Document Type : Original Article
Author
MA in Educational Management and Planning, University of Tehran, Tehran, Iran
Abstract
Keywords
روش تحقیق و پژوهش در علم بهعنوان یکی از مبانی اصلی و اولیه هر دانشی بهشمار میآید و علوم انسانی نیز از این امر مستثنی نیست. پژوهش تاریخی کاربرد روش علمی در مسائل تاریخی است. پژوهش تاریخی ضرورتاً با وقایعی سروکار دارد که قـبل از تـصمیم پژوهـشگر به مطالعه آنها به وقوع پیوسته است (دلاور، 1390: 84). ضرورت کار در تاریخ شفاهی دفاع مقدس آشنایی با مفاهیم نظری و عملی تاریخ شفاهی و ادبیات دفاع مقدس است. دربارۀ اهمیت مبانی نظری در کار علمی، رفیعپور میگوید: برخی تصور میکنند میتوانند بدون چارچوب نظری یک تحقیق را انجام دهند. بهرهگیری از این روش باعث میشود مسائل را در رابطه علت و معلولی ببینیم (ن.ک: رفیعپور، 1382: 12). در تاریخ شفاهی دفاع مقدس نیز بهکارگیری روش علمی ضروری است. روش علمی دارای مراحلی است که باید انجام شود؛ هرچند انجام این مراحل وابسته به نوع موضوع و توانایی پژوهشگر تغییر میکند (بالدبی، 1373: 72 و 73). با توجه به این مقدمات، تاریخنگاری شفاهی مانند همه تحقیقات تاریخی، اعم از توصیفی، تبیینی و تحلیلی باید از مراحل زیر گذر کند: 1. انتخاب موضوع و تهیه طرح تحقیق؛ 2. انتخاب روش مناسب با موضوع؛ 3. شناسایی و انتخاب افراد آگاه از موضوع مطالعه؛ 4. انجام مصاحبه فعال؛ 5. تکمیل اطلاعات با مدارک و تسناد مکتوب و شفاهی؛ 6. خودداری از پیشداوری و گزینشهای مبتنی بر نادیدهانگاشتن برخی شخصیتها و جریانها در کار مصاحبه؛ 7. مکتوبکردن مصاحبهها؛ 8. بازخوانی متن مکتوبشده بهمنظور اشراف کامل بر دادهها؛ 9. دستهبندی و تنظیم دادهها براساس فهرست مطالب؛ 10. مطالعه انتقادی دادهها؛ 11. تدوین و نگارش متن با استفاده بجا، بهموقع و همزمان از چندین روایت برای نمایاندن تصویری روشنتر از رخداد یا موضوع مطالعه؛ 12. رفع ابهامها و پرکردن خلأهای احتمالی با توضیحات لازم و مستند؛ 13. حضور قاطعانه تاریخنگار شفاهی در سراسر متن با ایجاد روابط علّی و معلولی میان پدیدههای موضوع مطالعه؛ 14. چیدن متن روایتهای گوناگون باوجود شیوههای بیان و مواضع متفاوت گویندگان چنانکه گویی در یکدیگر تنیده و در یک قالب واحد ریخته شدهاند و 15. اهتمام به انجام مصاحبه مجدد یا جستوجوی آرشیوی یا کتابخانهای برای رفع نواقص احتمالی در هنگام مواجهه با کمبود یا نقصان دادهها (ملایی توانی، 1389: 151 و 152). در این تقسیمبندی اگر انجام مصاحبه با یک فرد یا افرادی باشد و تدوین با فرد دیگر، شش شمارۀ اول در حیطۀ وظایف مصاحبهگر است و بقیۀ موارد با تدوینگر.
اگر مصاحبهکننده جایگاه خود را به مورخ ارتقا دهد و چنین آگاهی را در مصاحبهشونده نیز پدید آورد، در آن صورت مصاحبه از گفتوشنود و چیزی شبیه مصاحبه خبری یا خاطره گویی شفاهی بهسوی روایت تاریخی پیش میرود. با توجه به اینکه مهمترین هدف تاریخ شفاهی، انجام مصاحبههای آگاهانه و هدفمند برای روشنسازی نقاط تاریک تاریخ معاصر و تبیین و تفهیم آنهاست، لازم است مصاحبهگر برپایه فرضیات خود به جمعآوری شواهد بپردازد. همچنین، در مصاحبه باید با سؤالات هدایتشده از گشتوگذار بیهدف در خاطرات جلوگیری کند. مصاحبه موفق به شرایط مصاحبهکننده بهعنوان یکی از عناصر اصلی مصاحبه و مهارت و آگاهی او از نقشش بستگی دارد. اگرچه مصاحبه قبل از هر چیز یک روش گردآوری اطلاعات است، ذهن مصاحبهگر باید دائماً بیدار باشد؛ بهنحویکه مداخلاتش جریان مصاحبه را هرچه بارورتر کند (ریموند، 1384: 188). تاریخ شفاهی مستلزم انجام یک مصاحبه بهصورت هرچه کاملتر و بهتر است. مصاحبهای که در درون خودش از سیستم و ساختار خاصی برخوردار باشد (حسنآبادی، 1385: 22 و 23). عامل مهم در مصاحبه، سؤالاتی است که مصاحبهگر میپرسد. او دربارۀ واقعهای که از اهمیت تاریخی برخوردار است، مفروضاتی در ذهن خود دارد و سؤالاتش را بر همین اساس مطرح میکند. مصاحبههایی که با آمادگی قبلی مصاحبهگر و راوی صورت میگیرند، حاوی گزارشهای کاملتر و مشروحتری خواهند بود تا مبادلات کلامی برنامهریزینشده. در این مصاحبهها، گاهی اوقات ترتیب پرسیدن سؤالها و حتی نحوة دقیق بیان سؤالها نیز مشخص است. همچنین، مصاحبههای با ساختار، تحلیل، مقایسه و سنجش دادهها را آسانتر میکنند (رفیعی، 1387: 42-44).
پس از انجام مصاحبه، اصل صوت و پیادهشدۀ مصاحبههای تاریخ شفاهی دفاع مقدس در گنجینههای مرتبط برای مراجعۀ دیگر محققان نگهداری خواهد شد. انجمن تاریخ شفاهی آمریکا دربارۀ گنجینهسازی مواد حاصل از مصاحبه پیشنهاد کرده است: مصاحبهکنندهها و مؤسسههای پشتیبان و مؤسسههایی که حفاظت از مصاحبههای تاریخ شفاهی را بر عهده دارند، باید متوجه باشند مراقبتهای مناسب و ذخیرهسازی ضبطهای ابتدایی بلافاصله پس از ضبطشدن آغاز شوند. همچنین، مصاحبهکنندهها باید آمادهسازی و نیز شرایط مصاحبه را ثبت کنند (سایت تاریخ شفاهی، 27/06/1400).
پیادهسازی یکی از مهمترین قسمتهای بعد از مصاحبه است که مصاحبهها بهمنظور تسهیل دسترسی نوشته میشود. اگر به علتی منابع دیجیتالی دچار مشکل شوند، متن پیادهشدۀ کاغذی دردسترس خواهد بود. همچنین، پیادهسازی گام نخست در انجام مراحل بعدی در تاریخ شفاهی خواهد بود. حسنآبادی از قول ویلمسن نقل کرده است: تاریخ شفاهی گفتوگو بین دو نفر است و تبدیل آن به متن درواقع افزودن ضلع سوم به این جمع است. همچنین، پرتلی معتقد است تبدیل صوت به متن، نوعی فاشسازی اطلاعات است و شامل ظرافت صدا، صداقت، آهنگ صدا، شتاب و کندی، صداقت سنجی، حالت مصاحبه، گریه و گله و ارتباطات اجتماعی میشود. نکتههای که دربارۀ یک متن تدوین شدۀ تاریخ شفاهی باید مدنظر قرار گیرند، تفاوت آن با متن پیادهشدۀ مصاحبه است. در یک متن پیادهشده مواردی مانند کلمات اضافه، نامفهوم، خام، لغات عجیب، زشت، حرکات مصاحبهشونده، خنده، گریه، علائم رفتاری، احساسات و ... وجود دارند که باید ویرایش شوند؛ البته متن پیادهشده در مراکزی که بهقصد چاپ، مصاحبه و پیادهسازی میکنند، با مراکزی که بهقصد آرشیو، پیادهسازی میکنند، برخی تفاوتهای کارکردی دارند (حسنآبادی، 1396: 13). عوامل اجرایی تاریخ شفاهی باید بیاموزند تا جایی که امکان دارد، بدون کموکاست متون حاصل از مصاحبه را پیاده کنند؛ زیرا امانتداری در پیادهسازی ما را یک گام به دادههای واقعی نزدیکتر میکند و هرگونه انحرافی در این زمینه به تولید خطا و اشتباه منجر میشود. متن مصاحبهای که دقیق و بینقص پیاده شود، پیکرۀ مصاحبه را در برابر چشمانمان قرار میدهد که یا شکیل، آهنگین و روان است یا یک شیر بییال و دُم و اشکم. متن نوشتهای که صدای راوی را از دل خطوط و سطور به گوش خوانندهاش برساند و ضرب آهنگ کلام، گویش و خصوصیات فردی او را منعکس کند، متن با ارزشی است. واقعبینانه این است که بین روایت گفتهشده و روایت مکتوب صرفاً نوعی شباهت ظاهری وجود دارد؛ زیرا تبدیل گفتار به متن مشکلاتی دارد؛ بنابراین، پیروی از دستورالعملهای استفاده از علائم ویرایشی سبب جلوگیری از اشتباهات خواهد شد (ابرامز، 1397: 45 تا 52). همچنین، اگر مصاحبه طبق استانداردهای تعیینشده پیادهسازی نشود، متن پیادهسازیشده اعتبار و اهمیت خود را از دست میدهد. پیادهکننده باید کارش را با دقت انجام دهد. پیادهسازی عین گفتار راوی موجب میشود تا خواننده در جریان متن قرار گیرد و فضا و شرایط مصاحبه را درک کند. در این شیوه تمام گفتاری که در مصاحبه وجود دارد، بدون کموکاست و تغییر پیادهسازی میشوند. مطالب باید صد در صد بهطور کامل و لفظ به لفظ و بدون هیچ تغییری پیاده شود. مهارت در پیادهکردن مهم است و بهتر است فرد مصاحبهکننده این مهم را انجام دهد. ویرایش و تطبیق متن پیادهشده با فایل صوتی نیز گام مهمی در امانتداری از متن مصاحبه است (حسنآبادی، 1385: 44- 46).
اطلاعات و خاطرات مصاحبهها باید اعتبارسنجی شوند. میتوان آنها را با دیگر اطلاعات و تحلیلهای مرتبط نقد کرد؛ ولی راستیآزمایی تمام خاطرات نه شدنی است و نه ضروری؛ بلکه فقط راستیآزمایی خاطراتی که با مشهورات زاویه دارد، ضروری است. همچنین، خاطرات فردیای که قابل راستیآزمایی نیست، حذف نمیشود؛ زیرا مجموعۀ این خاطرات فردی میتواند در تحلیل تاریخ دفاع مقدس استفادۀ شود (غنییاری، 21/06/1400). گاه خاطرات با نقد و تحلیل، نتیجهگیری و داوری همراه است و خاطرهگو برای اثبات دادهها به منابع اصلی، بهویژه اسناد و مدارک استناد میجوید. درواقع کاری تحقیقی شکل میگیرد و به همان نسبت به اعتبار آن افزوده میشود. در این گفتگو، خوانندگان در کنار خاطرهها و اطلاعات مصاحبهشونده، از تفسیرها و تحلیلهای او نیز مطلع میشوند و شناختی چندجانبه از راوی یا راویان به دست میآورند. همچنین، پرسشها جنبة استنباطی پیدا میکنند و تاریخنگاری زنده و ملموسی را پیشِ روی پژوهشگران قرار میدهد (کاموس، ۱۳۸7: ۳۲).
در مطالعات تاریخی تردید آغاز خرد است (بالدبی و دلن، 1373: 426). ارزیابی منابع، تنظیم شواهد، بهرهگیری از مهارت ادبی و داشتن پشتکار، شکاکیت، تخیل، سنجیدگی و طنازی مواردی است که هر مورخی باید واجد آن باشد (براندیج، 1396: 19). تاریخ شفاهی همانند تاریخنگاری، بیان رویدادهای گذشته و زندگی گذشتگان در «حال» است و خاطرهگو، خواهناخواه، در بازسازی و یادآوری چنین رویدادهایی تحت تأثیر تعلقات، تمایلات قلبی، آرزوها، احساسات، تفکرات و قضاوتهای حال خود قرار میگیرد، مخاطبان خود را در نظر میگیرد و با هدفی خاص به نقل خاطره یا نگارش آن میپردازد (کمری، 1387: 61). پس طبیعی است ارزیابی و نقد شوند. همانگونه که استنفورد گفته است شواهد زیربنای تاریخ هستند و رشتۀ تاریخ روی دوپایۀ شواهد و تفسیر پیش میرود (استنفورد، 1395: 115).
تصفیه علمی محتوای مصاحبهها بهاندازه مصاحبه دشوار است؛ زیرا پژوهشگر در مرحله مصاحبه بیشتر به اعتبار مصاحبهشونده توجه دارد تا اصالت گفتههای او. هر انسانی حرفهای بسیاری برای نزدن دارد و نمیتوان او را مجبور به گفتن کرد. همچنین، برخی مصاحبهها لایحه دفاعیه و برائتجویی از تقصیرها و کاستیها هستند و برخی نیز میکوشند تا نقش خود را در رخدادها و حوادث تاریخی پررنگ کنند؛ نه الزاماً آنگونه که رخداده است. دربارۀ افراد مسن معمولاً فراموشی عمدی و غیرعمدی گذشته و فرار از نقد آن بیشتر در مقام اثبات «بودن» و «محقبودن» از مشکلاتی است که وجود دارد (کمری، 1387: 80 و 81) و بهویژه در مرحله نقد باید به آن توجه شود.
بهطور کلی نقد در تاریخ شفاهی بر دو نوع است:الف. نقد بیرونی: محقق تاریخی باید سند را با سایر اسناد و شواهد تاریخی مقایسه کند و آن را با سایر اطلاعات مربوط به شخص، واقعه یا تکنولوژی دوره مربوط به مصاحبه، مقایسه کند و از صحت تعلق آن به موضوع مطالعهشده مطمئن شود.
ب. نقد درونی: پس از اطمینان از صحت ارتباط ادعای مطرحشده در مصاحبه با موضوع مطالعهشده، ارزیابی محتوای مطالب مطرح میشود که آیا اطلاعات صحیح است و تصویر درستی از موضوع یا واقعه را ارائه میدهد. آیا مطالب آن با موازین عقلی تطبیق میکند. آیا در بیان واقعیت غلو نشده است. آیا مصاحبه واقعیت را وارونه جلوه نمیدهد (ن.ک: بست، 1369: 184).
با عبور از فرایند انتخاب و تفسیر، مصاحبه را تکهتکه میشود تا تحلیل میسر شود (ابرامز، 1397: 52). نکته دیگر اینکه همیشه باید اصل بیان وقایع را از تفسیرها جدا کرد. در تاریخ شفاهی این آمیختگی فراوان است و باید راهی برای آن اندیشید؛ یعنی کسی که درصدد بیان وقایع است، مرتب کار تحلیلی میکند و چون خودش درگیر است، تلاش دارد تا چهارچوبهای تحلیلی خود را در درون نقل وقایع بیاورد. تفکیک اینها کمک خواهد کرد تا با واقعیت بهتر آشنا شویم.
واقعیت این است که تحلیل خاطرات مهمترین عرصهای است که تاریخنگار شفاهی باید نقش برجسته و راهبردی خویش را در آن آشکار سازد. با توجه به اینکه تاریخنگار شفاهی بیشتر با این خاطرات سروکار دارد، در مقایسه با تاریخنگار مکتوب، کار او دشوارتر است. تحلیل خاطرات روشهایی خاص خود دارد؛ زیرا خاطره، برآیند کنشهای ذهنی صاحب خاطره با رخدادها و تحولات عینی جامعه است که در ذهن و ضمیر او بهصورت ناگفته انباشتهشده است و روایت میشوند؛ ازاینرو، خاطره چشماندازها و نگرشهای تازهای نشان میدهد که هرچند در شناخت ابعاد پنهان و پیدای رخدادها راهگشای پژوهشگر است، به همان نسبت، با مخاطره هم همراه است (ملایی توانی، 1387: 106).
مورخ به اعتبار انسانبودن نمیتواند در تحلیل مسائل نسبت به آنها کاملاً بیطرف بماند. هر انسانی دارای موضعگیری ارزشی است. ازنظر گونار میردال، این اولویتگذاری ارزشی، به معنی نقض روش علمی در تحلیل مسائل نیست. معیار پایبندی به روش علمی ادعای بیطرفی نیست، برعکس، بیان صریح و آشکار اولویتهای ارزشی است تا هر خوانندهای درستی نتایج بهدستآمده از آن اولویتهای ارزشی را محک بزند (استنفورد، 1395: 108 و 115).
تاریخنگاری صرفاً گردآوری روایات یا مقایسه آنها و شناخت «واقعیت» حوادث گذشته نیست؛ فراتر از این هدف، به توجیه و تفسیر واقعیات میپردازد که بین جزئیات رابطه برقرار میکنند و آنها را به یکدیگر پیوند میدهند. این کار درواقع تجدید بنای گذشته است به کمک مصالح و مواردی که اینجا و آنجا از بقایای آوار حوادث باقیمانده است (زرینکوب، 1370: 142). تدوین در تاریخ شفاهی به معنی تصحیح و تکمیل و روانسازی یک متن خام است که شفاهی بوده و مکتوب شده است؛ ازاینرو، تلاش میشود متن با حفظ ویژگیهای شفاهی به متن معیار نزدیک شود و تبدیل به متنی شود که گویی ازطریق خواندن، شنیده میشود. در این راستا تلاش میشود با ویرایش محتوایی و شکلی بر غنای اثر افزوده شود. در این صورت، تدوینگر نقش مورخ را به عهده دارد. پس باید مجهز به دانشهای بینرشتهای لازم مرتبط با تاریخ شفاهی باشد تا بتواند آنچه را که حاصل مصاحبه است، بر مبنای زمان و موضوع انسجام دهد و با روشی کاملاً مورّخانه به چیدمان دقیق و منطقی مطالب بپردازد، خلأها را پر، نواقص را برطرف و رفع ابهام کند. او باید به محصول نهایی روح ببخشد و در قالبی جذاب و خواندنی آن را برای مخاطب عام و خاص عرضه کند (پناهی و دیگران، 1398: 89 و 90). در تدوین، نتیجه ایجاد یک منبع است، نه یک متن تاریخنگارانه؛ زیرا در روش نقلی، رسالت مورخ با بیان آنچه دیده یا شنیده است، به پایان میرسد؛ حال آنکه در تاریخنگاری، رسالت اصلی مورخ پس از گردآوری اطلاعات شروع میشود؛ بنابراین، در فرایند گردآوری اطلاعات ممکن است مصاحبهگر فعال باشد یا منفعل؛ دادههای گردآوریشده ممکن است درست باشند یا نادرست؛ مصاحبه ممکن است موفق باشد یا ناموفق؛ اما حاصل کار یکچیز است: بیان روایتهایی برای روشنساختن برخی از وقایع ابهامآمیز تاریخ که اگر تدوین شوند، ما آن را «تاریخ شفاهی» مینامیم. این متن از منظر معرفتشناسی صرفاً منبعی برای مطالعات تاریخی است و هرگز یک متن تاریخنگارانه نیست؛ بنابراین، باید کوشید از سطح تاریخ شفاهی نقلی به سطح تاریخنگاری علمی گذر شود تا تاریخ شفاهی به مرحله علمی گام بردارد و از تولید صِرف شفاهی به تولید متنهای تاریخنگارانه و مبتکرانه گام بردارد (ملایی توانی 1389: 131 و 132). تاریخنگار شفاهی با حضور مؤثر در متن کار، میان رخدادها روابط علّی و معلولی را مییابد و روایتهای مختلف را چنان به هم پیوند میدهد که گویی در یکدیگر تنیدهاند. تاریخنگار شفاهی همچنین خلأها را با تحلیلها، تفسیرها و تبیینهای خود پر میکند تا مجموعهای منسجم، منطقی و فهمپذیر پدید آید و بخشی از تاریخ روشن شود.
وقتی مورخ تاریخ شفاهی قصد کرد روی متن پیادهشدهای کار کند که دیگران مصاحبۀ آن را انجام دادهاند، در مرحلۀ نخست باید یکی دو بار فایل صوتی و در صورت امکان مصاحبههای صوتی - تصویری را با دقت ببیند و بشنود تا بتواند با زبان بدن راوی، مکث و سکوتها، حالات هیجانی، لحن و تُن صدای او آشنا شود. پس از اعتبارسنجی موارد ضروری از مصاحبهها، مورخ تاریخ شفاهی باید با حذف موارد تکراری، تکیهکلامها، تحلیلهای نامربوط، مطالب غیر مرتبط با اهداف و مواردی که در اعتبارسنجی رد شدهاند و اضافهکردن ارجاعات و گویاسازیهای لازم، ساختار پژوهشی در متن ایجاد کند. همچنین، مورخ میتواند تحلیل خودش را در متن یا زیرنویس اضافه کند. ویرایش ادبی متن هم از مراحل اصلی است؛ زیرا راوی با استفاده از مطالب حافظهاش سخن گفته است و مسلماً برای استفاده عام متن باید ویرایش شود. همچنین، چاپ عین جملات مصاحبهشونده، خواننده را خسته میکند. همچنین، تدوینگر باید به انگیزههای آشکار و پنهان راوی توجه کند؛ زیرا در اموری که راوی نقش خود را منفی ارزیابی میکند یا آنکه قصد دارد در نقش خود بزرگنمایی کند، ممکن است حقایق و واقعیتها را آنگونه که میپسندد، بیان کند. در چنین مواردی است تدوینگر با توجه به سندیت و انگیزه راوی، با ذکر اسناد معتبر مغایر با محتوا، اجازه دارد مطالب را با توجه به اسناد و مدارک موجود تغییر دهد (دلاور، 1385: 152-157). در تمام این مراحل، تاریخنگار با دیدی انتقادی و نقد و نظر به دادهها مینگرد (ن.ک: رضوی، 1387: 98). پس از طی این مراحل، نوبت تصمیمگیری دربارۀ قالب خروجی مصاحبه است که با توجه به محتوای مصاحبهها، ذائقۀ مخاطبان و موافقت سفارشدهنده و حامی میتواند به شکل خاطرات بلند، خاطرات کوتاه، زندگینامۀ مستند یا زندگینامۀ داستانی تدوین شود (قاسمیپور، 21/06/1400).
اما در آمادهکردن متن نهایی رعایت معیارهای زیر ضروری است:
1.حفظ اصالت متن؛
3 . درج سؤالات مصاحبهگر؛
4 . تفکیک سؤالات و پاسخها؛
12.تهیۀ پیوستهای لازم مانند گزیدۀ تصاویر و اسناد و نمایههای موردنیاز و مرتبط (صالحی، 1398: 115 و 116). همچنین در تدوین، عاملهایی مانند سیاستهای مرکز حامی و سفارشدهندۀ مصاحبه و چاپ، میزان سواد ویرایشگران و ارتباط آنها با موضوع، ارتباط مصاحبهگر با مصاحبهشونده، تعامل تدوینگر با موضوع و چگونگی پیوند آن با مصاحبهشونده و زمینهسازی تاریخی مؤثرند. معمولاً بهترین تدوینها دربرگیرندۀ ویژگیهایی مانند فهمپذیر بودن، شخصیتسازی و برجستهسازی، چگونگی قرارگرفتن مصاحبهشونده در متن، ارتباط مناسب بین گفتار به نوشتار، پیشنهادها و دیدگاههای جدید، تصویرسازی و روشنسازی و پرهیز از قضاوت و نفی و اثبات، ایجاد تعادل بین صدای راوی و صدای تدوینگر و چالشیبودن هستند. بهترین کارهای تدوینی، ارائه تاریخ شفاهی ازطریق تئوری و در صورت لزوم تجزیهوتحلیل آن و پرهیز از یکسونگری است که ضمن احترام به ماهیت تاریخی مصاحبه، سعی میکند تا محتوایی ِ درخور خواندن عرضه کند (حسنآبادی، 1396: 14).
این توضیح نیز لازم است که تاریخ شفاهی میتواند بهصورتهای گوناگون و با کاربریهای متنوع تدوین و عرضه شود. یکی از متداولترین شکلهای آن انتشار بهصورت متن مکتوب است. شکل دوم عرضه آن بهصورت نوارهای کاست و پخش آنها در رسانهها، بهویژه رادیو است که نسبت به روش نخست یا حالت مکتوب مزیتهای بیشتری دارد؛ زیرا بسیاری از احساسات، واکنشها، لحن گفتار، مکثها و مانند آن را بازتاب میدهد؛ اما باز با محدویدتهایی روبهروست. شکل سوم، عرضه تاریخ شفاهی بهصورت فیلم است که جذابترین، اثرگذارترین و موثقترین گونه تاریخ شفاهی است؛ زیرا علاوه بر صدا، تصویر تاریخسازان و صاحبان خبر را به نمایش میگذارد و علاوه بر احساسات، نگاهها، رفتارها، حالت دستان و چشمها و چهرهها را هنگام سخن نشان میدهد.
نتیجه
تاریخ شفاهی یکی از ابزراهای گردآوری اطلاعات در تاریخ معاصر است که با مصاحبه فعال سعی در روشنکردن بیشتر زوایای تاریخ معاصر دارد. انجام پروژه تاریخ شفاهی مراحل مختلفی دارد که از انتخاب موضوع و تحقیقات دربارۀ موضوع شروع میشود و با تدوین اثر نهایی و عرضه آن تمام میشود. هر کدام از این مراحل باید به دقت و همراه با روحیه جستجوگری انجام شوند تا نتیجه نهایی، اثری مطلوب باشد. در هر کدام از این مراحل، فرد باید با تاریخ شفاهی آشنا باشد و مبانی علمی آن را بشناسد تا بتواند اثری تولید کند که بتوان بر آن نام تاریخ شفاهی گذاشت. همچنین، باید به نقشی که در پازل تاریخ شفاهی دارد، واقف باشد و بداند که قرار است چه کند و کارش چه تأثیری بر کل کار دارد.