emphasize the benefit of purposeful and subject- oriented oral history interviews, as a tool to validate the hypotheses resulting from the futurist research approach in history, in order to identify ambiguities and contradictions in present and future historiography. The necessity of using futures research techniques in compiling oral history data has been analyzed by referring to the written library resources and application and efficiency of the proposed process based on machine methods. Just as in future research, past trends are used to explore the relationship between concepts, so historiography responds to ambiguities related to events by generating new hypotheses. The use of machine methods and software techniques makes it possible, in addition to detecting communication, to generate possible responses and to validate them through topic- based interviews. Oral history research requires the use of these innovative technologies and changes the approach to conducting interviews from retrospective to futuristic. The more oral historians pay attention to clearing up the ambiguities and needs of tomorrow's historians, the closer the texts resulting from this research method become to truth.

Keywords


مقدمه و طرح مسئله

تفاوت یک علم با علوم دیگر، در نوع کشفیات آنها است. هر مورخی می‌داند تاریخ نوعی تحقیق است و به آنچه علوم می‌نامیم تعلق دارد؛ یعنی به صورت‌هایی از اندیشه که به‌وسیلة آنها پرسش‌هایی را مطرح و تلاش می‌کنیم به آنها پاسخ دهیم. تاریخ به کشف افعال آدمیان توجه می‌کند. گرچه این موضوع سرمنشأ مناقشاتی میان مورخان است، به هر شکل که به آن پاسخ داده شود، اعتبار آن نفی نمی‌شود. تاریخ با تفسیر مدارک پیش می‌رود و مورخ با تفکر دربارة منابع و روایت‌ها، تحقیقاتش را مبتنی بر پرسش‌هایی شکل می‌دهد که در باب رویدادها طرح می‌کند.

تاریخ و تاریخ‌نگاری و جنس موضوعات آن از نوع اجتماعی است؛ درحالی‌که مصاحبه استخراج تجارب فردی است و هرچه باشد، تجربه‌های انفرادی است که مورخ شفاهی باید با سازوکارهای موجود، آن را به تجربة جمعی تبدیل کند تا بتواند در قالب تاریخ شفاهی از آن بهره جوید. به بیان دیگر، تجربه جمعی این قابلیت را دارد که پیوندی میان گذشته و آینده برقرار کند. محقق در این مسیر، پژوهش خود را به تجربة جمعی، نزدیک و آن را تفسیر و تدوین می‌کند (نورایی و ابوالحسنی‌ترقی، ۱۳۹۴: ۸۴).

دانش آینده‌پژوهی[1] با مطرح‌کردن سؤالاتی همچون ما کجا هستیم، چگونه به اینجا رسیده‌ایم و به کجا می‌رویم، به دنبال اندیشه‌شناسی و تدوین ایدئولوژی‌های آینده است. آینده‌پژوهی در دوران معاصر ذهن پژوهشگران را به خود معطوف ساخته است. مورخان نیز با توجه به ماهیت و ظرفیت علم تاریخ، این موضوع را در اولویت مطالعاتشان قرار داده‌اند. علم تاریخ نقش مهمی در مطالعات آینده‌پژوهی دارد. تاریخ‌نگاری با هدف ثبت تاریخ اجتماعی ملل، بیش از سایر علوم به طراحی جوامع آینده یاری می‌رساند. مورخان باید بین گذشته و حال و آینده پیوند برقرار کنند و در زمان حال، با آینده گفت‌وگو کنند (Nevins, 1996: 87).

نوشتار پیشِ رو ضمن بررسی رویکردهای آینده‌پژوهی در علم تاریخ و به‌طور خاص تاریخ شفاهی، مدلی را مطرح می‌کند که ازطریق آن، فرآیندی مبتنی بر آینده‌پژوهی، برای تولید داده‌های متقن و مستند به ‌کار گرفته می‌شود. تکمیل پروسة اعتبارسنجی[2] (آزمون‌فرضیه)[3] ازطریق مصاحبه با اشخاص مطّلع، زمینه‌ساز حذف ابهام‌ها و تناقض‌ها و تولید فرضیه‌های (پاسخ‌های احتمالی) نزدیک به حقیقت می‌شود.

نوشتار حاضر در پیِ یافتن پاسخی به پرسش‌های زیر است:

  • تاریخ شفاهی چه کاربردی در راستای اهدافِ علم تاریخ دارد؟
  • آینده‌پژوهی در تاریخ به چه شکل ظهور و بروز می‌یابد؟
  • تاریخ شفاهی در حال حاضر بر کدام‌یک از قابلیت‌ها متمرکز است؟
  • رویکرد آینده‌پژوهانة تاریخ‌نگاری با تکیه بر منابع تاریخ شفاهی چه ویژگی‌های دارد؟
  • فرآیند پیشنهادی به چه شکل ابهام‌های آینده را شناسایی و نسبت به رفع آنها اقدام می‌کند؟

در سال‌های اخیر در حوزة آینده‌پژوهی در علم تاریخ و گرایش‌های آن و نیز رویکردهای پیشِ روی این حوزه، آثاری تألیف و ترجمه شده‌اند که شماری از آنها ذکر می‌شود:

  • بورلی سائیتگیت[4] (۲۰۰۰/ ۱۳۷۹) در کتاب تاریخ چیست و چرا، ضمن اشاره به نمادهای باستانی و مدرن و پست مدرن در تاریخ، رویکردهای آینده‌پژوهی را در علم تاریخ با تمرکز بر تاریخ زنان و تاریخ شفاهی تجزیه‌وتحلیل کرده است.
  • مرتضی نورایی (۲۰۰۲/ ۱۳۸۱) در مقالة «تاریخ و آیندة اسناد»، این مسئله را بررسی کرده است که مورخ امروز باید به مورخ فردا کمک کند و در ایجاد متون شفاف و دقیق، با نگاهی به چشم‌اندازهای آینده بکوشد.
  • مایکل استنفورد[5] (۲۰۰۵/ ۱۳۸۴) در کتاب درآمدی بر تاریخ‌پژوهی، علم تاریخ را مطالعة زنجیرة حوادث می‌داند که با تفکر عمیق در باب آن، سیر حوادث آینده مشخص می‌شود.
  • گری جی همیلتون و کولینز ژندال[6] (۲۰۰۶/ ۱۳۸۵) در کتاب تاریخ‌نگاری و جامعه‌شناسی تاریخ، علاوه‌بر ذکر ویژگی پژوهش‌های تاریخ اجتماعی در ارتباط با جامعه‌شناسی، رویکردهای نوین آینده‌پژوهی را با ذکر مطالعات موردی در این حوزه تحلیل کرده‌اند.
  • رابین جرج کالینگوود[7] (۲۰۱۰/ ۱۳۸۹) در کتاب مفهوم کلی تاریخ، نگاه ساختارگرایانه به تاریخ را مبتنی بر تاریخ اکنون و تأثیر آن بر تاریخ آینده، در راستای گذار از تاریخ سنتی به تاریخ کارکردگرایانه بررسی کرده است.
  • رضا مقیسه (۱۳۹۲) در مقاله‌ای با عنوان «فلسفة تاریخ: رویکردی مناسب برای آینده‌پژوهی»، ضمن بررسی قابلیت‌های علم تاریخ در تحلیل رویدادها، رویکرد فلسفیِ تاریخ را جامع‌ترین نوع نگاه به آینده می‌داند.
  • مرتضی نورایی (۱۳۹۲) در سخنرانی با عنوان «تاریخ‌نگاری جایگزین[8]»، ضمن تشریح تغییر رویکرد از تاریخ‌نگاری سنتی به سمت تاریخ جایگزین، انواع زمان‌ها را در این نحلة تاریخی مطرح می‌کند که زمان‌های آینده در حال و آینده در گذشته، آینده‌پژوهی را در علم تاریخ نمایان می‌سازد.
  • سعید خزائی و امیر محمودزاده (۱۳۹۲) در کتاب آینده‌پژوهی، ضمن ارائه روش‌های تحلیل آینده در علوم مختلف، بر این نکته تأکید دارند که علم تاریخ بخش زیادی از بار مطالعات آینده را بر دوش می‌کشد.
  • مهدی احمدی بختیار (۱۳۹۳) در مقالة «آینده‌پژوهی در تاریخ»، روش‌های آینده‌نگری را در علم تاریخ، بررسی و توجه به این مقوله را با گسترش تاریخ شفاهی دست‌یافتنی قلمداد می‌کند.
  • جنیفر اِم گیدلی[9] (۲۰۱۷/ ۱۳۹۶) در کتاب آینده: یک معرفی بسیار کوتاه، ضمن تأکید بر بهره‌مندی از قابلیت‌های آینده‌پژوهی در علوم مختلف، افق‌های پیشِ روی آن را در علم تاریخ مرور کرده است.
  • علیرضا افضلی (۱۳۹۸) در کتاب درآمدی بر تعامل تاریخ و آینده‌پژوهی، با استفاده از روش‌های آینده‌پژوهی به این نکته توجه کرده است که علم تاریخ، به‌ویژه نحله‌های جدید آن همچون تاریخ شفاهی، محمل مناسبی برای تعامل با آینده‌پژوهی به شمار می‌روند.
  • نیره دلیر (۱۳۹۹) در مقالة «آینده‌پژوهیِ بیماری‌های همه‌گیر» نحوة برخورد علوم طبیعی و علوم انسانی با تاریخ اکنون را تحلیل کرده و نسبتِ علم تاریخ را با آینده‌پژوهی، در این بیماری‌ها شرح داده است.
  • نیره دلیر (۱۴۰۰) در کارگاه آموزشی «آینده‌پژوهی و تاریخ»، مفاهیمی همچون تاریخ اکنون و تاریخ نزدیک و نیز نسبت آینده‌پژوهی و تاریخ‌مندی را نقد و تحلیل کرده است.

گفتنی است پژوهش درزمینة اعتبارسنجی داده‌های تاریخی با تکیه بر مصاحبه‌های تاریخ شفاهی مبتنی بر رویکرد آینده‌پژوهانه و ارائه الگویی کاربردی در راستای محقق‌کردن آن، موجب برقراری ارتباطی پویا میان حال و آینده می‌شود. توجه به قابلیت‌های فرآیند پیشنهادی، پنجره‌های جدیدی را پیشِ روی تاریخ شفاهی‌نگاران می‌گشاید و یاریگر آنان در رفع نواقص احتمالی در متقن‌سازی داده‌های حاصل از این روش پژوهشی خواهد بود.‌

 

تکوین تاریخ شفاهی در راستای اهدافِ علم تاریخ

فلسفة تاریخ از دیدگاه ولتر[10] چیزی بیش از تاریخ انتقادی و علمی نیست؛ یعنی «نوعی تفکر تاریخی که در آن، مورخ به جای تکرار داستان‌هایی که در کتاب‌های قدیمی می‌یافت، اندیشه‌اش را دربارة رویدادها به‌کار می‌بست» (همیلتون؛ ژندال، ۱۳۸۵: ۱۰۱). مورخانی همچون هگل[11]، اواخر قرن هجدهم از همین نام استفاده کردند؛ اما آنان معنایی متفاوت به آن بخشیدند و آن را صرفاً تاریخِ جهان تلقی کردند. علاوه‌بر این، کاربرد سومی از این عبارت نزد اثبات‌گرایان قرن نوزدهم یافت می‌شود. فلسفة تاریخ از دید آنان کشف قوانین کلیِ حاکم بر جریان رویدادهایی بود که تاریخ، حکایت آنها را بر عهده داشت (کالینگوود، ۱۳۸۹: ۷).

تاریخ، حقایقی را نمایان می‌کند که سایر علوم قادر به آشکارسازی آن نیستند. بررسی زندگی مردم نه‌تنها فراز و نشیب‌های تجربة انسانی، تغییرناپذیری وضعیت انسانی را نیز شامل می‌شود. بِکر گوید: «بشر، در همة زمان‌ها و مکان‌ها، به قدری یکسان است که تاریخ در این مورد ما را از چیزی نو یا عجیب و غریب آگاه نمی‌کند. فایدة اصلی تاریخ صرفاً این است که اصول ثابت و کلی طبیعت انسانی را کشف کند» (Becker, 1932: 95). هنگامی‌ که مورخان علل رویدادهای گذشته را بیان می‌کنند یا الگوهای مهمی در آن رویدادها می‌بینند، گزارشی که ارائه می‌دهند بازتاب پیش‌پنداشت‌ها و علایق آنان است. در این صورت، تفسیرها و تبیین‌های تاریخی، بازنماییِ درستی از گذشته نیستند؛ بلکه سازه‌هایی هستند که فرهنگ مورخ را بازمی‌تابانند (Adams, 1999: 128).

مدرسان علم تاریخ از آن‌ رو این درس را ارزشمند می‌دانند که امکانی برای آموزش تفکر انتقادی فراهم می‌آورد. آنها تفسیر انتقادیِ شواهد و ارزیابی تفسیرها و تبیین‌ها را آموزش می‌دهند (Held, 1980: 100). همچنین، پرسش‌هایی را در این زمینه مطرح می‌کنند: چرا تاریخ باید عقلانی باشد؟ چرا در مواردی که شواهدی نداریم، به تاریخ شاخ و برگ ندهیم، شاید درست باشند؟ چرا به‌منظور تبلیغ، داستان را ساده و جنبه‌هایی از آن را برجسته نکنیم تا پیام آن روشن‌تر شود؟ چه لزومی دارد مورخان پافشاری کنند که تاریخ حرفه‌ای باید ازنظر عقلانی قابلیت دفاع را داشته باشد (Collingwood, 1946 : 80).

این پرسش‌ها مورخان را بر آن داشت تا ارزش اجتماعی تاریخ حرفه‌ای را مدنظر قرار دهند. علم تاریخ و نحله‌هایی همچون تاریخ شفاهی، وظیفة اجتماعی مهمی بر عهده دارند. تاریخ‌نگاران باید هویت گروههای اجتماعی، نهادها و ملت‌ها را تثبیت کنند. تاریخ با مطالعة چگونگی رفتار آنها در گذشته، خصلت برخی از آنها را توصیف می‌کند. بدین‌شکل تاریخ توجه ما را به ویژگی‌هایی جلب می‌کند که به گروهها یا نهادهای خاص تعلق دارد و افراد ازطریق تأیید یا خصومت، به آنها واکنش نشان می‌دهند (مکالا، ۱۳۸۷: ۲۰).

مسئولیت مورخان تاریخ شفاهی این است که مطمئن شوند روایت‌هایی که به‌دست می‌دهند، به اندازة ممکن مستندسازی شده و درست است. علاوه‌بر آن، باید گزارش‌های درستی از روندهای شناسایی‌شدة کنونی به ‌دست آورند. تاریخ باید معتبر، فهم‌پذیر و بی‌طرف باشد. مورخان باید اطمینان حاصل کنند که توصیف آنان از گذشته به‌خوبی به‌واسطة شواهد تأیید می‌شود؛ به ‌گونه‌ای که آن توصیف‌ها کاملاً معتبر باشند (Ryan, 1965: 223). ما پیوسته شاهد اضمحلال جریان‌ها و روندهایی هستیم که نسل آینده از آن بی‌خبر خواهد ماند؛ بنابراین، محور اساسی پژوهش‌های تاریخ شفاهی‌نگاران بر وضعیت‌هایی متمرکز است که هیچ‌گاه در اسناد اِقبال تبدیل به کلمه را پیدا نمی‌کنند (نورایی، ۱۳۸۵: ۱۵۲).

تاریخ شفاهی به تعداد راویان تکثیر می‌شود و نیز به تعداد نقدهای خوانندگان به دلیل تاریخ‌نگاریِ حال، نزدیکی به وقایع و داشتن حافظة جمعی، در جامعه ادامه می‌یابد (کاموس، ۱۳۸۷: ۲۷). تاریخ شفاهی در بنیان خویش یک گفت‌وگو است؛ اما گفت‌وگویی است که در یک فضای مشترک گفتمانی شکل گرفته است. همچنین، مدارک متکثری را پیشِ روی مورخان قرار می‌دهد و آنان را در شناخت ابعاد مختلف کنش انسان‌ها و وجوه ساختاری که این کنش‌ها در آن شکل گرفته است، یاری می‌دهد. داده‌های تاریخی زمانی به شناخت ماهیت علم تاریخ کمک می‌کنند که به مورخ در پاسخگویی به پرسش‌هایش یاری رسانند (Shopes, 2007).

تاریخ شفاهی می‌کوشد لایه‌های پنهان جوامع را به موازات اهدافِ علم تاریخ، از زبان چهره‌های درگیر در معادلات خرد و کلان به رشتة تحریر درآورد. علاوه‌بر این، قادر است به روند پویندة پیشگیری از بروز شکاف‌ها در تاریخ نزدیک به اکنون شتاب بخشد. تاریخ شفاهی عملاً مردم را وارد گردونة تاریخی می‌کند که تا سده‌ها از تپش گام‌های آنان تهی بود (خلیلی، ۱۳۸۷: ۳۲). تاریخ شفاهی درصدد است تا وقایع و تحولات گذشته را از زبان قهرمانان، حادثه‌آفرینان و ناظران رویدادها بازسازی کند و از تلفیق خاطرات، تحلیل‌ها، نگرش‌ها و قضاوتِ شخصیت‌ها رویکردی جدید، جذاب و جالب ارائه دهد (ملایی‌توانی، ۱۳۷۸: ۲۸۰).

 

آینده‌پژوهی در علم تاریخ

اگر بخواهیم به دنبال ریشه‌های آینده‌پژوهی در علم تاریخ، در آثار مورخان متأخر بگردیم، درمی‌یابیم که تأکید آنان در آثارشان، لزوم استفاده از علم تاریخ در پیش‌بینی و حتی پیشگوییِ آینده بود. مورخان بر این باور بودند که آگاهی از تاریخ، قدرت شناسایی آینده را در انسان تقویت می‌کند. تاریخ‌نگاران قدیمی مهم‌ترین فایدة تاریخ را عبرت از گذشته می‌دانستند. ازنظر آنان، عبرت به معنای شناخت گذشته برای ساختن آینده بود.

محمد بن جریر طبری تبیین تاریخ را راهی برای روشنگری و آگاهی خوانندگان در آینده می‌داند (طبری، ۱۳۸۲: ۸۵). ابن‌اثیر به اندیشه واداشتن مردم را هدف تاریخ‌نگاری می‌داند. همچنین، در آثارش به نمونه‌هایی از محقق‌شدن پیشگویی‌ها اشاره دارد و بر این نکته تأکید می‌کند که مطالعة تاریخ موجب احتراز از تحقق آینده‌های نامطلوب می‌شود و آیندة مرجح را رقم می‌زند (ابن اثیر، ۱۳۸۶: ۲۲۰). ابن فندق معتقد است مردم با عبرت‌آموزی از تاریخ، از سختی‌ها و پیشامدهای بد رهانیده می‌شوند (بیهقی، ۱۳۹۶: ۱۲۰).

آینده‌پژوهی در مفهوم امروزی آن، بدون بهره‌گیری از تاریخ کلان فاقد قدرت لازم است. مورخان کلان‌نگر و تاریخ کلان آنها، مطالب زیادی به حوزة آینده‌پژوهی ارائه کرده‌اند. تاریخ کلان ازطریق تعیین ساختارهای تاریخ، علل و سازوکارهای تغییر تاریخی، تحقیق دربارۀ آنچه تغییر می‌کند و آنچه دارای ثبات و پایداری است، ساختاری را ارائه می‌کند که با استفاده از آن به پیش‌نگری و کسب بصیرت دربارة آینده اقدام می‌شود. از منظر آینده‌پژوهی، سهم تاریخ کلان در مطالعة جامعه در طول زمان کاربرد بالایی دارد. شاید بتوان ادعا کرد علم تاریخ، به‌ویژه حوزة فلسفة نظری آن، محمل مناسبی برای تعریف دانش آینده‌پژوهیِ مبتنی بر آن است (افضلی، ۱۳۹۸: ۷۸- ۷۹).

اندیشیدن پیش از هر عمل، راهی به سوی آینده دارد. گرچه هیچ‌گاه آگاهی کامل نسبت به آینده حاصل نمی‌شود، تلاش برای شناخت آن- چه در زمینة تفکر چه در حوزة عمل - حیطة تأثیر بر آینده را ترسیم می‌کند. زمان حال، نه‌تنها گسسته از گذشته نیست، به آینده وصل است؛ زیرا نه عمل و نه تفکر، سیر گسسته از هم ندارند و همواره در زمان‌های مختلف در نوسان‌اند. آینده‌پژوهی در تاریخ به شکل ثبت صحیح وقایع و جریان‌های امروز برای پژوهشگران فردا تجلّی می‌یابد. مسئولیت مورخان در بازسازی رویدادها به‌منظور جلوگیری از فراموشی آنها دستمایة مورخان در آینده خواهد بود (نورایی، ۱۳۸۱: ۲۲).

تاریخ‌نگاران در دوران معاصر با تولید انبوه اسناد روبه‌رو هستند که جای تاریخ‌نگاری در قالب ثبت‌وضبط وقایع را پُر کرده است. امروزه مورخان نیاز چندانی به ثبت وقایع ندارند؛ چون از هر سو منابع متعددی شکل می‌گیرد. انتظار می‌رود مورخان در آینده خارج از وقایع رسمی گام بردارند و وقایع مرتبط با حیات روزمرة مردم را ثبت کنند. تاریخ شفاهی به دلیل توجه به چرایی و چگونگی وقایع، در تحقیقات آینده جایگاه ویژه‌ای دارد. مورخ امروز دغدغه‌هایی را که برایشان پاسخی پیدا نمی‌کند، به مورخ فردا انتقال می‌دهد؛ یعنی ابهام‌ها و پیشنهاداتش را درج می‌کند. به بیان مرتضی نورایی، «اسناد یا متون تاریخی زمانی صفت «خوب» یا «مناسب» را دریافت می‌کنند که دارای سه ویژگی باشند: دربردارندة واقعیت و حقیقت باشند، حقایق را به‌خوبی به خوانندگان در زمان‌های مختلف انتقال دهند و پیام خود را به آیندگان منتقل کنند» (نورایی، ۱۳۸۱: ۳۱).

روش‌های آینده‌پژوهی توصیف تمام، درست و کاملی از آینده ارائه نمی‌دهند؛ ولی می‌کوشند نشان دهند چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد و کدام راهبردها در شناسایی آنها مؤثر و کارآمدند. از میان روش‌های آینده‌پژوهی که کاربردشان بر مورخان محرز شده است و در پژوهش‌های آینده‌پژوهی در این حوزه استفاده می‌شود، روش‌های تحلیل روند و سناریوسازی درج می‌شود:

  • تحلیل روند: عبارت است از مطالعة یک روند مشخص، به‌منظور کشف چیستیِ بروز آن. تحلیل روند باید بسیار دقیق باشد؛ زیرا تأثیر متفاوتی بر ابعاد گوناگون زندگی انسان‌ها می‌گذارد که البته شاید در نگاه اول قابلیت کشف نداشته باشد. ابتدا باید روندهایی که در یک جامعه اهمیتی ویژه دارند، به دقت پایش شوند. اگر اطلاعات آماری در این زمینه موجود نباشد، تغییر روندها به‌صورت نموداری ترسیم می‌شود. مورخانی که در حوزة آینده‌پژوهی تحقیق می‌کنند، با ادامة نمودار یعنی برون‌یابی آن، می‌کوشند رخدادهای آینده را بر پایة میزان تغییرات کنونی پیش‌بینی کنند. باید به این نکته توجه داشت که ثبات میزان تغییرات، بر دقت پیش‌بینی‌ها تأثیرگذار است (خزائی؛ محمودزاده، ۱۳۹۲: ۴۵).
  • سناریوسازی: سناریوها رویدادهای ممکنِ آینده را بر پایة آنچه می‌دانیم یا آنچه تصور می‌کنیم، بازنمایی می‌کنند. سناریوها کمک می‌کنند تا بفهمیم نتایج و پیامدهای احتمالی تصمیمی که اتخاذ می‌کنیم، چه خواهد بود. مورخانِ آینده‌پژوه برای توصیف رخدادهای احتمالی در آینده از شیوة سناریوسازی استفاده می‌کنند. به دلیل اینکه آینده‌پژوهی مملو از عدم قطعیت است، سناریوها کاربرد ویژه‌ای دارند. معمولاً چندین سناریو توسعه می‌یابند؛ به‌ گونه‌ای که تاریخ‌نگاران متوجه باشند ممکن است برخی رویدادهای آینده، سناریوی بسیار محتملی را از اعتبار ساقط کند که مبنای برنامه‌ریزی آنها بوده است. توجه به نکات زیر که برگرفته از تجربیات آینده‌پژوهان در سناریوسازی برای علم تاریخ است، مفید خواهد بود:
  • تعیین فرضیات و اهداف کلیِ سناریوسازی و تشریح آنها؛
  • تجمیع عوامل مهم در شکل‌گیری سناریوها برای ایجاد یک شبکة پویا؛
  • نوشتن سناریوها مطابق با برنامه‌ریزی‌های بهینه‌شده؛
  • تعیین تعدادی مینی سناریو؛
  • کاهش تعداد سناریوها به دو تا سه عدد (لومیس، ۱۳۸۵: ۷۸- ۷۹).

 

تاریخ شفاهی: رویکرد کنونی

مصاحبه‌های تاریخ شفاهی در زمان‌های مختلف بازتعریف می‌شوند. تاریخ شفاهی این فرصت را فراهم می‌آورد تا مردم داستان‌های زندگی خود را به خاطر بیاورند، مرور کنند، ترجمه کنند، بیان و پردازش کنند. هستة اصلی تاریخ شفاهی بینِ ذهنی است و تبادل دانش نیز براساس تجربیات مصاحبه‌شوندگان شکل می‌گیرد. تاریخ شفاهی گفت‌وگویی خلاقانه است و به همین دلیل، در دنیای فناوریِ در حال تغییر، رشد می‌کند و تاریخ مصرف ندارد (Transformative Oral History, 2018).

امروزه دیدگاه تاریخ شفاهی‌نگاران بر این موضوع استوار است که از سطح تاریخ شفاهی نقلی به تاریخ‌نگاری علمی گذر کنند و به مرحلة بالاتری گام بردارند. آنان می‌خواهند از تولید داده‌های صرف شفاهی به تولید متن‌های تاریخ‌نگارانه و مبتکرانه سوق یابند. زمانی ‌که تنها با یک راوی سروکار داریم، محتوای خبر چیزی جز روایت‌های واحد و مبتنی بر تجربة شخصی نخواهد بود؛ اما وقتی با چند نفر حول موضوعی خاص مصاحبه داشته باشیم، مجموعه‌ای از مشاهدات شاهدان را به‌صورت هم‌زمان در مرکز توجه قرار می‌دهیم و هیچ فردی محوریت خاصی پیدا نمی‌کند (حضرتی، ۱۳۹۰: ۸۷).

بنابراین، به روش تلفیقِ هم‌زمان چند روایت یا خبر دربارۀ موضوعی خاص، «تاریخ شفاهی ترکیبی» می‌گوییم. در این حالت روایت‌ها یکدیگر را تکمیل می‌کنند و روایت جامع‌تری پدید می‌آید (شکل ۱). بدین‌سان تاریخ‌نگار شفاهی با حضور مؤثر در متن، میان رخدادها روابط علّی و معلولی برقرار می‌سازد و روایت‌های مختلف را چنان به هم پیوند می‌زند که گویی در یکدیگر تنیده شده‌اند. تاریخ شفاهی‌نگاران خلأها را با تحلیل‌ها، تفسیرها و تبیین‌های خود پُر می‌کنند تا مجموعه‌ای منسجم، منطقی و فهم‌پذیر پدید آید و نقاط تاریکِ تاریخ روشن شود. این فرآیند «تاریخ‌نگاری شفاهی» اطلاق می‌شود؛ زیرا یک متن تاریخ‌نگارانه با همان ظرفیت و منطق تاریخ‌نگاری علمی ایجاد شده است (التون، ۱۳۸۶: ۶۱).

باوجود اینکه مصاحبه‌های هدفمند با صاحبان خبر بخش مهمی از مشکلات تاریخ‌نگاری شفاهی را - به‌ویژه در تولید داده‌ها - رفع می‌کند، بی‌تردید کار مهم‌تر مورخ پس از گردآوری داده‌ها آغاز می‌شود؛ زیرا در تاریخ شفاهی به تعداد مصاحبه‌شوندگان دیدگاه وجود دارد که ممکن است مانع از درک همة حقیقت شود (رضوی، ۱۳۸۷: ۱۰۴). مورخان بر این نکته تأکید دارند که کار اصلی مورخ شفاهی پس از گردآوری داده‌ها، عبارت است از گزینش داده‌ها، سنجش اعتبار، ارزیابی و نیز تصفیه و جرح و تعدیل آنها. بدین‌شکل داده‌ها به مدد قوای ذهنی و قوة شناخت مورخ فهمیده می‌شوند و براساس نیروی ذوق او در جایگاهی مناسب قرار می‌گیرند (ملایی‌توانی، ۱۳۸۹: ۱۳۰- ۱۳۱).

 

انتخاب مصاحبه‌شونده

تاریخ شفاهی منفرد

پژوهش پیرامون فعالیت‌های مصاحبهشونده

پژوهش دربارۀ موضوع مصاحبه

تاریخ شفاهی ترکیبی

انجام مصاحبه با یک شخصیت

انجام مصاحبه با بیش از یک شخصیت

انتخاب موضوع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۱: تاریخ شفاهی: رویکرد کنونی

 

 

تاریخ شفاهی: رویکرد مبتنی بر آینده‌پژوهی

به‌کارگیری اصطلاح تاریخ آینده[12] از سوی تاریخ شفاهی‌نگاران، نشان‌دهندة توانایی‌های این روش پژوهشی در نگاه به آینده است. مورخان جامعه را با گذشته و نیز با آینده گره می‌زنند. تاریخ شفاهی علاوه‌بر بلندنگری، بر کلیت و تمامیتی از شرایط جوامع در زمان‌های متفاوت مبتنی است و هدف از پژوهش در این حوزه، ساختن آیندة جوامع است. این مورخان با واکاوی آرمان‌ها و بینش‌های حاکم بر جامعه، الگویی برای آینده پیشنهاد می‌کنند (گلن، ۱۳۹۳: ۱۸- ۱۹).

به‌منظور تشریح فرآیند پیشنهادیِ اعتبارسنجی/آزمون‌ فرضیه داده‌های تاریخی از روزنِ مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، لازم است به دو نکته توجه شود: نخست اینکه چه زمانی تاریخ‌نگاری با استناد بر منابع تاریخ شفاهی ضرورت می‌یابد؟ دوم اینکه در این زمینه با کدام‌یک از ابهام‌های اساسی روبه‌رو هستیم؟

دربارۀ نخستین نکته، یعنی زمانِ ضرورت تاریخ‌نگاری از روزنِ منابع تاریخ شفاهی، باید به دلایل اهمیت این حوزه از تاریخ‌نگاری اشاره شود: یکی به‌منظور راهی برای دست‌یابی به داده‌های تاریخی (منابع) و دوم، روشی برای تولید فرآورده‌های تاریخی (متون). پژوهشگر تاریخ شفاهی به‌منظور پرکردن خلأها و روشن‌شدن برخی از نقاط کور تحولات معاصر، با بازیگران و آگاهان رخداد مزبور مصاحبه می‌کند و پرسش‌های خود را با آنان در میان می‌نهد و از پاسخ‌های آنها در تحقیقات خود بهره می‌جوید. هدف از انجام مصاحبه، گردآوری داده‌های از پیش مشخص ‌شده نیست؛ بلکه گردآوری اطلاعاتی است که به بازسازی برخی از رخدادها و حلقه‌های مفقوده در آنها کمک می‌کند (ملایی‌توانی، ۱۳۸۷: ۴۵).

زمانی ‌که رویدادی در رابطة علّی و معلولی شکل می‌گیرد و نتایج اولیة وقوع آن ظاهر می‌شود، نطفة رویداد بعدی بسته می‌شود. گذر زمان موجب ایجاد ابهام‌هایی درخصوص رویدادهای پدیدآمده می‌شود. بر حسب اهمیت رخداد، زمینة شکل‌گیری آن و تأثیری که احتمالاً در آینده بر رخدادهای مشابه یا در امتداد آنها دارد، پژوهش و مستندسازی ازطریق تاریخ شفاهی ضرورت می‌یابد (گیدلی، ۱۳۹۶: ۲۲- ۲۳). داده‌های حاصل از تاریخ شفاهی پس ‌از تدوین و تکمیل، به متون تاریخی متقنی تبدیل می‌شوند. برای تاریخ‌نگاری در این حوزه با نگاه به آینده، تأمل در باب موارد زیر مفید خواهد بود:

  • زمینه‌های ایجاد ابهام؛
  • ضرورت رفع ابهام؛
  • تهیة پرسش‌هایی مبتنی بر ابهام‌زدایی؛
  • انجام مصاحبه و طرح سؤالات؛
  • تدوین و تکمیل داده‌های حاصل از تاریخ شفاهی؛
  • آماده‌سازی متون متقن و مستند (استنفورد، ۱۳۸۴: ۲۶۶).

بنابراین، مسائل دربارۀ رویدادهای ناشناخته، پژوهشگر تاریخ شفاهی را مصمم می‌سازد تا در جهت رفع و رجوع آنها تلاش کند. در بیشتر پژوهش‌های تاریخ شفاهی، برخی ابهام‌های اساسی وجود دارد که یافتن پاسخی برای آنها موجب گشایش راههای جدید به‌منظور برطرفکردن نواقص طرح موضوعی خاص می‌شود. لازم است به‌منظور تشریح فرآیند پیشنهادی، برخی از اصطلاحات تعریف شوند:

  1. رویداد: موضوع منتخب به‌منظور تاریخ‌نگاری که گذشت زمان، نیاز ما را برای آگاهی از آن بیشتر می‌کند.
  2. الگو/قالب: به رویکرد جمع‌آوری اطلاعات به‌صورت دوره‌ای اطلاق می‌شود.
  3. گذر زمان: در اینجا به عامل امتزاج یا افتراقِ حقیقت از ابهام گفته می‌شود.
  4. فرضیه: پاسخ‌های احتمالی به یک ابهام در گذشته و حال که هنوز حقیقت آن کشف نشده است.
  5. آزمون‌فرضیه/اعتبارسنجی: روشی که درستی یا نادرستی یک فرضیه را با اصول علمی اثبات می‌کند.
  6. تاریخ شفاهی: ابزاری به‌منظور اجرای آزمون‌فرضیه‌های حاصل از تشخیص ابهام‌ها و تولید فرضیه‌های جدید.

فرآیند اعتبارسنجی داده‌های تاریخی از روزنِ مصاحبه‌های تاریخ شفاهی مبتنی بر آینده‌پژوهی، در قالب یک سیستم نظام‌مند، سه جزء ورودی‌ها، گام‌های اجرایی و خروجی‌ها را شامل می‌شود (شکل ۲). در این فرآیند، گام‌های اجرایی ورودی‌ها را به خروجی تبدیل می‌کنند. بنابر آنچه در فرآیند پیشنهادی به آن اشاره شد، نقش مصاحبه تاریخ شفاهی اجرای آزمون فرضیه یا به‌عبارتی اعتبارسنجی است. به عبارت دیگر، پس‌از بررسی ابهام‌ها و پاسخ‌های احتمالی، رفع ابهام و اعتباربخشی به فرضیه‌ها با انجام مصاحبه‌های هدفمند محقق می‌شود. اجرای طرح‌های تاریخ شفاهی با این رویکرد، به‌صورت تدریجی و گام‌به‌گام به کشف روابط، تولید فرضیه‌های مناسب‌تر و حذف ابهام‌ها و تناقض‌ها منجر خواهد شد.

 

 

 

شکل ۲: فرآیند اعتبارسنجی داده‌های تاریخی براساس مصاحبه‌های تاریخ شفاهی

 

 

چرخة بهبود مستمر فرآیند

بنابر آنچه در فرآیند پیشنهادی ارائه شد، لازم است این پروسه بارها و بارها تکرار شود تا فهرست ابهام‌ها کمتر و کمتر و فرضیه‌های تولیدشده به حقیقت نزدیک‌تر شوند. بدین‌منظور از چرخة دِمینگ (PDCA[13]) در جایگاه ابزاری دقیق برای دستیابی به بهبود مستمر در فرآیندها استفاده می‌شود (شکل ۳)؛ بنابراین، فعالیت‌ها در راستای اهداف مشخص‌شده، به‌صورت مستمر نتایج را بهبود می‌بخشند. این چرخه بر مبنای چهار مرحلة زیر شکل گرفته است:

  1. طرح‌ریزی: به معنای برنامة کاهش تناقض یا ابهام است و تمهیدات و دستورالعمل‌هایی را مشخص می‌کند که اقدام براساس آنها تناقض یا ابهام را کاهش می‌دهد.
  2. اجرا: به انجام اقدامات براساس طرح‌ریزی انجام‌شده، اجرا گفته می‌شود. اجرا باید به گونه‌ای باشد که سوابق اقدامات برای بررسی و ردیابی بعدی، نگهداری و آرشیو شود. این مرحله با کمک پژوهشگران و با استفاده از روش‌های ماشینی[14](متن‌کاوی و یادگیری ماشینی) انجام می‌شود.
  3. کنترل: منظور از کنترل، اطمینان از دو موضوع زیر است:
    • فعالیت‌های انجام‌شده دقیقاً براساس رویه‌ها و دستورالعمل‌ها و توسط افراد ذی‌صلاح انجام شده باشند.
    • برطرف‌شدن ابهام یا تناقضِ موجود بررسی شود.
  4. پیشگیری: به معنای اصلاح برنامه‌های اجراشده یا تدارک روش‌هایی است که کیفیت لازم را برای برطرف شدن ابهام یا تناقض در ورودی‌ها و مرحلة اجرا بهبود بخشد.

استفاده از چرخة دِمینگ[15] و نیز انجام آزمون‌فرضیة مبتنی بر مصاحبة تاریخ شفاهی موجبات تضمین بهبود مستمر را در فرآیند پیشنهادی فراهم می‌آورد؛ درواقع موجب می‌شود فاصلة فرضیه‌ها از حقیقت به‌تدریج کمتر شود. گفتنی است فرآیند تشریح‌شده، تشابهاتی با رویکرد ایجاد و ویرایش مستندات در ویکی پدیا دارد؛ بدین معنا که علاوه‌بر بهره‌مندی از دانش صاحب‌نظران، تولید و به‌روزرسانی فهرست ابهام‌ها با بهره‌مندی از روش‌های ماشینی در مرکز توجه قرار می‌گیرد. با به‌کارگیری این فرایند و حرکت در زمان حال و آینده، متون متقن و مستند حاصل می‌شود.

 

شکل ۳. چرخة بهبود مستمر فرآیند (دِمینگ)

 

نتیجه

تاریخ شفاهی ابزاری برای مستندکردن واقعیاتی است که در جامعه در گذر زمان رخ داده است. مصاحبه‌های تاریخ شفاهی بصیرتی فراهم می‌آورد تا نشان دهد مردم چگونه نظرات خود را دربارۀ تاریخ سازماندهی می‌کنند و چطور مآخذ و اطلاعات جوامع بر احساس آنان دربارة رخدادهایی که در مصاحبه از آنها بحث می‌شود، تأثیرگذار است؛ بنابراین، مستندسازی گذشته، آنچنان که از علم تاریخ انتظار می‌رود، به مستندات تاریخ شفاهی اعتبار می‌بخشد. همچنین، هر آنچه امروز اتفاق می‌افتد، اساس تاریخ آینده را می‌سازد؛ درواقع ردیابی رویدادها در آینده، بر عهدة مورخان است.

آینده‌پژوهی در تاریخ شفاهی با تشخیص ابهام‌ها و بهره‌مندی از فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی به‌منظور تولید فرضیه‌های جدید، رهیافتی نوین به سوی تولید متون متقن و مستند دارد. رویدادهای گذشته و حال ازطریق این رویکرد پیشنهادی و با استفاده از این فرآیند کارآمد، به یک طرح تاریخ‌نگاری تبدیل می‌شود تا تمام اطلاعات دربارۀ آن، به‌صورت ماشینی و به‌طور مکرر، استخراج و توسط تاریخ شفاهی‌نگاران به مرور زمان ابهام‌زدایی شوند. در انتها، فهرست ابهام‌های روشن‌نشده به مورخان فردا منتقل می‌شود.

بنابراین، با توجه به مطالب ارائه‌شده در باب رویکرد آینده‌پژوهانه در اعتبارسنجی (آزمون‌فرضیه) داده‌های تاریخی از روزنِ مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، به‌کارگیری روش ده‌مرحله‌ای زیر، رویکرد نوینی را در انجام مصاحبه‌های تاریخ شفاهی پدید می‌آورد:

  1. مشخص‌کردن موضوع یا رویداد یا به عبارتی طرح تاریخ شفاهی؛
  1. جست‌وجوی اطلاعات (دستی و ماشینی) مرتبط با موضوع یا رویداد ازجمله واژه‌ها، افراد، مکان‌ها و زمان‌ها؛
  2. دسته‌بندی و ساماندهی اطلاعات یافت‌شده؛
  3. ویرایش و تکمیل محتوای دسته‌بندی‌شده؛
  4. استخراج ماشینی داده‌ها با بهره‌مندی از تکنیک‌های متن‌کاوی؛
  5. بازنمایی خودکار انواع روابط ممکن براساس مستندات و محتوای موجود؛
  6. بازسازی روابط ممکن و تعیین فهرست پرسش‌ها از ابهام‌های موجود در محتوا و داده‌های کشف‌شده؛
  7. به اشتراک‌گذاری پرسش‌ها و ابهام‌ها به‌منظور تولید پاسخ‌های احتمالی و انتخاب مستدل‌ترین فرضیه‌ها؛
  8. تکرار مراحل چهار تا هشت؛
  9. بازخورد و بهبود سناریوها و بهینه‌کردن روش‌های داده‌کاوی.

 

[1] Futurology

[2] Validation

[3] Hypothesis test

[4] Beverly Southgate

[5] Michael Stanford

[6] Gary J. Hamilton & Collins Gandal

[7] Robin George Collingwood

[8] Alternate History

[9] Jennifer M. Gidley

[10] Voltaire (1694- 1778)

[11] Wilhelm Friedruch Hegel (1770- 1831)

[12] Future History

[13]. دِمینگ (PDCA) از حروف آغازین کلمات Plan, Do, Check, Act تشکیل شده است. دِمینگ، ابزاری متداول برای دستیابی به بهبود مستمر در فرآیندها، که بر پایة مفاهیم برنامه، عمل، تحقیق و اجرا شکل گرفته است.

[14] . روش‌های ماشینی به مواردی اطلاق می‌شود که به‌منظور تحلیل متون و کشف ارتباط بین مفاهیم، از تکنیک‌های متن‌کاوی، داده‌کاوی و یادگیری ماشینی در حوزة فناوری اطلاعات بهره می‌برد. در حال حاضر توانایی رایانه‌ها و تکنیک‌های مذکور حتی به تشخیص و تحلیل احساسات از متن هم گسترش پیدا کرده و کارایی آن با سرعت در حال پیشرفت و بهبود است (قهرمانی، ۱۳۹۶: ۴۵).

[15] . استفادة مکرر از مراحل چرخه دِمینگ، بر پایة طرح‌ریزی اولیه، اقدام براساس دستورالعمل‌های مشخص و بهبودیافته، کنترل نتایج حاصله و مشخص‌کردن اقدام اصلاحی یا پیشگیرانه برای طرح‌ریزی مجدد و مطابقت با استانداردهای مدیریت کیفیت ایزو ۹۰۰۱؛ به‌خودی‌خود موجبات بهبود مستمر را فراهم می‌آورد (آگوایو، ۱۳۹۸: ۲۵).

آگوایو، رافائل (۱۳۹۸). آموزه‌های دکتر دِمینگ: کسی که کیفیت را به ژاپنی‌ها آموخت. ترجمة میترا تیموری. تهران: ناب‌اندیشان.
ابن‌اثیر، علی ‌بن محمد (۱۳۸۶). الکامل فی التاریخ. ترجمة محمدابراهیم باستانی پاریزی. تهران: علم.
احمدی بختیار، مهدی (۱۳۹۳). آینده‌پژوهی در تاریخ. بازیابی‌شده در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، از:
http://www.sid.ir/fa/seminar
استنفورد، مایکل (۱۳۸۴). درآمدی بر تاریخ‌پژوهی. ترجمة مسعود صادقی. تهران: دانشگاه امام صادق و سمت.
افضلی، علیرضا (۱۳۹۸). درآمدی بر تعامل تاریخ و آینده‌پژوهی. تهران: پژوهشگاه عالی دفاع مقدس.
التون، جی. آر (۱۳۸۶). شیوة تاریخ‌نگاری. ترجمة منصوره اتحادیه. تهران: نشر تاریخ ایران.
بیهقی، علی ‌بن زید (۱۳۹۶). تاریخ بیهقی. تهران: اساطیر.
حضرتی، حسن (۱۳۹۰). روش پژوهش در تاریخ‌شناسی با تأکید بر اصول و قواعد رساله‌نویسی. تهران: پژوهشکدة امام خمینی و انقلاب اسلامی.
خزائی، سعید و محمودزاده، امیر (۱۳۹۲). آینده‌پژوهی. اصفهان: علم‌آفرین.
خلیلی، نسیم (۱۳۸۷). نقش تاریخ شفاهی در تاریخ‌نگاری. در مصاحبه در تاریخ شفاهی. مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزش تاریخ شفاهی. تهران: انتشارات سوره مهر.
رضوی، سید ابوالفضل (۱۳۸۷). داده‌های حاصل از مصاحبه، تاریخ یا تاریخ‌نگاری. در مصاحبه در تاریخ شفاهی، مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزش تاریخ شفاهی. تهران: انتشارات سوره مهر.
طبری، محمدبن جریر (۱۳۸۲). تاریخ بلعمی،‌ مقدمه و حواشی به اهتمام محمدجواد مشکور. تهران: دنیای کتاب.
قهرمانی، عاطفه (۱۳۹۶). استخراج کلمات کلیدی با استفاده از تکنیک‌های متن‌کاوی. پایان‌نامة کارشناسی‌ارشد. دانشگاه گیلان. دانشکدة فنی و مهندسی.
کاموس، مهدی (۱۳۸۷). مفهوم و ماهیت مصاحبه در تاریخ شفاهی. در مصاحبه در تاریخ شفاهی، مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزش تاریخ شفاهی. تهران: انتشارات سوره مهر.
گلن، جروم کلیتون (۱۳۹۳). دانشنامة بزرگ روش‌های آینده‌پژوهی. مترجمان مرضیه کیقبادی. فرخنده ملکی‌فر. جلد اول. تهران: نیسا.
گیدلی، جنیفر ام (۱۳۹۶). آینده: یک معرفی بسیار کوتاه. ترجمۀ ابوذر سیفی گلستان. تهران: فرهیختگان دانشگاه.
لومیس، ترور (۱۳۸۵). تاریخ شفاهی. ترجمة کامران عاروان. نامة تاریخ‌پژوهان، دوره ۲، ش ۶، صص ۷۸- ۸۰.
مکالا، سی. بین (۱۳۸۷). بنیادهای علم تاریخ. چیستی و اعتبار شناخت تاریخی. ترجمة احمد گل‌محمدی. تهران: نی.
ملایی‌توانی، علیرضا (۱۳۸۹). چشم&