Document Type : Original Article
Author
Department of Architecture, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
خانههای برجایمانده از گذشته راهنمای خوبی برای شروع گردآوری منابع شفاهی از ساکنان فعلی آنها یا افرادی است که بیشتر عمر خود را در این خانهها گذراندهاند. کالبدشناسی محلههای تاریخی براساس دادههای شفاهی و آرشیوی دربارۀ محلههایی که در زمان گذشته شکل گرفتهاند، اطلاعات ارزشمندی را در اختیار ما قرار میدهد. انطباق منابع شفاهی با منابع اسنادی دربارۀ تعداد محلات و مشخصات هر یک و تفسیر آنها براساس بناهای بهجامانده، راه و روشی مؤثری در بازیابی اطلاعات خاص هر قسمت از شهر یا محله است. در راستای شناسایی محلهها، طبق منابع اسنادی، تعداد محلات اصفهان در دورههای تاریخی، متفاوت ذکر شده است؛ چنانچه تعداد تقریبی محلات در دوره صفوی، چهل عدد ذکر شده است و حتی محلات بزرگ آن بسیار وسیع و با اهمیت بودند (شکل 1). (ستوده، ۱۳۹۴: ۱۶۶)
شکل 1- نقشۀ سید رضاخان و نام تعدادی از محلات نزدیک محله حکیم (منبع: ترسیم نگارنده برگرفته از نقشۀ سید رضاخان)
به نحوی که در کنار میدان نقش جهان محلههای مهمی چون محله شاهی، محله گلبهار، محله نیماورد و محله حکیم قرار داشته است. محله حکیم به علت نزدیکی به میدان و وجود مسجد حکیم و مدرسه صدر تا امروز بهعنوان یکی از محلههای شاخص شهر از لحاظ اقتصادی به علت وجود راستههای بازار، بازارچههای متعدد و حضور گردشگران و از لحاظ مذهبی و فرهنگی به علت وجود مدارس علمیه، مساجد شاخص، تکیه و حسینیه و حتی از لحاظ سیاسی بهصورت بافت شهری زنده با وجود قدمت زیاد بناها در حال فعالیت است. سردر جورجیر (مربوط به دوره سلجوقیان)، مسجد حکیم، دارالشفا، تکیه گرک یراق، حمام خسرو آقا، حمام ملک خان جارچی باشی، مسجد و حمامین علیاکبر، حمامین آقاجان بیگ، مسجد و حمامین شیخالاسلام، خانه تاریخی شیخالاسلام، خانه میثمیها، خانه بنکدار، خانه غفوریها، خانه اسلامیان و تعداد زیادی از خانههایی که در این محله در سازمان میراث فرهنگی ثبت شدهاند یا اشخاص حقیقی در آنها زندگی میکنند و به سفرهخانه یا دانشکده تغییر کاربری دادهاند، محفلی برای گردهمایی ساکنان قدیمی و فعلی محله به وجود آوردهاند. در این بین، خانه شیخالاسلام به موزه ریسندگی تغییر کاربری داده و این درحالیاست که این خانه دارای بیش از یک حیاط است.
طبق گفتۀ بعضی از ساکنان، تعداد حیاطهای این خانه به هفت حیاط و حتی نه حیاط نیز میرسد. این خانه محل حضور شیخالاسلام وقت در میان مردم شهر اصفهان بود و بعد از آن هم بهصورت منظم مراسم عزاداری و تعزیهخوانی در آن برگزار میشد. خانه بنکدار نیز که متعلق به یکی از تجار سرشناش شهر بود، از گذشته تا کنون بهعنوان محل زندگی و حسینیه استفاده شده است. این خانه دارای پنج حیاط است که هر یک کاربری متفاوتی دارند. خانه میثمیها، اسلامیان، غفوریها نیز هماکنون بهعنوان دانشکده در حوزۀ مرمت تغییر کاربری داده است؛ البته وجود این شش خانه که بعضی سه یا چهار حیاط دارند، به همراه سیبه، ساباط و هشتی ورودی و حفظ معماری تاریخی آن موجب زیبایی این مجموعه در کنار خیابان حکیم شده است. انتخاب این خانهها به علت اهمیت موقعیت قرارگیری و استفاده از آن تا همین اواخر توسط نوادههای ساکنان اصلی خانهها توانسته است اطلاعات ارزشمندی را در زمینۀ نحوۀ زندگی و تعاملات اجتماعی در این محله، از منابع شفاهی در اختیار ما قرار دهد.
هدف
شناسایی ساختار کالبدی محلههای تاریخی به همراه راهنمایی منابع شفاهی در جهت شناسایی تعاملات اجتماعی و سبک زندگی سکنه بافت تاریخی، در شناساندن گذشته شهر به ساکنان فعلی آن راهگشا است. منابع تاریخ شفاهی، منابعی رواییاند؛ بنابراین، در تحلیل دادهها لازم است از «نظریۀ روایت»[1] بهره گرفتهشود که در ادبیات و ادبیات عامه (فولکلور) به کار میرود. (پژوهشنیا، 1400: 2) روایتها میتوانند ساختار یک تحقیق را شکل دهند؛ مانند مستندسازی بناها و محلههای تاریخی براساس روایتهای سکنه فعلی، همانطور که آقالطیفی (1397) در طرح پژوهشی خود در رابطه با مستندسازی خانههای تاریخی به مؤلفههای ارزشمندی در راستای آموزههای معماری بومی، در شهر سنندج دست یافته است.
البته توجه بیشتر به کیفیت نسبت به کمیت، مانند اصولیبودن آموزشهای ارائهشده از کارشناسان تاریخ شفاهی سبب کیفیترشدن فعالیتهای این حوزه میشود. (فرشید، 1400: 13) از منابع دیگری که در این زمینه وجود دارد سفرنامهها هستند؛ مانند سفرنامۀ ژان شاردن (1375) که بهخوبی میدان و بازارهای اطراف آن شامل محله حکیم را توصیف میکند. ژان شاردن سیاح فرانسوی است که در دوره صفویه دو بار به ایران سفر کرد و از راسته بازارهایی که در مجموعه بازار اصفهان جای گرفتهاند، مانند صفاحان، صندوق سازان، سراجان، ندافان، خراطان، آهنگران، حلاجان، کفاشان عطاران، قنادان، کلاهدوزان، ماهوت فروشان نام برده است. تاورنیه (1398) سیاح دیگری است که به توصیف سراها، کاروانسراها و هنرمندان بازار اصفهان پرداخته است که از میان منابع اسنادی برگرفته از این نوشتهها نیز اطلاعات ارزشمندی دربارۀ محله حکیم به دست میآید.
دربارۀ محلههای تاریخی شهر اصفهان و تقسیمات شهری، به گفته سید علیجناب که در سال 1303ش به سرشماری خانهها و محلههای اصفهان در سال 1303 پرداخته است، پادشاهان صفوی نیز به لحاظ پارهای مسائل سیاسی صلاح بر آن دیدند که دودستگیهای فرقهای مذهبی عصر سلاجقه را که شهر را به دو دسته شرقی و غربی یعنی «جوباره» و «دردشت» تقسیم کرده بود، را در حوزه وسیعتری دامن بزنند. به دنبال این سیاست، شهر در این دوره نیز به دو قسمت شرقی و غربی با نام «حیدری خانه» و «نعمتی خانه» تقسیم شد. (جناب، 1393: 22)
تعداد محلات اصفهان به گفته «محمدمهدی بن محمدرضا الاصفهانی» در اواخر صفویه به چهل محله رسیده بود (الاصفهانی، 1368: 73). تحویلدار اصفهانی نیز شمار محلههای اصفهان را در عصر قاجار سیوشش محله ذکر میکند که به سه دسته تقسیم میشدند. دسته نخست را آباد ودایر، دسته دوم را کلا خراب و دسته سوم نیز دارای محلات خراب و آباد (درهم) دانسته است. (تحویلدار، 1342: 32) هماکنون نیز طبق کتاب اطلس کلان شهر اصفهان (گلستاننژاد، 1394)، این شهر دارای پانزده منطقه و 199 محله است که تعداد 25 محله، آبادیهای الحاقشده به شهرند.
در دوره پهلوی، یعنی از سال 1300 به بعد، بافت و استخوانبندی بیشتر شهرهای سنتی ایران دگرگون شد. احداث خیابانها و جادهها و میدانها بهمنظور ایجاد ارتباط بین بخشهای مختلف شهری، یکی از مشخصات این دوره است. در محله حکیم و در محل باغ تختی (باغ همایون یا باغ حاجی) خیابانهایی شامل خیابان مسجدسید و عبدالرزاق، عمود بر محور چهارباغ احداث شد که میدان کهنه را به دو قسمت تقسیم کرد (شفقی، 1381: 451)؛ این در حالی است که خانههای چند حیاطه با چندین عمارت و باغ در جریان این راههای ارتباطی جدید از بین رفتند؛ به طوری که فقط در منابع اسنادی از آنها نشانههایی یافت میشود؛ برای نمونه، در یکی از اسناد خرید و فروش خانه متمولین شهر اصفهان، یک درب باغ مشجر و عمارتی معروف به باغ مجدیه را دارای اجزای عمارات سرپوشیده و عمارات تحتانی و فوقانی و یک دستگاه عمارت گلخانه و عمارت روی چاه و منبع و عمارتی شامل خلوت، طویله، بهاربند، کالسکهخانه، طباخخانه، هشتی و دالان و اشجار مثمره و غیر مثمره و متفرعات مانند ممر و مدخل و مشرب دانسته است. (نورائی، 1391: 49)
روش
روش تحقیق این مقاله، مبتنی بر راهبرد کیفی با رویکرد تفسیری - تاریخی است. گردآوری دادهها با مراجعه به متون تاریخی و دادههای گذشتهنگر و با استفاده از روشهای روایتی انجام شده است. سپس روابط میان مفاهیم کلیدی مانند خانههای تاریخی و تعاملات اجتماعی و سبک زندگی بررسی شدند و بعد از پیمایش مستندات و ادبیات زمینه، یادداشتبرداری از مطالب صورت پذیرفت و نکات شاخص و نقاط قوت استخراج شدند.
همچنین، با توجه به رویکرد پژوهش، دستیابی به نحوۀ زندگی مردم در محلههای تاریخی بسیار با اهمیت است؛ بنابراین، بخش مهمی از یافتهها ازطریق روایتهای تاریخی، داستانها، اسناد تاریخی و سفرنامهها و در کنار آنها از تاریخ و تعاملات شفاهی و آگاهی از نظرات ساکنان در خانههای تاریخی، حاصل شد. نقش مؤلفۀ سبک زندگی و تعاملات اجتماعی با تمرکز بر تعدادی از خانههای تاریخی دوره قاجار اصفهان ازطریق نمونهگیری هدفمند، با توجه به نیازهای موجود در بافت پیرامون اثر بررسی شد. سپس دادههای گردآوریشده ازطریق منابع اسنادی، مطالعات میدانی و منابع شفاهی تحلیل کیفی شدند. مصاحبه شفاهی با استفاده از بسته پرسشی بهصورت آزاد و از ساکنان محله انجام شد؛ بهویژه خاندانهای میثمی، آصالح، اسلامیان، شاکری، جابرزاده، بنکدار، حکیم داوود، کتابی، ستاری، سالمی که هنوز در محله و در خانه تاریخی ساکناند یا مراودات خود را با محله حفظ کردهاند.
محله حکیم، سینه پایینی و نیماورد
محلههای تاریخی شهر اصفهان با وجود تغییرات وسیع، هنوز نشانههایی از گذشته را در دل خود جای دادهاند. این محلهها هرچه به میادین کهنه و نو نزدیکتر باشند، ساختار و کالبد بناهای آن از تخریب مصون مانده است؛ مانند محلههای حکیم، سینه پایینی و نیماورد در کنار میدان نو (نقش جهان) که علاوه بر نشانههایی در بناهای تاریخی محله، اسناد تاریخی بهجایمانده نیز به توصیف آنها پرداختهاند. بنا بر نظر مورخینی چون جناب (1393: 217)، همایی (1342: 222) و هنرفر (۱۳۷۳: 67) قدمت محله حکیم به دوره دیلمی میرسد. این مورخان در آثار خود به شکوه و آبادانی محله حکیم و بناهای شاخص آن مانند مسجد حکیم (جورجیر، مسجد صغیر) اشاره کردهاند. (مهدوی، ۱۳۶۸: ۲۱۱)
جابری انصاری نیز به مسجد علىاکبر از دوره صفویه اشاره کرده است که بین محله حکیم و محله سینه پایینی قرار دارد. (جابری انصاری، ۱۳۷۸: ۱۳۲-۱۳۵) مدرسه شاهزادهها نیز از مدارس شاخص محله بود که به نقل از الاصفهانی کاربری خود را تا دوره قاجاریه حفظ کرده بود. (الاصفهانی، ۱۳۶۸: ۷۳)
محله حکیم، سینه پایینی و نیماورد در مجاورت یکدیگر و با محوریت محله حکیم واقع شدهاند. محله حکیم به علت قرارگیری در کنار خیابان سپه (خیابانی که قدمت آن به دوره صفویه میرسد) و مجاورت با محله دولت یا محله شاهی از جایگاه خاص در شهر اصفهان در دورانهای متوالی برخوردار بوده است. این محلهها در کنار میدان امام (نقشجهان)، مسجد حکیم و بازار بزرگ اصفهان واقع شدهاند و در گذشته قسمتی از دارالسلطنه شاه عباس صفوی بوده است. راستههای بازار مانند بازار کفاشها و چمدانسازها و کاروانسراهایی مانند نجفآبادیها یا بازارچههای کوچکی که در داخل بافت محله ایجاد شدهاند، مانند بازار باغ قلندرها در ادامه بازار گلشن که در گذشته دو باغ بزرگ گلشن و قلندرها را با یک در بزرگ از یکدیگر جدا میکرده است، در این محله جای دارند؛ حتی بازارچههایی مانند ششانگشتیها، بازارچه نو و بازارچه سینه پایینی نیز هنوز پابرجا است. در کنار مساجدی که در بیشتر گذرها بنا شدهاند، حمام و سقاخانه و بازارچه نیز وجود دارند؛ مانند مسجد شیخالاسلام، حمامین شیخالاسلام و سقاخانهای که در گذر شیخالاسلام قرار دارند و این گذر در گذشته مسقف بوده است. موارد دیگر، مجموعه مسجد و حمام و سقاخانه علیاکبر و حمام آقاجان بیگ در کنار حسینیه بنکدار و مسجد حاج آقارحیم ارباب هستند. در این مجموعهها نقشخانههای چند حیاطۀ بزرگ هم با اهمیتاند؛ زیرا مربوط به متمکنین و صاحبمنصبان بوده یا به علت زندگی چندین نسل در این خانهها در کالبد محله دارای جایگاه خاصیاند؛ به نحوی که در بعضی از این خانهها راه اختصاصی به حمام داشتهاند.
جابری انصاری نیز به مسجد علىاکبر از دوره صفویه اشاره کرده است که بین محله حکیم و محله سینه پایینی قرار دارد. (جابری انصاری، ۱۳۷۸: ۱۳۲-۱۳۵) مدرسه شاهزادهها یکی از مدارس شاخص محله و به نقل از الاصفهانی فعالیت خود را تا دوره قاجاریه حفظ کرده بود. (الاصفهانی، ۱۳۶۸: ۷۳)
استقرار قنسولخانه روس، مطبعه حبلالمتین، تلگرافخانه دولتی و اداره امنیه شهر در محله مسجد حکیم باعث اهمیتیافتن نام محله شده بود. گرمابه شاخص خسروآقا نیز در این محله قرار داشت. شاردن (1375: 89) به مسجد ذوالفقار به همراه گرمابه و مهمانخانه در کنار آن اشاره کرده است. همچنین، به افراد شاخص این محله مانند شیخالاسلام و جارچیباشی و حکیم داوود در کتب تاریخی پرداخته شده است. کاروانسراهای زیادی نیز در این محله وجود داشتهاند که تعدادی از آنها هنوز پابرجا هستند.
گذرهای داخل بازارها بنا به حضور قوم یا شغل جاری در آن معبر، مکان تعاملات خاصی بوده است که به مرور زمان باعث میشود هر گذر (راسته) با آن پیشینه شناخته شود. علاوه بر آن، محلات مرتبط به این گذرها نیز با نشانه این راستهها و ارتباطی که با آنها داشتهاند، به یاد آورده میشدند؛ بهطور مثال، در توصیههای مهم به بلدیه تازه تأسیس در دوره بعد از مشروطه به وضعیت معابر بازار خراطها (بین دو محله گلبهار و مسجد حکیم) اشاره شده است.
«حضرات خراطها با این شدت که کمان خود را میکشند و تا وسط معابر میبرند، گمان و بلکه یقین است که غفلتاً به چشم و پهلوی این و آن خواهد خورد و باید اوقات عابرین صرف حفظ جان یا آماده برای نقصان ازقبیل کوری و شکستن استخوان باشد». (رجایی، ۱۳۸۶: ۳۹)
از بازارچههای این محله، بازارچۀ زیرمحله سینه پایینی در جنوب مسجد حکیم (رجایی، ۱۳۸۳: ۳۱۹)، بازارچه تکیه در شمال غربی مسجد حکیم، بازارچه نو (نزدیک بازار صباغها) هستند. الاصفهانی در نوشتههای خود از مسجد حکیم اینگونه یاد کرده است: «مسجد جامع سوم، مسجدی مشهور به مسجد حکیم است که الحال آن در محله آباد و تقریباً وسط شهر و نزدیک بازار واقع شده و آن محله به آن منسوب است.». (الاصفهانی، ۱۳۶۸: ۶۴)
گذرهای مهم این محله در امتداد محور راستههای بازار یا بازارچهها شکل گرفتهاند؛ به نحوی که «گذر شیخالاسلام» از یک طرف، بازارچۀ سینه پایینی در حدفاصل محله حکیم و محله سینه پایینی را مشخص میکند و از طرف دیگر، به باغ حجی ختم میشود که در کتب بهعنوان باغ همایون و بعدها باغ تختی نام گرفته است. گذر مهم دیگر «گذر آقا جان بیگ» است که از بازار باغ قلندرها و مسجد حکیم شروع و به بازارچه شش انگشتیها، تکیه گرک یراق، مسجد حاج آقا رحیم ارباب، حسینیه بنکدار، حمام آقاجان بیک و در آخر به خیابان چهارباغ متصل میشود. «گذر حکیم داوود»، «گذر رشتیها» و «گذر چهل دختران» نیز دربردارندۀ خانههای چند حیاطۀ خاندان حکیم داوود سازنده مسجد حکیم و خاندان رشتیها و مشایخ است که مسجد رشتیها و مسجد سرخی را به بازارچه نو، کنسولگری روس، گذر تلفنخانه و بازار حاج محمد علی متصل میکند. گذر مهم دیگر، «گذر حکیم» است که از درب غربی مسجد حکیم، شروع و به بازارچه نو و کاروانسروای نجفآبادیها متصل میشود. درب شرقی مسجد نیز به مقبره و مدرسه علمیۀ کلباسی بزرگ و مدرسه صدر، حمام شازده، مسجد دارالشفا، بازار رنگرزها و کفاشها مرتبط است. درب شمالی به بازار باغ قلندرها و محله گلشن، حمام ملک خان جارچی باشی و مسجد علیاکبر مرتبط است. گذر علیاکبر نیز به علت داشتن مسجد علیاکبر، حمامین و سقاخانه که خاندان مشایخ وقف کردند و از آن فقط مسجد علیاکبر باقی مانده است، دارای اهمیت است. انتهای گذر علیاکبر نیز خانههای چند حیاطه خاندان مشایخ و حکیم داوود قرار داشته است. (حکیم داوود: 1398)
وجود چند عنصر شاخص که بناهای عامالمنفعه بودند، مانند مسجد، حمام، سقاخانه، حسینیه، تکیه و گذر سرپوشیده یا ساباط به همراه کشیک چی باشی برای تأمین نیاز مردم در کنار یکدیگر در این محله در چندین گذر شیخالاسلام، علیاکبر، گرک یراق، حکیم داوود، رشتیها و بازارچه نو، بازار باغ قلندرها، بازار شش انگشتی مشاهده میشود؛ این در حالی است که در بعضی از گذرها دو مسجد مشاهده میشود. این موارد نشاندهندۀ رونق اقتصادی و مذهبی این محله نسبت به سایر محلات است. از میان این گذرها به دو گذر شیخالاسلام و گذر حکیم (سیبه میثمی و غفوری) در این مقاله پرداخته میشود.
ارتباط محلات قدیمی بسیار بیشتر از آن بوده که بتوان مرز مشخصی برای ورود از یک محله به محله دیگر بیان کرد. بهخصوص در زمینۀ تعاملات اجتماعی که در مرز محلات دارای ساختار محکمتری است. بین محلههای حکیم، سینه پایینی و نیماورد نیز مرز مشخصی وجود ندارد؛ به همین علت، برای بررسی دقیقتر تعاملات اجتماعی، هر سه محله بررسی شد؛ البته این پیوستگی محلات بهخودیخود باعث افزایش امنیت در محله و تعاملات اجتماعی بین محلهای است؛ بهخصوص در دوره صفویه که با احداث بازار بهعنوان یک ساختار خطی در مرکز شهر و محله به همراه مساجد، حمامها و کاروانسراها و تیمچهها در سبک معماری به نام سبک اصفهانی باعث تعاملات اجتماعی بسیار پیچیده، حتی با کشورهایی مانند هند شد. وجود بازار هندوها در امتداد بازار قیصریه در کنار محله حکیم یا کاروانسرای نجفآبادیها در کنار مسجد حکیم، گواه این ادعا است. خانههای تاریخی چند حیاطه در این محله کاملاً بهصورت درونگرا و با حیاطهای مرکزی باغمانند به تعداد مورد نیاز بنا شده بودند. تعاملات اجتماعی نیز در بستر گذرهای مهم و مساجد یا به شکل خصوصیتر در حیاطهای بیرونی خانههای چند حیاطه بود. بیشتر خانههای این محله نشانههایی از دورانها و سبکهای متنوع معماری را نمایان ساختهاند. از دوره صفویه در خانه اخوان خرازی، تا دوره قاجار و پهلوی در بیشتر خانههای تاریخیِ باقیمانده نمایان است.
گذر شیخالاسلام
این گذر هماکنون خیابان حکیم را به خیابان چهارباغ متصل میکند و دارای چندین خانه تاریخی است. هماکنون خانه شیخالاسلام، خانه اخوان خرازی و خانه مشکی در این گذر بهعنوان خانههای تاریخی به ثبت رسیدهاند. از این میان، خانه شیخالاسلام شاخصتر است. این خانه دارای چندین حیاط است که حیاط بیرونی دارای شاهنشین ایوانمانند است و بهعنوان موزه ریسندگی تغییر کاربری داده است. یک حیاط خلوت کوچک نیز در پشت آن است که در ارتباط با حیاط بیرونی است. حیاط اندرونی دیگری نیز متصل به بیرونی وجود دارد که یکی از نوادگان شیخالاسلام (سعید شیخالاسلام) در آن زندگی میکند. (میثمی، 1397) حیاطی مخصوص مطبخ خانه وجود داشته که هماکنون تبدیل به یک خانه شده است و در اطراف آن هنوز نشانههای اجاقهای قدیمی مطبخ وجود دارد. همچنین، حیاطی متصل به هشتی ورودی وجود دارد که برای کلفت خانه است و درختان بلند آن هنوز نیز پابرجاست. طبق گفته ساکنان، انتهای دالان حیاط بزرگتری بوده که بهعنوان کاشیخانه از آن یاد شده است و باغی برای دورهمیها بوده است. (سالمی، 1399؛ نوربخش، 1399)
این حیاط هماکنون نیز دارای درختان سرسبز بوده و مساحت زیادی را به خود اختصاص داده است. قبل از ثبت خانه توسط میراث، حیاطهای خانه میان پسران شیخالاسلام تقسیم شده بود؛ به گونهای که حیاط بیرونی برای پسر بزرگتر و به همین ترتیب، حیاطهای دیگر هر کدام مخصوص زندگی یکی از پسران بوده است؛ بهجز حیاط بیرونی، حیاط اندرونی و خلوت، از یک حیاط دیگر در پشت حیاط اندرونی نام میبرند که از داخل اندرونی راه داشته است که اجازه ورود به آن قسمت به دلیل زندگی خصوصی در این خانهها وجود ندارد. (مغاره عابد، 1399)
هر ساله روضهخوانی وسیعی در این مکان به همراه تعذیه انجام میگرفته است. برای اجرای این مراسم، تعذیهخوان از شهرضا میآوردند. در ایوان شاهنشین منبر قرار میگرفته است و مردم در حیاط و اتاقهای اطراف شاهنشین و جبهه جنوبی مینشستند. (ستاری، 1399). این خانه دارای یک چاه گاو بزرگ بوده که هماکنون نیز بازسازی شده و در زمان خشکسالی به همراه چاه گاو خانه اسلامیان و چاه گاو مسجد حکیم، آب محله را تأمین میکرده است؛ ولی برای هر سه چاه از یک گاو استفاده میشده است. بعدها فردی بهاصطلاح آبکش از پدالهایی برای کشیدن آب استفاده میکرده است (شکل 2). (اسلامیان، 1398)
شکل 2- مراسم تعذیه در خانه شیخالاسلام و ایوان شاهنشین دیوان خانه شیخالاسلام (منبع: آرشیو سازمان میراث فرهنگی اصفهان)
کل گذر دارای چاههایی به فاصله هر پنج متر بوده تا آب حمامین شیخالاسلام و آب گذر را دفع کند؛ به نحوی که هر جمعه آب حمام را عوض میکردند و آب اول برای اشخاص مهم محله که بیشتر روحانیون خاص مانند حاج آقا رحیم ارباب بودند، استفاده میشده است. (حکیم داوود، 1398) این چاهها در داخل هشتی و حتی دالان نیز مشاهده میشود. روی گذر در قسمت خانه شیخالاسلام دارای طاق بوده و در روبهروی آن چندین حجره نیز وجود داشته است. نانوایی نیز در همین قسمت وجود داشت که از سختگیری شیخالاسلام برای میزان وزن چانه خمیر نان مردم محله صحبت میکنند. (مغاره عابد، 1399) در بالای هشتی یک بالاخانه برای کشیک چی وجود داشت که هماکنون نیز وجود دارد و یک انبار در بالای دالان که ورودی آن از قسمت هشتی است. در داخل هشتی چندین ورودی برای اصطبل، کلفتخانه، انبار و دالان وجود دارد (شکل 3).
شکل 3- ورودی، هشتی با درهای متعدد و دالانخانه شیخالاسلام (منبع: نگارنده)
دالان نیز دارای ورودی برای بالاخانه، مطبخخانه، حیاطهای کاشیخانه، اندرونی و بیرونی است که به دالان دیگری در قسمت بیرونی متصل میشود. این سلسلهمراتب وسیع گواه مراجعات وسیع این خانه است (شکل 4).
شکل 4- جبهه جنوبی و شمالی دیوانخانه شیخالاسلام (منبع: نگارنده)
خانه اخوان خرازی نیز در همسایگی این خانه و دارای دو حیاط با تزیینات فاخر است. به علت اینکه تنها عامل جداکننده دو خانه یک دیوار باریک است، عدهای معتقدند ممکن است خانه اخوان خرازی، اندرونی خانه شیخالاسلام بوده باشد و به هر حال، این خانه نیز نشانههایی از دوره صفوی دارد (ستاری، 1399)؛ البته طبق اسناد ثبت خانه توسط میراث، خانه شیخالاسلام نشانههای کمتری از دوره صفوی دارد و بیشتر به دوره قاجار مربوط است. خانه اخوان خرازی دارای دو ورودی است؛ یکی در گذر شیخالاسلام و دیگری در یک سیبه که خانه تاریخی دو حیاطه دیگری در این سیبه به نام اخوان خرازی موجود است.
در امتداد گذر شیخالاسلام «خانه مشکی» با چهار حیاط نمایان است. این خانه نیز دارای بیرونی وسیع و با تزیینات فراوان به همراه اندرونی و مطبخخانه و خلوت است. مشکیها خاندان بزرگی بودند که میرزا شفیع مشکی در 200 سال پیش به ساخت این خانه اقدام کرده است. او تاجر پارچه و نخ بوده و در بازار اصفهان در سرای گلشن کنار حجره میثمیها حجره داشته است. فرزندانش با هند و پاکستان تجارت میکردند و بعد از مدتی به مصر مهاجرت کردند. میرزا شفیع مشکی نیز برای بسط تجارت و مجاورت با فرزندانش در اواخر عمر به مصر نقل مکان کرد (جابرزاده، 1398)؛ البته در این گذر، خانههای تاریخی دیگری نیز وجود دارند که در تملک شخصی است (شکل 5).
شکل 5- ورودی و حیاط اندرونی خانه مشکی (منبع: نگارنده)
گذر حکیم (سیبه سنگی، سیبه میثمی و سیبه غفوریها)
روبهروی مسجد حکیم، گذر حکیم قرار داشته که به سیبه سنگی (گذر) و سیبه میثمی راه داشت (شکل 2). سیبه سنگی همانند یک چهارراه به گذرهای مختلف راه داشت. (میثمی، 1398) سیبه سنگی به گذر گرک یراق (خانههای تاریخی کلباسی، صیفور قاسمی و بنکدار و حمامین آقاجان بیگ و تکیه گرک یراق)، گذر شیخالاسلام و سینه پایینی نیز راه داشت. در سیبه میثمی، خانه تاریخی میثمی و خانه آصالح قرار داشتند. گذر حکیم روبهروی درِ غربی مسجد حکیم بود که این دو سیبه را به بازارچه نو و محور بازار حاج محمدعلی متصل میکرده است. (آصالح، 1400) در این کوچه خاندانهای مهمی چون حکیمباشی، ارباب، عطوفی، پستچی، تنظیفیان، کهرنگی، لاریزاده، کتابی و کلاهدوزان و کارخانه کتیراسازی (کارگاه) و کاروانسرای نجفآبادیها قرار داشت. خانه حکیمباشی که در این اواخر بهعنوان مکتبخانه محله استفاده میشد و کودکان در سنهای مختلف در حین آموزش علمی به آموزش عملی کارهای ساده نیز میپرداختند و خانه خادم مسجد، مش ممد (مشهدی محمد) نیز در کنار مسجد قرار داشت. مرقد عالم جلیلالقدر، سبزواری نیز در کنار مسجد بود که شبهای جمعه محل تجمع اهالی محل برای زیارت بود (شکل 6). (جابرزاده، 1398)
شکل 6- عکس هوایی از مسجد حکیم اصفهان (منبع: هنرفر، 1373)
مسجد نیز به علت داشتن درهای متعدد، محلی برای اتصال بین این محله با بازار فرشفروشها و کفاشها و چمدانسازها و مسجد دارالشفا و محله دروازه اشرف و میدان امام از درِ شرقی و بازار باغ قلندرها از درِ شمال شرقی و محله سینه پایینی، تل عاشقان و سیبه سنگی از درِ شمال غربی بوده است. شروع سیبه سنگی یک چهارراه است که از یک طرف، به بازار باغ قلندرها و مسجد حکیم و از طرف دیگر، به خانه کلباسی قرار داشت که مدت طولانی بهعنوان پیشنماز مسجد حکیم، نسل در نسل اقامه نماز در مسجد حکیم را عهدهدار بود و مشکلات مردم را برطرف میکرد. روبهروی خانه کلباسی نیز مکتبخانه کلباسی قرار داشت. خاندان کلباسی برای مدت طولانی در کل شهر اصفهان دارای شهرت و مورد قبول مردم شهر در بیشتر امور بودند. در داخل سیبه (گذر خصوصی) خانه کتابیها (خانه چهار حیاطه) قرار داشت. یکی از این چهار حیاط به دارالوکاله اختصاص داشت، که محل حلوفصل امور و مشکلات مردم بود. خاندان کتابی و خاندان رشتی در اداره امور اهالی محله به خاندان کلباسی کمک میکردند. در اموری مانند حل موارد پیشآمده و پیشنمازی مسجد حکیم نیز مورد وثوق بودند (شکل 7). (کتابی، 1399)
شکل 7- شاهنشین و پشت بام خانه کلباسی (منبع: نگارنده)
یکی دیگر از سیبههای منشعبشده از گذر حکیم، سیبه میثمی بود که درب ورودی خانه سه حیاطه میثمی با یک درگاه شامل جلوخان و بالاخانه روی آن قرار داشت. در گذشته به کوچههای خصوصی سیبه گفته میشد که بعضی از آنها دارای در سیبه نیز بود و برای جلوگیری از ورود افراد غریبه در موارد ناامنی در سیبه را میبستند. سیبه میثمی نیز دارای در بزرگ چوبی و سردر بود که در مواقع خاصی آن را میبستند و تبدیل به کوچه خصوصی میشد. در سمت راست سیبه کارگاه کوچکی برای بافت پارچه متصل به حیاط بیرونی خانه میثمی قرار داشت. در بیشتر خانههای محله قسمتی از خانه را به کار اختصاص میدادند. مانند خانه کتابی که یک حیاط را به وکالتخانه اختصاص داده بود یا خانه رشتیها که یک بارانداز بزرگ در حیاط بیرونی ایجاد کرده بود و یا خانه کلباسی که از شاهنشین دو اشکوبه علاوه بر اتاقهای گوشواره استفاده کرده بود. (جابرزاده، 1398)
در خانه شیخالاسلام نیز حیاط بیرونی بهعنوان دیوانخانه برای شیخالاسلام وقت استفاده میشده است. کالبد هر خانه نیز دارای قسمتهای خاصی متناظر با کاربرد و تعاملات اجتماعی صاحبخانه بود؛ همانطور که در خانه میثمی بعد از سیبه و هشتی بیرونی از دالانهای مستقلی برای بیرونی و یک دالان هم برای اندرونی و خلوت استفاده کرده بود. در یکی از هشتیها فضا و سکوی کافی برای خالیکردن بارها و محصولات باغهای خاندان میثمی وجود داشت. این فضاها متناظر با شغل و روابط اجتماعی و اقتصادی مالک خانه بود. حیاطهای خانه نیز هر یک کاربری خاصی داشتند؛ مانند خانه میثمی که از بیرونی برای مهمانیهای خاص و امور تجاری استفاده است و از اندرونی برای زندگی و مهمانیهای بزرگ و روضهخوانی و از خلوت برای زندگی، مهمانیهای کوچک و تهیه غذا استفاده می شده است. (شکل 8) (میثمی، 1397)
شکل 8- جانمایی تعدادی از خانههای تاریخی از گذر حکیم و سیبه میثمی (منبع: نگارنده برگرفته از اداره میراث فرهنگی اصفهان)
روضهخوانی زنانه در خلوت و مردانه در اندرونی برگزار میشد؛ البته در این اواخر روضهخوانی فقط در قسمت خلوت برگزار میشد. در طی مراسم روی حوض بزرگ اندرونی را با تختههای چوبی میپوشاندند و منبر را روی آن قرار میدادند تا از همهجا دیده شود. (اسلامیان، 1398) در مراسم عروسی قسمت بیرونی به مردانه و اندرونی به زنانه اختصاص داشت و در خلوت به تدارکات مربوط به آن میپرداختند. (میثمی، 1397) چاه منبع و دستک در قسمتی بود که به آن قهوهخانه میگفتند و ازطریق تنبوشه، آب را از منبع به فوارههای حوض منتقل میکرد. قسمت شستشو در کنار حوض بود که زیر آن را در گوشهای در کنار حوض با سنگ میساختند و روی آن لباسها را میشستند. همسایهها برای مراسم به کمک میآمدند و با کمک هم ظرفها را میشستند. (آصالح، 1400)
آب حوض را هم هرچند وقت یک بار تخلیه میکردند. آب اضافه برای تمیزکردن خرندها (قسمتی از حیاط) و سیرابکردن باغچهها استفاده میشد. در باغچهها نیز درخت توت، انگور و گردو میکاشتند و از میوههای آن استفاده میکردند. گیاهانی مانند سیبزمینی شیرین که قابل خوردن بود و برای ترشیانداختن استفاده میشد و گیاه لیف و ختمی نیز که برای شستشو بود، در این باغچهها کاشته میشد (شکل 9). (ستاری، 1397)
شکل 9- بیرونی، اندرونی و خلوتخانۀ میثمی (منبع: نگارنده)
در هنگام دورهمیهای خانوادگی، در ایوان فرش پهن میکردند و با استفاده از خوراکیهای ساده مانند کاهو و سکنجبین در کنار حوض آب و حیاط آبپاشیشده از فضای سرسبز حیاط لذت میبردند. بیشتر دورهمیهای بین فامیل و همسایهها در اندرونی بود؛ به سبب اینکه درب دیگری از اندرونی و بیرونی در گذر غفوریها و سیبه میثمی باز میشد؛ البته به این قسمت سیبه اسلامیان هم گفته میشد؛ زیرا در آخر سیبه خانه دو حیاطه اسلامیان قرار داشت؛ البته در این قسمت فقط خانه میثمیها و خانه اسلامیان قرار دارد که بعدها یک حیاط اسلامیان به مالکیپور فروخته شد. (شاکری، 1398) این سیبه نیز دارای ساباط و سکوهایی برای نشستن بوده که هماکنون ساباط روی آن موجود است.
خاندان اسلامیان دارای کارگاه کتیراسازی بودند و در این اواخر در زمره تجار قماش (پارچه) نیز محسوب میشدند. شغل خاندان مالکیپور تجارت روغن بود. (مالکیپور، 1399)
جد بزرگ خاندان اسلامیان، حاج میرزا ابراهیم اسلامیان، که در دوران قاجار میزیسته، در زمینۀ تجارت قماش و منسوجات فعالیت میکرده است. به گفته نوادگانش وی، حمام شاه و حمام گل (گود – نزدیک سبزهمیدان واقع در خیابان عبدالرزاق نزدیک مدرسه نیمآورد) را وقف عام کرده است. حاج میرزا ابراهیم فقط یک پسر داشت که حاج میرزا محمد اسلامیان اصفهانی بود. وی که در اواخر دوره قاجار میزیسته است (زمان مشروطه و محمد علی شاه قاجار) شغل پدر را ادامه داد. خاندان اسلامیان خانهای نیز در تل عاشقان (انتهای سینهپایینی نزدیک گذر درب امام) داشتند. این خانه قدیمیتر بود و خشتزن آن، استاد حبیب بنا و پسرانش بودند. حاج میرزا محمد اسلامیان اصفهانی تاجر کتیرا، قماش و عبای نایینی نیز بود و در بازار حجرهای داشت که در سرای مسعودیه نزدیک حمام جارچی قرار داشت. در سرای مسعودیه، علاوه بر اسلامیان، کازرونیها و محمودیه هم حجره داشتند و بیشتر به قماش اختصاص داشت؛ البته در گذر سینهپایینی تا ورودی بازار باغ قلندرها حجرهداران زیادی بودند (شکل 10). (اسلامیان، 1398)
شکل 10- سیبه میثمی با ساباط و بالاخانه روی آن (سیبه اسلامیان) و حیاط بیرونی خانه اسلامیان (منبع: سازمان میراث فرهنگی)
در گذشته در موارد خشکسالی از چاههایی بهره گرفته میشد که پرآبتر بودند و از سیستم چاهگاو و گاورو استفاده میکردند. در محله حکیم، سه چاهگاو وجود داشت؛ اولی در مسجد حکیم بود و دومی در خانه شیخالاسلام و سومی در خانه اسلامیان بود؛ به همین دلیل، در خانه اسلامیان به طرف سیبه همیشه باز بود و اهالی محل برای گرفتن آب از چاهگاو به آنجا میآمدند؛ چون این چاه حتی در زمان خشکسالی که بیشتر خانههای محل آب نداشتند نیز آب داشت و آب مردم محل را تأمین میکرد. چهارگاو دارای یک چرخ بزرگ روی چاه بود که بهوسیلۀ یک سرازیری به مکانی میرسید که چاه قرار داشت و بهوسیلۀ یک طناب به دول آب داخل چاه وصل میشد که خودش پر میشد و بعد در حوض منبع خالی میشد. این گاو برای مسجد حکیم و خانه شیخالاسلام نیز آب میکشید (ابوطالبی، 1390)؛ البته بعدها از موتور استفاده میکردند و بهصورت اتوماتیک، حوض منبع پر از آب میشد؛ البته در این محل، اول خانه غفوریها دارای برق شد که خودشان در اداره برق بودند و بعد خانه اسلامی. (میثمی، 1397) مالک خانۀ کوچک غفوری، آقا میرزا عبدالجواد غفوری بود که در کارخانه نور کار میکرد و مالک خانه بزرگتر، آقا میرزا محمد بود که در شاپور قدیم بود و یکی از پسرهایش نیز در بازار تجارت میکرد. یک خانه هم قبل از خانه غفوریها به اسم رجالیان است که مالک آن مرحوم اسدالله رجال خطاط بود که خطاط مسجد سید بود و خطوط اصلی مسجد سید را نوشته است. (جابرزاده، 1398)
خانه اسلامیان در قسمت غربی حیاط درِ دیگری دارد که این در را پدرشان ایجاد کرده بود و به کوچه چهلدختران باز میشود که با دوکوچه پیچدرپیچ به خیابان چهارباغ میرسد. همینطور به خانه حاج محمد حسین رشتی و حاج آقا رشتی نیز دسترسی دارد. (میثمی، 1397)
در داخل گذر غفوریها یک خانه چهار حیاطه به نام غفوریها وجود دارد که در گذشته در هر حیاط خانه، یکی از افراد خاندان غفوری در آن زندگی میکردند و شاکری، یک حیاط آن را در این اواخر خریداری کرد که برای برگزاری مراسم در محله به علت داشتن حیاط بسیار بزرگ از آن استفاده میکردند. خانه کوچکی نیز در انتهای کوچه بود که مربوط به یکی دیگر از اعضای خاندان غفوریها است. دو خانه دیگر نیز در انتهای کوچه و در کنار ساباط دوم وجود دارد که نیمهمخروبه است و در حال بازسازی است. این مجموعه اکنون بهعنوان دانشکده تغییر کاربری داده است. در میان خانههای این گذر، حیاط بیرونی غفوریها بسیار وسیع و دارای تزیینات زیبا است. این گذر نیز بعد از ساباط به گذر گرک یراق میرسد که در گذشته، اتاق خانۀ کلباسی روی آن قرار داشته و ازطریق آن به سیبه سنگی نیز متصل میشده است (شکل 11). (شاکری، 1398)
شکل 11- حیاط بیرونی، خانه شاکری و اندرونی، خانه غفوری (منبع: آرشیو سازمان میراث فرهنگی اصفهان)
گذر گرک یراق به علت وجود تکیه گرک یراق و حسینیۀ بنکدار که هماکنون نیز روضهخوانی وسیعی در آن برگزار میشود، در محله و سطح شهر دارای اهمیت است. همچنین، مسجد حاج آقا رحیم ارباب و حضور ایشان در این مسجد برای حل مشکلات محله و خانه کلباسیها دارای اهمیت زیادی در گذشته و حال در سطح شهر و محله بوده است. حمام آقا جان بیگ نیز آخر این کوچه قرار دارد که به خانه بنکدار راه مستقیم داشته است؛ ولی هماکنون تخریب شده است. (بنکدار، 1398)
طبق یک گفته قدیمی، مردمِ محله، مکانی را برای زندگی مناسب میدانستند که نزدیک مسجد و حمام باشد و برای آن اصطلاح «هذا حمام و هذا مسجد» را به کار میبردهاند. (آصالح، 1400) این باور در این محله در گذرهای متفاوت بهنحو درخور توجهای اجرا شده است که نمونۀ آن، حمامین و مسجد شیخالاسلام در گذر شیخالاسلام، حمامین آقاجان بیگ و مسجد ارباب در گذر گرک یراق، حمامین علیاکبر و مسجد علیاکبر در گذر علیاکبر، حمام ملک خان جارچیباشی و مسجد حکیم در بازار باغ قلندرها، حمام شازده و مسجد دارالشفا، حمام خسروآقا و مسجد کازرونی در گذر تلفنخانه است.
تعاملات اجتماعی نیز در میان این گذرهای باریک تا حدی پیشرفت کرده است که حتی بدون آشنایی کامل با زبان انگلیسی بهخوبی با گردشگران از کشورهای مختلف ارتباط برقرار میکنند. تعاملات اجتماعی در این محله، حتی به علت حضور طلاب از شهرهای متفاوت برای دروس حوزه و حضور مراجع تقلید و مدارس علمیه در این محله از لحاظ گردشگران داخلی نیز وجود دارد. نزدیکی این محله به میدان و مدارس علمیه یکی از علل سرزندگی و پویایی محله است.
نتیجه
محله حکیم به علت قرارگیری در کنار میدان امام، بازار بزرگ اصفهان و مدارس علمیه از جایگاه خاصی در گذشته و حال برخوردار بوده است. در انتهای تعدادی از گذرهای محله هنوز بناهای تاریخی و کالبد گذرهای تاریخی مبنی بر وجود کوچههای باریک به همراه ساباط روی آنها و سقاخانه برای رفع تشنگی افراد در تابستان مشاهده میشود؛ البته در این مقاله فقط به چند نمونه از گذرهای واقع در ضلع غربی مسجدحکیم اشاره شد. خانههای تاریخی دیگری نیز در این محله قرار دارند که ساکنان آنها هنوز در این خانهها زندگی میکنند و با تغییرات اندکی از آن محافظت میکنند. ساختار محله بر مرکزیت مسجد حکیم با چهار در استوار است که قسمتهای مهم محله را به یکدیگر مرتبط میسازد و محلی برای تجمع افراد محله در برگزاری نماز، عزاداری، روضهخوانی و حتی مراسم احیا است. مسجد حکیم با وجود تاریخیبودن و مکانی برای جذب گردشگران هنوز هم درهای هر چهار طرف آن باز نگه داشته میشود تا ارتباطات و تعاملات اجتماعی کل محله حفظ شود. این محله به علت داشتن مکانهای شاخص مانند مقبره حاج آقا کلباسی، حسینیۀ گرک یراق و خانه بنکدار (حسینیه بنکدار) و مدارس علمیۀ مهم همچنان محل تجمع افراد از سطح شهر است. به علت وجود راستههای بازار، مدارس علمیه، مساجد شاخص، تکیهها و حسینیه در کنار یکدیگر در یک محله، تعاملات اجتماعی و سبک زندگی خاصی در این محله نمود یافته که هماکنون نیز تا حدودی برای ساکنان قدیمی آن پابرجا است. با توجه به موارد بیانشده، این پژوهش سعی در شناسایی بافت تاریخی یکی از محلات اصفهان داشته است که به دلیل ساختار کالبدی خاص خود باعث سرزندگی و پویایی سکنۀ آن از لحاظ تعاملات اجتماعی، اقتصادی و مذهبی شده و هنوز هم یکی از محلههای شاخص در شهر اصفهان است.
بستۀ پرسشی (آزاد)
الف- سؤالات درخصوص ساختار اجتماعی و کالبدی محلهای که خانه تاریخی در آن واقع شده است.
الف- 1- شهرت محله:
1- خانه تاریخی .................. در کدام یک از محلات قدیم شهر اصفهان واقع شده است؟ شهرت محله در میان محلات دیگر شهر چگونه بوده است؟ (با ذکر جزئیات توصیف کنید) لقب و وجهتسمیۀ محله در میان مردم چه بوده است؟ عناصر شاخص محله از لحاظ منزلت اجتماعی شامل چه مواردی است؟ علت شاخصبودن هر یک را بهتفصیل شرح دهید.
الف- 2- دسترسیهای محله
2-دسترسیهای محله و راههای ارتباطی آن با دیگر محلهها با توجه به ساختار اجتماعی چگونه بوده است؟ آیا این دسترسیها بر تعاملات اجتماعی ساکنان محله تأثیر شایانی داشته است؟ لطفاً با جزئیات، میزان این تأثیر را تشریح کنید.
الف- 3- فعالیتهای محله
3- با توجه به منزلت ساکنان محله چه فعالیتهای مهم و شاخصی در این محله رخ میداده است؟
4- چه مشاغل (فعالیت اقتصادی) مهم و شاخصی با در نظر گرفتن منزلت اجتماعی صاحبان مشاغل در این محله وجود داشته است؟ بهتفصیل توضیح دهید.
5- فعالیتهای مهم مذهبی با اهمیت مانند برگزاری نماز جماعت، روضهخوانی و ... در چه مکانها و در چه زمانی رخ میداده است؟ آیا این مکانها با توجه به تعاملات اجتماعی جزو مکانهای شاخص بودند؟
6- فعالیتهای اجتماعی مانند دورهمیها در سطح محله با توجه به ساختار اجتماعی ساکنان در چه مکانهایی و در چه زمانی اتفاق میافتاده است؟ آیا مکانهای بهخصوصی برای این منظور اختصاص داده بودند؟
الف- 4- شاخصهای مهم محله
7- امنیت محله با چه عناصر کالبدی و غیر کالبدی تأمین میشده است؟ آیا میزان امنیت در محله با منزلت اجتماعی ساکنان در ارتباط بوده است؟
8-شاخصههای مهم فرهنگی در محله چه بودهاند؟ مرتبه اجتماعی و فرهنگی ساکنان محله از لحاظ ساختار اجتماعی چگونه بوده است؟
9-امکانات محله شامل چه مواردی بوده و آیا با تعاملات اجتماعی ساکنان در ارتباط بوده است؟
10-دسترسی ساکنان محله به فضای سبز و عناصر تفریحی در چه حد بوده و آیا با تعاملات اجتماعی ساکنان در ارتباط بوده است؟
11-حلوفصل مسائل و مشکلات (امور قضایی) در محله چگونه بوده است و چه اشخاصی انجام میدادهاند؟
ب- سؤالات درخصوص ساختار اجتماعی و کالبدی همجواریها و همسایگیهای خانه تاریخی
ب-1- دسترسیها در واحد همسایگی
12-نحوۀ دسترسی به محدودۀ خانه تاریخی در سطح محله دارای چه ساختارهایی مطابق با تعاملات اجتماعی ساکنان بوده است؟ (کوچه، میدانچه، کوچه فرعی، سیبه و ...)
13-سلسلهمراتب ورود به عرصه نیمهخصوصی خانه تاریخی در چه عناصری نمود پیدا کرده است؟ (در سیبه، سیبه، ساباط و ...)
14-عناصر مهم مرتبطکنندۀ عرصۀ نیمهخصوصی بیرون خانه با عرصۀ خصوصی درون خانه (تشکیلات ورودی) در ارتباط با ساختار اجتماعی چه بودهاند؟ (مانند سکوها، در همراه با کلون و تزیینات، جلوخان یا نیمهشتی ورودی، هشتی، دالان و ...)
ب-2- همسایگی خانه تاریخی
15- چه خانهها یا اماکن شاخصی در همسایگی خانه تاریخی بودهاند و ارتباط آن با تعاملات اجتماعی ساکنان این خانهها را شرح دهید؟ (مشاغل مالکان خانههای تاریخی در همسایگی خانه مورد بحث چه بودهاند؟
ب-3- فعالیتهای اجتماعی در سطح همسایگی
16-سطح فعالیتها و تعاملات اجتماعی در میان همسایگیها با توجه به منزلت مالکان خانههای تاریخی چگونه بوده است؟
17-فضای اجتماعپذیر همسایگیها برای فعالیتهای شاخص یا جمعی یا تعاملات اجتماعی با توجه به منزلت اجتماعی آنان در چه مکانی بوده است؟ و این فعالیتها در چه زمانهایی انجام میشده است؟
ب-4- شاخصهای مهم خانه در سطح همسایگی (شاخصهای کالبدی، اقلیمی، فرهنگی، مذهبی، زیباشناختی، روانشناختی و ...)
18-خانه تاریخی دارای چه عناصر کالبدی ویژهای در سطح همسایگی بوده است؟ آیا این عناصر نشاندهندۀ ساختار اجتماعی ساکنان خانه بوده است؟
19- چه راهکارهایی برای تعدیل شرایط اقلیمی مانند دمای هوا و تابش شدید نور خورشید در سطح محلهها و کوچهها اتخاذ شده بوده است؟ این عوامل و راهکارها در چه مکانهایی بیشتر نمایان شده بود؟ آیا ارتباط واضح و معناداری با تعاملات اجتماعی ساکنان داشته است؟
20-حریم خصوصی و امنیت خانه تاریخی در سطح همسایگی با توجه به منزلت اجتماعی ساکنان در چه عناصری نمود پیدا کرده است؟ (کوچه پُر پیچ و خم، در بزرگ سیبه، سیبه، ساباط و ...)
21- اعتقادات مذهبی چگونه در واحد همسایگی نمود پیدا کرده است؟ و با استفاده از چه عناصر کالبدی نمایان شده است؟ آیا این عناصر ارتباط معناداری با ساختار اجتماعی ساکنان خانه تاریخی در سطح همسایگی داشته است؟ (حریم، سقاخانه، نبودن بازشو و...)
22- ساختار اجتماعی ساکنان خانه تاریخی در چه عناصر بیرونی مانند تزیینات و کیفیت ساخت نمود بیرونی داشته است؟ تزیینات مختلف را نام ببرید و مکان استفادهشده و میزان استفاده از عناصر تزیینی را شرح دهید؟ جنس مصالح استفادهشده را نیز شرح دهید؟
23- فرمهای موجود در بدنههای محله که آسایش و راحتی را برای نیازهای موقت ساکنان و رهگذران ایجاد میکردند، به چه صورت و در چه مکانهایی قرار داشتهاند؟ آیا شکلگیری و جانمایی این عناصر کالبدی، ارتباطی با تعاملات اجتماعی ساکنان داشته است؟
ج- سؤالات درخصوص تعاملات اجتماعی خانه تاریخی
ج-1- تشکیلات ورودی
24-فضای ورودی دارای چه سلسلهمراتبی برای ورود به خانه تاریخی است؟ آیا این فضاها و تعدد آنها از تعاملات اجتماعی ساکنان خانه تأثیر گرفته است؟
ج-2- فضاهای شاخص خانه تاریخی
25-خانه تاریخی چند حیاطه بوده و دارای چند اشکوب است؟ و این مسئله چه رابطهای با تعاملات اجتماعی ساکنان داشته است؟
26-خانه تاریخی متأثر از مکنت ساکنان خانه دارای چه فضاهای شاخص و معناداری بوده است؟ چگونه نشاندهندۀ روابط اجتماعی مالک بودهاند؟ (مانند حوضخانه، شاهنشین و ...)
ج-3- فعالیتهای اجتماعی در خانه تاریخی
27-چه فضاهایی در ورودی خانه تاریخی و در داخل خانه در ایجاد تعاملات اجتماعی بین درون و بیرون خانه با توجه به مکنت و تعاملات اجتماعی صاحب خانه مؤثر بودهاند؟ این فضاها مربوط به ارتباط با چه نوع اشخاص و گروههایی بودهاند؟
ج-4- شاخصهای مهم کالبدی، اقلیمی، فرهنگی، مذهبی، تفریحی و ... خانه تاریخی
ج-4-1- شاخصهای مهم اقلیمی
28 -فضاهای شاخص اقلیمی و ملاحظات خاص اقلیمی در خانه تاریخی با توجه به ساختار اجتماعی صاحب خانه چه بودهاند؟ (حوضخانه، بادگیر، فضای سبز، حوض آب، سرداب و ...)
ج-4-2- تزیینات شاخص
29-چه تفاوتی میان طراحی جدارههای اندرونی، بیرونی و خلوتخانۀ تاریخی با توجه به تعاملات اجتماعی ساکنان وجود داشته است؟
ج-4-3- شاخصهای مهم پاسخگویی به نیازهای کالبدی
30-چه عناصر و مشخصههای خاصی بهعنوان نشانه برای خوانایی و تشخیص فضاها از یکدیگر در ارتباط با تعاملات اجتماعی وجود داشتهاند؟
31-چه فضاهایی برای پاسخگویی نیازهای کالبدی مانند نشیمنگاه و سکو در حیاط در خانه تاریخی تحت تأثیر تعاملات اجتماعی در نظر گرفته شدهاند؟
32- چه تغییرات کالبدی در ارتباط با تعاملات اجتماعی ساکنان داده شده است؟
ج-4-4- شاخصهای مهم خدماتی
33- فضاهای خدماتی خانه را نام ببرید و ارتباط آن را با تعاملات اجتماعی ساکنان و میزان مراودات و تعاملات اجتماعی صاحبخانه توضیح دهید؟
34- سیستم آبرسانی در خانه تاریخی با توجه به تعاملات اجتماعی ساکنان شامل چه تشکیلات خاصی بوده است؟ و در چه مکانهایی قرار داشته است؟
[1] Narrative Theory
مصاحبهها
ابوطالبی اصفهانی، حسین (1390)، فاطمه میسمی، آزاد، 90 سال، خانه تاریخی ابوطالبی اصفهانی.
اسلامیان، محمدجواد (1398)، فاطمه میسمی، مهندس، 71 سال، خانه تاریخی اسلامیان.
آصالح، اسمت (1399)، فاطمه میسمی، خانهدار، 76 سال، خانه شخصی.
آصالح، عفت (1400)، فاطمه میسمی، خانهدار، 66 سال، خانه تاریخی آصالح در باغ قلندرها.
آصالح، محمدرضا (1399)، فاطمه میسمی، مهندس کامپیوتر، 61 سال، خانه تاریخی آصالح در باغ قلندرها.
آصالح، نصرت (1399)، فاطمه میسمی، خانهدار، 68 سال، خانه شخصی.
بنکدار، فرهاد (1398)، فاطمه میسمی، آزاد، 61 سال، خانه تاریخی بنکدار.
جابرزاده، غلامحسین (1398)، فاطمه میسمی، تاجر کفش، 72 سال، خانه تاریخی کلباسی.
حکیم داوود، حسین (1398)، فاطمه میسمی، آزاد، 78 سال، مغازه کنار مسجد علیاکبر (خانه تاریخی مشایخ).
حکیم داوود، مرتضی (1398)، فاطمه میسمی، آزاد، 78 سال، مغازه کنار مسجد علیاکبر (خانه تاریخی مشایخ).
سالمی، مهین (1399)، فاطمه میسمی، خانهدار، 75 سال، یکی از حیاطهای خانه شیخالاسلام.
ستاری، رضا (1399)، فاطمه میسمی، مالک کارگاه کبریتسازی، 70 سال، خانه تاریخی ستاری.
شاکری، مهدی (1398)، فاطمه میسمی، کارمند سازمان میراث فرهنگی، 51 سال، خانه تاریخی شاکری - غفوری.
کتابی، حسن (1399)، فاطمه میسمی، آزاد، 45 سال، خانه تاریخی کتابی.
مالکیپور، منیژه (1399)، فاطمه میسمی، خانهدار، 65 سال، خانه تاریخی میثمی در دارالشفا.
مغاره عابد، حسن (1399)، فاطمه میسمی، آزاد، 81 سال، مغازه روبهروی هشتیخانۀ شیخالاسلام.
میثمی، اختر (1398)، فاطمه میسمی، خانهدار، 73 سال، خانه تاریخی میثمی.
میثمی، اسماعیل (1397)، فاطمه میسمی، بازنشسته، 71 سال، خانه تاریخی میثمی.
میثمی، اکرم (1397)، فاطمه میسمی، خانهدار، 62 سال، خانه تاریخی میثمی در دارالشفا.
میثمی، جعفر (1397)، فاطمه میسمی، دبیر، 74 سال، خانه تاریخی میثمی.
میثمی، حسین (1397)، فاطمه میسمی، دکترای عمران، 44 سال، خانه تاریخی میثمی.
میثمی، زهرا (1397)، فاطمه میسمی، خانهدار، 65 سال، خانه تاریخی میثمی در دارالشفا.
میثمی، عباس (1397)، فاطمه میسمی، دکتر داروساز، 46 سال، خانه تاریخی میثمی.
میثمی، علی (1397)، فاطمه میسمی، آزاد، 50 سال، خانه شخصی.
میثمی، منصور (1397)، فاطمه میسمی، خانهدار، 65 سال، خانه تاریخی میثمی در دارالشفا.
نوربخش، زهرا (1399)، فاطمه میسمی، خانه دار، 76 سال، یکی از حیاطهای خانۀ شیخالاسلام.