Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D student in Islamic Philosophy and Theology
2 Oral History Researcher
Abstract
Keywords
مقدمه
تاریخ دفاع مقدس مملو از وقایع و حوادثی است که به تعبیر آیتالله خامنهای، گنجی تمامنشدنی است (خامنهای، 31/6/1384). در طول 42 سالی که از آغاز دفاع مقدس گذشته است، فعالان عرصه تاریخ و ادبیات پایداری سعی کردند تولیداتی از این گنج تمامناشدنی به میزان تلاش خویش برای مخاطبان زبان فارسی و سایر زبانها ارائه کنند. آنچه در این تلاش، خود را بیش از پیش نشان میدهد لزوم مصاحبه با هزاران ایثارگری است که در صحنههای مختلف این دفاع حضور داشتهاند و هر یک سینهای مالامال از خاطرات و وقایع دارند. در طی این 42 سال، کتابهای پرشماری با موضوع دفاع مقدس و با استفاده از فن مصاحبه، تدوین شده است؛ اما آنچه معمولاً دربارۀ آن غفلت شده، استفاده از شیوههای نوین مصاحبه و آسیبشناسی آن است. مصاحبهگر بهعنوان خطشکن عرصه تاریخ و ادبیات پایداری، باید بداند چه نقشی در تولید اثر دارد. چنانچه مصاحبهگر نتواند از عهده این امر برآید تولید اثری که حداقل استانداردها را داشته باشد، مشکل خواهد بود. جنگها همواره تلفیقی از پیروزیها و شکستها هستند؛ اما دولتها و ملتهایی پیروز خواهند بود که روایت بهتری از مبارزه خود داشته باشند. هر جنگی ابعادی پیدا و پنهان دارد که اگر آن ابعاد بازگو نشوند، درک درست جامعه را به همراه نخواهند داشت و بعضی از این ابعاد به مرور زمان تبدیل به مسئلهای حلناشدنی میشوند که ممکن است در زمانی تبدیل به معضل شوند که دیگر شاهدان و راویان آن واقعه در قید حیات نیستند و شاهدی برای اعتبارسنجی آن نیست. از مزیت مصاحبههای دفاع مقدس این است که به جای اینکه جنگ را دیگران برایمان ثبت و ضبط و آنگونه که دلخواهشان است، برای جامعه روایت کنند، بدون واسطه و آنطور که هست، خودمان روایت کنیم؛ زیرا با توجه به وجه تمایزی که در دفاع مقدس با سایر جنگها داشتهایم، مزیت ساختن الگویی با اهداف و عقیدهای الهی را داریم. مصاحبه میتواند با شناساندن رزمندگان دفاع مقدس به چگونگی ایثارگریهای افراد معمولی جامعه بپردازد. کمکی که مصاحبه به تاریخ جنگ میکند، این است که مصاحبه و خروجیهای حاصل از مصاحبه، در محیطی آرام جلوی شبهات تاریخی را میگیرند و حوادث را از منظر مصاحبهشونده بیان میکنند. در این مقاله ابتدا عبارات، تعریف و سپس چالشهای مصاحبهگر در تاریخ شفاهی دفاع مقدس بررسی میشوند.
تاریخ شفاهی
تاریخ شفاهی عبارت است از ضبط، نگهداری و تفسیر اطلاعات تاریخی بر پایه تجربیات و نظریات شخصی گویندگان (توکلی، 1396: 26). تاریخ شفاهی روش گردآوری اطلاعات است که با استفاده از مصاحبه فعال کمبودها و خلأهای پژوهشهای تاریخی معاصر را پر میکند.
روایت: به زبان ساده عبارت است از «بازنمایی یک رخداد یا مجموعه رخداد» (ابوت، 1397: 40). روایت را باید ابزار اصلی ارتباط و شیوه مورد استفاده مردم از زبان برای انتقال تجربیات، دانش و احساسات دانست (آبرامز، 1397: 267).
مصاحبه: جمعآوری دادهها را با پرسشگری نظامدار و گوشسپاری دقیق به پاسخهای دادهشده مصاحبه مینامند (همان، 1396: 54). مصاحبههای تاریخ شفاهی، صوتی یا صوتیتصویری انجام داده میشوند؛ اما آنچه مهم است ضبط صدا بهعنوان مدرک ادعاهای مصاحبهشونده است. با توجه به موضوع تاریخ شفاهی تعداد جلسات مصاحبه متفاوت است.
الف. پیش از مصاحبه
نمیتوان مصاحبه را بدون مقدمات آن بررسی کرد. مصاحبهگر برای حضور در مصاحبه درگیر انتخاب سوژه، پرورش ایده، تحقیق و حتی امتناع مصاحبهشونده از مصاحبه است و هر کدام از این موارد میتواند یک مصاحبه را دچار چالش جدی یا در صورت اصلاح، مصاحبه را به یک مصاحبه تراز بدل کند.
سوژه خوب: گاهی سوژه و موضوعات خوب کتابهای دفاع مقدس توانستهاند یکتنه بار مصاحبهها و تدوینهای ضعیف را به دوش بکشند و در سطح ملی مطرح شوند. فن بیان خاطرات و روایت ابعاد مختلف خاطره، حضور ذهن، میزان حضور سوژه در جنگ و موقعیتهای خاص جبهه، میزان حضور رزمنده در دفاع مقدس و بهنوعی قرارداشتن در همان فضای دفاع مقدس و داشتن دستنوشته یا روزنوشت رزمنده جزء آن دسته از مزیتهای سوژه است که ما را در بیشبرد مصاحبه کمک میکند. برای یافتن سوژه کافی است با رزمندگان، جانبازان و خانوادههای شهدای دفاع مقدس در ارتباط باشید. اگر فرد مصاحبهکننده نیز از این جنس افراد باشد و دغدغه حفظ و ثبت دفاع مقدس را داشته باشد، هر موضوعی در اطرافش حکم سوژه را دارد؛ ولی آنچه مهم است انتخاب سوژههای ناب و افراد مطلع و توانمند در مصاحبه برای ثبت آنهاست. روزنامهها، رادیو و تلویزیون، ماهوارهها و مردم اطرافمان مدام ایدههایی را مقابل روی ما قرار میدهند (توکلی، 1393: 14).
مصاحبهشونده میباید حافظه تاریخی خوبی داشته باشد؛ اگر نداشته باشد یا ضعیف باشد، کار مصاحبهکننده سخت میشود. در چنین شرایطی اگر مصاحبهکننده از کسانی باشد که با دفاع مقدس بیگانه نبوده و در این زمینه از آگاهیهایی برخوردار است، میتواند به واکاوی ذهنی مصاحبهشونده کمک کند و در یادآوری حوادث به او یاری رساند. همچنین، نوع روایت مصاحبهشونده و اینکه بتواند حوادث را واضح و جذاب روایت کند، در پیمودن راحتتر مسیر مصاحبه تأثیرگذار است (ن.ک: توکلی، 1393: 138). علاوه بر اینها، اولویتبندی برای سوژهها نیز اهمیت دارد که عوامل مختلفی در آنها دخیلاند؛ مانند: سن و شغل مصاحبهشونده، میزان دسترسی به اسناد، جذابیت موضوع و ... .
مراجعه به آرشیو، اطلاعات اینترنتی، مطالعه پروندههای مربوط به موضوع، مطالعه کتابهای مربوط به موضوع و سایر اقداماتی که بتواند به غنای مصاحبه و افزایش اطلاعات مصاحبهگر بیفزاید، تحقیق پیش از مصاحبه نامیده میشود. یکی از چالشهای مصاحبهگر در تاریخ شفاهی دفاع مقدس این است که مصاحبهگر بداند چه سؤالاتی و چه مسئلههایی را باید با مصاحبهشونده مطرح کند. هرچه مصاحبهگر از موضوع مصاحبه و فرد مصاحبهشونده شناخت داشته باشد، در مصاحبه تأثیر مثبت دارد. اگر او بداند از مصاحبه چه میخواهد (هدف از مصاحبه) و از کجا شروع کند و در کجا مصاحبهها را تمام کند، از حرفهگری، تسلط و شناختش بر موضوع دلالت دارد. درواقع او باید درک درستی از مصاحبه و مسیرش داشته باشد.
برخی مواقع هم پیش میآید که رزمندگان دفاع مقدس از انجام مصاحبه امتناع میورزند و پژوهشگر باید تلاش زیادی برای جلب رضایتشان برای انجام مصاحبه کند؛ حتی در برخی از موارد آنقدر اصرار بر مصاحبهنکردن دارند که راضی به دیدار با پژوهشگر هم نمیشوند. بیشتر این رزمندهها بر این باورند که اگر خاطراتشان را خودشان بازگو کنند یا به سرانجامی مانند کتاب برسد، دیگر آن مجاهدتها ارزش اخروی را به دنبال نخواهد داشت و بهاصطلاح در زمره مسئله ریا قرار میگیرد؛ عقیدهای نشأتگرفته از آموزههای دینی که رزمنده برای آنکه بهاصطلاح خودش ریا نشود، حتی از بازگوکردن خاطرات خود در بین همرزمانش هم اجتناب میکند. در اینگونه مواقع بهانههای مختلف مثل اینکه: «دیگر چیزی یادم نمیآید»، «در این اوضاع اقتصادی باید فکر موضوع دیگر بود»، «جراحتهای دفاع مقدس همهچیز را از یادم برده است» را مطرح میکند. در اینگونه موارد تلاشها و اعتمادسازی پژوهشگر برای جلب رضایت جواب میدهد و مانند «مرحوم میرزا محمد سلگی» در کتاب آب هرگز نمیمیرد تلاش مصاحبهگر به نتیجه میرسد و بعضی نیز باوجود هر گونه تلاش موافقت نمیکنند. کمری در این زمینه مینگارد: در آن زمان - زمان جنگ – غالباً رزمندهها از ضبط صوت فرار میکردند. در ضبط خاطرات جنگ اکثراً میگفتند ما نبودیم، دیگری بود (کمری، 1394: 47)؛ البته کمری در گفتههای بعدی به این اشاره میکند که رزمندههای دیگری از نوع دیگری هم هستند که خودشان پیشنهاد مصاحبه را میدهند. حسام، نویسنده کتاب آب هرگز نمیمیرد، دلیل امتناع میرزا محمد سلگی از مصاحبه را ذخیره مجاهدتهای سلگی برای قیامتش میداند (ن.ک: حسام، 1398: 7) یا سیده زهرا حسینی راوی کتاب دا نیز در مصاحبه خود گفته است: فکر میکردم چه لزومی دارد این اتفاقها را برای مردم بگویم. تصور میکردم ریا میشود. نمیخواستم اجر کارهایم را ضایع کنم (پاتوق کتاب قم، 10/07/1388). در مواردی مسئولیتهای فرد مصاحبهشونده، چه در زمان دفاع مقدس و چه بعد از آن نیز میتواند یکی از دلایل امتناع از مصاحبه باشد. این افراد که اطلاعات زیادی نسبت به رزمندگان عادی دارند، سوژههای مناسبی برای مصاحبه هستند؛ اما به دلیل موقعیت اجتماعیشان و دلایلشان برای مصاحبهنکردن و مسئولیتی که مصاحبه برایشان دارد، زیر بار مصاحبه نمیروند؛ البته در موارد متعددی، مشغلههای کاری آنان و مشکل هماهنگی با آنان نیز دلیل امتناع است. دربارۀ رزمندگان دفاع مقدس، بعضی نیز به دلیل رفتارهای پس از جنگ، مردم یا مسئولین، دلخورند و حاضر به مصاحبه نیستند. در مواردی نیز مصاحبهگر با این سؤال مواجه میشود که شما برای چه میخواهید مصاحبه کنید، چه فایدهای دارد. یا از طرف چه کسانی برای مصاحبه آمدهای و ...؛ در کنار این عوامل امتناع آگاهانه و اختیاری، مواردی نیز هستند که به دلیل مجروحیت ناشی از جنگ، بهخصوص جانبازان اعصاب و روان، گذر زمان و فراموشی، یادآوری از دست دادن دوستان و عزیزان و ... میتوانند دلیل مصاحبهنکردن باشند.
ب. حین مصاحبه
مصاحبه با یک رزمنده دفاع مقدس در وهله نخست (یا در تصور عوام) شاید آسان به نظر بیاید و تصور اینگونه باشد که قرار است از رزمنده دفاع مقدس دعوت به عمل آید، او خاطراتش را بگوید، ضبط صوت سخنانش را ضبط کند و جلسه مصاحبه به آسانی تمام شود؛ اما همین سادهانگاری نسبت به مصاحبه باعث میشود یک روایت معمولی بدون هیچ جزئیاتی یا شاید یک گفتگوی ساده به دست آید که نوع بازگوکردن خاطرات راوی در یک جلسه مصاحبه با یک جلسه خاطرهگویی یا مراسم یادواره شهدا تفاوت خاصی نداشته باشد و خاطراتی که در مصاحبهها ثبت شود با یک گفتوگوی معمولی هیچوجه تمایزی دیگری نداشته باشد؛ اما آنچه مصاحبهگر تاریخ شفاهی دفاع مقدس باید به دنبالش بگردد، یک گفتوگوی حرفهای است که در جلسه مصاحبه قرار است مصاحبهکننده نهتنها در جایگاه یک پژوهشگر دفاع مقدس باشد، باید خود را در جایگاه یک روایتکننده تاریخ، نویسنده و روانشناس قرار دهد تا در زمان مصاحبه، مصاحبهکننده فقط یک شنونده ساده نباشد.
یکی از چالشهای مصاحبه در تاریخ شفاهی تعدد لحنها و اصطلاحات راویان است. این مسئله از آن نظر است که دامنه راویان دفاع مقدس گسترهای به پهنای کشور دارد که دارای فرهنگها و لهجهها و گویشهای مختلف است. راحله صبوری نویسنده کتاب کوچه نقاشها درباره این چالش مینویسد: «راوی من، با لهجه اصیل تهرانی و با ادبیات پهلوانی سخن میگفت. لحنی آزاد، رها و بیپروا و بهدور از تکلفهای ادبی زمان داشت؛ چنانکه خود را در برابر انبوهی از اصطلاحات و واژههای خاص دیدم» (صبوری، 1390: 11).
بعضی مواقع، مصاحبهکننده چیزی به غیر از عامل ضبط صوت نیست؛ اینکه مصاحبهگر در گوشهای بنشیند و اجازه بدهد مصاحبهشونده هر چه دوست دارد بگوید، بدون هیچ نظارت و هدایتی یا برنامهریزی و روشمندی دلایل متعددی دارد. دلیل اصلی ناآگاهی، مصاحبهکننده است که نسبت به موضوع کلی و سوژه مصاحبه و شخص مصاحبهشونده، آگاهی ندارد و مطالعه کافی هم نمیکند. در اینجا مصاحبهشونده، آگاهانه یا ناآگاهانه زمام امور را در دست میگیرد و مصاحبه را هدایت میکند و مصاحبهشونده بیشتر بهصورت ابزار است. موضوع مهم این است که گاهی اوقات مصاحبهکننده دچار چند عارضه میشود؛ نخست، ممکن است در بعضی از موارد، مرعوب مصاحبه شود و تحت تأثیر او قرار گیرد، خیلی اوقات هم ممکن است با نیت قبلی رویارویی و مقابله وارد شود و بعضی اوقات هم به دلیل شیفتگی زیاد، مفتون سوژه و مصاحبهشونده شود و کیفیت کار از دست میرود (مسیح جواهردهی، 1397: 131-146). در بعضی مواقع موقعیت پایینتر مصاحبهکننده نسبت به مصاحبهشونده در روند مصاحبه تأثیر میگذارد و مصاحبهکننده، مصاحبه را به مصاحبهشونده میسپارد. در مواردی نیز خجالتیبودن و رودربایستی داشتن با مصاحبهشونده به دلایل مختلف دلیل واگذاری صِرف مصاحبه به اوست. بعضی مواقع نیز شرایط روحی و جسمی مصاحبهکننده در روز مصاحبه، دلیل حوصلهنداشتن و سمبلکاری مصاحبه میشود. شناخت هر کدام از این دلایل، میتواند به رفع آنها کمک کند؛ ولی مهمتر از همه اینها این است که مصاحبهکننده بداند در روایت تاریخ شفاهی چه نقشی بر عهده دارد و آن را به چه صورت باید انجام دهد. درواقع او باید نسبت به نقشش آگاهی داشته باشد تا بتواند بهدرستی انجام وظیفه کند. نتیجه این آگاهی و درک از خود، باعث میشود فقط حامل ضبط صوت نباشد. گابریل گارسیا مارکز، نویسنده و روزنامهنگار معروف آمریکای لاتین، دربارۀ استفاده از ضبط صوت بیان میکند:
«ضبطصوت وسیله پلیدی است؛ چون آدم به دام میافتد و باورش میشود که ضبطصوت فکر میکند؛ درنتیجه به محض آنکه دکمه ضبط صوت را فشار میدهیم، فعالیت مغزمان را متوقف میکنیم. ضبطصوت، یک طوطی دیجیتالی است، گوش دارد، اما قلب ندارد. جزئیات را ثبت نمیکند؛ بنابراین، وظیفه ما این است که فراتر از کلمات را بشنویم، آنچه را که گفته نمیشود، بفهمیم و بعد داستان کامل را بنویسیم» (پاترنوسترو، 1380).
کمری اینکه مصاحبهکننده مانند ضبط صوت عمل کند را نمیپذیرد و عقیده دارد مصاحبهکننده باید دانش ولو اجمالی در حوزه اطلاعات و تخصص و عمل آن شخص داشته باشد (ن.ک: کمری، 1394: 344). آسیب دیگری که در مدیریت مصاحبه باید شناخت تا بتوان کنترل و رفعش کرد، مجذوب مصاحبهشونده شدن است: مصاحبهشوندهها میتوانند افرادی از طیفها و ردههای مختلفی از جنگ تحمیلی باشند، از یک بسیجی ساده تا فرمانده لشکرها همه خاطراتی برای بیان دارند؛ اما گاهی اتفاق میافتد در مواجهه با جایگاه نظامی مصاحبهشونده یا خاطرات جذاب و مهیج راوی، مصاحبهکننده مجذوب جایگاه اجتماعی، شخصیت یا خاطرات راوی میشود و مدیریت مصاحبه را از دست میدهد و مشارکتش آنقدر کم میشود که مصاحبه را از دست میدهد. موضوع دیگری که در مدیریت صحیح مصاحبه مهم است، توجه به خلقوخو، رفتار و عقاید مصاحبهشوندگان است. در هر مصاحبهای، مصاحبهگر باید به این موارد توجه کند و به آنها احترام بگذارد.
یکی از چالشها در زمان مصاحبه با فعالان دفاع مقدس این است که برخی از خاطرات خود را به دلایل مختلف مثل دلایل امنیتی یا عدم ریا بازگو نمیکنند و خودسانسوری میکنند؛ در این زمان مصاحبهکننده باید با جلب اعتماد مصاحبهشونده، او را به بازگوکردن این دست از خاطراتش ترغیب کند؛ البته این موضوع در جلسات اول امکانپذیر نیست و در جلسات بعدی باید این کار انجام شود. در مواردی مانند عملیاتهای دفاع مقدس که به اهداف مدنظر نرسیده یا اختلافنظرهایی که وجود داشته و ... رزمندگان از صحبت در این موارد طفره میروند و شاید بیان آنها را در ساحت دفاع مقدس و رزمندگان و فرماندهانش نمیدانند که البته میتوان آنان را اقناع کرد. در مواردی نیز صحبتکردن به دلیل یادآوری خاطرات سخت افراد است که به بهانههایی میخواهند از آنها بگذرند. مصطفوی در این موارد میگوید که بیخیال شوید و به حرفهای دوستانه با مصاحبهشونده بپردازید؛ زیرا معتقد است درک آن شرایط ویژه نیاز به ایجاد وضعیت ویژه دارد که معمولاً بدون اراده و برنامه قبلی محقق میشود و شما فقط باید آن را دریابید (مصطفوی، 1396: 58). راهحل دیگری که در این مواقع توصیه میشود، بیان تجربههای مشابه فرد مصاحبهکننده است که مصاحبهشونده اطمینان کند و بداند فردی که با او مصاحبه میکند، تجربه مشابه از دست دادن و غمی مانند او را دارد. این شرایط را چشیده است و میتواند حس او را تا حدودی درک کند.
مصاحبهکننده برای آنکه بخواهد مصاحبهای خوب داشته باشد، باید فکر و حواسش کاملاً با مصاحبهشونده باشد. باید خوب گوش کند و بفهمد مصاحبهشونده چه میگوید. بسیاری از مصاحبهکنندگان مبتدی هنگام شنیدن سخنان مصاحبهشونده، در عین حال به مسائل شخصی خود نیز فکر میکنند. به جای آنکه غرق در گفتههای مصاحبهشونده باشند، در افکار خودشان غوطهورند. گاهی نیز نخستین جملهای که از پاسخ یکی از سؤالهایشان میشنوند، برای آنها تولید سؤال جدیدی میکند و بیصبرانه منتظر میشوند که او سخنانش را تمام کند تا سؤال خودشان را مطرح کنند. بیتوجه به این موضوع که ممکن است در ادامه، موارد جالبتری هم مطرح شود (توکلی، 1393: 30).
با توجه به اینکه مصاحبهگر هم انسان است و دارای عواطف انسانی، میباید مراقبت کند تحت تأثیر بیش از حدِ احساسات راوی قرار نگیرد. این تأثیر ممکن است روال مصاحبه را از فضای مدیریتشده، خارج کند و صرفاً به اقناع احساسات و عواطف منجر شود. بهناز ضرابیزاده نویسنده کتاب دختر شینا مینویسد: «تو میگفتی و من میشنیدم. میخندیدی و میخندیدم. میگریستی و گریه میکردم ... دست آخر گفتی: نمیخواستم چیزی بگویم؛ اما انگار همه چیز را گفتم» (بهناز ضرابیزاده، 1398: 9). درست است که نویسنده ازنظر احساسی توانسته است با راوی ارتباط لازم را بگیرد، اما این مسئله میتواند تبدیل به مانعی برای پردازش همهجانبه به خاطرات راوی باشد و صرفاٌ به جنبههای احساسی پرداخته شود. نویسنده کتاب دا نیز دچار این مسئله میشود و بیان میکند: «کلافه و خسته نمیشدم؛ اما خاطرهها خیلی تلخ بود و من دچار فشارهای عصبی میشدم. از طرفی این اضطراب به خانم اعظم حسینی هم منتقل میشد. گاهی به قدری حالم بد میشد که مجبور میشدیم کار را 2-3 ماه تعطیل کنیم» (پاتوق کتاب قم، 10/07/1388). در هر دو اثر، کمتر با تعاملات اجتماعی غیر احساسی، جغرافیای وقایع، جریانشناسی وقایع و مؤلفههای مردم شناختی ارتباط برقرار میشود.
حرکات بدنی و ارتباطات غیرکلامی در مصاحبه تاریخ شفاهی نقش بسزایی در برقراری ارتباط بین مصاحبهگر و مشارکتکننده دارد؛ حتی جنبههایی از این حرکات میتوانند نقشی اساسیتر از مهارتهای کلامی در برقراری ارتباط ایفا کنند. بهطور کلی، این حرکات از سه طریق عمل میکنند:
شروع خوب و با برنامه، یکی از ضرورتهای کار مصاحبه است. بیراه نیست اگر گفته شود این مرحله بهمثابۀ خشت اول تا آنجا اهمیت دارد که هرگونه سهلانگاری یا سادهنگری و اهمال، موجب کجشدن دیوار و ساخت بنایی سست و غیرمنسجم میشود. همراهداشتن فهرستی مکتوب از کارهایی که باید انجام شود، یک اقدام مفید و اطمینانبخش است که از فراموشی یا جابهجایی مراحل کار جلوگیری میکند. همچنین، تمرین شروع مصاحبه تا اندازهای در افزایش تسلط و اعتماد به نفس مصاحبهگر مؤثر واقع میشود و او را بیش از پیش برای ورود به مصاحبه آماده میکند. در موقع ورود به جلسه و پیش از آغاز کار، تلاش برای حذف صداهای مزاحم و انجام اموری مانند خاموشکردن موبایلها، درخواست از اطرافیان برای رعایت سکوت، اطمینان از سلامت تجهیزات، همراهداشتن پرسشها و مرور آنها ازجمله مواردی است که هر محقق تاریخ شفاهی باید به آنها توجه کند (قزوینی، 1396). همچنین، اگر مصاحبهگر نتواند تسلط خویش را در آغاز مصاحبه نشان دهد، اعتماد مصاحبهشونده را جلب نمیکند و از مدیریت صحیح مصاحبه باز میماند. زمان دقیق شروع مصاحبه و حضور بهموقع مصاحبهگر در آغاز یک مصاحبه مطلوب تأثیر بسیاری دارد؛ میتواند وقتشناسی و اهمیت کارش را به مصاحبهشونده انتقال دهد و او هم خودش را ملزم به رعایت وعده مصاحبه بداند.
بسیاری از مصاحبهها درگیر پاسخهای نامرتبط مصاحبهشونده هستند. بهندرت در یک مصاحبه میتوان از همه پاسخهای مصاحبهشونده استفادۀ لازم را برد. او نیز یک انسان است و گاه درگیر احساسات و عواطف خویش و گاه درگیر مسائل روزمره خویش است و نمیتواند تمرکز خود را بر پرسشها معطوف کند؛ بنابراین، پاسخهای نامرتبطی میدهد. یکی از چالشهای مصاحبه همین است و مصاحبهکننده میتواند با تحلیل پاسخها به تشحیص پاسخهای نامرتبط دست یابد و بعدها آنها را کنار بگذارد. در مواردی نیز مصاحبهشونده منظور سؤال را درست متوجه نمیشود و پاسخ غیرمرتبط میدهد که در این موارد توصیه میشود سؤال بهصورت واضح و روشن مطرح شود تا پاسخ واضح هم به دست آید. این اتفاق بهخصوص در مواردی که از اصطلاحات عامیانه استفاده میشود یا فرد مصاحبهشونده و مصاحبهگر از یک منطقه جغرافیایی یا یک قوم نیستند، بروز میکند؛ زیرا بعضی کلمات و اصطلاحات در مناطق مختلف معانی متفاوتی دارند.
بسیارند افرادی که هنگام مصاحبه تاریخ شفاهی، خوشحال میشوند، به گریه میافتند یا دچار هیجانات مختلف میشوند؛ زیرا هنگام مصاحبه، به اعماق ذهن خود میروند و مروری بر غمها و شادیها، شکستها و پیروزیها، بیمها و امیدهایی میکنند که سالها با آنها عجین بودهاند و چهبسا در گذشته هیچگاه با کسی دربارۀ آنها سخن نگفتهاند و اکنون نخستینبار است که آنها را بیان میکنند. مصاحبهگرِ تاریخ شفاهی باید به وضعیت روحی و روانی راوی، توجه و در فرآیندی آرام و تدریجی سعی در تخلیه ذهن او کند. بالطبع هرگونه شتابزدگی، نهتنها به نتیجه دلخواه منتهی نخواهد شد، ممکن است راوی را با مشکلات روحی و عصبی جدیدی هم مواجه کند (قزوینی، 1396). دقتنکردن در حالات روحی مصاحبهشونده و همراهینکردن با او در احساساتی که در پی این مصاحبه در حال پدیدارشدن بعد از سالها است، میتواند مصاحبه را دچار چالش کند. مصاحبهشونده در دوران دفاع مقدس دچار کنش و واکنشهای فراوان شده است و امکان دارد در طول مصاحبه تأمل در این وقایع، او را به شادی، غم یا حسرت و حیرت فراوان دچار کند و درکنکردن این حالات، مصاحبه را از حالت عادی و مفید خارج میکند.
جدا از اینکه علت تناقض و تضاد در مصاحبه چه میتواند باشد، مصاحبهگر باید در نظر داشته باشد که این امکان همواره وجود دارد. چنانچه مصاحبه با سایر مدارک تصویری، صوتی و نوشتاری در ارتباط باشد، بهنحوی منطقی و معقول به اعتبار آن مدارک میافزاید یا آنها را تکمیل میکند و میتوان صحت ادعاهای مطرحشده در مصاحبه را پذیرفت؛ اما در صورتی که با مدارک و شواهد دیگر تناقض داشته باشد، باید علت پراکندهگوییها را پیدا کرد(لیندا شوپس، ؟؟؟)؛ به هر حال، یکی از چالشهای مهم در مصاحبه تاریخ شفاهی دفاع مقدس همین است؛ البته پراکندهگویی، دلایل متفاوتی دارد؛ مانند فاصله زمانی طولانی از زمان وقوع حادثه تا زمان روایت، وجود روایتهای مشابه، مانند عملیاتهای متعدد دوران دفاع مقدس که در عین تفاوتها، شباهتهای بسیاری با هم دارند؛ بهطور مثال، در یک منطقه عملیاتی مانند والفجر، جزیره مجنون و ... چندین عملیات در زمانهای مختلف انجام شده و ممکن است مصاحبهشونده و مصاحبهگر را به اشتباه بیندازد یا جابهجاییهای بسیار رزمندگان در مناطق جغرافیایی گسترده که نام تمامی مناطق را نمیدانند و به علت توقفهای کوتاه زمانی و شرایط ویژه عملیاتها، زمان و ضرورتی برای یادگیری اسامی مکانها نداشتند و همه را با یک نام بیان میکنند؛ در صورتی که این چنین نیست و ... .
به نظر ملائی توانی، هویت فردی و اجتماعی راوی (کیستی و چیستی او)، مشخصات جسمانی و روانی راوی (سلامت روح و جسم، عقل، توانایی حضور در صحنههای تاریخی و کسب اخبار)، فاصله زمانی و مکانی (شکاف معرفتی) بین راوی و روایت، (زیرا نزدیکی و دوری هریک دارای مزایا و مخاطرات خاص خود است)، تأثیر زمان و مکان (محیط و دوره تاریخی) بر رشد و تکامل شخصیت راوی، باورها و گرایشهای اعتقادی راوی (دین و مذهب، تعصبات و محدودیتها)، وابستگیها و تمایلات سیاسی راوی و زاویه نگاه او به قدرت و نظام حاکم یا رهبران و نهادهای آن، تعلقات اجتماعی ـ اقتصادی راوی (خاستگاه اجتماعی ـ اقتصادی او)، نوع نگاه و تفسیر وی نسبت به این مقوله (ملایی توانی، نقد و تحلیل دادههای مصاحبه، بیتا) ازجمله مسائلی هستند که به ایجاد تناقض در مصاحبه دامن میزنند.
مصاحبه را بهصورتی باید انجام داد و پیش برد که همه مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و منظور و هدف را متوجه شوند. این صحبت به این معنی نیست که همه یک برداشت از مصاحبه داشته باشند؛ ولی باید مصاحبه گویا و روشن باشد. سؤالات ساده و واضح و پاسخها نیز به همین صورت باشند. نیازی نیست مسائل را پیچیده و خیلی خاص نشان داد. هنر مصاحبهگر آن است که مسائل پیچیده را به سادگی با مصاحبهشونده، مطرح و پاسخهایش را دریافت کند. پیچیدگی و سختی روایت را در تاریخ شفاهی باید از بین برد. مصاحبهگر میتواند با طرح پرسشهای متعدد و از زوایای مخالف، مصاحبه را به سمتی کند که فهمپذیر باشد. همچنین، تسلط مصاحبهگر بر موضوع میتواند پیچیدگی واقعۀ مطرحشده در بیان مصاحبهگر را برطرف کند. طبیعی است مصاحبهگر در فضای انجام واقعه نمیتوانسته باشد؛ اما میتواند با مطالعه و تحقیق پیش از مصاحبه و بررسی موضوع، پیچیدگی را از موضوع دور کند و در این مسیر سادهسازی کند.
یکی از مسئلههای پراهمیت در مصاحبه که ارتباط محکمی با نتیجه مصاحبه دارد، نوع تعامل و برخورد در مصاحبه است. خوشخلقی و تعامل باز در مصاحبه، هنری است که مصاحبهگر میباید به آن مجهز باشد و چنانچه آن را جدی نگیرد، در طول مصاحبهها دچار چالش میشود و چهبسا ادامه مصاحبه را با مشکل مواجه کند؛ زیرا ممکن است مصاحبهشونده حاضر به ادامه مصاحبه نشود یا مصاحبهکننده به دلیل مشکلات ایجادشده در طول مصاحبه، از ادامه مصاحبه صرفنظر کند. در دفاع مقدس با مصاحبهشوندگانی مواجهیم که دستکم 50 سال سن دارند و عوامل مختلفی ممکن است تعامل در مصاحبه را دچار چالش کند. مصاحبهگر میتواند ازطریق ترفندهای روانشناسانه، استفاده از عناصر ایجاد مودّت در مصاحبه، صداقت و رعایت اصول حرفهای مصاحبه این چالش را کنترل و برطرف کند.
منظور از سوء تفاهم این است که بین مصاحبهشونده و مصاحبهگر در مطلبی فهم مشترک به وجود نمیآید. این سوءتفاهم ممکن است علل مختلفی داشته باشد؛ مثل اینکه مصاحبهگر شنونده خوبی نبوده باشد یا اشتراک لفظی ایجاد نشود یا مصاحبهشونده بهصورت کامل به موضوع نپرداخته باشد.
برای رفع سوءتفاهم باید از طرح چند سؤال همزمان خودداری شود و فرصت تأمل و تفکر به مصاحبهشونده داده شود؛ حتی اگر لحظاتی از مصاحبه به سکوت بگذرد. شنوندۀ خوب بودن به رفع یا عدم ایجاد سوءتفاهم کمک میکند. از تشویقهای زبانی استفاده شود تا فضای ارتباطی مثبت ایجاد شود. برای رفع ابهام و سوءتفاهم حتماً پرسش صورت پذیرد و اینکه پرسشهای متعدد ضربهای به مصاحبه نخواهد زد. مصاحبهگر با توضیح و تبیینهای بیشتر به رفع سوءتفاهم یاری میرساند. مواجهه با زوایای متعدد نسبت به یک امر سوءتفاهم را رفع میکند.
یکی از چالشها در تاریخ شفاهی دفاع مقدس، فرهنگ کتمان در بین راویان آن است. مصاحبهشوندگان از بیان برخى مطالب به دلایل متفاوت خوددارى مىکنند. برخى مصاحبهکننده را میسنجد و در حد توان و دانش او پاسخ میدهند. برخی به دلایل اخلاقی از بازگوکردن مسائل مختلف دوران دفاع مقدس خودداری میکنند؛ برای مثال، در بین رزمندگان همه تیپ و گروهی بودند، حتی کسانی بودند که اهل نماز و واجبات هم نبودند، بعضی به اجبار وظیفه به جبهه آمده بودند و ... یا بعضی خطاهای عملیاتها مانند لورفتن مناطق عملیاتی، انتخاب منطقه اشتباه برای عملیات، کارشکنیهای زمان جنگ و ... را بیان نمیکنند. بهطور کلی دربارۀ دفاع مقدس، مصاحبهشوندگان از موضعى مثبت به بازگویى وقایع میپردازند و سعی میکنند خطاهای خود و دیگران را مخفی کنند. در مواردی نیز سعی در آسمانی جلوه دادن افراد حاضر در دفاع مقدس دارند و آنان را انسانهایی توصیف میکنند که انگار زمینی نبودند و احوالاتی را بیان میکنند که چندان پذیرفتنی نیست و رنگوبوی غیرواقعی دارند. یک آسیبی جدی در تاریخ شفاهی وجود دارد که آن، بیان واقعه تاریخی از دیدگاه فردی و بهصورت گزینشى است که مصاحبهشونده به میل و سلیقه خود، از بین خاطراتش، آنها را انتخاب و جهتدهی میکند (ن.ک: امیرمسعود شهرامنیا، سعیده یراقی اصفهانی، سایت تاریخ شفاهی، بیتا)؛ البته باید فرهنگ ریانکردن را در این فهرست اضافه کرد. برخی از مصاحبهشوندگان احساس میکنند اگر به بیان خاطرات و نقل تاریخ بپردازند، اجر خویش را ضایع کردهاند و ارزش فعل خویش را از بین بردهاند.
ج. پس از مصاحبه
آیا راوی همه چیز را روایت میکند؟ در ظاهر، پاسخْ روشن است. اگر نام این کار، روایت است و از واژه برای بیانش استفاده میشود، پس راوی همه چیز را روایت میکند؛ اما هستند کسانی که با این حرف مخالفاند. به نظر این پژوهشگران، وقتی چیزی را نقل قول میکنیم، روایتگری متوقف میشود (ابوت، 1397: 135). در این چالش، مباحث زیادی وجود دارند؛ اما یکی از نکات مربوط به مصاحبهکننده این است که مصاحبهکننده باید با طرح سؤالات فراوان با توجه به ظرفیت سوژه و مصاحبهشونده موجب شود تا جایی که امکان دارد، روایتها به مصاحبهکننده وفادار باشند. روایتها از اصل خاطره و آنچه مدنظر سوژه است، فاصله نگیرند. طرح سؤالات اگر در جای درستش و با ظرافت انجام شود مزیت دیگری هم دارد که موجب میشود خاطرات در ابعاد بیشتری برای مخاطب روایت شوند.
اگر مصاحبهای که انجام میگیرد، پیادهسازی خوبی نداشته باشد، یعنی آنچه از مصاحبهکننده و مصاحبهشونده ثبت و ضبط میشود، درست تایپ نشده باشد و پیادهساز، کلمات و جملات آن را سهواً برای سرعت تایپ حذف کرده است، ممکن است تدوینگر در تنظیم مصاحبه دچار مشکل شود و در مواقعی که شخصی به غیر از مصاحبهکننده، تدوین مصاحبهها را انجام میدهد، تدوینگر متوجه حذفیات نمیشود و امکان دارد در فهم خود از روایتها دچار خطا شود و نکات مهم را در متن از قلم بیندازد؛ بنابراین، برای آنکه در مصاحبه این مشکلات رخ ندهد، باید مصاحبهکننده، متن مصاحبهها را بازشنوایی کند. انجام بازشنوایی به مصاحبهکننده کمک میکند تا کمبودها و اشتباهات مصاحبه را متوجه شود؛ اینکه چه سؤالهایی را نپرسیده است، در کدام قسمت مصاحبه از موضوع اصلی مصاحبه فاصله گرفته است و چرا. در مواقعی هم بازشنوایی موجب میشود تا برای آنکه تناقضها معلوم شوند، مصاحبهکننده به سمت تحقیقات اسناد و کتب بیشتری برود. بهطور کلی بازشنوایی مصاحبه برای مصاحبهکننده باعث میشود نقاط ضعف و قوتش را متوجه شود. از دیگر نکات مهم برای انجام بازشنوایی این است که پیادهسازی در موعد مقرر به دست مصاحبهشونده برسد، وگرنه سرعت انجام مصاحبه را کم خواهد کرد. همه این موارد ضمن اینکه موجب میشود ارزیابی خوبی از مصاحبه داشته باشیم، ما را در طرح سؤال برای جلسات بعدی مصاحبه و مصاحبه تکمیلی کمک خواهد کرد. پس از خواندن متنهای پیادهسازیشده و تهیه فهرست موضوعی، براساس ترتیب زمانی و توجه به عناصر مختلف مانند مکانها، افراد و ... کاستیها و نقاط مبهم را شناسایی میکند و با مصاحبه تکمیلی سعی در رفع آنها دارد (ن.ک: کمری، 1394: 305).
بعد از اتمام جلسه مصاحبه، مصاحبهکننده باید به حفظ و نگهداری محتوای مصاحبه و آنچه پس از مصاحبه به استنادپذیر بودن مصاحبه کمک میکند، توجه کند. لازم است در مصاحبههایی که با ضبطصوت ثبت میشود و تصویری از سوژه وجود ندارد، عکس سوژه برای استناد بیشتر، ثبت و پس از آن، آرشیو مرتبی از مصاحبهها ایجاد شود. ضعفی که در بعضی از موارد در آرشیو مصاحبهها دیده میشود این است که آرشیو خوبی از مصاحبههای گذشته وجود ندارد و این کار را برای مصاحبهکننده در مراجعات بعدی به آرشیو خود سخت میکند. در مرحلۀ جمعآوری و بحث آرشیو و بایگانی در گفتوگوها با افراد، هرچه هست به همان صورت حفظ شود. گام نخست پس از گفتوگو با شخص، در صورت داشتن بایگانی، حفظ اصل آن است. سپس تهیه کپی از اصل و نگهداری آنها در جایی غیر از محل نگهداری اصل مصاحبههاست. بعد از آن، تهیه آرشیو موضوعی و زمانی است که این مسئولیت بر عهده سازمانهای متولی تاریخ شفاهی است که دسترسی آسانتر به مصاحبهها را فراهم کنند؛ البته اگر مصاحبهگر برای خودش چنین کاری را انجام دهد، برای یافتن مصاحبهها زمان کمتری را صرف میکند و خودش آرشیو حرفهای دارد.
یکی از چالشهای مرسوم در مصاحبههای دفاع مقدس عدم تکمیل مصاحبه است. قطعاً هر مصاحبهای در ابتدای کار دچار نقایص و مشکلاتی است که طبیعی به نظر میرسد؛ برای مثال، رزمنده دفاع مقدس از یک اتفاق در یک عملیات، مواردی را ذکر میکند و بعد از مصاحبه با تأمل بیشتر متوجه اشتباهات خود میشود یا اینکه مصاحبهگر با مطالعه و تأمل بیشتر متوجه نقایص و مشکلات مصاحبه میشود؛ بنابراین، نیاز به مصاحبههای تکمیلی است. مصاحبهگر میباید با دقت لازم مصاحبههای تکمیلی را فراهم کند و بتواند هرچه بهتر به موضوع مصاحبه بپردازد.
نتیجه
برای داشتن مصاحبههای مطلوبتر و کیفیت بهتر آنها باید ابتدا چالشهای تاریخ شفاهی، قبل، حین و بعد از مصاحبه را شناخت؛ زیرا رعایتنکردن این موارد ممکن است موضوعی ناب و جالب را در حد موضوع بیاهمیت برای مردم پایین بیاورد و به آن ضربه بزند یا برعکس، موضوعی بیشتر از آنچه که هست، مهم جلوه داده شود و با بزرگنمایی آن، دیگر موضوعات اصلی به حاشیه روند و حقشان ادا نشود. انتخاب سوژه، تحقیق دربارۀ موضوع، امتناع مصاحبهشونده از مصاحبه، از چالشهای مصاحبهگر پیش از مصاحبهاند. تعدد لحنها و اصطلاحات راویان، عدم مدیریت صحیح مصاحبه، مواجهشدن با عواطف انسانی راوی، آشنایی با زبان بدن، شیوه آغاز مصاحبه، تشخیص پاسخهای نامرتبط، درک حالات روحی مصاحبهشونده، تشخیص تضاد در پاسخها، بیان گویا، ساده و روشن مصاحبه، نحوه تعامل در مصاحبه، رفع سوءتفاهم در مصاحبه، مواجهه با فرهنگ کتمان چالشهای زمان مصاحبه هستند. عدم بازشنوایی مصاحبه، عدم تشخیص خلأهای مصاحبه و عدم تکمیل مصاحبه نیز به بعد از مصاحبه مربوطاند. تمام موارد ذکرشده، با علم به آنها، کسب مهارتهای لازم و تمرین در مصاحبههای مختلف عملیاند.