Multiple Implications: a Challenge for Cognition of Lifewriting "Khatere", "Khatere- newisi", "Khaterat", Key Concepts of Memory-based personal Lifewriting

Document Type : Original Article

Author

Assistant Professor of the National Library and archives of IRAN, Department of Iranian Studies and Islamology

Abstract

the memory-based personal lifewriting has been a historical- literary genre consists of writings with realistic narratives of the past, in recent decades. some researchers, have turned to research on this writings goals, types, structures and methods, to understand what and how they are. but these efforts have not been successful in achieving a clear and desirable result. one of the factors of this defect seems to be the multiplicity of semantic implications and ambiguity in recognizing the common and basic concepts in the the memory-based personal mifewriting' square. The multiplicity of semantic implications about basic concepts personal mifewriting is so that even includes three basic and common concepts of "Khatere", "Khatere- newisi" and "Khaterat" . So, we can not find same statements of the researchers and even from the one. understanding of "Khatere" as an originally subjective being, a creature with an objective construction, a kind of writing, a writing based on personal narratives, in the sense of the verb, meaning an event, a slice of life and a range of human knowledge, shows that this concept has multiple meanings. "Khatere- newisi" also has many ambiguous connotations, including the act of writing memories, one of the types of writing, and the general meaning of recording the events of an individual's life. Also, "Khaterat" is not very definite. So that expresses various concepts in the collection of memories, a account of life, as well as a genere of . It seems that only through the recognizing the memory-based personal lifewriting, we can take steps to remove the existing ambiguities and clarify the implications of the concepts of this field of modern knowledge.

Keywords


مقدمه

سنت زندگی‌نگاری مدرن در ایران، یکی از رایج‌ترین گرایش‌های تاریخی‌ادبیِ معاصر است که حاصلِ آن شکل‌گیریِ هزاران «زندگی‌نوشت» فارسی در دو سده اخیر است. زندگی‌نوشت تقریباً معادلlife writing  به‌منزلۀ اَبَر ژانری با شأن تاریخی‌ ادبی، حاوی همۀ انواعِ فرعیِ مبتنی بر شرح واقع‌گرایانۀ ماجراهای زندگی انسان است. گستره این گونه اصلی و فراگیر در وهلۀ نخست، بر دو قسمِ زندگی‌نوشت‌های غیرشخصی (او‌روایتی) و زندگی‌نوشت‌های شخصی (من‌روایتی) شناخت‌پذیر است که انواعی متعدد نظیر زندگی‌نامه، خودزندگی‌نامه، ‌یادداشت‌های شخصی، نامه‌های شخصی، گزارش‌های شخصی، داستان - زندگی‌نامه‌ها، خاطره‌نامه‌ها و مجموعه تک‌خاطرات را ذیل خود جای می‌دهد. صرف‌نظر از گونه‌های فرعی زندگی‌نوشت غیرشخصی (مشتمل بر انواعی نظیر زندگی‌نامه، کارنامه، یادنامه، زندگی‌نامه داستانی و از این قبیل)، گسترة فراخِ زندگی‌نوشت‌‌های‌ شخصی، بخشی درخور ‌توجه از زندگی‌نوشت‌ها را تشکیل می‌دهد که به‌طور کلی در زبان انگلیسی، از آن به ادبیات اتوبیوگرافیک[1] تعبیر می‌شود؛ اما همۀ زندگی‌نوشت‌های شخصی نیز ذیل کلی‌ترین نگاه به دو بخش عمدۀ خاطره‌سرشت و یومیه‌سرشت تقسیم می‌شوند. تمرکز این مقاله بر زندگی‌نوشت‌های شخصی خاطره‌سرشت است که حاصل تداعی روایت‌های گذشته و ثبت رویدادهای سابق زندگی فرد است؛ در حالی ‌که در انواع یومیه‌سرشت، فرد به‌طور هم‌زمان به ثبت رویدادهای جاری زندگی خویش می‌پردازد. گذشته از نبودِ جامعیت و مانعیت در طبقه‌بندی‌های موجود از انواع زندگی‌نوشت‌ها‌، اساساً مبانی نظری این نوشتارها نیز چندان که باید عرصۀ تحقیقات علمی در این زمینه را هموار نکرده است. ضعف در ‌یکی از این گستره‌های پژوهشی، به زندگی‌نوشت‌های شخصی خاطره‌سرشت مربوط می‌شود. باوجود سابقۀ شکل‌گیری چند هزار زندگی‌نوشت‌ خاطره‌سرشت، گستره و عمق مطالعات نظری درباره آنها چندان پُر‌مایه نیست.

مهم‌ترین‌ ملزوماتِ درگرفتنِ بحث‌های‌ نظری بنیادین در گستره هریک از شاخه‌های علوم انسانی، وجود درکی دقیق و تا حدود زیادی مشترک از مفاهیمِ اولیه و کلیدی آن رشته است؛ به نحوی که در بستر این فهمِ عمومی، پژوهشگران و منتقدان بتوانند دیدگاههای خود را به‌ویژه از حیثِ تحلیل نظرات موجود بیان کنند و با اتکا بر آن، بر عمق و گسترۀ اندیشه‌ها و مباحث ناظر بر آن بیفزایند. به عبارت دیگر، مقدمۀ هر رویکرد علمی به مقولات مشخص، روشن‌شدن اصلی‌ترین و محوری‌ترین دلالت‌های‌ کلی و صریح در مفاهیم مربوط به آن است. به همین ترتیب، انتظار می‌رود در موضوعات و مضامینِ مرتبط با مفهومِ خاطره و انواع نوشتاری مبتنی بر آن، وجود درکی مشترک، از معنای لغوی و اصطلاحیِ اساسی‌ترین‌ و ابتدایی‌ترین واژه‌های متداول در این گستره، پیش‌نیاز هر بحث و مداقه‌ای ازسوی صاحب‌نظران و پژوهشگران این حوزه باشد؛ در حالی‌ که به نظر می‌رسد با وجود شکل‌گیریِ روزافزونِ زندگی‌نوشت‌های مدرن فارسی در طول بیش از 150 سال اخیر و نیز گذشت بیش از سه دهه از آغاز توجه به مسائل و مباحث نظری آنها، وحدت درک و دریافت در این زمینه، چندان پُررنگ نیست. به نظر می‌رسد در کنار برخی عوامل مؤثر در کاستی‌های خاطره‌شناختی در ایران[i] این معضل نیز یکی از موانعِ مهم اما ناشناخته در طرح مباحث و تبادلات علمی جدی در میان محققان این زمینه باشد که بی‌توجهی به آن، روزبه‌روز ایجاد گفتمانی علمی در این خصوص را به‌ویژه در نوشتارهای محققانه سخت‌تر کرده است. به بیان دیگر، به نظر می‌رسد در ایران، باوجود بیش از یک‌و‌نیم قرن سابقۀ شکل‌گیری زندگی‌نوشت‌ها و نیز تلاش برخی محققان در ارائۀ مختصاتی از مفاهیم اصلی و گاه شناخت انواعِ آن، سخن از تشخص مفاهیم موجود در نظامی مطالعاتی - و نه قائم به فرد - ادعایی درنگ‌پذیر است. این مقاله در راستای شرح و تبیین چرایی و ارائۀ پیشنهادی در راستای کمترشدن معضل مذکور شکل گرفته است. به عبارت دیگر، قصد این نوشتار، با درک ضرورتِ شناخت دست‌یافته‌های پیشین در پیِ پاسخ به پرسشِ «کجا ایستاده‌ایم؟» و اهمیت آن در ترسیمِ مسیر آتی، بیان و تحلیل گوشه‌ای از تناقضات و ناهمخوانی‌ها ‌در پُرکاربردترین و اساسی‌ترین‌ مفاهیم و اصطلاحات این گستره موضوعی، در سه اصطلاحِ «خاطره»، «خاطره‌‌نویسی»‌ و «خاطرات» است.

در این خصوص، توجه به دو نکته، ضروری است. نخست آنکه منظور از وجود اختلاف‌نظر در دیدگاههای پژوهشگران، متوجه تفاوت در برداشت‌ها و تئوری‌های محققانه به‌منزلۀ یکی از مهم‌ترین پیش‌زمینه‌های کنکاش و رشد علمی نیست؛ بلکه چنانکه مشاهده می‌شود گاه در ابتدایی‌ترین و بنیادی‌ترین مفاهیم این حوزه که مبنای سایر فهم‌ها و تبادل‌نظرهاست، نه‌تنها اتفاق‌نظری به چشم نمی‌خورد، ناهمخوانی و تناقضات چنان‌اند که در بحث‏های متعاقب، پیشبردی در فهم نقاط تاریک این زمینه موضوعی صورت نخواهد گرفت. دیگر آنکه رویکرد این نوشتار، مبتنی بر شناخت گزاره‌ها و توصیف و تبیین آنها است. ضمن آنکه نگارنده در این مجال، به دنبال نقد تعریف‌های موجود در معنای منطقی و متوجه حد و رسم آنها نیست؛ بلکه با توجه به دستاوردهای درخورِ تأمل در این زمینه - اعم از آنکه محققان، در پی ارائۀ تعریفی از اصطلاحات مدنظر بوده یا به بیان دیدگاه خود دربارۀ آن پرداخته‌اند - تنها به بخش اول تعریف از حیث منطقی نظر دارد. به عبارت دیگر، نوشتارِ پیشِ رو در پی کشف ماهیت و جنسِ هر یک از این مفاهیم در برجسته‌ترین نوشته‌های موجود این عرصه تا کنون است تا صرف‌نظر از جزئیاتِ معمولِ موردِ اختلاف‌ در تعاریف و دیدگاههای موجود، تفاوت‌های مبنایی را درک و سپس نتیجه‌گیری کند. 

 

پرسش‌های پژوهش

  1. آیا در دلالت‌های معناییِ مفاهیم اساسی در گسترۀ زندگی‌نوشت‌های شخصی خاطره‌سرشت اتفاق‌نظر وجود دارد؟
  2. تلقی پژوهشگرانی که تا کنون در گسترۀ خاطره‌شناختی قلم زده‌اند، از سه اصطلاحِ متداولِ‌ این عرصه، یعنی «خاطره»، «خاطره‌نویسی» و «خاطرات» چگونه بوده است؟
  3. در صورت تعدد دیدگاهها، آیا دریافت‌های غیرهمسان به اجزای فرعی و غیرتعیین‌کنندۀ تعاریف و تلقی‌های موجود مربوط می‌شود یا ماهیت اصلی و چیستی این مفاهیم، محل اختلاف‌نظر است؟
  4. خاستگاه و مایۀ رفع دلالت‌های مبهم و چندگانۀ اصطلاحات مذکور چیست؟

 

پیشینۀ پژوهش

شکل‌گیری زندگی‌نوشت‌های مدرن فارسی، اعم از انواع شخصیِ خاطره‌سرشت و غیر آن، به نیمه دوره قاجار مربوط می‌شود؛ اما توجه به مباحث نظری آن در تلاش در جهتِ برشماری و فهم چیستی، چگونگی ساختار، روش و نحوه‌های شکل‌گیری و احتوای موضوعی پیشینه‌ای چندان ندارد و حداکثر می‌توان سابقه‌ای سی و چند ساله برای آن در نظر گرفت که نمونه‌های اولیه آن عبارت‌اند از: مقدمۀ خاطرات‌نویسی ایرانیان از بِرت فرَگنر[2] با موضوعِ آثار مدرن فارسی در دوره قاجار، سلسله مقالاتی به قلمِ غلامحسین کرباسچی که در گروه پژوهشی خاطرات در بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی در نشریه «یاد» در سال‌های ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷منتشر شد و آثاری از پژوهشگرانی نظیرِ علیرضا کمری، احمد اخوت، احمد اشرف، احمد شعبانی، احمد دهقان، قدسیه رضوانیان، محمدرضا ایروانی، سمیه عباسی، مریم صباغ‌زاده، محمدرضا سنگری، عبدالله حسن‌زاده و نیز نویسندگان مدخل‌های این موضوع که تا حدودی تاریخچه، مصادیق، ماهیت و حدود این نوع نوشتارها را روشن کرده‌اند.[ii] باوجود سابقه و پژوهش‌های نام برده شده به نظر می‌رسد هنوز چارچوب‌های اصلی نوشتارهای خاطره‌محور، روشن و مورد اتفاق نیست. این مقاله، در پی کنکاشی در میان دیدگاههای موجود دربارۀ اهمّ مفاهیم و اصطلاحات متداولِ این عرصه شکل گرفته است.

گفتنی است این پژوهش در نوع خود بی‌نظیر است. دست‌کم نگارنده، از وجود اثری خبر ندارد که در پی بررسی موضوع یا موضوعاتی در این حیطه شناختی، با اعتنا به دستاوردهای پیشین و از رهگذر نقد و نظر دربارۀ آنها شکل گرفته باشد.

 

  1. خاطره

در نگاهی کلی، همه انواع زندگی‌نوشت‌های فارسی شامل روایتی از همه یا بخشی از زندگی آدمی با رویکردی واقع‌گرایانه، به دو بخش کلیِ انواعِ شخصی (من - راوی) و غیر شخصی (او - راوی) تقسیم می‌شود. در گام بعد، همه انواع شخصی آن، با استفاده از دو شیوه خاطره‌نویسی یا یومیه‌نویسی به دست می‌آیند. بُن‌مایه و هسته اصلی انواعِ نوشتاریِ حاصل از شیوه خاطره‌‌نویسی‌، «خاطره» است. خاطره، واژه‌ای عربی و حاصلِ ترکیب «خاطر»[iii] + (ضمیر «ه» نسبت) است. ساخت کنونی این واژه، فارسی و خاستگاه آن عربی است.[iv] هرچند در فارسی، برابرنهاده‌ای برای آن وجود ندارد، در کتاب‌های لغت، معانی زیادی برای آن، در گستره مفهومیِ حافظه، یاد و ضمیر انسانی به چشم می‌خورد. گفتنی است این واژه قدمت چندانی ندارد؛ چنانکه با وجود مدخل «خاطر» در فرهنگ آنندراج (تألیف ۱۳۰۶ق) در معانی متعدد همراه با شواهد درخور ‌توجه، اثری از واژه‌های‌ «خاطره» و «خاطرات» در آن نیست.[v] سیالیت و سردرگمی حاصل از تعلق «خاطره» گاه به اظهارنظرهای متضاد یک نویسنده در اثری واحد منجر شده است؛ برای مثال، دهقان «خاطره» را گاه «یک نوع ادبی» و گاه «جستجوی گذشتۀ آدمی در حافظه و اندیشه او» و گاه «به یاد آوردن حوادث، حالات و ماجراهایی که شخص تجربه کرده، دیده، شنیده یا در جریان آن بوده» دانسته و درنهایت، با صرف‌نظر از لزوم به‌کارگیری اصطلاحی دیگر در این خصوص، آن را از جنس اثر مکتوبی دانسته که نویسنده با اتکا به حافظه، با مرور گذشته و وقایعی که بر او گذشته نوشته شده است. (دهقان، 1386: 136) همچنین، برسازیِ اصطلاحاتی نظیر «رمان خاطره‌گونه»[vi] و حتی نوع خاصی از آثار[vii]، از نمودهای نبودِ توافق، نه‌تنها بر تعریف یکی از متداول‌ترین و اساسی‌ترین‌ اصطلاحات این زمینه است، بر تعیین جنس آن به‌منزلۀ ابتدایی‌ترین‌ بخش تعریف است.

نوشتارِ پیش رو، در پی تکرارِ تعریف‌های متنوع و متعدد موجود از این واژه نیست؛[viii] بلکه بر آن است تا از میان آثار کسانی که به تعریف یا اظهارنظری دربارۀ این مفهوم پرداخته‌اند، تعلق آن را به «جنس» و ماهیتی خاص به‌منزلۀ اصلی‌ترین بخش تعریف نشان دهد و از این طریق، اختلاف زاویه ‌را در فهم‌های متفاوت از مهم‌ترین اصطلاح در این حوزه بنمایاند.

 

1.1. خاطره در معنای موجودی ذهنی

گاه منظور از این اصطلاح - حتی بدون التزام به تفکیک در عرصه وجود و اظهار - موجودی ذهنی است. کمری، خاطره را در مفهوم اول، بالاصاله، مظروفی برای خاطر و موجودی ذهنی می‌داند که در نتیجۀ دریافت ذهن از مبادی شناختی ادراکی - حواس پنجگانه و اندریافت‌های فراحسی (رویاها و مکاشفات) - در قبال واقعیات (بیرونی و درونی) در حافظه/یاد، ثبت و جای‌گیر می‌شود. او در این مفهوم، خاطر را ظرفی برای این پدیده به‌منزلۀ مظروف قلمداد کرده است. (کمری،‌ ۱۳۸۶: ۳۷) ازنظر او، خاطره (یادمان) پدیدۀ تعلق‌یافتۀ خاطر (یاد، حافظه) یا داشتۀ حافظه است. او در صفحاتی دیگر، خاطره را مظروف و محتوایی می‌داند که در ظرف ذهن (خاطر/حافظه) جای گرفته و حاصل بازتاب مشاهدات، کرده‌ها، گفته‌ها و شنیده‌ها است. (کمری، 1383: ۲۷-۲۸) ازنظر حسینی‌نژاد نیز خاطره، تصویر ماندنی در ذهن است که رنگ خیال و عاطفه پذیرفته است. (رک. حسینی‌نژاد، 1382: 18) برخی مترادفات موجود در فرهنگ‌ها نیز کاملاً بر این وجه از خاطره اعتنا دارند؛ نظیرِ یادگار، یادبود، یاد، ذهن، حافظه، ضمیر، اندیشه و خیال. (عمید، ۱۳۹۲، ج ۲: 975-976؛ نفیسی، 1343، ج 2: 1312)

 

  1. 2. خاطره در معنای ساخت عینی (گفتاری، نوشتاری)

خاطره یا خاطره‌ها پس از تکوّن مواد خام در ذهن و به مدد عنصر روایت، ساختی مشخص اعم از شفاهی یا کتبی پیدا می‌کند و به‌صورتِ متنِ عینی و دارای زمینۀ فرهنگی، ‌تاریخی، اجتماعی و ادبی در می‌آیند. آنگاه که خاطره در معنای امری ذهنی با طرحی مجرد، در قالب روایتِ عینیِ ‌اظهار شود و به گفتار یا نوشتار در‌آید، طرحی نشانه‌ای به خود می‌گیرد که عنوانی متفاوت را می‌سزد. حال آنکه غالباً در میان نوشتارها چنین تفکیکی لحاظ نشده است. گاه پژوهشگر در این کاربرد اصطلاح، همراه با توضیحی اضافه، به اعتنای خویش بر نکته صحه می‌گذارد. عباراتی نظیرِ «خاطره، در معنی متن و اثر، اظهارنامه تعلقات و داشته‌های ذهنی آدمی از گذشته و حاصل از کرده‌ها، کنش‌ها، ‌مشاهدات و شنیده‌های اوست». (کمری، 1394: 112؛ 1383: 28) از این توجه حکایت دارد. کمری در جای دیگر تعریف خود را چنین مقید می‌کند: «منظور از خاطره (به معنای مکتوب) بازگفت و بازنوشت یادهای پیشین دارندۀ خاطره به قلم خود اوست». (کمری، 1383: 59)؛ چنانکه در برخی نوشتارها وجود اصطلاحِ «کتاب‌های خاطره»، «خاطره‌نگاشته» و «خاطره‌نوشته» نیز بر این تأکید استوار است.[ix] هرچند این احتیاط و توجه در تقیید «خاطره» به مفاهیمی اضافه، بر خلأ ناشی از وضع اصطلاحات در پی ناشناخته‌ماندنِ مفاهیم موجود تکیه دارد و چندان راهگشا نیست، در بسیاری اظهارنظرها نه‌تنها در عرف عام، ازسوی برخی محققان نیز این نکته مغفول مانده است؛ به طوری که بارها اصطلاحی واحد، هم‌زمان، به موجودی ذهنی و صورتِ اظهارشدۀ آن ازجمله در قالب نوشتار اطلاق شده و همین، موجبات ابهام و شفافیت‌زدایی را در مسیر درک دقایق علمی فراهم کرده است؛ برای مثال، حتی کمری که گاه به نحوی از این تمایز خبر می‌دهد، در بسیاری عبارات خود از قید مذکور چشم می‌پوشد و هم‌زمان و در یک ریختِ واژگانی، «خاطره» را در ماهیتِ نوشتار به کار می‌برد؛ نظیرِ آنکه «خاطره» را اثر و نوشته‌ای می‏داند که نویسنده، آن را در نتیجۀ یادآوری ارادی شرح حال و حوادث و رویدادهای سپری‌شده در زمان و مکان معلوم، پدید می‏آرود. (رک. کمری، 1383: 57) گفتنی است کمری در پاسخ چرایی این کاربرد واحد، جز بر مفهومی بالاصاله، بر آن است که «واژه خاطره و خاطرات، معمولاً خاطرات مکتوب را به ذهن متبادر می‌کند.‌ گویی این شکل خاص از خاطرات با تمامی اَشکال آن برابر دانسته شده است» و با آنکه او هر دو اصطلاح «خاطره‌گفته» و «خاطره‌نوشته» را در اطلاق صورت‌های اظهارشده «خاطره» روا می‌داند، چنین گزارش می‌دهد که «خاطره‌نگاشته را ازنظر روانی کلام و کوتاهی عبارت، از روی مسامحه، خاطره می‌خوانند». (کمری، 1383: 29)

در همین دایرۀ معنایی، برت فرگنر نیز «خاطره» را شرح حال یا قسمتی از زندگی فرد می‌داند. (فراگنر، 1377: 27) غلامحسین یوسفی نیز در تعریف «خاطره» تنها به وجه نمود عینی آن در قالب نوشتاری توجه دارد و آن را عبارت از هر چیزی می‌داند که از روی قصد و آگاهی نوشته شده و مقصود از آن، معرفی عمل و اندیشه صاحب اثر بوده است. (یوسفی، 1380: 361) ایروانی نیز هرچند در اثر خود بارها اصطلاح «خاطره‌نگاشته» و «خاطره‌نوشته» را به کاربرده، درنهایت در ارائه تعریفی از «خاطره» آن را اثر، ‌نوشته یا پدیده‌ای روایی می‌داند که پدیدآورنده آن، با آگاهی و اراده، به شرح احوال، حادثه‌ها و رویدادهای گذشته می‌پردازد؛ ولی او در ادامه، این بار «خاطره‌نگاشته» را خاطره‌ای می‌داند که به‌صورت مکتوب درآمده باشد! (ایروانی، 1390: 15)؛ به ‌طوری ‌که با مطالعۀ دقیقِ تنها چند صفحه از این اثر به‌راحتی می‌توان به سردرگمی نویسنده در انتخاب مفهوم و کاربردِ اصطلاحاتِ دقیق مدنظر پی‌برد.

 

  1. 3. خاطره در معنای نوع نوشتاری خاص

برخی در این میان، گامی فراتر رفته و «خاطره» را یک نوع و ژانر نوشتاری دانسته‌اند؛ برای مثال، عبادیان، بین «خاطره» و «خاطرات» بدون ذکر هر گونه توضیح، تمایزی این‌چنین قائل شده است که مبنای آن بر نویسندۀ این سطور معلوم نشد: «خاطره یک نوع ادب (ژانر) نوظهور در ادبیات جنگ است. (عبادیان، ۱۳۷۹: ۲۳۶) نگاهی بر این جمله نیز از تلقی خاطره در مفهوم نوعی ادبی در دیدگاه زارع حکایت دارد: «انتخاب این زاویه دید با نوع ادبی خاطره هماهنگی دارد». (زارع، 1397: 65) چنانکه سنگری در دو عبارتِ ذیل، «خاطره» را در مفهوم ژانری مجزا از برخی دیگر از زندگی‌نوشت‌ها به کار برده است. «یادداشت روزانه می‌تواند شامل مسائل جزئی و بسیار مهم و اساسی زندگی باشد که گاهی اوقات تمهید و مقدمه‌ای برای رسیدن به ژانرها و گونه‌های دیگر مانند خاطره، زندگی‌نامه و داستان شود. همان‌گونه که برخی از بزرگ‌ترین آثار ادبی ما محصول یادداشت‌های روزانه‌اند.» و «امروز گونه ادبی خاطره درخشان‌ترین دوره خود را در روزگار ما می‌گذراند». (سنگری، 1392: 24؛ 1392 «الف»، 17) در این راستا صباغ‌زاده نیز بر آن است که «خاطره» یک قالب معتبر ادبی است. همچنین، این جملۀ او که «تشابهی هم بین خاطره و سفرنامه وجود دارد»، به‌درستی گویای دیدگاه اوست. ازنظر او، این دو قالب بسیار به هم نزدیک‌اند و از وجود یکدیگر بهره‌ها می‌برند. (مریم صباغ‌زاده، 1392: 11) حسن‌زاده نیز از «خاطره» در ماهیتِ قالبی نگارشی در مقایسه با قالب‌های دیگر نظیر گزارش، مقاله، تاریخ نگاشته، زندگی‌نامه، سفرنامه و داستان یاد کرده است. (حسن‌زاده میرعلی، 1392: 66)

در تکمیل این بخش در بیان گزارشی از وجود این تلقی در پژوهش‌های رایج، از کاربرد «خاطره» در عبارات و تعبیرات متعدد به قلم کمری نیز یاد می‌شود. او گاه این اصطلاح را در تناظر و مقایسه با انواع نوشتاریِ شناخته‌شده نظیر زندگی‌نامه و سفرنامه به کار برده است. نمونه‌هایی از آن عبارت‌اند از: «ضروری است به تمایز و تفاوت خاطره و زندگی‌نامه توجه شود؛ زیرا در برخی عبارات بازگفته پیشین، زندگی‌نامه و خاطره گاه قریب‌المعنی یا به مفهوم مکمل یکدیگر آورده شده‌اند». (کمری، 1383: 77) گاه جز با قراین معنایی نمی‌توان مفهوم این واژه‌ها را دریافت؛ برای مثال: «زندگی‌نامه اعم از خاطره است و خاطره، گونه‌ای زندگی‌نامه‌نویسی است. خاطره یکی از اقسام و زیرمجموعه زندگی‌نامه به حساب می‌آید. سفرنامه، گونه‌ای خاطره است. وجه غالب، آن است که سفرنامه با خاطره از یک سنخ محسوب می‌شود». (کمری، 1383: 83-85) او در همین حوزه معنایی، در پرسمان یاد از «تبدیل خاطره به متن ادبی» فراوان سخن گفته است؛ حال آنکه با توجه به قرائن معنایی، مراد از آن، انواع نوشتاری مبتنی بر خاطره‌ها است. (کمری، 1394: 201)

 

  1. 4. خاطره در معنای نوعی نوشتار، مبتنی بر روایت‌های شخصی (زندگی‌نوشت‌های شخصی)

چنانکه پیشتر اشاره شد همه زندگی‌نوشت‌های شخصی، خاطره‌محور و حاصل از شیوه خاطره‌نویسی نیستند؛ بلکه بخشی از آنها به شیوۀ یومیه‌نویسی و در پی ثبت روزانه وقایع در قالبِ یادداشت‌های شخصی شکل می‌گیرند؛ اما اغلب، این دقیقه چندان مورد اعتنا نیست و از همه آثارِ حاویِ روایت‌های شخصی، با عناوینِ «خاطره» و «خاطرات» یاد می‌شود؛ برای مثال، در عباراتِ ذیل، تنها به وجه ثبت شخصی روایت‌ها توجه شده است: «یادداشت‌ها و دست‌نوشته‌ها که بخشی از آنها به‌صورت روزانه نوشته می‌شوند نیز ذیل و در شمار خاطره‌ها جای می‌گیرند» (کمری، 1383: 85)، و «خاطره نیز مانند همه نوع‌های ادبی مشخصه‌هایی دارد». (دهقان، ۱۳۸۶: ۱۷۸)

 

  1. 5. خاطره در معنای فعلی (معادلِ خاطره‌نویسی یا خاطره‌گویی)

کم‌دقتی در کاربردِ دقیقِ این اصطلاح کار را به جایی می‌رساند که گاه با چشم‌پوشی از ساخت واژگانی این اصطلاح، از آن معنایی معادل با فعلِ «روایت‌گری، بازگویی و بازنویسی» اراده می‌شود؛ برای مثال، سنگری «خاطره» را گونه‌ای از روایت و روایت‌گری تعریف می‌کند که راوی، رویداد یا رویدادهایی را بیان می‌کند. از نظر او «خاطره، بازگویی، بازنویسی و کارگاه بازنویسی دیده‌ها، شنیده‌ها و کرده‌های‌ زمان گذشته است». او بلافاصله در جملات بعد، این مفهوم را نوعی یادکرد از گذشته در ساختار و شکل روایی قلمداد می‌کند. (سنگری، 1392«س»، 75) او در جای دیگر نیز به‌صراحت بر آن است که «خاطره گونه‌ای روایت‌گری است که راوی، رویداد و رویدادهایی را بیان می‌کند». (سنگری، 1392 «الف»، 14) این جمله از دهقان نیز حاکی تلقی مفهوم فعلی از این اصطلاح است: «خاطره را می‌توان جستجوی گذشته آدمی در حافظه و اندیشه او معنا کرد. خاطره، به یادآوردن حوادث، حالات و ماجراهایی است که شخص تجربه کرده، دیده، شنیده یا در جریان آن رویداد بوده است». (دهقان، ۱۳۸۶: ۱۳۶)

 

  1. 6. خاطره در معنای رویداد و واقعه منشأ

عامل اصلی شکل‌گیری خاطره‌ها بالاصاله، ماندگاری آثار رویدادهای گذشته در ذهن است. صرف‌نظر از سازوکارهای حافظه در ثبت، نگهداری و بازیابی داده‌ها و عوامل درونی و بیرونیِ مؤثر در برجای‌ماندگی رخدادهای گذشته در ذهن و فراخوانی آنها، نظر به تناظر و نسبتِ مستقیم میان خاطره و اصل رویداد، گاه در تلقی از مفهومِ خاطره، تنها به رویداد توجه می‌شود؛[x] برای مثال، در برخی مترادفات مندرج در فرهنگ‌های‌ لغات فارسی، چنین فهمی از «خاطره» فراوان به چشم می‌خورد؛ برای مثال، در تعاریفِ «اموری که بر شخص گذشته باشد و آثاری از آن در ذهن شخص مانده باشد، اتفاقی که در گذشته روی داده و در یاد شخص باقی مانده، گذشته‌های آدمی، وقایع گذشته که شخص آن را دیده یا شنیده است، دیده‌های گذشته یا شنیده‌های گذشته»، خاطره کاملاً هم‌جنسِ رویداد دانسته شده، نه پدیده‌ای ذهنی که در فرآیندی در پی اصلِ آن واقعه شکل گرفته است. (دهخدا، ۱۳۲۵: 19 و 64) در تعریفی از احمد اخوت نیز تلقی از خاطره‌ها در جنس و برابر با صحنه‌ها و حوادثی است که بر صحنه ذهن و خاطر شخص اثر می‌گذارد و در یاد می‌ماند. (اخوت، 1374: 9) تعریف نهاییِ کرباسچی از خاطره نیز از همین زمره است. پس از بحث‌های مختلف:‌ «خاطره ازنظر لغوی هر حادثه و امر مهمی است که در یاد و حافظه می‌ماند و گهگاه به ذهن خطور می‌کند و تداعی می‌شود». (کرباسچی، ۱۳۶۶: ۳۳)

 

  1. 7. خاطره در معنای بُرش و قطعه‌ای از زندگی

گاه منظور از خاطره، بخش و پاره‌ای از زندگی، با ویژگی‌هایی خاص دانسته شده است؛ برای مثال، ازنظر سنگری، خاطره، بُرشی از زندگی است که دارای این پنج خصوصیات باشد: برجسته باشد، شاخص باشد، آنچنان که در ذهن مانده باشد، از گذشته باشد، لذتی را با خود همراه داشته باشد، هویت‌نما باشد و تظاهرات بیرونی یعنی بازنمایی مکتوب یا ملفوظ داشته باشد (سنگری، 1392 «الف»: 14) او همچنین در جای دیگر، با اعتنا به تأثیر میزان پوشش روایت‌های زندگی در تعیین گستره مفهوم خاطره در مقایسه با «زندگی‌نامه‌«، ذیل این مبحث و در کنار آن، به چیستی خاطره اشاره می‌کند: «نگارش زندگی‌نامه‌ گاه در هیئت بُرشی از زندگی بوده است که خاطره نامیده می‌شود و گاه بخشی از زندگی و گاه گهواره تا گور را در بر می‌گیرد که زندگی‌نامه‌ خوانده می‌شود». (سنگری، 1392 «س»: 81)

 

 

  1. 8. خاطره در معنای گستره‌ای از علوم و معارف بشری

صرف‌نظر از تناظرهای ایجادشده میان خاطره و انواع نوشتاریِ ماننده آن نظیر زندگی‌نامه و سفرنامه، مقایسه‌های متداول و مکرر میان مفاهیمی مانندِ «خاطره» و «تاریخ» و حتی خاطره و ادبیات، نشان از گستره وسیع معنایی این اصطلاح در کنار حیطه‌هایی از علوم و دانش‌های بشری دارد؛ گستره‌ای که فهم معنای دقیق را بر کسانی دشوار می‌سازد که مایلند شناخت خود را بر درک شفاف و صریح و دقیق واژگان و اصطلاحات این حوزه از علوم انسانی استوار سازند؛[xi] برای نمونه، راقم این سطور به هیچ روی نمی‌تواند منظور صریح عباراتی از این قبیل را در پیوند با معانی و مفاهیم مندرج در فرهنگ‌های لغت و منابعِ نگارش‌یافته در این زمینه دریابد. جملاتی نظیرِ «تاریخ، موضوع‌محور است و خاطره، ‌معطوفِ کرد و کار و داشت و پنداشتِ راوی و صاحب خاطره است» از این دست است. (رک. کمری، 1394: ۲۰) همچنین، عباراتی نظیر: «امروزه، خاطره به داستان بسیار نزدیک است» (سنگری، انگیزه‌ها: 19)، «جمع میان داستان و خاطره امکان‌‌پذیر است» (کمری، ‌1394: ص170) «مرد اول در تاریخ شفاهی مورخ است به خلاف خاطره» (کمری، 1394: 307) و «جذابیت رویدادها در خاطرات از نکات مشترک داستان و خاطره می‌تواند باشد» از این قبیل‌اند. (نورائی، ابوالحسنی ترقی، ۱۳۸۹: ۱۱۰)

ازاین‌رو، بالقوه پرسش‌هایی از این قبیل در ذهن نقش می‌بندد که مقصود از خاطره، کدام نوع نوشتاری است؟ اساساً آیا منظور از آن، ساختی مکتوب است؟ منظور از اصطلاحِ عامِ داستان در این عبارت‌ها چیست؟ آیا نوعی خاص از انواع متداول آن در سنت ادب فارسی، مراد است؟‌

 

  1. خاطره‌‌نویسی

«خاطره‌‌نویسی» ‌به لحاظ ساخت دستوری، اسم مصدر با افزودن «ی» مصدری به صفت فاعلی مرکب مرخمِ «خاطره‌نویس» و معنای آن عملِ نوشتنِ خاطره است. به‌طور خلاصه، خاطره‌نویسی، «نوشتن خاطره» (انوری، 1381: ۴ و 2635) یا «عمل ثبت خاطرات» (دهخدا، ۱۳۲۵: ۱۹ و 64) است. به عبارت دیگر، این اصطلاح، با عنایت به ریشه اسمیِ بخشِ اول آن، به معنایِ عملِ ثبتِ روایت‌های زندگی شخصی است که در آن، راوی، وقایع و صحنه‌هایی‌ را که در زندگی‌اش روی داده، شاهد بوده یا آنها را از افراد آگاه شنیده و به خاطر سپرده است را در زمانی متأخر و عمدتاً با تکیه بر حافظه می‌نویسد. در برخی دیگر از نوشته‌های محققان نیز به‌درستی از این اصطلاح با عنایتِ به ساختار دستوری آن و در معنای عملِ نگارش خاطرات، یاد شده است؛ برای مثال، رک. سنگری، 1392 «الف»: 15-16).

خاطره‌‌نویسی‌ ممکن است ناظر به یادهای سراسر زندگی نویسنده یا قسمتی از آن، یا مربوط به دوره، واقعه، موضوع و فردی خاص باشد. می‌توان از آثاری که در پی خاطره‌نویسی شکل می‌گیرند، با عنوان «زندگی‌نوشت‌های شخصیِ خاطره‌محور» یاد کرد که گاه انواعی از آن نام برده شده است.[xii]«خاطره‌نویس» نیز کسی است که خاطرات خویش را می‌نویسد. گفتنی است برخی با اعتنا به سنت وقایع‌نگاری‌ در ادب و فرهنگ فارسی درخصوصِ ثبت خاطره‌ها و نیز سنت پُررنگ دهه‌های‌ اخیر در ثبت خاطره‌های‌ بَرشنیده که حاصل گفت‌و‌شنود و سپس کتابتِ «خاطره‌های‌ شفاهی» ازسوی فردی دیگر است، خاطره‌‌نویسی‌ را لزوماً به معنای ثبت خاطرات فرد توسط خود او نمی‌دانند. با تکیه بر سنت اول، در فرهنگ لغت آمده است که خاطره‌‌نویس‌‌ها ‌افرادی‌اند که خاطرات افراد بزرگ تاریخ زمان خود را می‌نویسند». اهمیت و تکیه بر سنت دوم نیز تا آنجاست که علیرضا کمری، برای کسانی که خاطره‌های‌ خود را به قلم خود به نگارش در می‌آورند و افرادی که خاطرات شفاهی دیگری را به نگارش در می‌آورند، هویت و کارکردی متفاوت، قائل شده است؛[xiii] حال آنکه از منظر بسیاری دیگر، این دو اصطلاح مترادف دانسته شده‌‌اند.

به‌طور متداول، خاطره‌نویسی‌ زیرمجموعه زندگی‌نامه‌نویسی و یکی از فروع آن شناخته شده است؛[xiv]ولی این تلقی، صحیح و دقیق به نظر نمی‌رسد. در این دیدگاه، اهمیت خاطره و خاطره‌‌نویسی‌، بالذات و به‌تنهایی شناخته نمی‌شود؛ بلکه مهم‌ترین کارکرد آن، در ارتباط با زندگی‌نامه‌نویسی تعریف می‌شود. شاید علت این لغزش، اصرار در تلقی از زندگی‌نامه به‌منزلۀ نمونه تام و برتر و تمایل در حفظ سیطره زندگی‌نامه‌ با قائل‌شدن به فرع‌پنداریِ سایر انواع زندگی‌نوشت‌ها باشد. به نظر می‌رسد نادیده‌انگاریِ نوعی فراگیر به‌منزلۀ ابر ژانر زندگی‌نوشت و توجه به انواع دیگر آن در عرض زندگی‌نامه‌ها بستر این تلقی نادرست را فراهم کرده باشد. راقم این سطور با طرح و شرحِ ایده زندگی‌نوشت‌های فارسی بر ضرورتِ شناختِ همه انواع زندگی‌نوشت‌ها در قلمروی یک مفهوم کلی تأکید دارد.[xv]

گذشته از مفهوم دقیق «خاطره‌‌نویسی» ‌که بر معنای واژگانی آن منطبق است، این اصطلاح در مفهومی واحد ازسوی همگان، حتی اهل تحقیق درک نمی‌شود؛ تا جایی که در گام اول تعریف و تعیین ماهیت و جنس آن، اتفاق نظر وجود ندارد. برخی محققان این اصطلاح را در دو معنای دیگر نیز به کار برده‌اند:

 

1.2. خاطره‌نویسی در معنای یکی از انواع نوشتار

برخی لفظِ «خاطره‌‌نویسی‌« و مترادف آن را بدون توجه به ساخت واژه، نه ناظر به فعل و شیوه ثبت خاطرات، در ایفادِ یکی از انواع نوشتار به کار برده‌اند. نظیر این عبارت: «دربارۀ ژانر خاطره‌نگاری در تحلیل‌ها و نقدهای ادبی غفلت شده است». (زارع، ۱۳۹۷: ۶۷) مریم ربیعیان نیز در فرهنگ‌نامه ادب فارسی، «خاطره‌‌نویسی‌« را یکی از انواع ادبی و شکلی از نوشتار می‌داند که در آن، نویسنده، خاطرات خود را بازگو می‌کند؛ یعنی صحنه‌ها ‌یا وقایع زندگی‌اش را که در آنها ‌نقش داشته یا شاهدشان بوده است. (انوشه، 1376: 543) در فرهنگ ادبیات فارسی نیز ذیل مدخل «خاطره‌‌نویسی‌ یا خاطرات‌نویسی» آمده: «از انواع فرعی ادبی و قسمی از ادبیات اعترافی است که در آن نویسنده صحنه‌ها ‌و وقایعی را که در زندگی‌اش روی داده یا شاهد آنها بوده است، به روی کاغذ می‌آورد». (شریفی،‌ 1387: 558) همچنین، در این اثر، از خاطره‌‌نویسی‌ به‌عنوان «نوعی برتر» یاد شده است. در بسط این مراد، ذیل «یادداشت‌های‌ روزانه یا روزنامه خاطرات» از آن به‌عنوان گونه‌ای خاطره‌‌نویسی‌ یاد می‌شود که نگارنده در آن، کارها و فعالیت‌های‌ خود را روزبه‌روز یادداشت می‌کند. (شریفی، 1387: 1513)

گفتنی است ربیعیان در ادامه، در توضیحی بیشتر از آنچه یاد شد، با صورت‌دادنِ مقایسه‌ای عجیب میانِ یک نوع نوشتاری و شیوه‌ای از نوشتار، چنین می‌افزاید: «سفرنامه و خاطره‌‌نویسی‌، با اینکه شباهت زیادی با هم دارند، هر یک ویژگی‌های‌ خاص خود را دارا هستند و به‌اصطلاح، میان این دو رابطه عموم و خصوصِ من‌وجه برقرار است». (انوشه، ۱۳۷۶: 544) نویسنده بدون توجه به ماهیت فعل خاطره‌‌نویسی‌ و نقش و رویکردهای متنوع آن در شکل‌گیری گونه‌های متنوع نوشتاری با زمینه‌های‌ موضوعی مختلف، صرف‌نظر از قیاس ناموجهی که بین خاطره‌‌نویسی‌ و زندگی‌نامهۀ خودنوشت صورت می‌دهد، آنها را از این نظر متمایز می‌داند «که در خاطره بر خودِ رو به رشدِ نویسنده تأکید ندارد؛ بلکه تکیه آن بر مردمی است که با آنها برخورد داشته‌اند و وقایعی است که شاهدشان بوده یا در آنها نقش ایفا کرده است!». هرچند در صفحاتی دیگر از همین فرهنگ‌نامه ادب فارسی، ذیل مدخل «زندگی‌نامه‌ خودنوشت» از این وجه تمایز نیز صرف‌نظر می‌شود: «با اندکی مسامحه می‌توان خاطره‌‌نویسی‌ و یادداشت‌های‌ روزانه شخصی را نیز نوعی زندگی‌نامه‌ خودنوشت برشمرد!». (انوشه، 1376: 763-765)

همچنین دقت در تقسیم‌بندی قدسیه رضوانیان در فصل اولِ از سرگذشت‌نویسی به داستان‌نویسی که در آن، «سرگذشت‌نویسی» را شامل چهار گونه نوشتاری می‌داند، از این نظر درخور ‌اعتنا است. او بدون وقوف بر لزوم رعایت سنخیت انواع و شیوه‌های‌ نوشتاری، چهار مفهومِ «یادداشت‌ روزانه»، «خاطره‌‌نویسی»‌، «زندگی‌نامه‌« و «سفرنامه» را از یک جنس و همتراز قرار می‌دهد!

تعریف خاطره‌‌نویسی‌ به‌منزلۀ نوعی از انواع فرعی ادبی و قسمتی از ادبیات اعترافی، در توضیحات محمد شریفی در فرهنگ ادبیات فارسی، ذیل مدخل «خاطره‌‌نویسی‌ یا خاطرات‌نویسی» نیز با همین لغزش تکرار شده است. (شریفی، 1387: 558) این عبارت رضا بهمنی نیز در مقاله «آسیب‌شناسی تطبیقی ادبیات پایداری ایران» حاکی از تلقی او از «خاطره‌نگاری» در معنای نوعی از آثار ادبی است: «بخش عمده‌ای از آثار ادبیات دفاع مقدس ما را خاطره‌نگاری‌‌های‌ رزمندگان تشکیل می‌دهد». (فروغی جهرمی، 1389: 188)

همچنین، در مدخل «زندگی‌نامه‌ خودنوشت "زندگی‌نامه شخصی"» (آبرامز، 1387: 340)، نویسنده با توجه به وجود گونه‌ای نوشته در زندگی‌نوشت‌‌های‌ شناخته‌شده در غرب، آن را زندگی‌نامه‌ای می‌داند که شخص درباره خود نوشته است. ازنظر او «باید میان آن و خاطره‌‌نویسی‌ (memoir) (یادگذاره) تفاوت قائل شد». هرچند نویسنده، این اصطلاح را از روی دقت انتخاب نکرده، از برابرواژه انگلیسی آن و نیز اشارۀ آمده در توضیح مطلب، می‌توان دریافت مقصود وی از «خاطره‌‌نویسی‌« نه در ساختِ مصدریِ نوشتن، ‌بلکه مفهوم خاص آن دال بر نوع خاصی از زندگی‌نوشت‌ شخصی، حاوی خاطرات فردی است.

 

  1. 2. خاطره‌نویسی در معنای کلیِ ثبتِ روایت‌های زندگی شخصی

پیش‌تر اشاره شد که همه انواعِ حاصل از زندگی‌نگاری شخصی یا زندگی‌نوشت‌هایی که با روایتِ «من» شکل می‌گیرند، حاصل تحریر روایات شخصی در دو شیوه اصلی خاطره‌نویسی و یومیه‌نویسی هستند. یومیه‌نویسی به شاخه‌ای از زندگی‌نگاری شخصی اطلاق می‌شود که در آن، نویسنده، شرح عملکرد، مشاهدات و مسموعات خود را به‌طور هم‌زمان یا با فاصله اندکی از رخدادها به ثبت می‌رساند که هدفمندی و پرداختن به جزئیات از مهم‌ترین ویژگی‌های آن است. درمقابل، فراخوانی و ثبت بازمانده‌های ذهنی گذشتۀ غالباً دور به کمک حافظه، در شیوه خاطره‌‌نویسی‌ صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر، اطلاق «خاطره‌نویسی» تنها بر ثبت خاطرات یا بازمانده‌ ذهنی رویدادها صحیح است؛ حال آنکه در برخی عبارات و تعاریف موجود، خاطره‌نویسی علاوه بر نگارش روایت‌های خاطره‌سرشت، بر هر نوعی از ثبت رویدادهای زندگی اطلاق می‌شود و از این نظر، یادداشت‌های روزانه نیز ذیل انواع خاطره‌نویسی قرار می‌گیرند. عباراتی نظیر اینکه «یادداشت‌های روزانه، گونه‌ای از خاطره‌نگاری است که در آن، نگارنده حال‌ها و کرده‌های خود و وقایع پیرامون را به‌صورت روزنوشت و تقویمی مکتوب می‌کند»، نمونه‌ای از این طرز تلقی است. (حسن‌زاده میرعلی، 1392: 69) در همین راستا، شهبازی نیز آن را شامل سه زیرشاخه دانسته است: خاطرات مکتوب، خاطرات شفاهی و یادداشت‌های روزانه. (حسن‌زاده میرعلی، 1392: 65؛ به نقل از شهبازی، 1386: 36) در فرهنگنامه ادب فارسی نیز در تبیین خاطره‌‌نویسی‌، لغزش مذکور در مقایسه بین این شیوه نگارش رویدادهای زندگی و یادداشت‌‌نویسی‌ صورت گرفته است. ربیعیان‌، نویسنده مدخل «خاطره‌نویسی» بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های‌ این دو شیوه، به‌ویژه در ثبت رویدادها پس از گذشت زمانی درخور توجه، در مقابلِ ثبت آنها به‌طور هم‌زمان، «خاطره‌‌نویسی»‌ را از آنجا که ممکن است به شکل ثبت وقایع روزانه و تنظیم زمانی یادبودها باشد، به «یادداشت روزانه» شبیه می‌بیند؛ اما عجیب‌تر آنکه او در وجه‌تمایز آن دو بدون اشاره به مهم‌ترین‌ وجه افتراق آنها می‌نویسد: «یادداشت‌‌نویسی‌ از خاطره‌‌نویسی‌ عمومی‌تر ‌است و به انواع گوناگونِ یادداشت‌های‌ غیرخاطره‌ای زندگی خصوصی، وقایع‌نگاری‌ و موارد دیگری از این دست تقسیم می‌شود.». ربیعیان، در ادامۀ توضیحات خود، بدون توجه به نحوه شکل‌گیری برخی انواع نوشتاری، نظیر وقایع‌نامه‌های‌ سنتی در ادب فارسی و نیز تفاوت در یادداشت‌نویسی و خاطره‌نویسی و نیز نقش رویکردهای خاطره‌‌نویس‌ از حیث موضوعات، با قیاس بین این فعل و وقایع‌نگاری‌، بر آن است که «خاطره‌‌نویسی‌، از وقایع‌نگاری‌ نیز متفاوت است؛ زیرا وقایع‌نگار، حوادث را متوالی و پیاپی روایت می‌کند و خاطره تا جایی برایش ارزش استفاده دارد که سندیت داشته باشد و به کار تاریخ‌نگاری‌ بیاید». (انوشه، ۱۳۷۶: 544-۵۴۵)

به عبارت دیگر، اهمیت زمان در ثبت رخدادها - در گذشته یا هم‌زمان - به‌منزلۀ اساس افتراق میان خاطره‌‌نویسی‌ و یادداشت‌‌نویسی کاملاً مغفول مانده است؛ نظیر مطالبی که پیش‌تر ذیل «یادداشت‌های‌ روزانه یا روزنامه خاطرات» در فرهنگنامه ادبیات فارسی آمد؛ حال آنکه این توجه در اظهارنظرهای اخیر علیرضا کمری به‌خوبی مشهود است؛ برای مثال، او بر آن است که «یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یادنوشته‌های روزانه، دقت در ثبت جزئیات است. یادداشت‌های روزانه غالباً دقیق و جزئی‌اند و از تأثیر برداشت‌ها و تفسیرهای آتی برخلاف خاطره‌نویسی مبرایند» (کمری، 1391: 19)؛ هرچند گاه می‌توان در آثار پیشین او به عباراتی رسید که از کنار این نکته عبور کرده است. «یادداشت‌های روزانه (روزنامه) نیز گونه‌ای خاطره‌نویسی هستند». (کمری، ‌1383: 85)

به نظر می‌رسد کاربردِ ترکیبِ باسابقه و متناقضِ «روزنامه خاطرات» چندان صحیح به نظر نمی‌آید. این لغزش به‌صراحت در برخی اظهارنظرهای اخیر نیز صورت گرفته است؛ برای مثال، در «زندگی‌نامه‌ خودنوشت "زندگینامه شخصی"» آمده است: «زندگی‌نامه‌ خودنوشت با یادداشت شخصی با خاطرات روزانه تفاوت دارد». (آبرامز، 1387: 340) محمدحسین صنعتی نیز ذیل مطلبی با عنوانِ «یادداشت» بر آن است که «یادداشت‌های‌ روزانه به اعتباری نوعی خاطره‌نگاری‌ یا گفته و نوشته تاریخی و تقویمی‌اند». (صنعتی، 1389: 117) جالب اینکه برخی نیز مانند مریم قانونی با پی‌بردن به تفاوت این دو شیوه، انواع این زندگی‌نوشت‌های شخصی را به دو گونه «خاطرات روزنویس» و «خاطرات دیرنگاشت» تقسیم کرده‌اند. قانونی در سراسر اثر خود بدون التزام به ارائه تعریفی از این مفاهیم، هر گاه به این دو گونه نوشته نظر دارد، از این دو اصطلاح و نیز «خاطرات نزدیک» و «خاطرات دور» استفاده کرده است که حاوی تناقض‌هایی در معنا هستند. (برای مثال، رک. قانونی، ۱۳۸۷: ۵۸ و ۶۳)

همین سردرگمی در کاربردِ «خاطره‌‌نویسی»‌ گاه در معنای فعلِ نوشتن، گاه قالبی از نوشتار و گاه روش و شیوه‌ای از روایت، سردرگمی‌های‌ زیادی برای برخی نظیرِ مریم ربیعیان ذیل مدخل «خاطره‌‌نویسی‌« در فرهنگنامه ادب فارسی ایجاد کرده است: «خاطره‌‌نویسی‌ در کنار اینکه شکلی از نوشتار به‌شمار می‌آید، به‌عنوان یکی از انواع ادبی، در زمره ادبیات اعترافی قرار می‌گیرد؛ اما گفتنی است در همین حیطه ادبیات ممکن است میان خاطره‌‌نویسی‌ و پاره‌ای دیگر از انواع ادبی نزدیک به آن یا مبتنی بر آن مثل سفرنامه، زندگی‌نامه‌ خودنوشت، گزارش، داستان، یادداشت‌‌نویسی‌، اعترافات و مانند آن اختلاط‌هایی‌ پیش آید». (انوشه: 1376: 543-۵۴۵) خواننده بدون دریافت پاسخ برای این سؤال که چطور عملِ نوشتن خاطره‌ها در زمره و ذیل نوع یا انواع نوشتاری اعم از ادبی و غیر ادبی قرار می‌گیرد، بلافاصله با این پرسش مواجه می‌شود که چطور می‌توان بین فعلِ نوشتن خاطره و گونه‌های حاصل از آن‌، قائل به‌ اختلاط شد! گویی در عبارات ذیل، اساساً توجهی به این نیست که گونه‌هایی‌ نظیر سفرنامه و زندگی‌نامه‌ خودنوشت، از اهتمام نویسندگان به خاطره‌‌نویسی‌ شکل می‌گیرند.

 

  1. خاطرات

در معنای لغوی، «خاطرات» جمعِ «خاطره» و به معنای «خاطره‌ها» است. در این مفهوم، این واژه، جمعِ «خاطره» و مترادفِ خاطره‌ها است. کاربرد «خاطرات» در این معنا در گفتار و نوشتارهای فارسی کم نیست؛ برای مثال، احمد دهقان، در عبارت ذیل، این اصطلاح را در مفهوم خاطره‌ها‌ به کار برده است: «بسیاری از کسانی که خاطرات یا یادداشت‌های‌ روزانه می‌نویسند، بیشتر به جای توجه به ادراک و برداشت خود از حوادث اتفاقیه، به درج خود حادثه اکتفا می‌کنند». (دهقان، 1386: 179)

اما در کنارِ معنای واژگانی، اصطلاحِ «خاطرات» اغلب در معنای نوعی نوشتار نیز به کار می‌رود: در فرهنگ بزرگ سخن نیز این اصطلاح، علاوه بر «خاطره‌ها» در معنای «گزارش شفاهی یا کتبی از سرگذشت و حوادث زندگی شخصی که خود بگوید یا بنویسد» معنا شده است. (انوری، 1381، ج4: 2634) در این کاربرد، اصطلاح مذکور به نوشته‌جاتی اطلاق می‌شود که در آنها – صرف‌نظر از حجم، قالب و ساختار - حوادث زندگی شخص از قول خود او گفته یا شنیده می‌شود؛ برای مثال، نحوۀ کاربرد این اصطلاح در این عبارات رستگار فسایی، ذیل «زندگی‌نامه‌ شخصی» از این مفهوم حکایت دارد: «خودزندگی‌نامه با زندگی‌نامه‌ یا شرح حال یا ترجمه احوال، خاطرات، یادداشت‌های‌ روزانه و نامه‌ها ‌و وقایع‌نامه‌ها ‌پیوستگی نزدیکی دارد. خودزندگی‌نامه‌ اغلب از حوادث مهم و شایان توجه زندگی گذشتۀ نویسنده صحبت می‌کند و معمولاً دوره‌ای طولانی از زندگی او را در بر می‌گیرد؛ اما یادداشت‌های روزانه، نامه‌ها ‌و وقایع‌نامه‌ها ‌اغلب بر مرحله‌ای خاص و حساس از زندگی فردی تمرکز می‌یابد و خاطرات بر موضوعی تأکید می‌ورزد که از شخصیت معروف یا حوادث پراهمیتی در آن صحبت شده باشد». (رستگار فسایی، 1380: 283) به نظر می‌رسد منظور غلامحسین یوسفی نیز از این عبارت به چنین دلالتی ناظر باشد «به گمان من، اگر نویسندۀ خاطرات از قریحه هنری و ادبی برخوردار باشد، بسا که اثر او به‌صورت یکی از انواع ادبی درآید» (یوسفی، 1367: 361). همچنین، می‌توان بسیاری از عبارات مقاله را مثال زد؛ نظیر «خاطرات و زندگی‌نامه‌ها نیز برای اینکه تصویری واقعی از شخصیت ارائه دهند، باید متکی بر اسناد و مدارک باشند». (نورائی، ابوالحسنی ترقی، ۱۳۸۹: ۱۱۷)

عموماً مرز میان این دو مفهوم در تناظر با اصطلاحی واحد چندان مشخص نیست. به عبارت دیگر، بسیاری از پژوهشگران نیز به‌درستی به انتخاب و کاربرد این اصطلاح نظر ندارند؛ بلکه با نظر به حیطه‌ای گسترده از مفاهیم همجوار و البته سیال و لغزان، گاه «خاطرات» را نه‌تنها در هر یک از دو مفهومِ یادشده، برای مفاهیمی مجاور و نه کاملاً مترادف آن به کار برده‌اند.‌ نبودِ وضوح تا جایی است که برخی نظیر ایروانی، بارها «خاطرات» را در صفحات و حتی سطور مختلف یک اثر، در هر دو مفهوم به کار می‌برند؛ حال آنکه در همین میان، اصطلاح «خاطرات» در کنار خاطر و خاطره‌ها، به معنی جمع خاطره‌ها ‌به تعدد ملاحظه می‌شود.[xvi] در مثالی دیگر، با وجود توجه به قرینه‌های لفظی و محتوایی علیرضا کمری در این عبارات، نمی‌توان به دقت از دلالت قطعی این اصطلاح در جمعِ «خاطره‌ها» یا «نوع خاصی از نوشتار» پی برد: «در خاطرات مفصل امکان ذکر عناوین فرعی و رعایت ترتیب تاریخی وقایع و ملاحظه بخش‌ها و موضوعات متوالی و جزء به جزء رخدادها وجود دارد. بعضی خاطرات محتوی نقل پیاپی رویدادها و مشاهدات و حوادث تجربه‌شدۀ نویسنده یا صاحب خاطره‌اند». (کمری، 1383: 64) و «خاطرات از حیث قالب و شکل عرضه‌شدن به دو نوع یادداشت روزانه یا روزشمار و کلی یا موضوعی پیاپی تقسیم می‌شوند». (کمری، 1383: 65)

این سرگشتگی در کاربرد و درک دلالت این مفهوم، هم‌زمان و به‌طور نامعین در هر دو اصطلاحِ یادشده، در مبحث «انواع خاطرات دفاع مقدس» نیز مشاهده می‌شود. سنگری گویا در مقام اول، این اصطلاح را در معنای انواعی نوشتاری، به کار برده و برای مثال، آنها را به لحاظ «شخصیت‌های‌ خاطره» بر سه گونه تقسیم می‌کند که عبارت‌اند ‌از: خاطرات خود یا خاطره‌های‌ منفعل یا یادآمده‌های‌ شخصی، خاطرات دیگران که در آن راوی روایت و رخدادهای برای دیگران را بیان می‏کند، و خاطرات جمعی که به یک مجموعه مانند جبهه‌نشینان یا گذشته ملی در جنگ اختصاص دارد. (سنگری، 1392 «س»: 77) حال آنکه از نیمه‌های‌ عبارت مذکور، بر خواننده معلوم می‌شود که مقصود نویسنده، خاطره‌های‌ افراد و نه به‌طور خاص، صورت مکتوب آنها در قالب اثری مستقل است.

نکته دیگر آنکه در عرف متداول، چنین نیست که «خاطرات» عمدتاً بر نوشتارهای حاوی «خاطره»‌های فردی دلالت داشته باشد؛ بلکه گاه از این اصطلاح، هر نوشتاری حاوی سرگذشت‌های فردی اراده می‌شود؛ اعم از آنکه به‌صورت هم‌زمان و به شیوه یومیه‌نویسی به نگارش درآمده باشد یا به‌واقع حاصل خاطره‌نویسی باشد؛ برای مثال، سنگری که در اثر خویش از «خاطره» در معنای نوعی نوشتار بهره می‌برد، در فصل دوم، به دلیلی نامعلوم، «خاطرات» را به معنای نوشتاری حاوی روایت‌های شخصی به کار می‌برد. همچنین، اخوت از اصطلاح «خاطرات روزانه» در معنای یادداشت‌های روزانه، بسیار استفاده کرده است؛ برای مثال، او در توضیح زندگی‌نامه می‌نویسد که «زندگی‌نامۀ خود را به صورت‌های گوناگون می‌توان نوشت؛ به‌صورت زندگی‌نامه خودنگاشت، خاطرات روزانه، نامه، رمان مراسله‌ای و داستان». (اخوت، 1374: 9)

در همین خصوص، بهرام مقدادی ذیل مدخل «خودزندگی‌نامه‌«، از «خاطرات‌نویسی» نیز یاد کرده و تأکید می‌کند این مفهوم، با نوشتن خودزندگی‌نامه‌ تفاوت دارد. او «خاطرات» را نوعی دفتر بایگانی اسناد معرفی می‌کند که «برای نوشتن زندگی‌نامه‌ اشخاص، مراجعه به دفتر خاطرات آنها ضروری است». او دفتر خاطرات را دارای ارزش تاریخی و درمقابل، خودزندگی‌نامه‌ را اثری ادبی در نظر می‌گیرد! (مقدادی، 1393: 206) اینکه چرا نویسنده، اصطلاح «خاطرات‌نویسی» را به جای «خاطره‌‌نویسی‌« به کار برده و چرا در یک مجال، گاه «خاطرات» را به معنای نوعی ژانر و گاه در مفهوم جمعی برای «خاطره» به کار برده، محل تأمل و ابهام است.

اظهارنظر عبادیان نیز در این زمینه، ابهام‌برانگیز و دست‌کم بر راقم این سطور نامعلوم است. او در پایان اثر ارزشمند خویش درباره انواع ادبی بدون کمترین توضیح، هشدار می‌دهد که «خاطره را نبایستی با خاطرات که یکی از ژانرهای وقایع‌نگاری است اشتباه گرفت». (عبادیان، ۱۳۷۹: ۲۳۶) این جمله را دقیقاً به همین صورت رضوانیان نیز تکرار کرده است. (رضوانیان، 1388: 64) شاید بتوان در مقام اول حدس ‌زد گونه‌ای خاص از زندگی‌نوشت‌ مبتنی بر وجود خاطره‌ها، معادل memoir مدنظر عبادیان باشد؛ اما بلافاصله پرسشی در ذهن شکل می‌گیرد که این حدس را دچار خدشه می‌سازد و آن اینکه نویسنده چطور آن هنگام که بنا دارد در تقابل «خاطره» از نوعی متناظر با آن سخن گوید، از میان همه انواع موجود در ادب فارسی، تنها به نوعی خاص- آن هم بدون اشاره به برابرنهادِ انگلیسی آن - توجه دارد و از سایر انواع نوشتاری سخنی بر زبان نمی‌آورد! به هر حال، اظهارنظر مبهم نویسنده در این عبارات، بر سردرگمی خواننده درباره هر دوی این اصطلاحات می‌افزاید.

این ابهام و بلاتکلیفی خواننده در فهم معنای روشن «خاطرات» تا جایی است که غلامحسین یوسفی، اتوبیوگرافی را نوعی از خاطرات می‌داند؛ حتی گاه در برخی نوشته‌ها اصطلاحِ «خاطرات» چنان پیوسته حتی در سطرها و صفحات متناوب، با هر یک از دلالت‌های مذکور به کار رفته است که اساساً دریافت مفهوم دقیق، جز بنا به قراین موجود ممکن نیست. (شعبانی، 1374: 30)

 

نتیجه‌گیری

  1. دلالت‌‌های معنایی در مفاهیم و مباحثِ خاطره‌شناختی، چنان مبهم، ناشناخته و غیردقیق است که حتی اتفاق‌نظر چندانی در تعریفِ سه اصطلاحِ اساسی و پُرکاربردِ «خاطره»، «خاطره‌‌نویسی‌« و «خاطرات» در میان پژوهشگران وجود ندارد. علاوه بر نبودِ درکی روشن و یکسان از این اصطلاحات، بسیاری از دیدگاهها و تعاریف موجود درخصوص این سه اصطلاحِ اساسی، چندان صحیح و از منطقی مقبول برخوردار نیست.
  2. معنای «خاطره» به‌منزلۀ موجودی اصالتاً ذهنی، شناخته شده است؛ اما دلالت‌های مفهومی آن در گستره مباحثِ نظریِ خاطره‌شناختی روشن نیست و از آن مقاصدی متنوع اعم از ساخت عینی، نوعی نوشتار، مبتنی بر روایت‌های شخصی، مفهوم فعلی، رویداد، برشی از زندگی و گستره‌ای از معارف بشری اراده می‌شود. اصطلاح «خاطره‌نویسی»، در عینِ رسایی در کلیت حیطه موضوعی، دلالت‌هایی مبهم و چندگونه شامل عمل ثبت خاطرات، یکی از انواع نوشتار و مفهوم کلی ثبت رویدادهای زندگی فردی دارد. مفهوم دقیق «خاطرات» نیز باوجود آنکه روشن و بدیهی به نظر می‌رسد، چندان قطعی و تعیین‌کننده نیست و مفاهیمِ متعددی را در جمع‌ خاطره‌ها، ‌گزارشی از زندگی به شیوه‌ خاطره‌نویسی و نیز انواع نوشتاری حاوی زندگی فردی ایفا می‌کند.
  3. تنوع درک و دریافت‌های پژوهشگران در شناخت و اظهارنظر درباره مفاهیم کلیدی و متداول در عرصه شناخت خاطره و انواع نوشتاریِ مبتنی بر آن، بر بخش‌ اصلی و تعیین‌کننده دلالت‌ها حاکم است.
  4. وجود ابهام و چندگونگی در دلالت‌های معناییِ مفاهیم اساسی و اولیه گستره زندگی‌نوشت‌های شخصی خاطره‌سرشت، یکی از مهم‌ترین دلایل و البته مدلول‌های کاستی‌‌ در مباحث نظری این عرصه است. به نظر می‌رسد لغزش‌ در دلالت‌های صریح و روشنِ اصطلاحاتِ گستره موضوعیِ مدنظر که تنها بخش کوچکی از آن درخصوصِ سه اصطلاحِ برجسته، متداول و پرتکرار آن در مقاله پیش رو نمایش داده شد، جز با تعیین انواع نوشتاریِ زندگی‌نوشت‌های شخصی برطرف نخواهد شد؛ بنابراین، گام اول و ضروری برای رفع ابهاماتِ موجود، شناخت، طبقه‌بندی و تعیین حد و رسم انواع‌ متعددی است که در این گستره پدید آمده‌اند.‌ راقم این سطور، قصد دارد به یاری خدا، به شناخت انواع و گونه‌های مبتنی بر خاطره در کنارِ سایر انواع زندگی‌نوشت‌ها، گامی در رفعِ این ابهامات و دلالت‌های ناهمگون و گاه متناقض بردارد.

 

[1]. Autobiographical Literature, Self- Writing Literature

[2]. Bert G.Fragner

 

[i]. کمری در سرآغاز با یاد خاطره، به دلایل کاستی‌های پژوهش درباره خاطره‌شناسی در ایران توجه کرده است. رک. کمری:‌ ۱۳۸۳، صص19-21.

[ii]. برای اطلاع بیشتر درباره پیشینه پژوهش‌های زندگی‌نگاری در ایران و نیز مفهوم زندگی‌نوشت و انواع آن‌، از جمله زندگی‌نوشت‌های خاطره‌سرشت، رک. شمشیرگرها، ۱۳۹۷.

[iii]. جمعِ «خاطر»، خواطر و مصدر آن خطور است. در فرهنگ‌های عمومی مترادفات زیادی برای این واژه در مفهوم مظروف خاطره آمده که خارج از قصد و مجال این نوشتار است. برای اطلاعات بیشتر، رک. معین، محمد. فرهنگ معین. تهران: امیرکبیر، 1391، مدخلِ «خاطر»، ص1389.

[iv]. در عربی معادل خاطره، «المذکره» (ج: المذاکرات)، برگرفته از «ذاکره» در معنای ذهن و حافظه، از ریشه «ذکر» است. رک.کمری:‌ 1383، ص27.

[v] . رک. شاد: ۱۳۶۳، ج2.

[vi]. «رمان خاطره‌گونه، رمانی است که به خودزندگینامه شباهت دارد اما خیالی و غیرواقعی است و شیوه نوشتن آن که شکل خاطره‌‌نویسی‌ دارد.» (میرصادقی: 1376، ص465)

[vii]. «خاطره و خاطره‌نگاری به عنوان یکی از راههای شناخت بررسی‌های تاریخی در تاریخ معاصر ایران، همواره در زمره آثار تاریخ شفاهی قرار گرفته است.» (رئیس السادات: 1396، ص89)

[viii]. برای اطلاع از آنها، رک. کمری: 1383، صص25-30؛ کمری، علیرضا، «نگاهی دیگر پیرامون خاطره؛ خاطره‌نگاری‌ و تاریخ شفاهی جنگ/دفاع مقدس»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، مهر ۱۳۹۰، شماره ۱۶۱، ص۱۱۹؛ ایروانی: 1390،صص۷۵-۷۶؛ کرباسچی، غلامرضا، «بخش خاطرات»، زمستان13۶۷، شماره ۱۳، صص۲۹ و زمستان13۶۶، شماره۹، صص ۳۴-۳۵؛ نورایی، مرتضی و ابوالحسنی ترقی، مهدی،«گنجینه اسناد»، سال 20، دفتر 4، زمستان ۱۳۸۹، صص۹۹-۱۰۰؛‌ نفیسی، علی اکبر، فرهنگ نفیسی، تهران: کتابفروشی خیام، ۱۳۴۳، ج2، صص۱۳۱۱-۱۳۱۲؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن، ۱۳۸۱، ج۴، صص۲۶۳۱-۲۶۳۵؛ معین، محمد، فرهنگ معین، تهران: امیرکبیر، ۱۳۹۱، ج۱، ص۱۳۸۹؛ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران: ج19، صص64-65؛ انوشه، حسن، فرهنگنامه ادب فارسی، تهران: ۱۳۷۶، صص543-545.

[ix]. برای مثال، رک. کمری: 1394، ص‌73.

[x]. برای اطلاع از برخی مباحث نظری این حوزه، نظیرِ سازوکارهای به خطر ماندن رویدادها در ذهن و نیز زمینه‌های رویکرد آدمی به خاطره نویسی، رک. کمری: 1394، صص70-75؛ کمری: 1383، صص3-42.

[xi]. برای مثال، رک. ایروانی: 1390، صص52-57؛ کمری: 1383، ص104.

[xii]. کمری بر آن است که آثار خاطره‌محور بر سه نوع کلی به وجود می‌آیند: خاطره‌گفته‌ها، خاطره‌خواسته‌ها یا خاطره‌پرسه‌ها/ پرسیده‌های دیگرنوشت و خاطرات خودنوشت. (برای اطلاعات بیشتر، رک. کمری: 1394، 181).

[xiii]. علیرضا کمری با اعتنا به آنکه خاطراتِ صاحب خاطره،به قلم خودِ او یا فردی دیگر به نگارش درمی آید، ‌«خاطره نویسی» را از «خاطره نگاری» متمایز می‌داند. از نظر او، ‌«خاطره نویس، کسی است که خاطرات دیگران را می‌نویسد.» (کمری:‌1394، ص126) البته این نظر اخیر اوست؛ چه، در آثار پیشین او، خاطره نویسی در مفهوم کلی، به معنای آنچه راقم این سطور مد نظر دارد به کار رفته است. برای مثال، «خاطره نویس و صاحب خاطره یک تن بیش نیست.» (کمری: 1383، ص59)

[xiv]. برای مثال، آزبورن خاطرات را زیر مجموعه زندگی‌نامه نویسی می‌داند. (رضوانیان: 1388، ص۵۴). این دیدگاه را ایروانی نیز تکرار کرده است. (ایروانی: 1390، ص52). کمری نیز بر آن است که «زندگی نامه اعم از خاطره است و خاطره، گونه‌ای زندگی نامه نویسی است. » (کمری:‌1383، ص77)

[xv]. رک. شمشیرگرها: ۱۳۹۷.

[xv] . رک. ایروانی: 1390، صص69-96.

 

  • آبرامز، مایر هوارد (1387) فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی. ام. اچ. ایبرمز، جفری گالت هرفم؛‌ [مترجم] سعید سبزیان. تهران:‌ رهنما.
  • اخوت، احمد (1373، 1374) «یادهای ما»، زنده‌رود، شماره 10 و 11، زمستان و بهار.
  • انوری، حسن (1381) فرهنگ بزرگ سخن. به سرپرستی حسن انوری. 8ج. تهران: سخن.
  • انوشه، حسن (1376) فرهنگنامه ادب فارسی. به سرپرستی حسن انوشه. تهران: سازمان چاپ و انتشارات.
  • حسن‌زاده میرعلی، عبدالله؛ محمدپور، محمدامین (1392) «خاطره‌نویسی در ادبیات فارسی». پژوهش‌های نقد ادبی و سبک‌شناسی (علمی‌پژوهشی). شماره 3 (11)، بهار، صص۶۵-۸۸.
  • حسینی‌نژاد، سیدحسین (1382) آموزش خاطره‌نویسی. تهران: لوح زرین.
  • دهخدا، علی‌اکبر. (۱۳۲۵) لغت نامه دهخدا، تهران.
  • دهقان،‌ احمد (1386) خاک و خاطره: راهنمای خاطره‌نویسی جنگ. تهران: صریر.
  • رستگار فسایی، منصور (1380). انواع نثر فارسی، تهران: سمت.
  • زارع، الهام (۱۳۹۷) «تحلیل عنصر روایت در خاطره‌نوشته دختر شینا براساس نظریه ژراژ زنت»، ادبیات دفاع مقدس، شماره۱، صص۶۵-۷۷.
  • سنگری، محمدرضا (1392) «انگیزه‌های خاطره‌نویسی؛ گفتگو با دکتر محمدرضا سنگری از شیرین خلف‌بیگی»، شماره32، خرداد، صص۱۴-۱۹.
  • سنگری، محمدرضا (1392) ساحت‌های مطالعاتی ادبیات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس (پیشنهاد برای پژوهش و مطالعه). برای بنیاد آثار و حفظ ارزش‌های دفاع مقدس، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس. تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  • سنگری، محمدرضا؛ یوسفی‌پور، سمیه (1391) «کم‌رنگ‌ترین قلم از پُررنگ‌ترین حافظه بهتر است»، ماهنامه انشا و نویسندگی، شماره25، آبان، صص۲۴-۲۹.
  • شاد، محمد پادشاه (۱۳۶۳) فرهنگ آنندراج، ۷ج، تهران: خیام.
  • شریفی، محمد (1387) فرهنگ ادبیات فارسی. ویراستار: محمدرضا جعفری. تهران: فرهنگ نشر نو، معین.
  • شمشیرگرها، محبوبه (۱۳۹۷) «انواع زندگی‌نوشت‌های فارسی»، ادبیات پارسی معاصر، سال هشتم، شماره اول، بهار و تابستان، صص۱۲۷-۱۵۵.
  • صباغ‌زاده، مریم (1392) «خاطره دستمایه تاریخ نگاران»، ماهنامه انشا و نویسندگی، شماره 32، خرداد، صص۱۰-۱۳.
  • صنعتی، محمدحسین (1389). آشنایی با ادبیات دفاع مقدس. تهران: صریر.
  • عبادیان، محمود (۱۳۷۹). انواع ادبی: شمه‌یی از سرگونه‌های ادب در تاریخ ادبیات فارسی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
  • عمید، حسن. فرهنگ فارسی عمید (1392) 3ج، تهران: امیرکبیر.
  • فراگنر، برت (1377) خاطرات‌نویسی ایرانیان. ترجمه مجید جلیلوند رضایی، تهران: ‌علمی و فرهنگی.
  • فروغی‌جهرمی، محمدقاسم (1389). مقوله‌ها و مقاله‌ها:‌ بررسی ادبیات دفاع مقدس، مجموعه مقالات و نشست‌هایی در موضوعات خاطره و شعر و داستان و زندگی‌نامه داستانی، تهران: خانه ‌کتاب: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
  • قانونی، مریم (۱۳۸۷) «تحلیل و مقایسه سنت خاطره‌نگاری در عصر مشروطه (۱۳۲۰-۱۳۴۰ق)»، استاد راهنما مرتضی نورائی، استاد مشاور مهدی مهرعلیزاده، دانشگاه اصفهان.
  • کرباسچی، غلامرضا (۱۳۶۶) «پژوهشی درباره خاطرات، صل اول: خاطره‌شناسی»، یاد، شماره ۹، زمستان، صص۲۹-۳۹.
  • کمری، علیرضا (1383) با یاد خاطره، تهران:‌ شرکت انتشارات سوره مهر.
  • کمری، علیرضا (۱۳۸۶) «آناتومی خاطره‌پژوهی»، زمانه، شماره۶۴، صص۳۷-۳۸.
  • کمری، علیرضا (1391) «یادنوشت؛ گفتگو با آقای علیرضا کمری»، ماهنامه انشا و نویسندگی، شماره 25، آبان، صص۱۴-۲۳.
  • کمری، علیرضا (1394) پرسمان یاد: گفتارهایی در باب خاطره‌نگاری و خاطره‌نویسی جنگ و جبهه/دفاع مقدس، ویراستار و صفحه‌آرا: نسرین خادمی خالدی. تهران: صریر.
  • مصاحبه در تاریخ شفاهی: مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی (۶و۷ اسفندماه ۱۳۸۶)‌. (1394) [به اهتمام] واحد تاریخ شفاهی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری حوزه هنری گروه تاریخ دانشگاه اصفهان‌؛ [برای] انتشارات سوره مهر، وابسته به حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت. [وی‍راست۲]. تهران: شرکت انتشارات سوره مهر‌.
  • مقدادی، بهرام (1393) دانشنامۀ نقد ادبی از افلاطون تا امروز. تهران: چشمه.
  • میرصادقی، جمال (1376) ادبیات داستانی (قصه، رمانس، داستان کوتاه، رمان). [ویراست3]. تهران: نشر سخن، 1376.
  • نفیسی، علی‌اکبر (۱۳۴۳) فرهنگ نفیسی، ۵ج، تهران: خیام، ۱۳۴۳.
  • نورائی، مرتضی؛ ابوالحسنی ترقی، مهدی (۱۳۹۱) «مقایسه تحلیلی خاطره نگاری با تاریخ شفاهی»، گنجینه اسناد، سال بیستم، دفتر چهارم، زمستان، صص۹۶-۱۲۲.