The central theme and research problem in the oral history of the sacred defense"

Document Type : Original Article

Author

Arak, Iran

Abstract

The study of war as a social phenomenon, encompassing actions, effects, and consequences, has long captivated scholars. Oral history serves as a valuable scientific method to explore the subject, especially in the context of the Iran-Iraq 8-Year War. Distinguished by its ideological aspect as the "Sacred Defense," this war presents a unique research opportunity for historians. Thus, this essay employs a descriptive and library-based approach to examine the "central theme and research problem" as a key foundation for investigating the oral history of the war. By adopting this approach, the research aims to uncover new collective interpretations of the past, avoiding mere retelling and reconstruction. Analyzing documents, memories, and diverse narratives allows for cognitive and analytical perspectives. The study seeks to present novel scientific themes through basic, developmental, and applied research, contributing to a comprehensive understanding of the war's impact on Iranian society. With a focus on oral history, this research enriches our knowledge of the Iran-Iraq 8-Year War, shedding light on its social aspects and long-lasting consequences. The significance lies not only in historical context but also in the enduring influence on the nation's collective memory and identity. Ultimately, this targeted approach enables a deeper exploration of human experiences amidst conflict and imparts vital lessons from this pivotal historical event.

Keywords


بیان مسئله

با اینکه تاریخ شفاهی، علمی نوپدید در ایران است و هنوز در بسیاری از قلمروهای مطالعاتی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به کاربرد آن توجهی نشده است، به نظر می‌رسد تاریخ‏نگاری و پژوهش در موضوع جنگ و پیامدهای ناشی از آن همسویی و همخوانی نزدیکی با این شیوه نشان داده است و به این ترتیب بسیاری از ابعاد و جنبه‌های نکاویده جنگ به مدد آن بررسیده خواهد شد.

کوشش‌های صورت‌گرفته در سالیان اخیر از سوی سازمان‌ها و ادارات دولتی در این زمینه، به تولید آثار و دستاوردهای شایان توجهی منجر شده‌اند که محور بیشتر آنها توجه به «شرح و وصف» رویدادها و رخدادها و گاه نگرش‏هاست که از روایات و خاطرات فردی یا جمعی گرد‏آوری شده است؛ همچون کتاب‏هایی که برهه‏های تاریخی انقلاب و جنگ یا زندگی‏نامه اشخاص را بازگو کرده‏اند و به جای روایت خطی با صرف بهره‌مندی از پرسش و پاسخ، آن را در رسته پژوهش‌های تاریخ شفاهی تدوین و چاپ کرده‏اند؛ بی‌آنکه «چیستی یا چگونگی آن رویدادها یا نقش افراد» در بستر فرهنگی و اجتماعی مخصوص و منحصربه‌فرد خود به روایت درآمده باشد. در‏ صورتی ‏که براساس شیوه تاریخ شفاهی با گزینش «موضوعی که برآمده از پرسش و مسئله‏»، می‏توان با رویکرد علمی و استفاده از «روایات فردی و خاطرات خصوصی افراد دربارۀ یک رویداد» به‌مثابه «داده‏های پژوهش» درباره آن رویداد نوشت و از آن سخن گفت. بررسی این آثار، ضرورت به‏کارگیری شیوه علمی و روشمند پژوهش تاریخ شفاهی را بیش از پیش ایجاب می‌کند تا مرز میان تاریخ شفاهی با خاطره شفاهی و خاطره‏نگاری آشکار شود؛ به ‏طوری ‏که روایات پیوستار شکل‏گیری یا تأثیر و تأثر رویدادها را نشان دهند.

 

پیشینه و روش تحقیق

با توجه به آغاز تاریخ شفاهی در قرن بیستم، تاکنون مقالات و کتاب‌های بسیاری درباره معرفی روش و شیوه پژوهش تاریخ شفاهی انتشار یافته و در ایران نیز به‏طور رسمی از سال 1372 (نیک‌نفس، 1383: 4 و 5) مطالبی دربارۀ شیوه پژوهشی تاریخ شفاهی و نیز آثاری بدین شیوه تولید و منتشر شده است. همچنین، مقالاتی مرتبط با راهنما یا شیوه‌نامه‌های تاریخ شفاهی با تمرکز بر مصاحبه، آموزش فنون و نحوۀ انجام آن نگاشته شده است و کمتر، از ضرورت «موضوع‌محوری و بیان مسئله» به‏عنوان یکی از مراحل اصلی این شیوه پژوهشی در تاریخ شفاهی سخن گفته‌اند؛ به مفهومی که به ایدۀ چالشگری و به مضامین جدید در تاریخ شفاهی بینجامد. توکلی در «رویکردها و روش‏شناسی تاریخ شفاهی در پژوهش‏های تاریخی» (1387) مبانی و رویکردهای تاریخ شفاهی و کارکردهای اساسی آن را برشمرده و روش کیفی را در روش‏شناسی تاریخ شفاهی مطرح کرده است. همچنین، صفری در مقاله «روش پژوهش در تاریخ شفاهی» (1399) به ضرورت تدوین طرح تاریخ شفاهی همچون پورپزال دانشگاهی به‏عنوان یکی از الزامات مهم تاریخ شفاهی و حتی پایه‌‌ای‌‌ترین و مبنایی‌ترین آن اشاره کرده و علاقه‏مندی به موضوع، فراهم‌بودن امکان پژوهش در آن و تناسب موضوع با مهارت‏های پژوهشی محقق را به‏عنوان مهم‏ترین نکات در انتخاب موضوع و همچنین، توجه به نکاتی چون توضیح دقیق مسئله علمی، توجه به اهمیت پرسش‏های «توصیفی و تحلیلی/علی و دلی» را در بیان مسئله پژوهش برشمرده است؛ اما در پژوهش‏های تاریخ شفاهی جنگ مرادی و رجب‏پور در «اهمّیت و مؤلفه‌های تاریخ‏نگاری شفاهی دفاع مقدس» (1397) به‏طور مختصر از موضوع‏یابی به‏عنوان یکی از مؤلفه‌های تاریخ‏نگاری شفاهی یاد کرده‌اند که اگر مسئله موضوع‏یابی و روش‌شناسی معارف دفاع مقدّس و جنگ درست و علمی انتخاب و تدوین شوند، قادر خواهیم بود با نوآوری در موضوعات، مسیر پژوهش‌های خود را به شکلی منسجم و پیوسته و علمی دنبال کنیم و از آفت شتاب‏زدگی، پراکندگی و تکراری‌بودن دور بمانیم.

در این مقاله به روش توصیفی و کتابخانه‌ای، رعایت اصل «موضوع‌محوری و مسئله‌پژوهی» به‏عنوان یکی از ارکان تاریخ شفاهی بیان و بررسیده می‌شود.

 

موضوع‌محوری و مسئله‌پژوهشی

طبق تعریف آمده در دانشنامه کمبریج، تاریخ شفاهی «اطلاعات مربوط به یک رویداد تاریخی یا دوره‌ای است که افرادی که آن را تجربه کرده‌اند، به شما می‌گویند»[1] و نیز تعریف آن در کتابخانه دانشگاهی «تاریخ شفاهی روشی برای انجام تحقیقات تاریخی ازطریق مصاحبه‌های ضبط‌شده بین یک راوی با تجربه شخصی از رویدادهای مهم تاریخی و یک مصاحبه‌کنندۀ آگاه با هدف افزودن به پرونده تاریخی است»[2]. همین نکته، مرز میان تاریخ شفاهی و خاطره‏نگاری است. «تاریخ شفاهی درواقع گفت‏وگویی قاعده‌مند و آگاهانه بین دو نفر درباره ابعادی از وقایع گذشته است که ازنظر هر دوی آنها دارای اهمیت تاریخی است و برای تبدیل به سند و ماندگاری آن ضبط و ثبت می‌شود» (شوپس، 2019: 2) که در آن «رویداد یا مسئله‌ای خاص» به‏عنوان موضوع‏محوری پژوهش جای می‌گیرد؛ ولی خاطره با محوریت «شخص» و فرد درگیر حادثه، گفته یا نگاشته می‌شود. نکته‌ای که به نظر می‌رسد در برخی پژوهش‏های تاریخ شفاهی مربوط به «جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران» در کشورمان کمتر به آن توجه شده و تاریخ شفاهی را در حد ثبت خاطرات یا ثبت روایت‏های مختلف از رویدادها تقلیل داده است؛ در‏ صورتی ‏که «تاریخ شفاهی زیرمجموعه علم تاریخ محسوب می‌‌شود و اساس تدوین طرح آن نیز همچون طرح پژوهش تاریخی در نظر گرفته شده‌‌ و مبتنی بر اصول و قواعد پژوهشی است» (صفری، 1399: بش). یافته‌ها و پژوهش‏هایی این‌چنین «در حوزه‌هایی از تاریخ که شواهد و مدارک مستند اندک است یا با تمایلات و گرایش‌های یک‌جانبه نوشته شده است، می‌تواند به بسط و گسترش دانش تاریخی کمک کند» (سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، 1396: 18).

در فرایند پژوهش تاریخ شفاهی جنگ، در کنار اسناد و مدارکی به‌عنوان داده در شکل‌های مختلف فیلم، عکس، صوت، نامه‏ها، متون چاپی و دست‏نویس، می‌توان از خاطرات و روایات هم نام برد. به ‏این ‏ترتیب، «خاطرات» یکی از انواع اسناد و مدارکی هستند که در فرایند پژوهش‌های تاریخ شفاهی به تکمیل طرح کمک می‌کنند.

بیان تفاوت خاطره و تاریخ شفاهی، هدف اصلی این جستار نیست و پیش از این در ‏این‏ باره به تفصیل سخن گفته‌اند. موضوع اصلی این مقاله، گفت‌و‌گو درباره اجرای دقیق تاریخ شفاهی (با تأکید بر تاریخ شفاهی دفاع مقدس) به‏عنوان یک شیوۀ پژوهشی است و در نظر نگارنده، گامی‌هایی که به‌تازگی برخی سازمان‌ها و ادارات در زمینه تاریخ شفاهی جنگ برداشته‌اند، با شیوه علمی آن فاصله دارد و این آثار تولیدی را می‌توان در حوزه خاطره‏نگاری ثبت ‏و‏ ضبط کرد یا به‏عنوان مواد و داده‌هایی در نظر گرفت که بعدها پژوهشگران در نگارش موضوعات تاریخ شفاهی از آن استفاده کنند. برخی از این آثار منتشرشده، فاقد معیارهای علمی تاریخ شفاهی بوده‌اند و بیشتر با تأکید بر مصاحبه که یکی از ابزارهای این شیوه پژوهشی است، در قالب و شکل تاریخ شفاهی عرضه شده‌اند.

گذر از سه دهه و اندی از دوره جنگ، با تمام کوشش‌هایی که در ابعاد گوناگون این پدیده اجتماعی از برگزاری جشنواره‌های فرهنگی ‏و‏ هنری، تولیدات سینمایی، مراسم یادبود، ساخت موزه‌ها و دیگر امور تبلیغاتی با ایدئولوژی «دفاع مقدس» صورت گرفته است، جای خالی پژوهش‌های علمی مبتنی بر رویکردهای فرهنگی، اجتماعی، روان‌شناختی، جامعه‏شناختی جنگ را بیش از پیش معلوم می‌دارد. بیم از دست دادن شاهدان عینی و زوال حافظه‌ها و یادها از سویی و بیم تغییر نسل و تطور زمان از سوی دیگر این امر را ضروری می‌نماید. در این میان، شاهد توجه اشخاص حقیقی و حقوقی در ایجاد موج و حرکت فرهنگی ثبت خاطرات و زندگی‌نامه شهدا، جانبازان و فرماندهان و نگارش رمان و مجموعه داستان‌های کوتاه مرتبط بوده‌ایم؛ حرکتی جدی که در کانون دغدغه‏مندی‏های ملی شکل گرفته است که هرچند در جای خود بس بایسته و ارزشمند است، بسنده نیست؛ زیرا «تجربه جنگی اصلی، تنها تجربۀ تعیین‏کننده نیست و مصاحبه‌هایی که بر تجربیات رزمی متمرکزند، مفهوم بسیار محدودی از جنگ را منعکس می‌کنند؛ یادآوری جنگ اغلب یک تجربه جمعی است و تاریخ شفاهی با زمینه‏سازی تجربه فردی در روایت جنگ، بافتی به آن روایت‏های جمعی می‌افزاید» (Megan Hutching, 2010).

روی سخن این مقاله با کوشش‌هایی است که در چند سال اخیر با نام «تاریخ شفاهی» جنگ تولید شده است؛ ولی از اصول خاطره‏نویسی پا فراتر نگذاشته‌ و به فرض آشنایی با تاریخ شفاهی در مرحله مصاحبه، متوقف شده‌اند یا از تعریف و شیوه پژوهشی تاریخ شفاهی برداشت دیگری دارند. این گروه تولیدات اگرچه با‏ عنوان تاریخ شفاهی راهی بازار شده‌اند، پیش ‏از‏ آنکه تاریخ شفاهی باشند، در رسته خاطره‌نگاری و زندگی‌نامه‌نویسی قرار دارند و بی‌تردید از آسیب‌هایی مصلحت‌اندیشی، سکوت عمدی و خودسانسوری‌ها خالی نیستند و به‏طور ‏کامل در خدمت کارکردهای تاریخ شفاهی قرار نمی‌گیرد؛ چه اینکه افراد در بازگویی روایات و خاطرات خود دخالت فعال دارند؛ از ‏این‏ رو، داشتن موضوع سبب می‏شود پرسش‏های پژوهش چیستی، چگونگی یا چرایی‏ها را واکاوی کنند و اطلاعات به‏طور هدفمند در جهت پاسخ به مسئله پژوهش سازماندهی شوند. هدف خاطره‌نگاری‏ها در مرتبه نخست، ثبت و ماندگاری رویدادها در تاریخ و دیگر آشنایی و افزایش درک و آگاهی مردم از پیشامدهاست؛ اما قلمرو مفهومی تاریخ شفاهی که مدنظر این جُستار است، همان قلمرو ارزیابی، سنجش و مقایسه گفته‌ها، شنیده‌ها با مدارک و مستندات دیگر است که همین اصل، اعتمادپذیری به یافته‌های پژوهشگر را امکان‏پذیر می‌کند و در اثنای آن می‏توان به مضامینی بس مهم و ارزشمند دست یافت. «تاریخ‏نگار شفاهی در نگاه کاربردی مورخان با حضور مؤثر در متن کار، میان رخدادهای موضوع، بررسی و بین آنها روابط علّی و معلولی برقرار می‌کند و روایت‏های مختلف را چنان به هم پیوند می‌دهد که گویی در یکدیگر تنیده شده‌اند. همچنین، تاریخ‏نگار شفاهی خلأها را با تحلیل‌ها، تفسیرها و تبیین‏های خود پر می‌کند تا مجموعه‏ای منسجم، منطقی و فهم‏پذیر پدیدآید و بخشی از تاریخ روشن شود» (ملایی توانی، ۱۳۸۹: ۱۳۶).

با اتکا به نمونه آثار تولیدشده، در حال حاضر تاریخچه زندگی، خاطره‏نگاری و زندگی‌نامه‌های خود‏نوشت و دیگر‏نوشت که از شرح کودکی و دوران انقلاب شروع شده‌اند و به برهه جنگ و پس از آن ختم می‌شوند، مهم‌ترین محور و عرصه تاریخ شفاهی جنگ در ایران‌اند. برخی از این تلاش‌ها بدون طرح پژوهشی و مبتنی بر انگاشت‌های فردی از تاریخ شفاهی انجام شده‌اند و در ضبط و ثبت خاطرات فعالان انقلابی و افراد برجسته در بازه زمانی دهه ‌40 و 50 و به‏ویژه ثبت و انتشار خاطرات فرماندهان، جانبازان و رزم‏آوران دهه 60 کوشش‌های بسیاری صورت گرفته و دستاوردها به صورت کتاب «تاریخ شفاهی» چاپ شده‌اند. از آنجا که تمام این آثار بر محور «فرد» و «مرور زندگی شخصی» آنها استوارند، در ژانر خاطره‌‏نگاری جای می‌گیرند و نسبت به تاریخ شفاهی به‌منزله آرشیو و منابع پژوهشی قلمداد می‌شوند و برای اینکه به تاریخ شفاهی تبدیل شوند، باید در چارچوب شیوه پژوهشی آن قرار گیرند که نخستین اصل آن «موضوع‌محوری و مسئله‌گزینی» است.

زمینه پژوهشی جنگ و دفاع مقدس، میدان گسترده‏ای است که موضوع‏های گوناگونی در آن قابل پژوهش‌اند. «بی‏تردید مهم‏ترین و اصلی‏ترین کار پژوهشگر، انتخاب یک موضوع و توجه به معیارها و ملاک‌هایی است که در ارتباط با آن موضوع باید در نظر داشته باشد» (منادی و همکاران، 1393: 21). «موضوع‌محوری» و «داشتن نقطۀ کانونی» که شناساننده یک تجربه اجتماعی خاص است، نخستین گام علمی به‏سوی تاریخ شفاهی است. انتخاب درست و آگاهانه موضوع، پایه و پیش‌نیاز یک تحقیق نتیجه‏بخش است و شاکله نخستین آن در پی چرایی آغازین و درنگ ذهنی در فراروند کاوش و مطالعه شکل می‌گیرد و مانند هر پژوهشی نیاز به بیان مسئله دارد. «پرسش‌های آغازین نه‌تنها به موضوع ختم می‌شوند، پرسش اصلی پژوهش و بیان مسئله نیز محسوب می‌شوند» (منادی؛ 1394: 27). به ‏بیان ‏دیگر، یافتن یک موضوع پژوهشی مطلوب و نتیجه‌مند اغلب کاری دشوار است و نیازمند ‌مطالعه، آگاهی و چیرگی کافی پژوهشگر بر حوزه یا زمینه مطالعاتی است؛ یعنی پژوهشگر از آن اطلاعات قبلی داشته و از نقاط قوت‏و‏ضعف آن آگاه باشد و این‏گونه است که در ذهن او پرسش ایجاد می‌شود؛ از این رو، حُسْنُ السُؤالِ را نِصْفُ الْعِلْمِ دانسته‌اند.

نکته بعد، تعیین محدوده موضوع است. موضوعات نتیجه‏بخش باید دامنه محدود و مشخصی داشته باشند؛ به ‏طوری‏ که نه بسیار جزئی و نه پردامنه و وسیع باشند. موضوعات جزئی و پیش‌پاافتاده سبب بی‌اعتباری و موضوعات کلی و پر دامنه سبب سطحی و کم‌عمق شدن تحقیق می‌شوند.

«موضوع پژوهش به سه روش سفارشی، مونتاژ (سر هم کردن) و دل‌مشغولی انتخاب می‌شود. روش سوم که برخاسته از تفکر و روحیۀ پرسشگرانه محقق است، به مراتب بهتر از روش‌های دیگر است و موجب اشراف و تسلط کامل وی بدان خواهد شد و نتیجۀ پژوهش هم می‌تواند گره‏گشای مشکلی از مشکلات جامعه باشد» (منادی و همکاران، 1394: 22). به بیان دیگر، داشتن دغدغه و مسئله، یکی از ضرورت‌های انتخاب موضوع و «رکن اصلی هر پژوهش علمی به‌شمار می‌رود و اهمیت هر تحقیق تا اندازه‌ای به نوع مسئله تحقیق و حل آن با استفاده از پژوهش روشمند وابسته است» (رضی، 1399: 29). گاهی مسئله پژوهش برخاسته از فقدان، کمبود، موانع یا نیازهای فرهنگی، اجتماعی و ... در جامعه است. «موضوع انتخابی می‌باید از سر دغدغه برخاسته باشد و در راستای طرح یا پاسخ‌گویی به یکی از نیازها و مشکلات پژوهشی یا فراتر از آن نیازهای ساختاری جامعه بررسی شود. می‌توان این مهم‌ترین ویژگی موضوع را با آنچه از آن با عنوان مسئله‏دار بودن موضوع می‏نامند، یکی دانست. مسئله‏دار بودن موضوع تحقیق، مهم‌ترین نکته‌ای است که به محقق تاریخ کمک می‌کند هم گذشته را زنده و با افق گفتمانی زمان حال ببیند و هم قادر باشد با درک بین‌رشته‌ای به گذشته بپردازد و دغدغه‌های مدنظر خویش را کارآمدتر بررسی کند» (رضوی، 1388: 2). گرچه مسئله تعدادی سؤال را در بر می‌گیرد، چیزی فراتر از یک یا چند سؤال است (مرتون، 1959: 18)؛ زیرا معنایِ واژه «مسئله» و واژۀ «سؤال» یکی نیست. مسئله از اشراف، شناخت و آگاهی نسبت به یک موضوع ایجاد می‏شود و به مشکلات و معضلاتی دلالت دارد که به دلائل مختلف برای محقق حائز اهمیت می‏شوند و سؤالاتی دربارۀ آنها پرسیده می‌شود. افزون ‏بر‏ این، مسئله چیزی فراتر از «موضوعِ انتخاب‌شده برای یک تز» است و به مجموعه‏ای از فعالیت‏های علمی یک دانشمند اشاره دارد که در طول زمان حولِ امور خاصی سامان یافته باشد (زیمن، 1987: 18؛ به نقل از میره بیگی، 1395: 127).

انتخاب موضوع پژوهش، برخلاف خاطره‏نگاری و روایات شفاهی، هدفمندی و مستند‏سازی را در پی دارد. به دنبال انتخاب موضوع و طرح سؤال در ذهن پژوهشگر، چشم‏انداز و هدف تحقیق نیز تعریف می‌شود. به عبارتی، گزینش علمی موضوع، جهت‏گیری هدف تحقیق را نشان می‌دهد. اگر هدف، بدون جهت‏گیری و فقط بیان یک واقعیت باشد، فاقد ارزش پژوهشی است و پاسخگوی انتظارات و مقاصد طرح نخواهد بود. «اکتشاف، توصیف، تبیین، فهم، پیش‏بینی، تغییر، ارزشیابی و برآورد تأثیر» ازجمله اهداف هر پژوهش علمی به‏شمار می‌روند (بلیکی به نقل از رضی، 1399: 12).

اگر تاریخ شفاهی دفاع مقدس از انحصار خط‏مقدم و جبهه‌های نبرد درآورده شود، هرچند هنوز در آن زمینه نیز به قدر کفایت موضوع‏گزینی و تاریخ‏نگاری نشده و رویدادها و دقایق بسیاری از آن قلمرو برای کاوش و پژوهش باقی مانده است و همچنین، اگر دستاوردهای خاطره‏نگاری و زندگی‌نامه‌های سالیان اخیر به‏عنوان داده‌های پژوهیدنی تاریخ شفاهی از نظر گذرانیده شوند، افزون بر اینها، طیفی از تجربه‌های شنیدنی و پژوهیدنی مرتبط با جنگ را می‌توان در خاطرات بازگوشده ‏و ‏نشدۀ اقشار خاموش جامعه جست‌و‌جو کرد که نمایی جدید برای مطالعات تاریخ شفاهی به‏شمار می‏رود؛ به‏طور ‏مثال، موضوع «جنگ‏زدگان مهاجر، مسائل فرهنگی و همبستگی اجتماعی، مسائل شهرهای مهاجرپذیر، تغییر بافت شهروندی و شهرنشینی پساجنگ، تأثیر و تأثرات مذهبی و فرهنگی» یا موضوع «میزبانی روستاها و مدارس روستاها در برابر پناهجویان شهری»، «مسائل شاغلان و فعالان اجتماعی؛ آموزگاران و دانش‏آموزان، پرستاران، پزشکان و ...»، «مسائل شهرهای مرزی»، «تبیین مسائل جنگ و رویکردهای تدافعی در جبهه‌های جنوب، شمال غرب و غرب» که هر یک تجربه‏های ناگفته و جدیدی از دوران جنگ دارند و نیز خاطرات کارمندان و مدیران برخی کارخانه‌‌ها، ادارات و صنایع دفاعی که تجربه نزدیک‌تر و دیگری از جنگ درک کرده‌اند، دریچه‌های نوینی از ابعاد اجتماعی، فرهنگی و روان‌شناسی جنگ‏پژوهی را در افق دید محققان قرار می‌دهند.

از معیارها و شرایط انتخاب موضوع می‌توان به قابل پژوهش بودن، «عملی و شدنی بودن، بدیهی‌نبودن، قابلیت حل‌کردن مسئله و مشکل» (منادی و همکاران، 1394: 25)، قابلیت تطبیق با علوم روز جامعه، داشتن تازگی، علمی و طرح‌شدنی بودن در محافل دانشگاهی اشاره کرد.

در گام‏های بعدی، پژوهشگر تاریخ شفاهی جنگ با تمرکز بر موضوع کانونی و رویدادی - که از اهمیت تاریخی برخوردار است - به طرح پرسش‌هایی برای مصاحبه با شاهدان می‌اندیشد که ابعاد و زوایای نکاویده موضوع مدنظر را بر او آشکار کند. او سررشته تحقیقات خود را از مدارک و اسناد موجود، آغاز و در این باره فرضیه‌هایی را در ذهن خود آماده کرده است و بر همین اساس، پرسش‌هایی را طرح می‌کند که چارچوب فکری مصاحبه را شکل می‌دهد و جهت آن را مشخص و با جست‌و‌جو در میان خاطره‏نگاشت‌ها و مصاحبه با شاهدان عینی، آن را تکمیل می‏کند. درواقع گام سوم پژوهش از اینجا آغاز می‏شود. «مصاحبه‌های تاریخ شفاهی تجربیات نادیده‏ گرفته شده از مردم عادی گرفتار در‏ جنگ و نیز طیف وسیعی از واکنش‌هایی برانگیخته از جنبه‌های مختلف جنگ را روشن می‌کند» ([3]MeganHutching, 2010)؛ بنابراین، زمانی که قرار است در فرایند مصاحبه، افراد هر آنچه می‌دانند بگویند تا همه خاطرات آنان قبل از فنا و فراموشی ثبت و نگه‌داری شود، این اقدام، در عین ارزشمندی تاریخ شفاهی، به معنای علمی آن نیست؛ بلکه خاطره‏نگاری و گردآوری داده‌های اولیه‌ برای تولید تاریخ شفاهی است. اینکه مصاحبه‌کننده با چه هدفی و برای تکمیل مستندات و مدارک چه موضوع و رویدادی، تصمیم به گردآوری خاطرات و سخنان افراد خاصی گرفته است، لازمه این شیوۀ پژوهشی است.

طرح پرسش برای گفت‌و‌گو، بدون پیش‏آگاهی، شناخت قبلی یا مطالعه کافی درباره موضوع امکان‏پذیر نیست و پرسش‏ها به این سبب طرح می‌شوند که شکاف‏ها، کاستی‏ها، تداخل‏ها و تعارض‌ها را برطرف کنند؛ از ‏این‏ رو، مصاحبه فعال و دیالکتیک، اصلی‌ترین ابزار پژوهشی در تاریخ شفاهی است. پژوهشگر، آن قسمت از خاطرات انباشته‌شده در حافظه فردی مصاحبه‌شوندگان را گزینش می‌کند که متناسب با مسئله پژوهش خود می‏یابد. «مصاحبه‌ها همچنین غالباً تمرینی برای احیای تاریخی‌اند، تلاش‌هایی برای تلنگرزدن به حافظۀ جمعی و تجدید حیات یک موضوع یا واقعه، دقیقاً در برهه‌ای که در حال محوشدن از ذهن مردم است» (شوپس، 2019: 11). درواقع در تاریخ شفاهی، تاریخ اولویت دارد و در خاطره‏نگاری افراد و زمانی که خاطره در خدمت تاریخ شفاهی قرار گیرد، کارکرد شخصی آن تغییر می‏کند و جنبه اجتماعی می‌یابد و رابطه افراد با وقایع مهم اجتماعی، کشف، ابهام‌ها و دوگانگی‌ها رفع و فهم و تفسیر تازه‌ای از یک جریان دریافت می‌شود. در این میان، مصاحبه‏کننده با تکیه بر همان موضوع کانونی و نگرش مسئله‏یابی، ابتدا به دنبال یافتن شواهد و مدارکی است که در اسناد اولیه و یافته‌های قبلی دیده نشده است. همچنین، او سخنان خاطره‏گو را با مدارک و مستندات دیگر می‌سنجد تا تناقضات و تداخل خاطرات، اشتباه در تاریخ و زمان رویدادها، به خود نسبت دادن حوادث، تقدس‏مآبی، تحریف و دستکاری را برطرف کند؛ آسیب‌هایی که جزئی از ماهیت خاطره‏نگاری و خاطره شفاهی هستند و در روند شیوۀ علمی تاریخ شفاهی برطرف می‌شوند.

براساس مطالب پیش‏گفته، پژوهش‏های تاریخ شفاهی دفاع مقدس در پی پاسخ به «چیستی»، «چگونگی» و «چرایی» دربارۀ یک شخص، مکان، برهه یا بازۀ زمانی معین، یک نبرد یا عملیات، یک رویداد و حتی یک تصمیم یا یک نتیجه و ... است که در «موضوع یا مسئله» پژوهش عینیت می‏یابد نه در بازگویی و بازسازی صرف آن‏ واقعیات. به بیان دیگر، هدف تاریخ شفاهیِ جنگ، دست‏یابی صرف به اطلاعات و منابع نیست؛ بلکه به دنبال چالش‌گری مفروضات و تفسیر و تحلیل‏های جدید است. در فرایند تحقیق با ابزارهایی همچون مشاهده، مطالعه و مصاحبه می‏توان به انبوهی از اسناد، داده‏ها، روایت‏ها و روابط بیناذهنی مختلف دست یافت و سپس با بررسی شبکه روابط علی‏و‏معلولی و رویکرد سنجش و مقایسه، آنچه به مسئلۀ پژوهشی پاسخ می‏دهد را به خدمت گرفت. به‌واقع با تعیین سوژه‏های پژوهیدنی (موضوع و مسئله‌محور) در تاریخ شفاهی می‏توان در سطح جامعه به خدمات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دست یافت و حتی در جایی محتوا و هدف تاریخ را دگرگون کرد.

 

نتیجه‌گیری

با توجه به اینکه پدیدۀ جنگ بر تمام ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی مردم تأثیر گذاشته است و برخی آثار آن هنوز ادامه دارد، تعیین موضوعات محوری و مسئله‌یابی برای پژوهش‌های تاریخ شفاهی ضروری به نظر می‌رسد. بررسی جنبه‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناسی اجتماعی جنگ همچنان در پس پرده است و هنوز به بررسی جنگ از نظرگاه‌های علمی توجهی نشده است. گویی اقشار ساکت و آسیب‏دیده از جنگ، زنان، کودکان، سالخوردگان، دانش‌آموزان، آموزگاران، پزشکان، امدادگران، شاغلان در کارخانه‌ها و ادارات، شهرها، روستاها، موضوعاتی چون بمباران‌ها، بناهای تاریخی، جنگ و مدارس، جنگ و آموزش‏و‏پرورش، جنگ و دانشگاه، جنگ و مساجد و ... مسائل اجتماعی پنهان بعد از آن و صدها موضوع دیگر با رویکردهای گوناگون تحقیقاتی، آن‌طور که باید، در جلوی چشم پژوهشگران قرار نگرفته است. به نظر می‌رسد جدا از علاقه‏مندی شخصی و خلاقیت پژوهشگران، تعیین اهداف، اولویت‏بندی و تصمیم‏سازی برای شناسایی موضوعات قابل پژوهش در حوزه تاریخ شفاهی، ضروری و از وظایف سازمان‌های متولی است. پراکندگی کوشش‌های تحقیقاتی در زمینه جنگ از سوی اشخاص حقیقی و نهادهایی دولتی به‏طور‏ ایجابی، هم‌زمان و با شیوه‌های متفاوت، فاصله‌داشتن آثار تولیدی با استانداردهای نگارشی و پژوهشی، نبود نظارت، ارزیابی و سنجش آثار و هدررفت سرمایه به‏واسطه تولید و انتشار آثار نازل و سرانجام، نبود یک مرکز واحد برای ساماندهی تمامی اقدامات علمی و تحقیقاتی در زمینه تاریخ شفاهی جنگ ازجمله مشکلات پیش روست.

 

[1] ww.dictionary.cambridge.org/dictionary/british/oral-history

[2] https://guides.library.ucsc.edu/oralhist ( What is Oral History?)

[3] . مگان هاچینگ، مورخ شفاهی مستقل در اوکلند نیوزلند است. او تعدادی کتاب ازجمله: مجموعه‏ای شش جلدی دربارۀ نیوزلندی‏ها در جنگ جهانی دوم با استفاده از مصاحبه‏های تاریخ شفاهی منتشر کرده است.

نیک‏نفس، شفیقه، (1383)، «درباره تاریخ شفاهی»، گنجینه اسناد پاییز، شماره ۵۵.
نورایی، مرتضی و ابوالحسنی ترقی، مهدی، (۱۳۸۹)، «مقایسه تحلیلی خاطره‏نگاری با تاریخ شفاهی»، گنجینه اسناد، زمستان، شماره ۸۰.
کمرى، علیرضا، (1383)، با یاد خاطره (ج1): درآمدى بر خاطره‌نویسى و خاطره نگاشت‌هاى پارسى در تاریخ ایران، تهران: سورة مهر.
رضوی، سید ابوالفضل، (1388)، «نقد منبع در تاریخ: چیستی و چگونگی»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا خرداد، شماره 133.
رضی، احمد، (1399)، روش‏ها و مهارت‏های تحقیق در ادبیات و مرجع‏شناسی [ویراست دوم]، تهران: فاطمی.
سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس، (1396)، شیوه‏نامه تخصصی و کاربردی؛ تاریخ شفاهی دفاع مقدس، تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس، پاییز.
شوپس، لیندا، (2019)، تاریخ شفاهی، مترجم: علی فتحعلی آشتیانی، پایگاه مطالعات و ادبیات پایداری، 26 صفحه <http://oral-history.ir.2352> [دسترسی 2 مهر 1400].
صفری، سهیلا، (1399)، «روش پژوهش در تاریخ شفاهی (تدوین طرح پژوهشی تاریخ شفاهی)»، تاریخ شفاهی ایران: مرکز مطلعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری (تاریخ دسترسی 11خرداد 1402).
منادی، مرتضی، فاطمه عابدی و لیلا طالب‏زاده شوشتری، (1394)، روش پژوهش کیفی کاربردی در علوم اجتماعی و علوم رفتاری، تهران: جامعه‏شناسان.
ملائی توانی، علیرضا، (۱۳۸۹)، «چش اندازهای نو در تاریخ شفاهی ایران با تأکید بر تاریخ نگاری شفاهی، تاری نگری و تاری نگاری»، بهار و تابستان، شماره 5 ، صص129 تا 154.
میره‏بیگی، وحید، (1395)، «مسئله‌یابی و اهمیت آن تحقیق؛ محدودیت‏ها و راهکارها با تمرکز بر پایان نامه‏نویسی و نظریه‏پردازی بومی در جامعه‌شناسی ایران»، فرهنگ رسانه، سال پنجم، پاییز.  
Hutching ,Megan. (2010). After Action: Oral History and War <https://www.oxfordhandbooks.com>. Online Publication Date: Sep 2012.