Book Review, "Mr doctor" from the perspective of oral history

Document Type : Original Article

Authors

1 Department of History،Faculty of Litrature and Humanities،University of Isfahan،Isfahan، Iran

2 Department of History، Faculty of Litrature and Humanities، University of Isfahan، Isfahan، Iran

3 Department of Persian Language and Literature، Faculty of Litrature and Humanities، University of Isfahan، Isfahan، Iran

Abstract

Sacred Defense (1980-1988 A.D) is one of the main topics in the contemporary oral history of Iran; Especially since the conditions of the country's defense and the importance and speed of decisions have led to the fact that what happened is not fully recorded, also a very small part of the decisions and circumstances that led to the decisions are recorded and the rest were in the memory of people involved or witnesses. Not in official documents, on the other hand, the significant statistics of the productions of the oral history of the Holy Defense require that we critique and analyze the published works and strengthen the strengths and eliminate the weaknesses.
The book "Mr. Doctor" is one of these books that in this article we have reviewed it from the perspective of oral history and we have answered the question of what strengths the book has and in what areas it needs more reflection.
Research Method / Approach: Utilizing library and interview data.
Findings: Mr. Doctor's book is one of the oral history books that deals with the subject of health and treatment in the 14th Imam Hussein (AS) Division items also faces a lack of active interview methodology.

Keywords


مقدمه

حوادث پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، جنگ تحمیلی، دارای اهمیت بسیاری در تاریخ معاصر ایران است؛ چه آنکه تاریخ معاصر ایران به‌طور کلی به دو دوره قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن تقسیم‌بندی می‌شود و اگر مقاومت، همبستگی و وحدت ملی در حوادث و مشکلات پس از انقلاب وجود نداشت، شاید امروز شکل دیگری از نظام جمهوری اسلامی وجود داشت؛ البته بدیهی است در شرایطی مانند جنگ تحمیلی که تصمیمات باید به‌سرعت اتخاذ می‌شدند و همچنین، آماده‌نبودن کشور برای ورود به جنگ ۸ ساله و غلبه و نقش‌آفرینی نیروی جوان باعث می‌شد روند تصمیمات با شرایط عادی بسیار متفاوت باشد؛ همان‌گونه که ضرورت‌ها نیز متفاوت بودند.

تیپ ۱۴ امام حسین(ع) و سپس لشکر امام حسین از لشکرهای خط‌شکن در طول دفاع مقدس بودند که در عملیات‌های سرنوشت‌ساز در دوران دفاع مقدس نقش مهمی بر عهده داشتند؛ لشکری که خط‌شکن است و جزو نخستین نیروهایی است که وارد عملیات می‌شود، نیاز مبرمی به تجهیزات و پشتیبانی مانند درمانگاه و بهداری دارد. وظیفۀ رسیدگی به مجروحان را در صحنۀ نبرد امدادگران بر عهده داشتند و در صورت نیاز، مجروحان پس از انجام اقدامات اولیه بایستی به مکان مجهزتری برای ادامۀ درمان منتقل می‌شدند. کتاب آقای دکتر حاصل بیش از ۵۰ جلسه مصاحبۀ مرتضی مساح با یوسف کشفی‌آزاد، نخستین فرماندۀ بهداری لشکر ۱۴ امام حسین است. او اطلاعات ارزشمند و جالبی را از مرحلۀ احساس نیاز به بهداری و لزوم تشکیل آن تا تشکیل و تجهیز آن روایت می‌کند. در این مقاله، این کتاب به‌ویژه از منظر تاریخ شفاهی (محتوایی) نقد و بررسی شده است.

 

معرفی کتاب

آقای دکتر نام کتابی است در حوزۀ تاریخ شفاهی دفاع مقدس با روایت حاج یوسف کشفی‌آزاد، نخستین فرماندۀ بهداری لشکر امام حسین(ع). مرتضی مساح، کار مصاحبه، تحقیق و نگارش و حسینعلی محمدی جزی ویراستاری کتاب را انجام داده‌اند. مطالب کتاب در 734 صفحه آمده است که با افزودن آلبوم عکس و اسناد و فهرست اعلام و منابع و مآخذ، شماره صفحات آن به 776 می‌رسد و انتشارات ستارگان درخشان در سال ۱۳۹۴ در ۳۰۰۰ نسخه در قطع وزیری، نخستین چاپ آن را روانه بازار کتاب کرده ‌است. (کشفی‌آزاد، 1394: شناسنامه و متن کتاب)

رسول خوانساری صفحه‌آرایی کتاب را بر عهده داشت؛ ولی از طراح جلد کتاب نامی ذکر نشده‌ است. طرح جلد کتاب تناسب خوبی نیز با عنوان و موضوع کتاب دارد. طرح روی جلد کتاب، یک کیسه خونی مانند قمقمه‌های آب رزمندگان است و کاور آنها را دارد که کمی هم خونی شده است. یک قیچی جراحی و برش کوتاهی از متن کتاب در پشت جلد کتاب دیده‌ می‌شود. ادامۀ تصویر روی جلد کتاب نیز در عطف کتاب به چشم می‌خورد که خون به زیر یک پانسمان می‌رسد و نام کتاب روی پانسمان، چاپ شده و اطلاعات کتاب مانند مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر و انتشارات کتاب در عطف کتاب نوشته شده‌ است؛ البته در صفحۀ شناسنامه کتاب لوگو مؤسسۀ فرهنگی پژوهشی روایت همیشه‌های هنوز اصفهان نیز وجود دارد؛ ولی در قسمت اطلاعات ناشر به آن اشاره‌ای نشده ‌است. کتاب «به آنانی که مصمم‌اند تا راه شهدای لشکر امام حسین را رهرو باشند ...» تقدیم شده است و پس از صفحۀ تقدیم کتاب، عکس دلنوشتۀ کشفی‌آزاد مشاهده می‌شود که کتاب را به هم‌رزمان شهیدش در بهداری و شهدای امدادگر تقدیم کرده است و در ادامه، از مصاحبه‌گر کتاب تشکر کردند که از امدادگران نوجوان بهداری لشکر است.

فهرست مطالب کتاب ابتدا با توجه به مقاطع زندگی مصاحبه‌شونده تا اعزام به جبهه و سپس عملیات‌های مختلف دوران دفاع مقدس و تغییر و تحولات در بهداری لشکر و نقش بهداری در عملیات‌ها فصل‌بندی شده که جز پیش‌گفتار که نوشتار مصاحبه‌گر دربارۀ نوع و زمان مصاحبه‌ها و روند نگارش کتاب است و فصل‌های آلبوم عکس و اسناد، فهرست واژه‌ها و اسامی و منابع و مآخذ، ۲۶ فصل است که از دوران کودکی یوسف کشفی‌آزاد آغاز می‌شود. سپس عملکرد عملیات‌های فرمانده کل قوا، حصر آبادان، آزادسازی بستان، چزابه، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر ۱، ۲ و ۴، خیبر، بدر، والفجر۸، کربلای ۳، ۴ و ۵ بررسی شده است. در فصل پایانی کتاب، قبل از آلبوم عکس‌ها و فهرست اعلام و منابع نیز فصل مدیریت تجربه‌هاست که کم‌حجم‌ترین فصل کتاب، ۲ صفحه است و به مسئولیت‌های کشفی‌آزاد پس از فرماندهی بهداری لشکر تا قبول قطعنامه 598 توسط ایران اشاره‌ می‌کند. (کشفی‌آزاد، 1394)

مصاحبه‌ها با آقای کشفی‌آزاد در 50 جلسه و در طول 14 ماه از سال 1391 و 1392 و بیشتر به‌صورت صوتی بوده‌‌اند؛ جز 3-2 جلسه که تصویری نیز ضبط شده‌اند. مصاحبه‌ها در مکان‌های مختلف با هماهنگی بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده انجام شد و نحوۀ ارتباط با آقای کشفی‌آزاد نیز به دلیل آشنایی قبلی و شناخت خانوادگی کار سختی نبود. جلسات پیش‌مصاحبه حدود 2-1 ماه طول کشید که ازطریق مشاهدۀ آلبوم عکس‌ها و مطالعۀ کتاب‌ها و اسناد باقی‌مانده و زیارت گلستان شهدای اصفهان به‌طور مستمر، سعی در بازسازی و یادآوری خاطرات داشته‌اند. (مساح، 1397)

 

معرفی نویسندۀ کتاب

مرتضی مساح در 09/02/1350 در خانواده‌ای با 7 فرزند و سطح زندگی متوسط متولد شده‌است که به علت شغل پدر در تأسیسات پالایشگاه آبادان به آنجا مهاجرت کرده بودند. با آغاز جنگ عراق و ایران در سال 1359، از آبادان به اصفهان مهاجرت کرد که اقوام مادری‌اش در آن زندگی می‌کردند و در آنجا تحصیلات خود را ادامه داد. سال 1364 هم‌زمان با تحصیل در دبیرستان به‌عنوان امدادگر به عضویت بهداری لشکر 14 امام حسین(ع) در می‌آید و به مناطق عملیاتی اعزام می‌شود.

همۀ خواهر و برادران مساح، به‌جز خواهر بزرگشان که در سن کم ازدواج کرد، تحصیلات عالیه دارند. ایشان نیز دارای مدرک کارشناسی رشتۀ نرم‌افزار از دانشگاه اصفهان، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی است. او تا کنون موفق به انتشار 11 عنوان کتاب شده است که جز دو عنوان ترجمه که در رشتۀ تخصصی ایشان بوده‌، بقیه مربوط به حوزۀ دفاع مقدس‌اند و بیشتر آثار ایشان بنا به گفتۀ خودشان در حیطۀ تاریخ شفاهی‌‌اند (همان).

 

نقد شکلی کتاب

طرح جلد کتاب با موضوع و عنوان کتاب همخوانی دارد؛ اگرچه نام طراح آن ذکر نشده‌ است. کتاب، فصل‌بندی شده و سیر زندگی کشفی‌آزاد و روند شکل‌گیری و تجهیز و گسترش بهداری لشکر 14 امام حسین(ع) به‌ترتیب زمانی بیان‌ شده است که در فهم بهتر مطالب به خواننده کمک می‌کند. بیشتر ارجاعات متن کتاب شامل افراد و عملیات‌ها و مکان‌ها می‌شود که به‌صورت زیرنویس آمده‌اند؛ ولی بعضی موارد از قلم افتاده‌اند.

نثرِ ساده و روان، کتاب را با توجه به اینکه در حوزۀ موضوعات تخصصی جای می‌گیرد، در زمرۀ کتاب‌هایی قرار داده است که برای فهمیدن آن لازم نیست مدام به کتاب‌های دائرۀالمعارف مراجعه شود و اگر کلمات تخصصی برای ما ناآشنا باشند و منظور از بعضی کلمات دانسته نشود، با توجه به صحبت‌های قبل و بعد از آن، مفهوم آنها مشخص می‌شود؛ گرچه بهتر بود بعضی اصطلاحات پزشکی و جنگی در پاورقی توضیح داده‌ شوند؛ البته شاید دلیل بی‌توجهی به این موضوع، آشنایی مصاحبه‌گر با اصطلاحات بوده که برایش فهم‌پذیر بوده و نیازی به طرح سؤال در طول مصاحبه و در مرحلۀ نگارش، شرح و توضیح در پاورقی نداشته ‌است.

از لحاظ روش تحقیق، اسامی آمده در کتاب به پاورقی ارجاع داده می‌شود که ارزش اطلاعات کتاب را بیشتر می‌کند. توضیحات ارائه‌شده در پاورقی‌ها بیشتر از قول کشفی‌آزاد است. به نظر نگارندگان، بهتر بود تنها به توضیحات آقای کشفی‌آزاد اکتفا نشود و برای تکمیل توضیحات ایشان و ارجاع مستندتر از منابع رسمی (کتاب‌ها، اسناد، آرشیوهای صوتی و تصویری) استفاده شود. همچنین، افرادی از قلم افتاده‌اند و راجع به آنان مطلبی نیامده که درواقع حق آنان اَدا نشده است و شایسته بود دربارۀ آنان نیز مطلبی نوشته ‌می‌شد؛ مانند سیدعلوی در صفحه 56، یزدانی در صفحه 156، محرابی در صفحه 167، نیاکی صفحه 441، غزالی صفحه 502 و ... . مسئلۀ دیگر در این رابطه آن است که در روش تحقیق، مطلوب آن است که در نخستین باری که نام فرد می‌آید، باید ارجاع داده‌ شود؛ در صورتی‌ که در مواردی با اینکه نام فرد قبلاً آمده، ولی در مراتب بعدی ارجاع داده ‌شده‌ است یا اصطلاحات و مفاهیمی که در یک شهر استفاده می‌شود و ممکن است برای دیگران نامفهوم باشد، در پاورقی بیان‌ شده‌اند؛ به‌طور مثال، در صفحه 101 آمده «ما دو سه راه رفتیم و مجروح آوردیم» یا در صفحه 32 بیان شده است «در ازای 15 نانوایی و 5 مسجد، 150 مشروب‌فروشی وجود داشت». اگر در پاورقی اشاره می‌شد که این از باب اغراق است، بهتر بود؛ زیرا با این نوع بیان، جامعه زیر سؤال می‌‌رود نه رژیم سابق؛ یا در صفحه 33 آمده است «در حدود 7-8 کارتون به ما داد که لابه‌لای بارها گذاشتیم» و این گمان پیش می‌آید که کتاب‌های مؤسسۀ اصول دین در راه حق که زیر نظر آیت‌الله مصباح یزدی اداره می‌شد، ممنوع و قاچاق بوده است؛ در حالی ‌که در آن زمان، نه آیت‌الله مصباح جزو روحانیون مبارز با رژیم بودند و نه کتاب‌های مؤسسۀ ایشان قاچاق و ممنوع‌التوزیع؛ بلکه این کتاب‌ها با تیراژ زیاد و با قیمت بسیار نازلی توزیع می‌شده است؛ یا در صفحه 72 که از پیشینۀ سحابی سخن به میان می‌آید، مرحوم یدالله سحابی با پیشینه‌ای نامعلوم و ذهنیت سوسیالیستی معرفی می‌شود؛ در حالی ‌که ایشان عضو نهضت آزادی و مخالف سوسیالیزم بودند تا موافق و بیشتر به‌عنوان چهره لیبرال شناخته‌ شده‌اند. همچنین، اگرچه استفاده از نقشه‌ها و تصویرها و نامه‌ها از نقاط قوت یک اثر محسوب می‌شود، باید خوانا، واضح و شفاف باشند؛ اما در این کتاب نقشه‌ها و نامه‌ها خوانا نیستند؛ مانند صفحه 131.

 

نقد محتوایی کتاب

کتاب از تولد یوسف کشفی‌آزاد در فروردین 1333 شروع می‌شود و تا قبول قطعنامه 598 شورای امنیت توسط ایران در 1367 خاتمه می‌یابد. بحث اصلی کتاب، روند شکل‌گیری و تشکیل بهداری لشکر 14 امام حسین(ع) و اهمیت و نقش‌آفرینی آن در طول عملیات‌های مختلف است که اطلاعات ارزشمندی ارائه می‌دهد. صداقت کشفی‌آزاد در بیان، اهمیت بسیاری دارد و باعث اطمینان خواننده به کتاب می‌شود؛ مانند جایی که دربارۀ عملیات محرم و آتش‌زدن نیزارها صحبت می‌شود که باعث به شهادت رسیدن تعدادی از رزمندگان ایرانی نیز می‌شود.

صراحت کلام آقای کشفی‌آزاد و نیز آشنایی قبلی آقای مساح با ایشان و موضوع بحث‌شده، کمک بسیاری به این مسئله می‌کند؛ چه‌بسا این مطلب یکی از مگوهای جنگ بوده‌ است؛ ولی در لابه‌لای کلام و در جریان واقعه‌ای دیگر بیان می‌شود، که این یکی از امتیازات خاص تاریخ شفاهی است. این اتفاق در بخش‌هایی از کتاب مد‌نظر به‌خوبی اتفاق افتاده است؛ به‌طور مثال، دربارۀ ضرورت تشکیل واحد بهداری لشکر 14 امام حسین(ع) و چگونگی تجهیز آن، حتی زمانی‌ که تجهیزات و آمبولانس‌های بیشتری مورد نیاز بوده، در کنار توجه به آمار و ارقام، به نحوۀ تهیۀ وسایل نیز توجه شده‌ است. نمونۀ دیگر از این دست، اختلاف‌نظر حاج حسین خرازی با قرارگاه فتح در جریان عملیات‌هایی مانند عملیات والفجر 1 دانست که ایشان مخالف انجام عملیات بوده‌اند؛ ولی چون ازنظر قرارگاه باید عملیات انجام می‌شد، انجام عملیات را می‌پذیرد و عملیاتی که موفقیت‌آمیز هم نبود، انجام می‌شود؛ یا در جایی که حاج حسین خرازی به یکی از رزمندگان، سیلی محکمی می‌زند و بعد از او پوزش می‌خواهد. مطالبی از این دست برای خواننده‌ای که آن زمان را درک نکرده و در تلاش برای رسیدن به چنین الگوهایی است، جالب است؛ از این نظر که فرماندهان عالی‌رتبۀ جنگ کسانی بودند مثل خودِ ما، آنان هم عصبانی می‌شدند؛ همچنان که شادی و شوخی نیز بین آنان متداول بود یا اینکه مانند هر کار گروهی دیگر ممکن است اختلاف‌نظر و تنش بین افراد به‌ وجود آید. همچنین، تجلی ولایت که در اطاعت و فرمانبری از مافوق است، سبب می‌شود حاج حسین خرازی آنچه دستور بوده است، انجام دهد. اینها مسائلی است که در حاشیۀ مطالب دیگر بیان می‌شود؛ ولی باعث تأثیرگذاری بیشتر اثر و ایجاد حس صداقت بین خالق اثر و مخاطب می‌شود و این از رسالت‌های تاریخ شفاهی است که به اینگونه داده‌ها بتواند دست پیدا کند. خواننده در این بخش از کتاب، با سبک فرماندهی و زندگی در جنگ آشنا می‌شود؛ بدون اینکه دچار شعارزدگی شود یا موضوع اصلی کتاب، پرداختن به موضوعات از این دست باشد.

سوایِ اطلاعات جالبی ارائه‌شده در این کتاب، خاطراتی که به‌خصوص در بخش‌های میانی کتاب به بعد به فراخور موضوع بازگو شده، یک نقطه قوت است؛ هم برای خواننده و هم برای مصاحبه‌شونده و هم برای مصاحبه‌کننده. برای خواننده از این نظر ‌که هم‌زمان با خوانش متن در جاهایی یک فاصله کوتاهی می‌گیرد که فضایش به اصطلاح خودمانی‌تر می‌شود و دوباره به متن اصلی باز ‌می‌گردد، با زبان و ادبیات رزمندگان نیز بیشتر آشنا می‌شود. برای مصاحبه‌شونده این حسن را دارد که وقتی‌ خاطره‌ای را در خلال مصاحبۀ تاریخ شفاهی بیان می‌کند، این حس برایش ایجاد می‌شود که برای نظر من هم ارزش قائل‌اند و تنها به فکر دستیابی به آنچه در ذهن من است، نیستند؛ به‌ویژه اگر پیشنهاد خاطره‌گویی از طرف مصاحبه‌شونده مطرح شده‌ باشد که در صفحات میانی کتاب به بعد همین اتفاق می‌افتد؛ فارغ از اینکه خاطره‌گویی حس خوبی را در راوی، ایجاد و در بازگویی مطالب کمک بسیاری به او می‌کند، ماندگاری خاطرات در ذهن فرد نشان از تعلّق خاطر گوینده به آن فرد یا موضوع است. همچنین، مصاحبه‌کننده با حس خاطره‌انگیز به‌وجودآمده برای مصاحبه‌شونده، می‌تواند از آن در بهبود فرآیند مصاحبه بهره ببرد. اینجا لازم است به یکی دیگر از نقاط قوّت کتاب اشاره شود. کتاب از زمان کودکی فرد آغاز می‌شود؛ از‌ آنجا ‌که دوران کودکی برای افراد در هر سن و سال و جایگاهی که باشند، خاطره‌انگیز است. فرد آماده می‌شود از کودکی تا بزرگسالی‌اش را بازگو کند و در همان گفت‌وگوهای ابتدایی با جریان مصاحبه، یعنی گفت‌وگویی دوطرفه همراه با پرسش و پاسخ، آشنا می‌شود و برای جلسات بعدی با آمادگی بیشتری حاضر می‌شود. وقتی مصاحبه‌شونده متوجه می‌شود به تاریخ‌ها و افراد و خط سیر حوادث توجه می‌شود و دربارۀ آن سؤال می‌کنند که مهم‌ترین تفاوت خاطره‌گویی با تاریخ شفاهی نیز در این است. اگر دربارۀ هر کدام از این موارد حافظه‌اش یاری نکند، سعی در‌به‌ دست‌ آوردن اطلاعات و تکمیل آنها دارد. او خودش هم باید بداند هدف از طرحِ تاریخ شفاهی، دستیابی به گنجینۀ اطلاعاتی است که چه‌بسا او تنها کسی است که می‌داند و زمانی ارزش کار مصاحبه‌کننده بیشتر می‌شود که به اطلاعات جامع‌تری در این زمینه دست یابد؛ در‌ضمن این امکان را برای مصاحبه‌کننده فراهم می‌کند که شناخت بیشتری نسبت به مصاحبه‌شونده به دست آورد؛ البته باید در نظر داشت با توجه به اینکه همۀ خوانندگان، جنگ را تجربه نکرده‌اند و بعضی در آن زمان هنوز به دنیا نیامده ‌بودند، سبک تدوین خاطرات باید به گونه‌ای باشد که تصور و تصویر صحنه‌ها و حوادث برایشان سخت یا ناممکن نباشد؛ اما این نقیصه در مواردی در این کتاب وجود دارد. خاطرات شفاهی و تاریخ شفاهی تفاوت‌های ظریفی با هم دارند که در اینجا به اصلی‌ترین تفاوت آنها اشاره می‌شود: خاطرات شفاهی به بیان خاطرات افراد در جریان یک حادثه می‌پردازند و معمولاً به خط سیر وقایع توجه نمی‌شود. خاطرات شفاهی، تنها برشی از یک اتفاق است؛ ولی تاریخ شفاهی به روند حوادث در خطِ زمان و مکان توجه دارد. زمان و مکان از عناصر اصلی علم تاریخ‌اند و در تاریخ شفاهی نقش کلیدی دارند.

مهم‌ترین نقد کتاب ازنظر روش‌شناسی، آن است ‌که کتاب بین موضوع‌ محور بودن بهداری لشکر امام حسین(ع) و شخصیت محور بودن کشفی‌آزاد درحال نوسان است؛ گرچه شخصیت محور بودن کتاب نسبت به قسمت‌های موضوع محور بودن پررنگ‌تر است؛ اما طرح‌های تاریخ شفاهی به دو نوع کلی موضوع‌محور و شخصیت‌محور تقسیم می‌شوند که بهتر بتوان حق مطلب را ادا کرد؛ اگر بنا بود موضوع یعنی تشکیل بهداری لشکر و عملکرد او ‌بررسی شود، پس باید از افراد دیگر که در جریان کار بودند نیز مصاحبه می‌شد و اگر بنا بود شخصیت‌محور باشد، که به نظر می‌رسد تأکید کتاب بر آن است، لزومی ندارد در مقاطعی که ایشان حضور نداشته‌اند یا در جریان کار نبوده‌اند، از ایشان مصاحبه شود و در صورتی که به نظر نویسنده و انتشارات، مصاحبه با ایشان برای تکمیل روند تشکیل بهداری لشکر ضرورت داشت، در حین گفت‌وگو این مطلب بیان می‌شد که ایشان به‌عنوان فرد مطلع درجه دوم ایشان، این اطلاعات را می‌دهند.

یکی از نقدهای جدی به کتاب، این ‌است ‌که گاهی گسستگی بین مطالب وجود دارد؛ البته یک احتمال هم هست که شاید این سؤالات پرسیده ‌شده و پاسخ داده ‌شده‌اند؛ ولی در تدوین نهایی کتاب، این مطالب استفاده نشده‌ باشند؛ مانند علت اختلاف آقای کشفی‌آزاد با لشکر و اینکه چرا لشکر دیگر نمی‌خواسته با ایشان همکاری داشته ‌باشد؛ در صورتی که آنچه به‌صورت تلویحی از متن برداشت می‌شود، این است که حاج حسین خرازی از کشفی‌آزاد حمایت می‌کرده است؛ علت اختلاف هم بیان نمی‌شود. چندین احتمال در این زمینه وجود دارد: شاید مساح، چه در زمان وقوع و چه بعد از آن از علت مطلع بوده ‌است؛ شاید هم با توجه‌ به اینکه کتاب دربارۀ لشکر بوده و در زمرۀ مسائل نظامی قرار‌ می‌گیرد، از نگارش این مطالب و عمومی‌کردن آن اجتناب شده ‌است؛ شاید هم دلایل دیگری دارد؛ مانند تغییر نگرش افراد یا منافع شخصی و گروهی یا هر احتمال دیگری؛ اگرچه با این روش نگارش و تدوین، این سؤال بیشتر در ذهن خواننده مطرح می‌شود که چرا اختلاف ایجاد شده و چرا در متن کتاب نیامده ‌است! به نظر نگارندگان، بهتر آن است که نویسنده و انتشارات، به قدرت درک و تمییز خواننده احترام بگذارند و مطالب را بیان کنند و قضاوت را بر عهده خود خواننده بگذارند. همان‌گونه که در همین مطلب اشاره‌ شد، یکی از محاسن کتاب اشاره به مگوهای جنگ بوده است؛ ولی الان اینکه چرا این مطلب نادیده گرفته‌ شده، جای سؤال است. بهتر بود در متن کتاب به موضوع پرداخته ‌می‌شد تا از ایجاد تفاسیر متعدد و گاهی متضاد با واقعیت جلوگیری شود و موضوع از منظر اسناد و شواهد یا کسانی که در بطن کار بودند و بهتر در جریان حوادث بودند، به‌صورت پاورقی بیان ‌می‌شد. اگر این کتاب شخصیت‌محور در نظر گرفته شود، باز فرصت پاسخگویی برای دیگران فراهم است. چه‌بسا بیان چنین مطالبی باعث شود افرادِ مختلف از دیدگاههای مختلف و با توجه به نوع مسئولیتشان، وظایف و اختیاراتشان به بیان واقعیات تاریخی بپردازند و ابعاد مختلف آن نیز بیشتر آشکار شود و به باروری بیشترِ ادبیات دفاع مقدس کمک کند. همچنین، توجه به یکی از کارکردهای تاریخ شفاهی را پررنگ می‌کرد و تجربیات نسل قبل در اختیار نسل‌های بعد قرار می‌گرفت؛ در صورتی که ترس از انتقاد و قضاوت دیگران دلیل این خودسانسوری بوده است. افراد آینده‌نگر حتماً به این مسئله توجه دارند که باید بعضی حریم‌های ساختگی از بین بروند و مطالب به‌خوبی و همان‌گونه که بوده و اتفاق افتاده است، بیان شوند، نه اینکه خواننده و مخاطبان از مجاری اطلاعاتی دیگر و آنگونه که آنان بیان می‌کنند، به این داده‌ها دست یابند و آنان را صحیح بدانند و دیگر نخواهند درباره‌اش به مطالعۀ جانبی بپردازند؛ مگر ادعای تاریخ شفاهی این نیست که تاریخ را برای آیندگان می‌نویسد. تاریخ شفاهی نمی‌خواهد و نمی‌تواند قضاوت کند؛ ولی باید واقعیت‌های تاریخی را مانند قطعه‌های پازل به‌خوبی کنار هم بچیند و اگر قطعه‌ای خالی باشد، آن را پر کند.

با توجه به اینکه روش‌شناسی تحقیق است که به کسب اطلاعات و نگارش هر اثری منجر می‌شود و در تولید محتوای اثر نقش بسزایی دارد و این کتاب به روش تاریخ شفاهی جمع‌آوری و نگاشته‌ شده ‌است، کتاب از منظر تاریخ شفاهی بررسی می‌شود که هم روش تحقیق و نگارش کتاب بوده و هم نوع نگارش آن. تاریخ شفاهی روش تحقیق نوین در تاریخ معاصر است که با انجام مصاحبه سعی در پرکردن خلأهای اِسنادی دارد. به عبارتی دیگر، تاریخ شفاهی عبارت است از گفت‌وگویی فعال میان مصاحبه‌کننده و مصاحبه‌شونده برای تولید متن که ممکن است بعدها تبدیل به انواع نوشته‌ها شود؛ در عین حال، در زمان تولید، تاریخ شفاهی است. (نورائی و دیگران، 1386: 36) هرچند پیشینۀ علمی و روشمند تاریخ شفاهی به سده اخیر بر می‌گردد، تاریخچۀ آن را به قبل از پیدایش خط نسبت می‌دهند. قرن‌ها بعد توسیدید نیز مصاحبه‌هایی با شرکت‌کنندگان در جنگ‌های پلوپونزی انجام ‌داد. نمونۀ بارز اهمیت و جایگاه تاریخ شفاهی در تاریخ اسلامی، در روایات، احادیث و نقل حوادث قرن اول اسلام است؛ زمانی ‌که کتابت احادیث، ممنوع و نقل شفاهی، تنها راه حفظ آن بود. تاریخ شفاهی، آگاهانه و در قالب مصاحبه‌های رسمی پیاده‌شده روی کاغذ از سال 1775م. و بعد از جنگ‌های لکسینگتون و کنکورد شکل گرفت و بعد از آن در کالیفرنیا و نیویورک گسترش پیدا ‌کرد. قرن 20 را باید عصر شکل‌گیری و گسترش تاریخ شفاهی نامید. از سال 1930م. اطلاعات با ارزشی در قالب خاطرات بازماندگان مهاجران به آمریکا جمع‌آوری شد. (حسن‌آبادی، 1386: 9و8) تاریخ شفاهی از دهه 1970م. و پس از اختراع ضبط صوت وارد مرحلۀ نوینی از حیات خود شد. (ن.ک: نورائی و ابوالحسنی ترقی، 1394 : 28-26) اگرچه بعضی معتقدند قبل از آن نیز تاریخ شفاهی وجود داشته، این نظر مورد اتفاق است که با فراهم‌آمدن امکان ضبط مصاحبه‌ها، تحولی در تاریخ شفاهی به‌ وجود ‌آمد که بتوان مستندتر از مصاحبه‌ها استفاده کرد و به آن ارجاع داد و درواقع زمینۀ دسترسی و ارزیابی ادعاهای مطرح‌شده برای دیگران نیز فراهم شد.

تاریخ شفاهی در تاریخ معاصر و دربارۀ حوادث و موضوعاتی است که امکان مصاحبه با عاملان یا شاهدان آن حوادث فراهم است و در موارد کمبود اسناد، بسیار اهمیت پیدا می‌کند؛ (ن.ک: درکتانیان، 1384: 34-29) حتی می‌توان به سراغ کسانی رفت که آن حادثۀ تاریخی را ازطریق نقل قول و صحبتی، بدون واسطه از عامل یا شاهد شنیده‌اند. اگر حادثۀ تاریخی مرکز دایره فرض شود، هرچه از مرکز دورتر شویم و به‌عمد یا به‌ناچار به سراغ کسانی رویم که از این مرکز فاصله می‌گیرند، کارمان برای ارزیابی داده‌ها سخت‌تر می‌شود؛ ولی باز نباید شنیده‌های چنین افرادی کم‌اهمیت فرض شود.

در تاریخ شفاهی ایران معاصر، دو حادثۀ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس وجود دارد که می‌تواند دستمایۀ تحقیقات پژوهشگران قرار گیرد و هر کدام از جنبه‌ها و موضوعات این دو، قابلیت تعریف و اجرای طرح‌های تاریخ شفاهی را دارند. تاریخ شفاهی بهداری لشکر امام حسین(ع) که به روایت حاج یوسف کشفی‌آزاد و با مصاحبه، تحقیق و نگارش آقای مرتضی مساح تنظیم شده و بنا به گفتۀ نویسنده، کتاب برتر دفاع مقدس در حوزۀ تاریخ شفاهی در سال 1396 نیز معرفی شده ‌است (مساح، 1397)، ازجمله موضوعاتی است که به‌صورت مستقل و در غالب تاریخ شفاهی به آن توجهی نشده بود؛ البته مرتضی مساح کتابی با عنوان فرشتگان نجات نوشته‌اند که موضوع آن، خاطرات امدادگران بهداری است. اهمیت این کتاب آن است که به‌صورت مستقل، روند تشکیل بهداری لشکر را در طول جنگ بررسی کرده و برای اینکار به سراغ شخص اول بهداری لشکر رفته‌اند؛ حاج یوسف کشفی‌آزاد، کسی که از سال 1359 تا 1367 در جبهه حضور داشت و جز چند مقطع کوتاه عهده‌دار این مسئولیت بوده‌اند و در طول این مدت از تصمیم‌گیرندگان اصلی در بهداری بود و قاعدتاً از جلسات و تصمیم‌های لشکر و قرارگاه دربارۀ بهداری نیز بی‌اطلاع نبوده است. (کشفی‌آزاد، 1394: متن کتاب) انتخاب سوژه به‌خوبی صورت گرفته‌ است؛ اینکه قبل از دست دادن ایشان یا عدم‌ همراهی ایشان به هر دلیل، به ایشان مراجعه شده است، نشان از شناخت نویسنده از موضوع و شخص مصاحبه‌شونده و اهمیت ثبت اطلاعات ایشان دارد. از دیگر محاسن کتاب این است که روند حوادث به‌صورت خطی بیان‌ شده که در یک امتداد است و سعی شده است به ترتیب سال‌شمار مطرح شود و به بیان روایت و شناخت موضوع کمک بسیاری می‌کند.

آقای دکتر در حوزۀ تاریخ شفاهی اصیل[1] جای می‌گیرد. علاوه بر آنکه در پیشگفتار کتاب آمده، در روش نگارش کتاب، یعنی همان پرسش و پاسخ، نیز این مسئله مشهود است. در تاریخ شفاهی، روش کار به این صورت است که فرد مصاحبه‌کننده به طرح سؤال می‌پردازد و هدفش استخراج و ثبت تاریخ لابه‌لای پرسش و پاسخ‌هاست. تاریخ شفاهی نوعی دیالوگ است. بعضی دیالوگ را با صحبت‌کردن و گفت‌وگو یکی می‌دانند؛ در حالی که با هم مشترکاتی دارند و مهم‌ترین آن از تجربیات شخصی خود گفتن است؛ ولی در ماهیت متفاوت‌اند. دکتر محمدرضا نیستانی در کتاب اصول و مبانی دیالوگ این دو را با هم مقایسه کرد‌اند و مهم‌ترین تفاوت‌ها را در این موارد شمرده‌اند: صحبت‌کردن، جدی و هدفمند نیست و هر کسی از هر دری سخن به میان می‌آورد و هیچ‌کس قصد و منظور مشخصی ندارد. همچنین، گفت‌وگو را یک رابطۀ گفت‌و‌شنود یا گفتن و شنیدن تعریف کرده‌اند؛ در حالی ‌که دیالوگ ازنظر ایشان معنای وسیع‌تری دارد و تمام زندگی انسان را در بر می‌گیرد؛ دیالوگ چیزی جز زندگی و روابط میان افراد نیست. دیالوگ را می‌توان روشی برای تفکر و اندیشیدن با دیگری دانست. درواقع دیالوگ جست‌و‌جویی است مشترک، خلاقانه، همدلانه و از روی دانایی برای فهم و شناخت مفاهیم جهان. از این دیدگاه، دیالوگ وسیلۀ یافتن نیست؛ بلکه فرآیند، نگرش یا لحظه‌ای است که دو شخص یا بیشتر با یکدیگر ملاقات می‌کنند. (نیستانی، 1391: 33-13) ممکن است بعضی در لزوم ثبت تاریخ شفاهی به‌طور کلی و به‌طور مشخص بهداری لشکر تردید داشته ‌باشند و علت آن را وجود مصاحبه‌های خبری متعدد، چه در زمان جنگ و چه بعد از آن بدانند؛ در صورتی که یکی از تفاوت‌های ملموس مصاحبه‌های تاریخ شفاهی با مصاحبه‌های خبری این است که در تاریخ شفاهی، مصاحبه‌کننده بیشتر می‌تواند به طرح سؤال از مصاحبه‌شونده بپردازد؛ زیرا هم زمان بیشتری برای انجام فرآیند مصاحبه دارد و هم اینکه فرد مصاحبه‌شونده با علم به اینکه قرار است دربارۀ موضوع مدنظر به ‌نوعی استنطاق شود، مصاحبه را پذیرفته ‌است. پس باید بین مصاحبه‌های خبری که هدف آن، ارائۀ گزارش و عملکرد است، با مصاحبه‌های تاریخ شفاهی تمییز قائل شد. اگرچه به‌ویژه در مصاحبه‌های موضوع‌محور، یکی از مباحث اساسی، ارائۀ عملکرد و گزارش است، تفاوت اساسی آن با مصاحبۀ خبری این است که در تاریخ شفاهی باید خط سیر مشخصی برای موضوع در نظر گرفته و دنبال شود و تنها به آمار و ارقام نمی‌توان بسنده کرد؛ بلکه باید چگونگی رسیدن به آمار و ارقام ادعایی و پروسۀ طی‌شده نیز مدنظر قرار گیرد. (پیرمرادیان، 1396) این کار در بخش‌هایی از کتاب به‌خوبی اتفاق افتاده است؛ به‌طور مثال، دربارۀ ضرورت تشکیل واحد بهداری لشکر 14 امام حسین(ع) و چگونگی تجهیز آن و حتی زمانی ‌که تجهیزات و آمبولانس‌های بیشتری مورد نیاز بوده، هم به آمار و ارقام، هم به نحوۀ تهیه وسایل توجه شده‌ است. تفاوت دیگر مصاحبۀ خبری با مصاحبۀ تاریخ شفاهی این است که در مصاحبۀ خبری معمولاً فرد از عملکرد خود و سازمان متبوعش دفاع می‌کند؛ ولی در تاریخ شفاهی، فرد چون در بستر حوادث و وقایع و در ارتباط با دیگر پدیده‌ها در حال صحبت است، چه‌بسا این عملکرد را چندان هم موفقیت‌آمیز نداند و خود، آن را نقد کند و یکی از دلایل آن‌ را شرایط زمان حادثه بداند (ستوده، 1396)؛ مانند گفت‌وگو دربارۀ عملیات محرم و آتش‌زدن نیزارها که باعث به شهادت رسیدن تعدادی از رزمندگان ایرانی می‌شود. صراحت کلام کشفی‌آزاد و آشنایی قبلی مساح با ایشان و موضوع بحث‌شده، کمک بسیاری به این مسئله می‌کند؛ چه‌بسا این مطلب یکی از رازهای جنگ بوده‌ است؛ ولی در لابه‌لای کلام و در جریان واقعه‌ای دیگر بیان می‌شود و این یکی از امتیازات خاص تاریخ شفاهی است.

مرتضی مساح از کسانی بوده است که در بهداری لشکر خدمت کرده‌ و با روحیات کشفی‌آزاد آشنا بوده است؛ ولی در بخش‌های ابتدایی کتاب که جلسات ابتدایی مصاحبه با ایشان نیز بوده است، نوعی رودربایستی و رعایت احترام به چشم می‌خورد؛ به ‌گونه‌ای‌ که در بحث‌هایی مانند مسائل خانوادگی ایشان گسست وجود دارد و به طرح سؤال مجدد نمی‌پردازند و عملاً سؤال‌ها بدون پاسخ می‌مانند؛ مانند صفحه 20 که کشفی‌آزاد از فرارشان از مغازه کفاشی عمویشان صحبت می‌کند؛ ولی تأثیر این اتفاق در زندگی ایشان و اینکه بعد از آن چه شغلی انتخاب می‌کنند، از قلم می‌افتد یا در زمینۀ مرگ پدرشان به نحوۀ گذران زندگی پس از مرگ پدر توجه نشده است؛ همان‌گونه که در صفحه 18 شغل پدر مشخص نشده است یا دربارۀ تعداد خواهران بعد از خودشان و اینکه متولد چه سالی‌اند، سخنی به‌ میان‌ نمی‌آید و تنها اشاره می‌شود «خواهرانم در آموزش و پرورش شغل معلمی دارند». در موارد گفته‌شده که سؤالی مطرح شده و به جواب نرسیده است، بهتر بود اگر مصاحبه‌شونده منظور مصاحبه‌کننده را از سؤال متوجه نشده است، با بیانی ساده‌تر و به‌گونه‌ای که کاملاً منظور از سؤال برای مصاحبه‌شونده روشن شود، به طرح مجدد سؤال بپردازد؛ البته این امر در جلسات ابتدایی مصاحبه، به دلیل اینکه مصاحبه‌شونده هنوز در جریان کامل مصاحبه قرار نگرفته است و با شیوۀ کار انس ندارد و مصاحبه‌گر هم اِشراف کمتری بر موضوع دارد، طبیعی است. برای ایجاد صمیمیت و اطمینان بیشتر بین مصاحبه‌گر و مصاحبه‌شونده راههای مختلفی پیشنهاد می‌شود؛ مانند صحبت دوستانه دربارۀ موضوعات مورد ‌علاقه مصاحبه‌شونده، شناخت علاقه‌مندی‌ها و تمایلاتش و حتی پرداختن به موضوعات روز در خلال گفت‌وگوها و در زمان‌های استراحت بین مصاحبه. وقتی اعتماد به وجود آمد، حتی فرد مسائل شخصی‌اش را برای او ‌می‌گوید یا ممکن است در طول مصاحبه و بیان اتفاقات مرتبط از مصاحبه‌گر بخواهد دوربین و ضبط صوت را خاموش کند که برای مصاحبه‌گر یک موفقیت بزرگ است. همچنین، ایجاد حس صمیمیت در فضای مصاحبه، به مصاحبه‌گر کمک می‌کند با فضای فکری مصاحبه‌شونده، بیشتر آشنا شود و او را تجزیه و تحلیل کند نه قضاوت (ن.ک: کمری، 1387: 19)؛ البته با توجه به آشنایی قبلی نویسنده با کشفی‌آزاد، بین حرف ایشان سؤالی نمی‌پرسند یا از ایشان دربارۀ یک موضوع چندین بار سؤال نمی‌پرسند تا به پاسخ برسند یا اگر جایی ایشان از موضوع اصلی منحرف می‌شوند، ایشان را به موضوع اصلی باز نمی‌گردانند، بیشتر رودربایستی به نظر می‌رسد؛ ولی در ادامۀ کار، این نقیصه از بین می‌رود؛ برای نمونه، در صفحات یک ‌چهارم پایانی کتاب سؤالات تکمیلی می‌پرسند؛ همان‌ کاری که انجام آن توصیه می‌شود یا ایشان را به بحث اصلی باز می‌گردانند. تاریخ شفاهی چون مصاحبه‌ای باز است؛[2] حتی سؤال‌های فرعی و میان‌متنی به مصاحبه‌کننده کمک می‌کنند به پاسخ سؤالاتش دست یابد و به مصاحبه‌شونده در به یادآوری بهتر وقایع تاریخی مدد می‌رسانند. (ستوده، 1396) فرآیند مصاحبه را نیز برای مصاحبه‌شونده لذت‌بخش می‌کند؛ چون او دوست دارد آنچه را درباره موضوعی می‌داند، بیان کند. اینکه مطالب گفته‌شده چه‌قدر با موضوع اصلی مرتبط است یا چه زمانی و در چه حدی، باید اجازه داد دربارۀ آنها صحبت کند، به مدیریت جریان مصاحبه توسط مصاحبه‌گر بستگی دارد؛ او نقش ناخدایی را بازی می‌کند که از مسیر و نقشۀ راه، آگاه است و مصاحبه‌شونده ‌مانند مسافری است که سوار بر کشتی است؛ پس مصاحبه‌‌گر است که مسیر را می‌داند و آغاز و پایان طرح را در ذهن یا روی کاغذ دارد. از منظری دیگر، مصاحبه‌های تاریخ شفاهی مانند سفر است؛ فرد از مبدأ شروع به حرکت می‌کند و مقصدی را برای خودش متصور است؛ سؤال‌های فرعی مانند جاذبه‌ها و و جاده‌های فرعی بین راهند که گرچه زیبا هستند، ممکن است فرد را از مسیر اصلی حرکت دور کنند که یا به مقصد مدنظر نمی‌رسد یا پس از طی‌کردن راههای دیگر و از دست دادن زمان و هزینه، به آن می‌رسد. این وظیفۀ مصاحبه‌کننده است که مصاحبه‌شونده را از دلربایی مناظر بین راه، رها و به مسیر اصلی هدایت کند. دربارۀ مصاحبه‌های جلسات اول، راه پیشنهادی معمولاً این است که وقتی فایل‌های صوتی و تصویری پیاده‌سازی شد و مصاحبه‌گر یا تدوین‌کنندۀ کتاب آن را مطالعه کرد، کاستی‌های موجود را با مصاحبه‌های تکمیلی برطرف کند و اگر موضوعی مغفول مانده یا به‌خوبی پرورش داده نشده است، آن را در مصاحبه تکمیلی کامل کند.

مسئلۀ دیگر در صفحات ابتدایی کتاب آن است که مصاحبه‌کننده متوجه بعضی تناقص‌ها نشده یا اگر شده، از کنار آن گذشته است؛ در حالی که وظیفۀ مصاحبه‌گر است که توجه کافی به وقایع و سیر رخدادها و ترتیب آنان بکند؛ برای مثال، در صفحه 17 آنجا که کشفی‌آزاد دربارۀ کودکی خود و از زلزله سال 1339 صحبت می‌کند، می‌گوید «من حدود 4 سال بیشتر نداشتم»؛ در صورتی که در صفحات قبلی اشاره کرده بود، متولد سال 1333 است؛ بنابراین، ایشان در آن زمان، 6 ساله بود. در مواردی مانند نمونۀ گفته‌شده، مصاحبه‌گر می‌تواند خودش، گفتۀ مصاحبه‌شونده را تصحیح کند یا ایشان را متوجه تناقص کند؛ برای مثال، با یادآوری این مطلب که ایشان قبلاً اشاره کرده‌اند، متوجه چه سالی بوده‌اند. نمونۀ دیگر، صفحه 18 است که به مرگ برادرشان در همان زلزله اشاره می‌کند؛ در حالی که در صفحۀ قبل، وقتی اسامی اعضای خانوادۀ فوت‌شده‌اش را می‌گوید نامی از برادرش نیاورده است. همچنین، در همین صفحه می‌گوید فرزند سوم خانواده است و در صفحات قبلی اشاره‌ کرده بود فرزند دوم خانواده است؛ حتی افرادی که به دلیل نوع شغل و مسئولیت‌هایشان، تجربۀ مصاحبه‌های متعدد را دارند، وقتی در جایگاه مصاحبه قرار می‌گیرند، دچار اضطراب می‌شوند و بعضی از داده‌ها را سهواً یا عمداً اشتباه بیان می‌کنند؛ چون هنوز در جریان مصاحبه قرار نگرفته‌اند و این وظیفۀ مصاحبه‌‌گر است که سعی در برطرف کردن اضطراب او کند و متوجه تناقضات و خلأها باشد. مشابه اشتباهات گفته‌شده، در صفحه 633 و 634 کتاب است ‌که آقای کشفی‌آزاد می گوید «در فاصله بین عملیات بدر تا والفجر 8، عملیات سنگینی به‌جز عملیات مهران که هدفش، گرفتن کله‌قندی و آزادسازی مهران بود، عملیات دیگری نداشتیم» و در زیرنویس اشاره می‌شود عملیات مهران در 31 تیر 1367 انجام شده است. نویسنده اگر در ضمن مصاحبه متوجه اشتباه به‌وجود‌آمده نشده بود، در مرحلۀ تدوین باید به این مسئله توجه می‌کرد که عملیات والفجر 8 در تاریخ 20/11/1364 انجام شد و عملیات مهرانِ گفته‌شده با عملیات مرصاد در 05/05/1367 و درمقابل، عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین خلق با همکاری ارتش عراق، یکی انگاشته‌ شده‌ است. مشابه چنین خطایی در صفحات 244 و 265 است که اشاره به لشکر امام حسین(ع) می‌شود؛ در حالی که در این زمان تیپ امام حسین و تبدیل تیپ به لشکر بعد از عملیات فتح‌المبین بوده‌ است یا در صفحه 379 که از خاکریزهای مثلثی صحبت به میان می‌‌آید، سؤال می‌شود مانند ستاره داود بوده است؟ کشفی‌آزاد جواب می‌دهد: بله و مبحث ادامه می‌یابد که به نظر صحیح نیست و خاکریزهای مثلثی‌ مانند M به‌هم‌چسبیده بوده نه مانند ستاره داود.

همچنین، در مصاحبه‌های تاریخ شفاهی باید به این توجه داشت که سؤالات نباید چندوجهی باشند یا چندین سؤال در یک سؤال مطرح شود؛ بلکه باید مصاحبه‌کننده یک سؤال را مطرح کند و وقتی به پاسخ آن رسید، به طرح سؤال دیگر بپردازد؛ البته سؤال چندوجهی با سؤال مفصل فرق دارد و باید به تفاوت بین این دو توجه ‌داشت. سؤال چندوجهی به موضوعات مختلف می‌پردازد؛ ولی سؤال مفصّل، دست مصاحبه‌شونده را برای پرداختن مفصّل به موضوع باز می‌گذارد. (ن.ک: سامر و کوینلن، 1392: 45) این نقیصه به‌خصوص در مصاحبه‌های جلسات ابتدایی بسیار مشهود است که چندین سؤال با هم در یک سؤال، مطرح و در طول مصاحبه کمرنگ‌تر می‌شوند. در جلسات ابتدایی اینگونه به نظر می‌رسد که مصاحبه‌گر برای دستیابی به پاسخ سؤال‌هایی که دارد، کمی عجله دارد و این امر در طول مصاحبه‌ها به‌طور کامل برطرف می‌شود. درخور ذکر است از ویژگی‌های اصلی مصاحبه‌کننده، برخورداری از صبر و حوصلۀ بسیار است. گاهی لازم است به مصاحبه‌شونده اجازه داده‌ شود آنچه در ذهنش است یا مطلبی را که می‌خواهد به‌طریقی بیان کند، به زبان آورد و ازنظر ذهنی از درگیری با این مسئله رها شود؛ سپس به ادامۀ گفت‌وگو بپردازد.

امید است در آینده شاهد نگارش و اجرای طرح‌های تاریخ شفاهی متعدد و برخوردار از روش‌های علمی باشیم و بتوانیم آنچه در اذهان رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس است، به‌عنوان اسناد مهم جنگ، ضبط و ثبت کنیم و در تاریخ ماندگار.

 

نتیجه

کتاب آقای دکتر و موضوع بحث‌شدۀ آن، بهداری لشکر 14 امام حسین(ع)، ازنظر انتخاب موضوع، نو و وسیع است و در این زمینه اگرچه شاهد نگارش کتاب‌هایی بوده‌ایم، نگارش کتاب مستقلی با این موضوع، جای خالی امثال این کتاب‌ها را در قفسۀ کتابخانه‌ها پر می‌کند. قطعاً کتاب از معیارهای درخور توجهی برخوردار است که توانست به‌عنوان کتاب برتر تاریخ شفاهی دفاع مقدس در سال 1396 برگزیده شود. هدف از نقد آن نیز توجه به مزیت‌های کتاب مانند شناخت قبلی مصاحبه‌گر با کشفی‌آزاد، بیان بعضی مگوهای جنگ و شکستن حریم‌های ساختگی، نثر روان و ساده، استفاده‌نکردن مکرر از کلمات تخصصی، ارائۀ توضیحات بیشتر در پاورقی‌ها و ... و برطرف‌کردن کاستی‌های آن است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

شناوربودن موضوع کتاب بین عملکرد کشفی‌آزاد و بهداری لشکر.

نبود دقت کافی در مصاحبه و تدوین مانند تناقض و اشکال در تاریخ عملیات‌ها، زمان ارتقای تیپ امام حسین(ع) به لشکر، سن و سال‌ها و حوادث.

ناخوانابودن نقشه‌ها و نامه‌ها و

وجود اِشکال در بعضی ارجاعات پاورقی.

از منظر روش‌شناسی، کتاب با بهره‌گیری از مصاحبۀ فعال تاریخ شفاهی نوشته‌شده که روش تحقیق نوین در تاریخ معاصر است که با انجام مصاحبۀ فعال، سعی در پُرکردن خلأهای اِسنادی تاریخ معاصر دارد. مصاحبه فعال عبارت است از گفت‌وگویی که به‌صورت پرسش و پاسخ برای رسیدن به پاسخ سؤالات و دانسته‌های مصاحبه‌شونده دربارۀ موضوع یا حادثۀ تاریخی انجام می‌شود و برای انجام آن، علاوه‌بر داشتن توانمندی و جسارت، علاقه و دغدغه‌مندی مؤثر است که در کتاب آقای دکتر، مرتضی مساح توانست از عهدۀ آن برآید؛ اگرچه گاهی غفلت‌هایی نیز داشته است که بیشتر به نظر می‌رسد علت آن شناخت مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌گر با موضوعات و اصطلاحات باشد؛ در صورتی که همۀ خوانندگان کتاب از چنین دانشی برخوردار نیستند.



1. این اصطلاح را نگارندگان به این دلیل به کار برده‌اند که سؤالات و پاسخ‌ها به‌طور کامل آمده‌اند و ابتدا مصاحبه نشده و بعد به گونه‌های دیگر یا حذف سؤالات روایت شود.

2. در تاریخ شفاهی با توجه به نوع سؤالات، انواع مصاحبه بسته، باز و تلفیقی وجود دارد.

کتاب‌های فارسی
- باربارا. دبلیو و مری کی کوینلن، (1392)، راهنمای تاریخ شفاهی، ترجمۀ رضا مهاجر، سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، تهران.
- کشفی آزاد، یوسف، (1394)، آقای دکتر، مصاحبه، تحقیق و نگارش مرتضی مساح، ستارگان درخشان، اصفهان.
- نورائی، مرتضی و مهدی ابوالحسنی ترقی، (1394)، تاریخ شفاهی و جایگاه آن در تاریخ‌نگاری معاصر ایران (1385-1358)، پژوهشکدۀ تاریخ اسلام، تهران.
- نیستانی، محمدرضا، (1391)، اصول و مبانی دیالوگ، آموخته، اصفهان.
- (1387)، مصاحبه در تاریخ شفاهی مجموعه مقالات چهارمین نشست تخصصی و کارگاه آموزشی تاریخ شفاهی، به اهتمام واحد تاریخ شفاهی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری، انتشارات سوره مهر، تهران.
 
مقالات فارسی
- حسن‌آبادی، ابوالفضل، (1386)، «تاریخ شفاهی و شفاهی‌نگاری در متون تاریخی (با تکیه‌بر کتاب تاریخ بیهقی)»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 118، صص 15-8.
- درکتانیان، غلامرضا، (1384)، «استانداردهای روایت نگاهی به تاریخچۀ ضرورت و اهمیت موضوع تاریخ شفاهی»، زمانه، شماره 34، صص 34-29.
- نورائی، مرتضی و علی‌اصغر سعیدی و ابوالفضل حسن‌آبادی، (1386)، «چند و چون‌های تاریخ شفاهی»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 118، صص 43-36.
 
کارگاه‌ها
- پیرمرادیان، مصطفی، (1396)، کارگاه تاریخ شفاهی، مؤسسۀ پیام آزادگان اصفهان، اصفهان.
- ستوده، مولود، (1396)، کارگاه جامع تاریخ شفاهی، مرکز اصفهان شناسی، اصفهان.
د-مصاحبه‌ها:
- مساح، مرتضی، 04/02/1397، مصاحبه‌گر: اکرم شاسنائی، کارمند نگارستان امام خمینی(ره) اصفهان، 47 سال، مکان: نگارستان امام خمینی(ره) اصفهان.